أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 36:
یجب الترتیب بین آیات «الحمد» والسورة وبین کلماتها و حروفها، وکذا الموالاة، فلو أخلّ بشیء من ذلک عمداً بطلت صلاته.
اصل مسئله معلوم است، و پیامبر گرامی فرمودند که چطور نماز بخوانید. بعد هم فرمودند «صلّوا کما یصلّی، اوّله التکبیر و آخره التسبیح». این مسئله واضح است اما این مسئلۀ واضح، حرفهایی دارد و بعضی از حرفهایش زده شده و بعضی هم زده میشود. اما مرحوم سیّد در اینجا با اشارهای مطلب را میفرمایند و آن مسئلۀ عمد و جهل است. میفرماید عمداً باید ترتیب در نماز و ترتیب در کلمات و ترتیب در حروف باشد، اما در اینکه اگر جهلاً نشد چه میشود، ساکت میمانند. عمده اینست که اگر سهواً جابه جا شد، چه کنیم و اگر جهلاً جا به جا شد، چه باید گفت؛ و اصلاً چرا این مسئله را به طور فشرده در اینجا میفرمایند. در مسئلۀ جهلش اگر کسی جهلاً حمد و سورۀ غلط خواند، چه باید بکند. در اینجا حرفها داریم.
کسانی که میگویند جاهل مقصر مثل جاهل قاصر، معذور است؛ میگویند نمازش درست است و کسانی که میگویند جاهل مقصر، معذور نیست؛ میگویند نماز باطل است. چنانچه اگر سهواً جا به جا شود، معلوم است که نماز صحیح است. برای اینکه قاعدۀ رفع یعنی رُفع مالایعلمون، یک جملهاش سهو است و حتی اگر کسی اول سوره را خواند و بعد حمد را خواند و به رکوع رفت و بعد دید جا به جا خوانده شده، نمازش صحیح است؛ لذا همۀ اینها خیلی حرف دارد و نمیدانم چه شده که مرحوم سیّد در اینجا به طور فشرده فرمودند و از مسئله رد شدند.
مسئله اینست که:
یجب الترتیب بین آیات «الحمد» والسورة و بین کلماتها و حروفها، وکذا الموالاة، فلو أخلّ بشیء من ذلک عمداً بطلت صلاته.
راجع به موالاتش قبلاً گفتند و بعد هم گفته میشود که اگر موالات به هم بخورد؛ مثلاً بگوید ایاک نعبد و ایاک نستعین و بعد صدای خشنی شنید و به آن صدا گوش داد. در اینجا موالات به هم خورده و صورت نماز از او گرفته شده و نمازش باطل است؛ و اما اگر وقتی صدا را شنید، یک ثانیه ساکت ماند و بعد نماز را شروع کرد، در اینجا موالات به هم نخورده و نماز صحیح است. آنگاه راجع به موالات میگویند عمد و سهو و جهل هم نداریم و مثل رکن میبیند. مرحوم سیّد در اینجا به طور فشرده میفرمایند و رها میکنند و در جاهای دیگر هم فرمودند و نمیدانیم چه شده که در اینجا ایشان این جمله را به طور فشرده فرمودند. درحالی که در موالات قضیه عمد نیست، بلکه قضیه اینست که صورت نماز به هم بخورد یا نخورد. اگر صورت نماز عمداً به هم نخورد و مثلاً صدای خشنی شنید و نماز را رها کرد و به آن صدا گوش کرد و دوباره نماز را شروع کرد، در اینجا نماز صحیح است. اما اگر به اندازهای گوش کرد که نمیگویند این شخص نماز میخواند. در اینجا عمداً یا سهواً یا جهلاً باشد، باز نماز باطل است و در ظاهر عبارت ایشان، صورت موالات را هم میگوید درحالی که مسلّم فتوای ایشان نیست؛ چنانچه دربارۀ حمد و سوره و کلمات و حروف، اگر عمداً باشد، نماز باطل است؛ و اما اگر سهواً باشد، نماز صحیح است. حال آیا اگر جاهل شد، چه میشود؟ مرحوم سیّد در جاهای دیگر جزماً نتوانستند راجع به جاهل مقصر تصمیم بگیرند و ما راجع به جاهل مقصر تصمیم داشتیم و میگفتیم جاهل مقصر مثل عامد نیست، بلکه مثل ساهی است. همینطور که اگر سهواً چیزی از غیر ارکان نماز نیامد، نماز صحیح است؛ اگر جهلاً نیز نیامد، نماز صحیح است. لذا مسئله خیلی پیچیده است و مربوط به حرفمان هم نیست و نمیدانم چرا در اینجا به طور فشرده آمده است.
چیزی که فوق العاده مهم است، مسئلۀ 37 است که مرحوم سیّد لاأقل 20 فرع دربارۀ این مسئله صحبت میکنند. این مسئله، مسئلۀ تجوید است. میدانید که علم تجوید علم خاصی است و باید حسابی درس آن را خواند و یاد گرفت. باید بدانیم تجوید یعنی چه و در کجا باید بیاید و اگر نیامد، نماز باطل است یا نه!
بالاخره علم تجوید، علم است و مثل مسئلۀ اختلاف در قرائات است. اختلاف در قرائات نیز علمی برای خودش است، که در زمان ائمۀ طاهرین «سلاماللهعلیهم»، در یکی از چیزهایی که میخواستند ولایت را زمین بزنند، همین اختلاف در قرائت بود و به هفت گونه قرآن را میخواندند. میگویند این قرآنی که رسم الخط الان است، قرائت عاصم است. عاصم شیعه نیست بلکه سنی است، اما مشهور شده که قرائت او همین قرآنی است که الان در دسترس ماست. الحمدلله الان یک قرآن با یک رسم الخط در میان سنی و شیعه هست و اختلاف در قرائت، علم مهجوری شده است؛ اما بعضیها در خواندن قرآن جوانها دامن میزنند به نام اختلاف در قرائت.
اختلاف در قرائت خیلی اهمیت ندارد. کسی هم نگفته اختلاف در قرائت یعنی خلاف آنچه در قرآن هست، بخوانیم، صحیح باشد. کسانی که میخواهند اختلاف بیندازند، اختلاف در قرائت را در بین جوانها میآورند. بنابراین این خیلی اهمیت نداردو مسلّم است که پشمی به کلاه اختلاف در قرائت نیست و آنچه ما باید بخوانیم، طبق همین قرآن است که الان در میان سنّی و شیعه نوشته شده و بدون اختلاف است.
و اما قضیۀ تجوید، علمی است و بعضیها حسابی روی آن حرف دارند و میگویند قرآن باید با تجوید خوانده شود و آن علم باید مراعات شود، وگرنه نماز باطل است. بعضی از طلبهها که مقداری این علم تجوید را دارند، کارهای زشتی انجام میدهند و حتی میرسد به آنجا که نماز ائمۀ جماعات را باطل میدانند و حتی نماز مراجع را باطل میدانند و میگویند تجوید ندارد.
مرحوم سیّد مثل همۀ محشین بر عروه، بلکه مثل همۀ فقها از قدماء و متأخرین، میفرمایند قرآن و من جمله حمد و سوره در نماز باید صحیح خوانده شود و اما لازم نیست دارای تجوید باشد. مرحوم سیّد در همین جا 20 فرع راجع به تجوید دارد و اما عقیدۀ به تجوید ندارد و میفرمایند اگر نماز به عربی صحیح خوانده شود، ولو مخارج اهل تجوید مراعات نشود، اما فاصله باشد بین «ض» و «ظ» و ...، کفایت میکند.
درس اخلاق:
روایتی از امام حسین «سلاماللهعلیه» هست که روایت شیرین و پرمحتوایی است و خیلی به درد ما میخورد.
شخصی آمد خدمت امام حسین و گفت «یا حسین! عظنی بکلمتین»؛ یک موعظه به من بکن اما مفصل نباشد بلکه مختصر باشد و من بتوانم حفظ کنم و عمل کنم. حضرت نیز یک جمله مختصر فرمودند که: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِيءِ مَا يَحْذَرُ»؛ هرکس بخواهد مطلوب خودش را از راه گناه به دست بیاورد، از آنچه میترسد، به سرش میآید.
این جملۀ امام حسین در روایات ما زیاد آمده است. این جملۀ امام حسین در قرآن شریف زیاد آمده است، و اینست که اگر کسی مطلوبی دارد، باید از راهش وارد شود؛ یعنی از راهی که خدا گفته است. و اما اگر از راهی برود که خدا نگفته، ممکن است به حسب ظاهر به جایی برسد، اما بالاخره مأیوس خواهد شد. لذا ما طلبهها باید مواظبت از این روایت امام حسین «سلاماللهعلیه» داشته باشیم و باید به مردم بفهمانیم. مثلاً اگر کسی بخواهد از راه ربا به جایی برسد، قرآن میفرماید ممکن نیست. (يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ) (البقره، 276). لذا الان میبینیم که دنیای استکباری، ربا ندارد. در غرب خیلی کم است که کارمزد 2 برابر باشد. معمولاً در دنیا کارمزدها یک یا دو است؛ لذا بانکشان هم بانک اسلامی و مفید برای مردم است. اما در جمهوری اسلامی، کار رسیده به آنجا که 15 درصد ربا میخورد. یک تومان میدهد و پانزده تومان میگیرد. ورشکستگی بازار ما و بدبختی اقتصاد ما زیر سر همین رباخوری است. حال اگر اسمش را بانک منهای ربا و مضاربه و جعاله و غیره بگذارند، این اسمها نمیتواند واقع را تغییر دهد بلکه آنچه واقع است، اینست که این آدم بدبخت گاهی مجبور است چند میلیون از بانک بگیرد و بعد نمیتواند قسطهایش را بدهد و ربای مضاعف میشود و ناگهان میرسد به آنجا که خانۀ او را جمع میکنند.
قرآن میفرماید این نه تنها به جایی نمیرسد بلکه (يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَ يُرْبِي الصَّدَقَاتِ). اگر ربا آمد، اسمش را سود یا مضاربه یا مشارکت بگذارد، اما بالاخره این اقتصاد ورشکسته میشود و عمدۀ ورشکستگی اقتصاد الان ما به خاطر همین رباخوری است.
کلام امام حسین «سلاماللهعلیه» اینست که: «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِيءِ مَا يَحْذَرُ»؛ اگر کسی بخواهد از راه گناه به جایی برسد، دوان دوان به بدبختی رفته است و متوجه نیست. دوان دوان به ضد مقصود رفته است و ناگهان میبیند که چه ورشکستگی برای او پیش آمده است.
در غرب میگویند اقتصاد بدون بانک نمیشود و بانک منهای ربا نمیشود، پس باید ربا باشد. اما در وقت کار، ربا نمیخورد. حتی من شنیدم بعضی جاها کارمزد آنها یک درصد هم نیست.
یادم هست زمانی رئیس بانک در قم نزد من آمده بود و خوشحال بود و میگفت ما بانک منهای ربا درست کردیم. وقتی شرح داد، گفتم این بانک منهای ربا هست، اما بانک تقلب در رباخوری است؛ و کار را رسانده به اینجا که خیلی ورشکستگیها و بیخانگیها و خیلی از زندانهای الان به خاطر همین است که مثلاً سه چهار میلیون گرفته اما ربای مضاعف روی آن آمده و کم کم رسیده به آنجا که ده پانزده میلیون رسیده و وقتی ندارد بدهی خود را بدهد، خانۀ او را جمع میکنند و اگر خانه ندارد، او را زندان میکنند.
آن وقتها که بانک نبود، و بعضیها ربا میخوردند و مشهور در میان مردم بود که این ربا میخورد و وضعش خوب است اما یقیناً بچههایش به گدایی میافتند و یقیناً خودش نابود میشود. در آن زمان رباخورها یکی دو تا بودند اما الان هر روز تابلوی بانک جمهوری اسلامی و بانک منهای ربا زده میشود؛ اما ربای مضاعف میخورد و ناگهان اقتصاد ایران میرسد به اینجایی که میبینید. الان ما از نظر اقتصادی در مخاطرۀ عجیبی هستیم، و من عقیده دارم به خاطر این تقلب و حقه بازیها به نام قرض الحسنه و به نام بانک منهای رباست. البته بانک منهای ربا در آمریکای جنایتکار و انگلستان خیانتکار داریم. همچنین بانک منهای ربا در روسیه بدبخت داریم؛ اما جمهوری اسلامی بانک منهای ربا ندارد، بلکه بانک مضاعف دارد و رسیده به آنجا که به قول امام حسین «سلاماللهعلیه»؛ «مَنْ حَاوَلَ أَمْراً بِمَعْصِيَةِ اللَّهِ كَانَ أَفْوَتَ لِمَا يَرْجُو وَ أَسْرَعَ لِمَجِيءِ مَا يَحْذَرُ».
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد
[1]. الکافی، ج 2، ص 373؛ تحف العقول، 248.