أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 21:
إذا تحرك في حال الذكر الواجب بسبب قهري بحيث خرج عن الاستقرار وجب إعادته، بخلاف الذكر المندوب.
زیاد اتفاق میافتد که در رکوع است و ذکر میگوید و کسی او را تکان میدهد برای اینکه از این صف به صف دیگری برود و این «سبحان ربی العظیم و بحمده» را در حال حرکت میگوید. میفرماید واجب است که این ذکر را اعاده کند. بعد میفرمایند که اما اذکار مستحب اگر در حال حرکت باشد، مانعی ندارد؛ قهراً باشد یا غیر قهر باشد. مثلاً در نماز مستحبی «سمع الله لمن حمده الله اکبر» را در راه بگوید. یا اینکه الله اکبر الله اکبر را در نماز مستحبی در راه بگوید، و بالاخره اذکار مندوب را در نماز مستحب، درحال حرکت بگوید، طوری نیست.
اگر یادتان باشد، راجع به این مسئلۀ دوم صحبت کردیم و ما هم تبعاً از مرحوم سیّد، گفتیم اذکار مستحبه را گرچه مستحب است که در استقرار بدن بگوید، اما اگر در استقرار بدن نگفت، نماز باطل نیست؛ اما فقهاء و رسالهها و من جمله محشین بر عروه میگویند «سمع الله لمن حمده الله اکبر» چه در نماز واجب و چه در نماز مستحب باید در حال استقرار بدن باشد. میگویند همۀ اذکار باید در حال استقرار بدن باشد و ما گفتیم دلیلی بر این نداریم، بلکه دلیل عکس داریم و اینکه نماز مستحبی را عمداً هم میتوان در راه خواند، چه رسد به اینکه ذکرش در راه باشد.
مسئلۀ اول اینست که اگر کسی را در رکوع در حالی که میگوید «سبحان ربی العظیم و بحمده» حرکت دادند و این ذکر را در حال حرکت گفت؛ ایشان میفرمایند واجب است که این ذکر را تکرار کند. ما میگوییم به چه دلیل؟! اگر رفع ما مضطروا الیه را جاری کنیم، آنگاه این ذکر در حالی که گفته شده که نمیخواسته حرکت کند بلکه او را حرکت دادند، آنگاه رفع ما مضطروا الیه میگوید درست است و اما وجهی ندارد که این ذکر باطل باشد یا دوباره گفته شود. اگر یادتان باشد، سابقاً مرحوم سیّد اجزاء رکن را رکن میدانستند. اگر چنین باشد که ذکر در رکوع، استقرار در رکوع و قیام در رکوع، اجزاء رکن باشند، آنگاه حرف مرحوم سیّد در اینجا درست است؛ و اما اگر کسی اینها را از اجزاء نداند و بگوید رکن یعنی صرف رکوع، که در این رکوع واجب است ذکر بگوید و این جزء رکوع نیست. یا اینکه ایستادن و طمأنینه واجب است، اما جزء رکن نیست. رکن، صرف انحناء است و مابقی از واجبات در رکوع است. اگر ما این حرف را بزنیم، خواه ناخواه «سبحان ربی العظیم و بحمده» در رکوع، رکن نیست که اگر نیامد، نماز باطل باشد؛ بلکه از واجبات است. وقتی از واجبات شد، سابقاً میگفتیم اگر سهواً استقرار نداشت، نمازش درست است. سابقاً میگفتیم اگر کسی بلند شد و مستقر نشده، سهواً به سجده رفت، نمازش درست است. سابقاً میگفتیم اگر کسی در رکوع، سهواً حرکت کند، اما رکوع را به جا بیاورد، نمازش درست است. در همه میگفتیم رفع ما مضطروا الیه و رُفع مالایعلمون و امثال اینها جاریست. مانحن فیه نیز همین است. میفرمایند: «إذا تحرك في حال الذكر الواجب بسبب قهري بحيث خرج عن الاستقرار وجب إعادته، بخلاف الذكر المندوب». البته باید بگویند «لم یجب إعادته»، اما فرمودند «وجب اعادته». سابقاً مرحوم سیّد همین را میفرمودند و ما هم متابعت کردیم و الان که عکس آن را میفرمایند، متابعت نمیکنیم و میگوییم اگر اصل رکن را به جا آورد و سهواً شرایط رکن را به جا نیاورد و یا شرایط مستحبی را به جا نیاورد، نمازش درست است؛ اما در مندوبات دلیل بر وجوب نداریم و اما در واجبات دلیل بر وجوب داریم. رُفع مالایعلمون و رُفع ما مضطروا الیه و رُفع نسیان هم بر اینها حکومت دارد و مسئلۀ ما اینطور میشود که: «إذا تحرك في حال الذكر الواجب بسبب قهري بحيث خرج عن الاستقرار، لم یجب إعادته، بخلاف الذكر المندوب».
مسئله 25:
يشترط في تحقق الركوع الجلوسي أن ينحني بحيث يساوي وجهه ركبتيه، والافضل الزيادة على ذلك بحيث يساوي مسجده، ولا يجب فيه على الاصح الانتصاب على الركبتين شبه القائم ثم الانحناء، وإن كان هو الأحوط.
کسی که نماز را نشسته میخواند، الان که میخواهد رکوع کند، باید چقدر خم شود؟!
این مسئله سه صورت پیدا میکند: یک صورت اینکه به اندازهای خم شود که سر در مقابل زانوها واقع شود «يشترط في تحقق الركوع الجلوسي أن ينحني بحيث يساوي وجهه ركبتيه».
میفرمایند:
والافضل الزيادة على ذلك بحيث يساوي مسجده، ولا يجب فيه على الاصح الانتصاب على الركبتين...
صورت دوم اینست که به اندازهای خم شود که صورت در مقابل مهر قرار بگیرد و این أفضل از اول هم هست.
و اما صورت سوم، که من نمیدانم چرا مرحوم شهید «رضواناللهتعالیعلیه» این را واجب دانسته، اینست که روی دو پا بلند شود و وقتی بلند شد، آنگاه سجده کند. مرحوم شهید گفتند که این واجب است و دیگران و من جمله مرحوم سیّد میفرمایند نه، این واجب نیست.
میفرمایند:
والافضل الزيادة على ذلك بحيث يساوي مسجده، ولا يجب فيه على الاصح الانتصاب على الركبتين شبه القائم ثم الانحناء، وإن كان هو الأحوط.
بلند شود، نظیر آدم ایستاده، اما روی ساقهای پا ایستاده است. سپس خم شود به اندازهای که مثلاً صورت او در مقابل مهرش باشد.
دلیلی برای این نداریم، اما مرحوم شهید دلیل آورده و میگوید رکوع جلوسی اینست که نیم خیز باشد. به جای اینکه روی کف پا بایستد روی زانوها یا ساق پا به صورت نیم خیز میایستد، سپس سجدۀ نماز را به جا میآورد. مرحوم سیّد میفرمایند این أحوط است، ولی نمیدانیم این أحوط را از کجا پیدا کردند. اگر یادتان باشد، من بارها گفتم مرحوم سیّد «رضواناللهتعالیعلیه» در خیلی جاها احتیاط میکند و آن احتیاط، یا واجب یا مستحب است، برای اینکه بعضی از بزرگان فرمودند. فتوا میدهند و بعد از فتوا احتیاط میکنند؛ برای اینکه مثلاً شیخ انصاری یا کاشف الغطاء در جایی فرمودند. این رسم مرحوم سیّد است که احترام به مقام علم و مقام بزرگترها نظیر شیخ انصاری میگذارند و در اینجا به مرحوم شهید اول در دروس احترام میگذارند که فرمودند رکوع جلوسی یعنی نیمخیز ایستادن و خم شدن برای سجده.
اشکالی که در مسئله هست، و اینست سابقاً میگفتیم این رکوع، یک امر عرفی است. خم شدن نیز یک امر عرفی است؛ لذا سابقاً میفرمودند در رکوع قیامی، اگر انگشتها به زانو برسد، کفایت میکند و أفضل اینست که کف دست به کف زانوها برسد، و اما اگر دستها به روی زمین رسید، میفرمودند این رکوع باطل است، برای اینکه رکوع یک امر عرفی است و عرف، صورت اول را فاضل میداند و صورت دوم را افضل و صورت سوم را باطل میداند. در اینجا هم نمیدانم آیا این طرزی که مرحوم شهید فرمودند، عرفاً صحیح است؟! آیا عرفاً به این رکوع جلوسی میگویند؟!
اگر به این رکوع جلوسی بگویند، مرجوحی است. فاضل اینست که خم شود به اندازهای که جبهه به سر زانوها برسد و أفضل اینست که خم شود و مهرش را ببیند و صورت در مقابل مهر قرار داشته باشد. و اما صورت سوم اینکه نیمخیز بنشیند و سپس سجدۀ جلوسی کند. من نمیدانم این رکوع هست یا نه و لاأقل بگوییم مرجوح است و اینکه مرحوم شهید فرمودند «وجوب الانتصاب علی الرکبتین شبه القائم ثم الانحناء»، این نه واجب است و نه مستحب است و اصلاً شک داریم که آیا واجب است یا مستحب است، پس أحوط اینست که این قسم سومی آورده نشود. اما مرحوم شهید واجب دانستند که اصلاً رکوع جلوسی اینست. مرحوم سیّد هم به خاطر فتوای شهید، احتیاط مستحب کردند، اما باید بگوییم که حرف مرحوم شهید دلیل ندارد، چون عرفیت ندارد و احتیاط مرحوم سید هم وجهی ندارد و اگر مرحوم سید فرموده بودند که والأحوط نیست، خیلی بهتر بود تا اینکه میفرمایند: «ولا يجب فيه على الاصح الانتصاب على الركبتين شبه القائم ثم الانحناء، وإن كان هو الأحوط».
صورت اول این بود که خم شود به اندازهای که سر در مقابل زانوها باشد. صورت دوم این بود که خم شود به اندازهای که صورت در مقابل مهر واقع شود. صورت سوم هم نداریم، برای اینکه اگر بنشیند روی دو پا، به عبارت دیگر بایستد روی دو پا و سپس خم شود که سرش مساوی مهر شود، اگر مرجوح نباشد، راجح نیست؛ پس وجوب مرحوم شهید درست نیست و احتیاط مرحوم سیّد هم خلاف احتیاط است و برمیگردد به دو صورت، یکی فاضل و یکی هم أفضل است. فاضل اینکه خم شود به اندازهای که صورت در مقابل زانوها باشد و أفضل اینکه خم شود که سر در مقابل مهر قرار گیرد.
مسئله 28:
لا فرق بين الفريضة والنافلة في واجبات الركوع ومستحباته ومكروهاته وكون نقصانه موجبا للبطلان، نعم الأقوى عدم بطلان النافلة بزيادته سهوا.
در رکوع، چه رکوع واجب و چه رکوع مستحب، باید تمام خصوصیات آورده شود؛ اما در رکوع مستحب، اگر سهواً دو تا رکوع به جا آورد، نمازش صحیح است.
تقاضا دارم روی این مسئله مطالعه کنید که آیا این فرمایش مرحوم سید درست است یا نه که میفرمایند: «نعم الأقوى عدم بطلان النافلة بزيادته سهوا»؛ اینکه اگر مثلاً در نماز مستحبی یک رکوع به جا نیاورد و یک سجده به جا آورد و برگشت و رکوع و سجده به جا آورد؛ زیاد شدن رکن یا ارکان نماز مستحبی را باطل نمیکند.
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد