أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 14:
القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار،أو مع التفریج الفاحش بین الرجلین-مقدّم علی الجلوس،ولو دار الأمر بین التفریج الفاحش والاعتماد، أو بینه وبین ترک الاستقرار قدّما علیه،أو بینه وبین الانحناء،أو المیل إلی أحد الجانبین قدّم ما هو أقرب إلی القیام ولو دار الأمر بین ترک الانتصاب وترک الاستقلال قدّم ترک الاستقلال فیقوم منتصباً معتمداً، وکذا لو دار بین ترک الانتصاب وترک الاستقرار قدّم ترک الاستقرار،ولو دار بین ترک الاستقلال وترک الاستقرار قدّم الأوّل، فمراعاة الانتصاب أولی من مراعاة الاستقلال والاستقرار، ومراعاة الاستقرار أولی من مراعاة الاستقلال.
آنجا که میتواند بایستد اما در ایستادن لنگ است و قیامش به زور است؛ این قیام مقدم بر جلوس است. فرمایش ایشان را به طوری کلی نمیتوان قبول کرد؛ برای اینکه بعضی از جاها فرمایش ایشان صحیح است، و آنجاست که عرفاً قیام صدق نکند. مثل آنجا که باید پاها را گشاد بگذارد به هر اندازه که میشود، و نماز اینگونه بخواند که قیام در آن صادق نیست. بنابراین وقتی قیام صادق نباشد، نوبت به جلوس میرسد. و اینکه مرحوم سیّد میفرمایند باز هم نماز با قیام آنگونه بخواند و نمیتواند نماز نشسته بخواند؛ خلاف عرف و خلاف متعارف در میان متشرعه است. اما یک وقت میتواند بایستد و عرفاً هم قیام صادق است؛ مثل اینکه باید به جایی تکیه دهد و نماز بخواند؛ در اینجا معلوم است که میتواند نماز ایستاده بخواند، بنابراین باید نماز ایستاده بخواند و نوبت به نشستن نمیرسد. اما مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» مثالهایی که میزند همان جاست که عرفاً قیام نیست و یا همان جاست که عرفاً قیام است و در هر دو صورت میفرماید قیام مقدم بر جلوس است.
وقتی در روایات رویم، کار مشکلتر میشود؛ و اینکه ما روایاتی داریم که مطلقا میگوید اگر نمیتوانی بایستی، پس بنشین. یعنی همان رسمی که الان در میان متشرعه است. الان در مسجدها نصف افراد روی صندلی نماز میخوانند؛ درحالی که میتوانند تکیه بدهند یا کسی دستشان را بگیرد و بالاخره میتوانند قیام اضطراری را به جا بیاورند؛ اما همین مقدار که نمیتواند بایستد، بنابراین مینشیند و نماز میخواند. روایاتی هم داریم که کار مردم را آسان میکند. یعنی مردم توجه دارند که پایشان درد میکند و نمیتوانند بایستند، بنابراین بنشینند. اما به اینها بگویید الان که نمیتوانید بایستید، پس مراتب اضطرار را به جا بیاور. نه کار مردم است و نه مردم از این روایات میفهمند که تا بشود ایستاد ولو قیام صادق نیست، باید ایستاد و نوبت به جلوس نمیرسد.
روایات باب 1 و 6 از ابواب القیام:
روایت 15، وسائل الشیعه؛ جلد 5، صفحه 485:
امام صادق «سلامالله علیه»: وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْمَنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْسَرِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعِ اِسْتَلْقَى وَ أَوْمَأَ إِيمَاءً وَ جَعَلَ وَجْهَهُ نَحْوَ اَلْقِبْلَةِ وَ جَعَلَ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِه» .
اینکه در رسالهها آمده و مرحوم سیّد هم در جاهای دیگر فرمودند، اینست که: «الصلاة لا یترک بحالٍ»؛ اگر مریض هستی، بنشین و نماز بخوان. اگر نمیتوانی بنشینی، پس بخواب و نماز بخوان. خوابیدن هم یا به دست راست باشد و اگر نمیشود به دست چپ و اگر نمیشود به پشت باشد. بعد هم میفرماید حال که خوابیده نماز میخوانی با ایما و اشاره رکوع و سجده کن. در مسئلۀ بعد هم میگویند که آیا باید مهر به پیشانی بگذارد یا نه.
این روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله گفته اول قیام، و اگر نتوانست، نشسته بخواند.
مرحوم سیّد میفرمایند: القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار،أو مع التفریج الفاحش بین الرجلین-مقدّم علی الجلوس.
روایت میگوید نه، الاّ اینکه کسی دخل و تصرف در روایت کند و بگوید مراد از روایت که میگوید «اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً»، یعنی «فإن لم یستَطع» تکیه دهد و یا عصا به دست بگیرد و یا کسی دستش را بگیرد، یا اینکه مقداری خم شود. یعنی آنجاها که صدق قیام نمیکند، و اینگونه معنا کردن روایتها کار مشکلی است.
روایت به ما میگوید اگر مریضی و نمیتوانی بایستی، پس نشسته نماز بخوان.
اگر حرف مرا بزنید و بگویید مراد از روایت اینست که اگر نمیتوانی بایستی ولو تکیه دهی، ولو دستت را بگیرند، ولو پاهایت را گشاد بگذاری، ولو اینکه مقداری خم شوی؛ میگوییم روایت هر صورت را نمیگوید بلکه آنجا را میگوید که صدق قیام نکند. آنگاه نوبت به جلوس میرسد. اما اگر صدق قیام کرد، نوبت به جلوس نمیرسد. و اما این فرمایش مرحوم سیّد که «لافرق فی حال الإضطرار بین الإعتماد علی الحائط أو الإنسان أو الخشبَه، القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی أحد الجانبین، أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار، أو مع التفریج الفاحش بین الرجلین-مقدّم علی الجلوس». آنگاه با این روایت شریف «قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً»، جور در نمیآید؛ مگر اینکه کسی روایت را اینطور معنا کند که بگوید «المریض یصلّی قائماً فإن لَم یَستطع قائماً»؛ یعنی اینها نیست که خم شود یا پاها را فراخ بگذارد و یا تکیه دهد، بلکه آنجا که قیام صادق باشد. هرکجا قیام صادق است، نوبت به جلوس نمیرسد و هرکجا قیام صادق نیست، نوبت به جلوس میرسد، و الاّ اگر ما باشیم و روایت، روایت کار مردم را میگوید که اگر نمیتوانی بایستی، پس بنشین و نماز بخوان. حال اگر کسی باید خم شود و نماز بخواند و اما اگر بنشیند درست نماز میخواند، باید چه کند؟! این شخص باید بنشیند و نماز بخواند برای اینکه قیام بر آن صادق نیست. چنانچه اگر کسی بتواند تکیه دهد و نماز بخواند، باید بایستد و نماز بخواند؛ برای اینکه قیام بر این صادق است. هرکجا قیام صادق است، باید بایستد و هرکجا قیام صادق نیست، باید نشسته نماز بخواند. و مرحوم سیّد میفرمایند: «القیام الاضطراری بأقسامه-من کونه مع الانحناء،أو المیل إلی أحد الجانبین،أو مع الاعتماد،أو مع عدم الاستقرار، أو مع التفریج الفاحش بین الرجلین-مقدّم علی الجلوس» و این درست نیست؛ برای اینکه آن اجمال علی الغیر آن درست است. قیام صادق است و تکیه میدهد به دیوار و نماز میخواند. اما آنجا که قیام صادق نیست، مثل اینکه باید رکوع کند تا بتواند نماز بخواند اما اگر بنشیند، میتواند صاف نماز بخواند. در این صورت نوبت به قیام نمیرسد برای اینکه قیام بر آن صادق نیست؛ لذا در مثال مرحوم سیّد، انحناء را به خم شدن معنا کنیم و تفریح القاحش و غیره مقدم بر جلوس نیست. در آنجا که بتواند ایستاده نماز بخواند، نوبت به نشسته نمیرسد ولو اینکه تکیه دهد. اما آنجا که قیام صادق نیست، مثل رکوع؛ باید نشسته بخواند و نوبت به رکوع و انحناء نمیرسد. این روایتی هم که خواندم حرف مرحوم سیّد را نمیزند. روایت میفرماید: «اَلْمَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْمَنِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى عَلَى جَنْبِهِ اَلْأَيْسَرِ فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعِ اِسْتَلْقَى وَ أَوْمَأَ إِيمَاءً وَ جَعَلَ وَجْهَهُ نَحْوَ اَلْقِبْلَةِ وَ جَعَلَ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِه».
روایت 15:
مَرِيضُ يُصَلِّي قَائِماً فَإِنْ لَمْ يَسْتَطِعْ صَلَّى جَالِساً.
شرح فروع اصول کافی، جلد 4، صفحه 94:
و فِي الموثّق اِبْنُ بُكَيْرٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ مَا حَدُّ اَلْمَرَضِ اَلَّذِي يُفْطِرُ فِيهِ اَلرَّجُلُ وَ يَدَعُ اَلصَّلاَةَ مِنْ قِيَامٍ؟ فَقَالَ: «بَلِ اَلْإِنْسٰانُ عَلىٰ نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ» هُوَ أَعْلَمُ بِمَا يُطِيقُهُ.