أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 13:
يجوز في حال الضرورة وضيق الوقت الاقتصارعلى الصغرى مرة واحدة، فيجزئ «سبحان الله» مرة.
اگر ضرورتی در کار است و یا وقت ندارد، و بالاخره اگر معذور است، میتواند در رکوع و سجده یک مرتبه بگوید سبحان الله. یعنی ذکر صغری که سه مرتبه باید بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»؛ در حال ضرورت میتواند یک «سبحان الله» بگوید.
برای این فرمایش، روایت صحیحالسند نقل فرمودند.
روایت 8 از باب 4 از ابواب الرکوع، وسائل الشیعه، جلد 6، صفحه 301:
صحیحه عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ أَدْنَى مَا يُجْزِئُ اَلْمَرِيضَ مِنَ اَلتَّسْبِيحِ فِي اَلرُّكُوعِ وَ اَلسُّجُودِ قَالَ: تَسْبِيحَةٌ وَاحِدَةٌ .
معذور در رکوع و سجود چه قدر باید تسبیح بگوید؟ امام «سلاماللهعلیه» فرمودند: تَسْبِيحَـةٌ وَاحِدَةٌ.
روی فرمایش مرحوم سیّد، تسبیح در اینجا را تسبیح صغری معنا کردند؛ یعنی به جای اینکه سه مرتبه بگوید «سبحان الله»، یک مرتبه کفایت میکند که بگوید «سبحان الله». آیا این معنایش میشود و یا اینکه اگر ضرورتی در کار است، یک مرتبه بگوید «سبحان ربی الأعلی و بحمده». گرچه میتوان گفت اطلاق دارد و یا لاأقل قدر متیّقنش تسبیح صغری است به قرینۀ ضرورت که در روایت هم آمده است.
مرحوم سیّد روی این فتوا داده، اما مشهور در میان اصحاب، این فتوا را قبول نکردند و گفتند برای اینکه اگر بخواهیم بگوییم تسبیح صغری کفایت به یک مرتبه «سبحان الله»؛ این خلاف اجماع است و اصحاب از این روایت اعراض کردند؛ پس برای اینکه اصحاب از این روایت اعراض نکرده باشند، میگوییم مراد از «تسبیحه» یعنی تسبیحه کبری.
اگر یادتان باشد، مرحوم سیّد دو سه مرتبه فرمودند در رکوع و سجده یا یک ذکر کبری «سبحان ربّی العظیم و بحمده» و یا ذکر صغری سه مرتبه «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله». و کسی را غیر از مرحوم سیّد پیدا کنیم که فتوای جدی داده باشد، که در حال ضرورت میتوان گفت «سبحان الله» و سر از رکوع برداشت. درحقیقت ذکر صغری سه جزء دارد؛ چنانچه وقتی که میخواهد حمد را بخواند، در تنگی وقت نمیتواند نصف حمد را بخواند؛ در اینجا هم در تنگی وقت و ضرورت و مرض، نمیتواند یک مرتبه بگوید «سبحان الله». علی کل حالٍ حرف مرحوم سیّد گرچه اصل هم با اوست و نمیدانیم آیا در حال ضرورت ساقط است یا نه؛ پس بگوییم ساقط نیست، اما اگر این حرف من زده شد که سه مرتبه «سبحان الله» مانند یک مرتبه «سبحان ربی العظیم و بحمده» است. همینطور که در حال ضرورت و در حال تنگی وقت نمیشود گفت «سبحان ربی العظیم»، در اینجا هم سه مرتبه سبحان الله، جزء است و نمیشود در هنگام ضرورت و تنگی وقت، یک مرتبه بگوید «سبحان الله».
روایت همین است و مشهور در میان اصحاب هم گفتند «تَسبیحةٌ واحِدَة»، یعنی باید بگوید «سبحان ربی الأعلی و بحمده»؛ و اما این روایت دلالت ندارد که یک مرتبه بگوید «سبحان الله»؛ لاأقل اعراض اصحاب از آنست و لذا این فرمایش مرحوم سیّد را حواشی بر عروه قبول ندارند و اگر فقه را مطالعه کرده باشید، نداریم که یک نفر بگوید در تنگی وقت «سبحان الله» مثل «سبحان ربی الأعلی و بحمده» است. همۀ «سبحان ربی الأعلی و بحمده» جزء است و «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» هم جزء است و در تنگی وقت یا ضرورت نمیتوان جزء نماز را ساقط کرد. بنابراین در باب رکوع و سجده در حال ضرورت، یا باید بگوید «سبحان ربی الاعلی و بحمده» و یا بگوید «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله».
مسئله 16:
لو ترك الطمأنينة في الركوع أصلاً بأن لم يبق في حده بل رفع رأسه بمجرد الوصول سهوا فالأحوط إعادة الصلاة لاحتمال توقف صدق الركوع على الطمأنينة في الجملة، لكن الأقوى الصحة.
اگر به رکوع رفت، اما استقرار در رکوع پیدا نکرد و سهواً خم و راست شد و پایین رفت و بدون ذکر و بدون استقرار و بدون تحقق رکوع، بلند شد. میفرمایند أحوط اینست که این نماز را اعاده کند. اما دست از أحوط برمیدارند و میگویند «لکن الأقوی الصحة»؛ قول قوی اینست که این نماز صحیح است. برای اینکه بگوییم صدق رکوع بدون طمأنینه کرده شده است. طمأنینه نیامده و اگر عمداً باشد نماز باطل است و اگر سهواً باشد، مانعی ندارد، پس این هم سهوی بوده و مانعی ندارد.
حرف در اینست. اگر یادتان باشد، راجع به طمأنینه در رکوع و طمأنینه در حال ایستادن از رکوع، مرحوم سیّد همۀ اینها را واجب میدانستند، اما ما میگفتیم در حال ضرورت و سهواً اگر نیامد، طوری نیست؛ برای اینکه رفع مالایعلمون آن را میگیرد و اشکال ندارد. اما مانحن فیه، این احتمال مرحوم سیّد بسیار قویست و اینست که این طمأنینه جزء رکوع میشود. دو سه تا طمأنینه داریم. یک طمأنینه درحالی است که به رکوع میرود و یک طمأنینه داریم که ذکر را مستقر بگوید. در این دو قسم اگر سهو کند اشکال ندارد و قاعدۀ رفع آن را میگیرد. اما یک طمأنینه داریم در حال رکوع، و این ظاهراً جزء رکوع است. یعنی اگر پایین رفت و بدون استقرار بلند شد، لایصدق انّه رکع. ولو سهواً هم باشد، نمازش باطل است. لذا قبلاً ما میگفتیم طمأنینه بعد از استقرار رکوع و طمأنینه در حال ذکر، اگر سهواً نیامد، طوری نیست. میگفتیم اینها جزء رکن نیست و صدق رکوع میکند. اما مسئلۀ الان، طمأنینه در حال رکوع است. یعنی خم شده و هنوز خم نشده، بدون استقرار بلند شده و در اینجا عرفاً «لا یصدق أنه رکع». بنابراین رکن نماز نیامده و عمداً باشد نماز باطل است و سهواً هم باشد، نماز باطل است. لذا یک دفعه رکوع را انجام داده اما طمأنینه در حال ذکر ندارد، بنابراین میگوییم رکوع را به جا آورده است. لذا میگفتیم این از اجزاء رکوع است و قاعدۀ سهو آن را میگیرد. و اما اگر ایستاد و هنوز مستقر نشده، به سجده رفت؛ ما میگفتیم سهواً طوری نیست؛ برای اینکه رکوع آمده اما جزء آن نیامده و سهواً طوری نیست. اما در مسئلۀ ما فعلاً اینست که اگر به رکوع رفت و هنوز به رکوع نرسیده، برگشت، چه حکمی دارد؟ ما میگوییم این صدق رکوع نمیکند، بنابراین رکن نیامده و نماز باطل است. مرحوم سیّد میفرمایند احتمال هست که صدق رکوع کند، بنابراین أقوی اینست که نمازش درست است.
دو ایراد به مرحوم سیّد داریم: 1ـ احتمال مثل اینست که احتمال میدهد رکوع کرده یا نه، و این فایدهای ندارد. 2ـ اینکه ما جداً میگوییم صدق رکوع نمیکند. بنابراین وقتی صدق رکوع نکرد، خواه ناخواه باید بگوییم نماز باطل است.
بحث اینست که ما سه طمأنینه در رکوع داریم که دو تا از آنها جزء رکوع نیست و یکی از آنها جزء رکوع است. مرحوم سیّد میفرمایند این هم احتمال دارد که جزء رکوع نباشد. پس اگر سهواً نیامد، طوری نیست. ما میگوییم سه تا طمأنینه هست. یکی طمأنینه در حال ذکر رکوع است که رکوع متوقف بر آن نیست و یکی هم طمأنینه بعد از رکوع است. یعنی وقتی ایستاد باید مستقر شود و اگر عمداً مستقر نشد، نماز باطل است و اگر سهواً نکرد، طوری نیست.
سوم طمأنینه در رکوع است «لو ترك الطمأنينة في الركوع أصلاً بأن لم يبق في حده بل رفع رأسه بمجرد الوصول سهوا»؛ که ما میگوییم این باطل است؛ برای اینکه صدق رکوع نکرده و رکوع را به جا نیاورده، سهواً باشد، نماز باطل است و عمداً هم باشد نماز باطل است.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد