أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 9:
لو انحنى بقصد الركوع فنسي في الأثناء وهوى إلى السجود فإن كان النسيان قبل الوصول إلى حد الركوع انتصب قائما ثم ركع، ولا يكفي الانتصاب إلى الحد الذي عرض له النسيان ثم الركوع، وإن كان بعد الوصول، إلى حده فإن لم يخرج عن حده وجب عليه البقاء مطمئنا والإتيان بالذكر، وإن خرج عن حده فالأحوط إعادة الصلاة بعد إتمامها بأحد الوجهين من العود إلى القيام ثم الهوي للركوع أو القيام بقصد الرفع منه ثم الهوي للسجود، وذلك لاحتمال كون الفرض من باب نسيان الركوع فيتعين الأول، ويحتمل كونه من باب نسيان الذكر والطمأنينة في الركوع بعد تحققه وعليه فيتعين الثاني، فالأحوط أن يتمها بأحد الوجهين ثم يعيدها.
اگر کسی به قصد رکوع، به رکوع رفت، اما یادش رفت و به قصد سجده پایین رفت. میفرمایند مسئله در اینجا سه صورت پیدا میکند:
صورت اول، قبل از اینکه به حد رکوع برسد، متوجه شد. میفرمایند باید بایستد و برگردد به رکوع و ایستادن قبلی او فایده ندارد. باید قیام متصل به رکوع را به جا بیاورد و قیام متصل به رکوع اینست که بایستد و بعد به رکوع برود. و اما اگر به حد رکوع رسیده و متوجه شود، میفرمایند همین رکوعش میشود و ذکر رکوع را بگوید.
و اما اگر از حد رکوع تجاوز کرده و بعد یادش آمد، در اینجا نمیتوانند تصمیم بگیرند و میفرمایند احوط اینست که این نماز را اعاده کند.
مسئله انصافاً مشکل است، برای اینکه از نظر ما قاعده اینست که در هر سه صورت مستقر شود در رکوع. یعنی رکوعش را به جا بیاورد و قیام متصل به رکوع هم آمده و در هر سه صورت نماز صحیح است؛ و احتیاج به این نیست که بایستد و دوباره به رکوع برود و یا در قسم سوم که از حد رکوع گذشته، نماز را اعاده کند. به عنوان مثال حمد و سورهاش تمام شده و به قصد رکوع پایین رفت. به مجرد اینکه به قصد رکوع پایین رفت، قیام متصل به رکوع میآید. حال پایین رفتن او منقسم میشود به سه قسم: یک قسم اینکه به حد رکوع نرسیده و در این صورت پایین میرود تا به حد رکوع برسد. یک قسم هم اینکه به حد رکوع رسیده و ذکرش را میگوید. قسم دیگر اینکه از حد رکوع گذشته و برمیگردد تا به حد رکوع برسد و ذکر را میگوید. بنابراین در هر سه فرض نمازش درست است و برگشت او هم لازم نیست؛ بلکه برمیگردد به اینکه در صورت اول قیام متصل به رکوع را دو مرتبه به جا بیاورد و در صورت سوم هم لازمهاش اینست که هنوز سر به سجده نرسیده، یقین کند که رکوعش را به جا نیاورده، نمازش باطل است، اما مرحوم سیّد سابقاً فرمودند که نمازش صحیح است. بنابراین حمد و سوره را خوانده و میداند حمد و سوره خوانده شده است و به قصد رکوع پایین میرود. وقتی به قصد رکوع پایین رفت، یعنی قیام متصل به رکوع کرده است. در اینجا از او حمد و سوره و رکوع و سجده میخواهند و این هم در هر سه صورت هم حمد و سوره را خوانده و هم به سوی رکوع رفته و هم رکوع را به جا آورده و نمازش صحیح است؛ لذا من هیچ کدام از این سه وجه مرحوم سیّد را قبول ندارم؛ برای اینکه هم منافات دارد با حرفهای قبل ایشان و هم اشکال ایشان در قیام متصل به رکوع است و قیام متصل به رکوع را در هر سه قسم آمده است و سر هم به مهر گذاشته نشده است. در اینجا هم رکوع کرده و هم قیام متصل به رکوع کرده و هم سجدۀ درست به جا آورده است و فقط سهواً خم و راست شده و این خم و راست شدن ضرری به نماز نمیزند.
در اینجا حمد و سوره را خوانده و به رکوع رفته است، اما در اینجا سه صورت پیدا میکند. یک صورت اینکه وقتی مقداری پایین رفت، یقین پیدا میکند که رکوع کرده و به سجده میرود. حال برود تا به اندازۀ رکوع برسد و آنگاه قیام متصل به رکوع آمده و ذکرش را بگوید. صورت دوم اینکه به عنوان رکوع به رکوع رفت اما خیال کرد که باید به سجده رود و وقتی به اندازۀ رکوع رفت، یادش آمد که باید رکوع کند. در اینجا به همان حال میایستد و رکوع را به جا میآورد و در اینجا هم قیام متصل به رکوع آمده و نمازش هم درست است. و اما اگر مقداری زیادتر پایین رفته اما هنوز سر به سجده نگذاشته است، قیام متصل به رکوع آمده و در اینجا برمیگردد تا به حد رکوع برسد و ذکر رکوع را میگوید و بعد هم سجده را به جا میآورد و چیزی از نماز کم و زیاد نمیشود و نظیر آنجاست که عمداً به رکوع برسد و ببیند بچه گریه میکند و به اندازهای پایین میرود و پستونک را در دهان بچه میگذارد و بعد برمیگردد. در اینجا هم برمیگردد تا به رکوع برسد و رکوع را به جا میآورد.
عبارت مرحوم سیّد اینست:
لو انحنى بقصد الركوع فنسي في الأثناء وهوى إلى السجود فإن كان النسيان قبل الوصول إلى حد الركوع انتصب قائما ثم ركع، ولا يكفي الانتصاب إلى الحد الذي عرض له النسيان ثم الركوع، وإن كان بعد الوصول، إلى حده فإن لم يخرج عن حده وجب عليه البقاء مطمئنا والإتيان بالذكر،
میفرمایند حمد و سوره را خوانده و به عنوان رکوع خم شد. اما درحالی که پایین رفته، یادش رفت و خیال کرد رکوع را به جا آورده است. در اینجا سه صورت پیدا میشود. اگر به حد رکوع نرسیده، پایین میرود و رکوع را به جا میآورد و همه چیز هم آمده و نمازش درست است و لازم هم نیست که دوباره بایستد و به رکوع رود، و حتی اگر بایستد دو تا قیام متصل به رکوع میشود.
صورت دوم اینکه به قصد رکوع پایین رفته و اما در وسط راه به عنوان سجده میرود و وقتی به اندازۀ وصول الی الرکوع رسید، متوجه میشود. در اینجا قیام متصل به رکوع آمده و مرحوم سید هم میفرمایند نمازش درست است.
وإن خرج عن حده فالأحوط إعادة الصلاة بعد إتمامها بأحد الوجهين من العود إلى القيام ثم الهوي للركوع أو القيام بقصد الرفع منه ثم الهوي للسجود،
صورت سوم اینکه نسیاناً مقداری بیشتر پایین رفته و به عنوان سجده پایین رفته و ناگهان متوجه شد. یعنی حمد و سوره را خوانده و به عنوان رکوع به رکوع رفت و اما نسیان کرد و خواست به سجده برود. هنوز سرش به مهر نرسیده، یادش آمد که رکوع را به جا نیاورده است. در اینجا برگردد و رکوع را به جا بیاورد. نسیاناً مقداری پایین آمده و برمیگردد به حد رکوع برسد و رکوع را به جا میآورد. در اینجا قیام متصل به رکوع و رکوع آمده و سجده را هم به جا میآورد و نماز صحیح است و وجهی هم برای اعاده نیست. ما در مسئلۀ 9 به هر سه فرض مرحوم سیّد اشکال داریم و به سیّد بزرگوار میگوییم که قبلاً از حرفهای شما فهمیدیم که در هر سه صورت این مسئله نماز درست است و باید رکوعش را به جا بیاورد و بایستد و «سمع الله لمن حمده» را بگوید و بعد به سجده رود. بنابراین احتیاط روی صورت سوم خیلی عجیب است. این آقا حمد و سوره را خوانده و به عنوان رکوع پایین رفت. اما وقتی به رکوع رسید خیال کرد رکوع را به جا آورده، بنابراین پایینتر رفت. سابقاً گفتند اگر سرش به مهر رسیده، نمازش باطل است اما اگر سرش به مهر نرسیده، مقداری بالا میآورد تا به حد رکوع برسد و رکوع را به جا میآورد و میایستد و بعد به سجده میرود. در اینجا نمازش درست است و أحوط ایشان هیچ وجهی ندارد، بلکه با مسائل قبل هم منافات دارد.
مسئله 10:
ذكر بعض العلماء أنه يكفي في ركوع المرأة الانحناء بمقدار يمكن معه إيصال يديها إلى فخذيها فوق ركبتيها، بل قيل باستحباب ذلك والأحوط كونها كالرجل في المقدار الواجب من الانحناء، نعم الأولى لها عدم الزيادة في الانحناء لئلا ترتفع عجيزتها.
بعضی از بزرگان گفتند زن کمتر خم شود، بلکه گفتند مستحب است که کمتر خم شود. مرد به اندازهای خم شود که بتواند دستها را به سر کُندۀ زانو برساند و زن به اندازهای خم شود که بتواند دستها را به بالای زانو یا روی ران بگذارد. اما ایشان احتیاط واجب میکند که فرقی بین زن و مرد نیست.
در مسئله یک روایت صحیحالسند داریم که بعض العلماء به این روایت فتوا دادند.
روایت 4 از باب 1 از ابواب افعال الصلاه، وسائل الشیعه، جلد 5، صفحه 462:
صحیحه عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ اَلْمَرْأَةُ عَلَيْهَا أَذَانٌ وَ إِقَامَةٌ فَقَالَ إِنْ كَانَتْ تَسْمَعُ أَذَانَ اَلْقَبِيلَةِ فَلَيْسَ عَلَيْهَا شَيْءٌ وَ إِلاَّ فَلَيْسَ عَلَيْهَا أَكْثَرُ مِنَ اَلشَّهَادَتَيْنِ لِأَنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى قَالَ لِلرِّجَالِ أَقِيمُوا اَلصَّلاٰةَ وَ قَالَ لِلنِّسَاءِ وَ أَقِمْنَ اَلصَّلاٰةَ وَ آتِينَ اَلزَّكٰاةَ وَ أَطِعْنَ اَللّٰهَ وَ رَسُولَهُ قَالَ ثُمَّ قَالَ إِذَا قَامَتِ اَلْمَرْأَةُ فِي اَلصَّلاَةِ جَمَعَتْ بَيْنَ قَدَمَيْهَا وَ لاَ تُفَرِّجُ بَيْنَهُمَا وَ تَضُمُّ يَدَيْهَا إِلَى صَدْرِهَا لِمَكَانِ ثَدْيَيْهَا فَإِذَا رَكَعَتْ وَضَعَتْ يَدَيْهَا فَوْقَ رُكْبَتَيْهَا عَلَى فَخِذَيْهَا لِئَلاَّ تَطَأْطَأَ كَثِيراً فَتَرْتَفِعَ عَجِيزَتُهَا...
در مورد مرد میگفتیم یک وجب بین دو قدمش فاصله باشد، اما زن جمع بایستد.
روایت میگوید زن قدمهایش را پیش هم بگذارد و وقتی به رکوع رفت، کم خم شود برای اینکه پشت او نمایان نشود.
روایت از نظر سند و دلالت خوب است، اما فتوا دادن به آن مشکل است؛ لذا ذکر بعض العلماء، الاّ اینکه «قیل بالاستحباب» بگوییم و روایت به خوبی دلالت دارد که زن در نماز هم باید جمع و جور باشد. همینطور که در زندگی در مقابل نامحرم و در کوچه باید جمع باشد.
روایت داریم که پیغمبر اکرم رد میشدند و دیدند که مردم اطراف زنی را گرفتهاند. پیغمبر پرسیدند چه خبر است؟ مردم گفتند این زن دیوانه است و مردم را اطراف خودش جمع کرده است. پیغمبر فرمودند این مریض است. بعد فرمودند میخواهید به شما بگویم دیوانه کیست؟ زن دیوانه آنست که خودش را جذب دهد به مردها و مردها را جذب خودش بکند. بنابراین در نماز هم باید عاقلانه نماز بخواند و پاهایش را خیلی گشاد نگذارد و خیلی هم خم نشود که پشت پیدا شود. در سجده هم جمع و جور باشد تا آخر.
همۀ اینها خوب است اما دلالت بر وجوبش مشکل است و مسئله هم مسئلۀ اخلاقی است و اینکه خوب است که زن در نماز جمع و جور باشد و اما اینطور نیست که اگر به اندازۀ مرد خم شد، نمازش باطل باشد.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد