أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
الثالث: الطمأنينة فيه بمقدارالذكر الواجب، بل الأحوط ذلك في الذكر المندوب أيضاً إذا جاء به بقصد الخصوصية، فلو تركها عمداً بطلت صلاته بخلاف السهو على الاصح، وإن كان الأحوط الاستئناف إذا تركها فيه أصلاً ولو سهوا، بل وكذلك إذا تركها في الذكر الواجب.
سوم از شرایط رکوع اینست که اذکار در حال آرامش بدن باشد. میفرمایند در ذکر واجبش، واجب است و در ذکر مستحبش هم اگر به عنوان قصد ذکر رکوع بگوید یا به قول ایشان به قصد خصوصیه بگوید، آن هم باید در حال آرامش بدن باشد. و اما اگر به قصد خصوصیت ذکر رکوع نگوید، مرحوم سیّد اختلاف فتوا دارند و در اینجاها میفرمایند مانعی ندارد، اما اگر یادتان باشد، قبلاً میفرمودند که همۀ اذکار در رکوع باید در حال استقرار بدن باشد؛ لذا اگر «سبحان ربی العظیم و بحمده» را در حال رفتن رکوع و یا در حال بلند شدن از رکوع ولو جملۀ آخر باشد، میفرمایند اگر عمداً باشد، نماز باطل است. لذا معنای این جمله که اگر عمداً باشد، یعنی اگر سهواً گفته شد، اشکال ندارد، مثل آنجا که سهواً اصلاً ذکر نگوید. مثلاً رفت به رکوع و اما یادش رفت که بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»، و بلند شد. نمازش درست است به قاعدۀ رفع. رُفع مالایعلمون میگوید نماز، درست است. اگر به عنوان سهو نباشد بلکه غفلتی باشد و یا اینکه عذری باشد؛ به عنوان مثال در سجده است و دیگری او را هُل میدهد و در حال حرکت میگوید «سبحان الله». این هم اشکال ندارد. اما در صورت جهلش، مسئله ندارند؛ اما میدانید که مرحوم سیّد در صورت جهل به نماز اختلاف فتوا دارند. گاهی میفرمایند ولو جاهل مقصر است، اما معذور است. بعضی اوقات هم میفرمایند جاهل مقصّر معذور نیست و اینکه خیلی از عوام مردم ذکر رکوع را در راه میگویند، نمازشان باطل است. بعضی اوقات هم میفرمایند «و فی الجاهل المقصّر اشکالٌ».
اینها را قبلاً گفتیم و اینکه سیّد نمیتوانند راجع به جاهل مقصر جزمی در عروه پیدا کنند. گاهی جاهل مقصر را مطلقا معذور میدانند و این برای عموم مردم خیلی خوب است. گاهی جاهل مقصّر را معذور نمیدانند و این برای مردم عموم مشکل آور است. گاهی هم برای خودشان هم مشکل است و اگر ندانسته «سبحان الله» را در راه بگوید، آیا معذور است یا معذور نیست؟ مرحوم سیّد بعضی اوقات نتوانستند جزم به مسئله پیدا کنند و آنجاها که جزم به مسئله ندارند، باید بگوییم که یا باید احتیاط کند یا مراجعه به دیگری کنند؛ کسانی که مقلّد مرحوم سیّد و امثال سیّد هستند. و ما جاهل مقصر را مطلقاً معذور میدانیم الاّ ما أخرجه الدلیل. لذا اگر در ذکر رکوع و ذکر سجده و حتی حمد و سوره، بدن آرامش نداشته باشد و بگوید، ما میگوئیم جاهل مقصر، معذور است و نمازش صحیح است، اما گناه کرده و گناهش هم در اثر اینست که باید مسائل نماز را از اول تا آخر بداند و این چون ندانسته، کتک جهلش را میخورد. و این مسئلۀ جاهل مقصر در اینجا سه چهار مرتبه تکرار شده و از عبارات مرحوم سیّد معلوم نمیشود که آیا جاهل مقصر، معذور است یا نه، یعنی نمازش صحیح هست یا نه؟!
عبارت اینست:
الثالث: الطمأنينة فيه بمقدارالذكر الواجب، بل الأحوط ذلك في الذكر المندوب أيضاً إذا جاء به بقصد الخصوصية، فلو تركها عمداً بطلت صلاته بخلاف السهو على الاصح، وإن كان الأحوط الاستئناف إذا تركها فيه أصلاً ولو سهوا، بل وكذلك إذا تركها في الذكر الواجب.
ظاهر عبارت اینست که «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» را باید در حال استقرار بدن بگوید. اگر مثلاً در نماز، صلوات میفرستد یا «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و بعد هم میگوید «سبحان ربی العظیم و بحمده» و یا اینکه «سبحان الله» را بیش از سه مرتبه میگوید، در اینجا میفرمایند أحوط در ذکر مستحب نیز چنین است. یعنی مثلاً این صلوات را گاهی به قصد ذکر رکوع میگوید که به این قصد خصوصیت میگویند، گاهی به قصد ذکر خصوصیت نمیگوید بلکه به عنوان ذکر متنق میگوید؛ چون انسان میتواند در میان نماز، ذکر بگوید. این هم الان ذکری که میگوید به عنوان اینست که این صلوات ثواب دارد، لذا میگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» و بلند میشود تا بدن مستقر برای گفتن «سمع الله لمن حمده» یک صلوات میفرستد برای اینکه میخواهد ذکر بگوید. اگر چنین باشد، پس بدن تکان بخورد یا در راه بخواند، طوری نیست. و اما اگر به قصد خصوصیت یعنی به قصد ذکر رکوع باشد، که سابقاً گفتیم ذکر رکوع یا سه تا سبحان الله یا یک «سبحان ربی العظیم و بحمده» است اما هرچه ذکر بیشتر باشد، بهتر است، البته به قصد ذکر یا به قصد ذکر در رکوع. اگر صورت اول باشد، ایشان میفرمایند طوری نیست؛ اما اگر به قصد ذکر در رکوع باشد، احتیاط میکنند و میفرمایند: «بل الأحوط ذلك في الذكر المندوب أيضاً إذا جاء به بقصد الخصوصية».
فلو تركها عمداً بطلت صلاته بخلاف السهو على الاصح...
اگر عمداً در راه بگوید، نماز باطل است؛ اما اگر سهواً بگوید، نماز اشکال ندارد، اما اگر غفلتاً یا جهلاً بگوید، از عبارت چیزی استفاده نمیشود.
اگر «فلو ترکها عمداً» را بگوییم، یعنی همۀ غیرعمدها اشکال دارد. اگر «بخلاف السهو» را بگیریم، معنایش اینست که عمداً و جهلتاً و غفلتاً نماز باطل است؛ اما سهواً باشد، اشکال ندارد. و نمیدانیم این فرمایشات مرحوم سیّد از کجا پیدا شده است. یعنی روایتی در مسئله نداریم. حال یا باید بفرمایند اگر عمداً در حال ایستادن یا رفتن به رکوع باشد، نماز باطل است؛ اما اگر عمداً نباشد، نماز صحیح است. لذا مثل اینکه در ذهن مبارک مرحوم سیّد این بوده که صورت عمدش اشکال دارد، اما صورت غیرعمدش اشکال ندارد؛ لذا صورت سهوش را گفتند و صورت غفلت و صورت جهلش را به سکوت باقی گذاشتند.
اینها خیلی اهمیت ندارد و آنچه اهمیت دارد، صورت جهلش است که در میان مردم فراوان است. یعنی ذکر رکوع و سجده را در حال استقرار بدن نمیگوید، بلکه هنوز ذکر تمام نشده، بلند میشود و یا هنوز ذکر شروع نشده، شروع میکند و نیم خیز بلند میشود و به سجده میرود. این در مسئله مهم است، چون در میان مردم فراوان است. مشهور در میان اصحاب میخواهند بگویند که باید این اذکار، مطلقا در حال استقرار بدن باشد و اگر عمداً یا سهواً یا جهلاً یا عذرا و غفلتاً نیامد، نماز باطل است. حتی بعضیها گفتند از اجزاء رکوع است و همینطور که اگر رکوع عمداً، سهواً جهلاً و عذراً و غفلتاً نیاید، نماز باطل است؛ اجزاء رکوع هم چنین است. لذا گفتند همۀ اینها باید در حال استقرار بدن گفته شود. تمسک کردند به بعضی از روایات. حال ببینیم آیا این روایتها صورت عذر و جهل و صورت نسیان و غفلت را نیز میگیرد یا نه!
روایت 1 از باب 3 از ابواب الرکوع، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 298:
صحیحه عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: بَيْنَا رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ جَالِسٌ فِي اَلْمَسْجِدِ إِذْ دَخَلَ رَجُلٌ فَقَامَ يُصَلِّي فَلَمْ يُتِمَّ رُكُوعَهُ وَ لاَ سُجُودَهُ فَقَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: نَقَرَ كَنَقْرِ اَلْغُرَابِ لَئِنْ مَاتَ هَذَا وَ هَكَذَا صَلاَتُهُ لَيَمُوتَنَّ عَلَى غَيْرِ دِينِي.
پیغمبر اکرم دیدند شخصی نماز میخواند و به قول روایات ما مرغوار نماز میخواند و همینطور که مرغ دانه برمیدارد، این شخص هم اینگونه نماز می خواند. رکوع و سجدهاش استقرار ندارد و بالاخره با عجلۀ تمام نماز میخواند. پیغمبر فرمودند این شخص اگر اینگونه نماز بخواند و بمیرد، از امت من نیست. این روایت ظهور در این دارد که نماز این شخص باطل است.
بعضی از بزرگان میخواهند بگویند که این روایت فرق نمیگذارد بین اینکه این رکوع و سجده عمداً ناتمام باشد و یا سهلاً یا عذراً یا اضطراراً ناتمام باشد. مثل خود رکوع است. همینطور که اگر خود رکوع نیاید، نماز باطل است، نیامدش عمداً، اضطراراً، سهلاً یا غفلتاً باشد، نماز باطل است؛ اجزاء رکوع نیز چنین است.
مرحوم صاحب جواهر فرموده، اما ایرادی که به صاحب جواهر هست، اینست که رکوع از ارکان است، اما اجزاء رکوع از ارکان نیست. لاأقل نمیدانیم از ارکان هست یا از ارکان نیست، بنابراین از ارکان نیست. آنچه از ارکان نماز است، تکبیرة الاحرام و نیت و قیام متصل به رکوع و رکوع و سجده است. یعنی اگر یکی از اینها نیاید، نماز باطل است. اما اگر بیاید اما شرایطش نیاید، آنگاه نمیتوان گفت رکن نماز نیامده، بلکه باید بگوییم شرطی از رکن نماز نیامده است. و فرق است بین اینکه رکوع نیاید و یا شرطش نیاید. بحث الان ما در شرط است، نه در اصل رکوع.
رکوع، رکن است و اگر نیاید مثل حمد و سوره نیست که اگر عمداً نیامد، نماز باطل است اما اگر غیرعمد نیامد، نماز صحیح است. و اما اجزاء رکوع مثل اینکه بدن باید در حال استقرار باشد؛ اگر نیامد، نمیتوان گفت رکن نماز نیامده است. بنابراین باید برویم در قواعد. قواعد اقتضاء میکند که اگر ذکر رکوع عمداً در حال استقرار بدن نیامد، نماز باطل است. اما اگر غیرعمد نیامد، قاعدۀ رفع، قاعدۀ نسیان، قاعدۀ غفلت، قاعدۀ جهل، میگویند اشکال ندارد؛ به عبارت دیگر رُفع مالایعلمون و رُفع ما اضطروا الیه، در اینجا حکومت دارد؛ لذا مثلاً به رکوع است و کسی میخواهد از این صف به صف دیگر برود و او را تکان میدهد و حتی زمین میخورد، این مانعی ندارد به قاعدۀ «رُفع ما اضطروا الیه». لذا میتوانیم یک قاعدۀ کلی بگوییم که روایت زراره ولو مهم و صحیحالسند است و نقل از پیغمبر اکرم است؛ اما به آن اندازه دلالت دارد که اگر عمداً استقرار در ذکر نیامد، نماز باطل است و اما اگر غیرعمد باشد، مطلقا باید بگوییم نماز صحیح است؛ حال به قصد ذکر رکوع باشد یا به قصد ذکر مطلق بگوید و به عنوان عذر باشد یا به عنوان سهو یا جهل باشد؛ در همۀ اینها نماز اشکال ندارد؛ ولوی اینکه در بعضی افراد بگوییم گناه کرده مثل جاهل؛ اما بالاخره نماز باطل نیست.
مرحوم سیّد نتوانستند جزم در مسئله پیدا کنند؛ لذا بعضی اوقات میفرمایند اگر به قصد خصوصیت باشد، اشکال دارد و اگر اذکار به قصد خصوصیت نباشد، اشکال ندارد. در بعضی جاها میفرمایند اگر صورت عمد باشد، اشکال دارد و اما اگر صورت سهو نباشد به خلاف سهو علی الأصحّ اشکال ندارد. اگر صورت عمد باشد، نماز باطل است و دلالت روایت هم قدر متیّقن است؛ اما اگر جهل مقصر یا جهل قاصر شد، روایت دلالت ندارد. قدر متیّقن از روایت آنجاست که این ذکر را عمداً در راه بگوید. اما اگر ذکر را عمداً در راه نگوید، دلیلی بر بطلان نماز نداریم و اقوی اینست که نماز صحیح است ولو در بعضی اوقات معصیت کرده باشد. اگر این حرف مرا بپسندید، کار را برای عوام مردم خیلی آسان کردید و نمازهایشان را درست کردید، و الاّ معمولاً در نمازهای مردم مراعات این مسائل نمیشود.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد