أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فرمودهاند:
فصل:فی التشهّد
و هو واجب فی الثنائیة مرّة بعد رفع الرأس من السجدة الأخیرة من الرکعة الثانیة،وفی الثلاثیة و الرباعیة مرّتین:الاُولی کما ذکر،والثانیة بعد رفع الرأس من السجدة الثانیة فی الرکعة الأخیرة،و هو واجب غیر رکن،فلو ترکه عمداً بطلت الصلاة،وسهواً أتی به ما لم یرکع،وقضاه بعد الصلاة إن تذکّر بعد الدخول فی الرکوع مع سجدتی السهو.
تا اینجا معلوم است و حرفی هم در آن نیست. از ضروریات نماز است که نماز تشهد دارد، هر دو رکعت یک تشهد،و اگر عمداً این تشهد نیامد، نماز باطل است.
و اما اگر سهواً نیامد، اگر یادش نیامد تا وقت تشهد گذشته است، سابقاً گفتیم تشهد را قضا کند و دو سجدۀ سهو واجب هم به جا آورد. و اما اگر وقتش نگذشته، برگردد و آن تشهد را به جا بیاورد.
بنا بر فرمایش مرحوم سیّد، سابقاً برای آن زیادیها که آورده دو سجدۀ سهو، و ما گفتیم سجدۀ سهو دیگر مستحب است، «لکل زیادة و نقیصة» سجدۀ سهو مستحب است الا در 5 جا که سجدۀ سهو واجب است.
حرفی که در اینجا هست و سابقاً هم متذکر شدند و ما هم متذکر شدیم اینست که اگر کسی تشهد را فراموش کرد تا سلام نماز را داد، مثلاً در رکعت آخر که باید تشهد بخواند سهواً نخواند و سلام نماز را داد، اگر سلام اول باشد که هیچ، برمیگردد و تشهدش را میخواند و سلام نماز را میدهد و اما اگر سلام دوم و سوم گفته شد، در اینجا مرحوم سید میفرمایند که دیگر لازم نیست برگردد، تشهد را قضا میخواند و دو سجدۀ سهو واجب هم به جا میآورد.
سابقاً ما گفتیم این که به واسطۀ سلام از نماز خارج شود، این نیست، اینکه با منافات از نماز خارج میشود، مثلا بگوید «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» رو از قبله برگرداند یا مثلاً با کسی حرف بزند آن وقت یادش بیاید که تشهد را نخوانده و قضای تشهد را میخواند و دو سجدۀ سهو واجب هم به جا میآورد.
و اما اگر منافی به جا نیاورده باشد، مثلاً گفت «السلام علیکم و رحمة الله و برکاته» و یادش آمد تشهد نخوانده، آنگاه برمیگردد تشهد را میخواند و نمازش تمام است و سجده هم واجب نیست. مگر این که «لکل زیادة و نقصیة» مرحوم سید جلو بیاید. به عبارت دیگر یک قاعده کلی ما از نماز فارغ میشویم نه به مجرد گفتن سلام بلکه با منافی نماز را به جا آوردن، با کسی حرف زدن، رو از قبله برگرانیدن، و اما اگر منافی به جا نیاورده باشد، این میتواند برگردد و مافات را اگر جا دارد به جا بیاورد و نمازش هم درست است. از نظر ما سجدۀ سهو هم لازم نیست، اما مرحوم سید و خیلیها میفرمایند که «اوله التکبیر و آخره التسلیم» وقتی سلام را داد از نماز خارج شده است.
بعد میفرمایند: و واجباته سبعه، واجبات این تشهد 7 چیز است.
و واجباته سبعة:الأوّل: الشهادتان. الثانی: الصلاة علی محمّد وآل محمّد فیقول:«أشهد أن لا إله إلّااللّٰه وحده لا شریک له،وأشهد أنّ محمّداً عبده ورسوله،اللهمّ صلّ علی محمّد وآل محمّد».
اگر یادتان باشد سابقاً در این باره صحبت کردیم و مرحوم سید فرمودند که ما دو تا تشهد داریم؛ یکی تشهد ناقص و یکی تشهد تام. تشهد ناقص را گفتیم، همین که الان خواندیم که آخر تشهد را از جملۀ اول و جملۀ دوم بیندازد، اما صلوات را دیگر تا آخر باید بگوید، این تشهد ناقص است.
تشهد تام اینکه آخر اشهد ان لا اله الا اللّه را بگوید، آخر اشهد انّ محمداً عبده و رسوله، و این عبده و رسوله را هم بگوید صلوات تام هم بفرستد.
لذا مرحم سید میفرماید: الثانی: الصلاة علی محمد و آل محمّد و یجزی علی الأقوی: أن یقول اشهد أن لا اله الاّ الله و آخرش را بیندازد و اشهد انّ محمّداً رسول الله و باز آخرش را بیندازد، یعنی عبده و رسوله را بیندازد، اما صلوات را تام به جا بیاورد. میفرمایند این مجزی است.
اگر یادتان باشد سابقاً این باره صحبت کردیم و گفتیم این تشهد تام و تشهد ناقص اشاره به یک حرف دیگر است و این که در تشهد یک ادعیه، دعاها و توسلها هست که هفت هشت دقیقه طول میکشد و به این میگوییم تشهد تام، در مقابل تشهد متعارف و همین تشهد مشهور در میان مردم.
و اما تشهد به این معنا که آخر أشهد ان لا اله الاّ الله و آخر اشهد انّ محمداً را بیندازد، تشهد ناقص نمیگویند بلکه میگویند این تشهد نخوانده است.
دلیل ما سیرۀ متشرعه است. همه خواص و عوام همین طور که میدانند در مقابل سنی که آل محمد را ندارد همه ما تشهد معمولی مان «أشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شریک له» است و این وحده لا شریک له در کلمات همه هست؛ هم خواص و هم عوام.
أشهد انّ محمداً عبده و رسوله، که این عبده و رسوله در کلمات همه ما هست و مثل صلوات است و اگر بگوییم اللهم صل علی محمد و رها کنیم، این را یک امر منکری میبینند. انداختن آخر تشهد «ان لا اله الاّ الله و أشهد انّ محمداً عبده و رسوله» درصورتی ه عبده و رسوله مثل آل محمد است، همین طور که اگر آل محمد نیامد تشهد نیامده، اگر هم اشهد أن لا اله الاّ الله نیامد، تشهد نیامده و اگر هم اشهد ان لا اله الاّ الله گفت اما وحده لا شریک له نگفت،و یا أشهد انّ محمداً گفت و عبده و رسوله را نگفت مثل این است که آل محمد را در صلوات نگوید.
الان بین عوام و بین خواص این مسلّم است. سیرۀ ائمۀ طاهرین بر همین بوده است، سیرۀ مسلمان ها در زمان ائمۀ طاهرین و بعد از ائمۀ طاهرین و سیرۀ عوام مردم و خواص مردم الان، این تشهد است که به آن تشهد متعارف میگویند و نه تشهد ناقص.
در مقابل این تشهدی داریم که آن خیلی طول میکشد، تقریباً هفت هشت دقیقه در این سه جملهای که در تشهد هست اضافه میشود. بعضی مربوط به خدا و بعضی مربوط به پیامبر و بعضی مربوط به ولایت است. بنابراین این یجزی قطعاً درست نیست، تنها درست نیست بلکه خلاف ارتکاز متشرعه است. نظیر آل محمد است که ارتکاز شیعه است. همین طور که اگر آخر صلوات را نگوید مردم این نماز را نماز باطل میدانند؛ اگر آخر جمله اول و آخر جملۀ دوم را هم نگفت این نماز را باطل میدانند.
بنابراین، الأوّل: الشهادتان. الثانی: الصلاة علی محمّد وآل محمّد و یجزی علی الأقوی أن یقول: أشهد ان لا اله الاّ الله و أشهد انّ محمّدا رسول الله.
مرحوم سید باید بگویند: والاقوی لایجزی ان یقول أشهد ان لا اله الاّ الله و اشهد انّ محمّداً رسول الله بل یجب أن یقول أشهد ان لا اله الاّ الله وحده لا شریک له و أشهد انّ محمداً عبده و رسوله اللهم صلی علی محمّد و آل محمّد.
لذا آن روایات را هم سابقاً خواندیم و گفتیم این روایتها از باب مثال است نه این که تعارض داشته باشدبا روایات دیگر. میخواهند بگویند تشهد سه جمله است. آن وقت اشاره کردهاند و گفتهاند این سه جمله یکی: «أشهد ان لا اله الاّ الله» و یکی «أشهد أنّ محمّداً رسول الله» یعنی آن طوری که همه میدانند این جملۀ اول و جملۀ دوم و جملۀ سوم هم آل محمد که همه میدانند.
روایتها را خواندیم که کم هم هست و گفتیم این روایتها از باب مثال است. در حقیقت راجع به این است که تشهد را مفروض عنه گرفته است. حال اگر اشهد ان لا اله الاّ الله گفتی و آخرش را نگفتی، یا اگر اشهد انّ محمداً رسول الله را گفتی و عبده را نگفتی یا اگر اللهم صل علی محمد را گفتی و آل محمد را نگفتی؛ اگر چنین باشد، آل محمدش نه، آن دو تا کافی است و این از باب مثال است.
و علی کل حال، اگر هم سابقاً گفتیم از باب مثال قبول نکنید، گفتیم معرضٌ عنها عندالاصحاب است نه معرضٌ عنها عندالخواص. از باب «خذ بما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه». از این باب نه، بلکه از باب سیره مستمره شیعه که همه خواص، و عوام، تشهد متعارف می خوانند و تشهدی را که مرحوم سید میگویند غیرمتعارفی میدانند. کسی من ندیدم جایی که بگویند در حال ضرورت میشود آخرش را حفظ کرد مثلا حتی اگر یادتان باشد سابقاً گفتیم اگر وقت ندارد یک سبحان الله بگوید کفایت میکند به جای «سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله» بگوید «سبحان الله». اگر وقت ندارد سوره را نخواند اما روایتی نداریم که گفته باشد اگر وقت ندارد آخر تشهد را نخواند.
در باب تنگی وقت در باب ضرورت سوره انداختن و در رکوع و سجده به یک سبحان الله اکتفا کردن، اینها فراوان است اما یک جا در این ضرورتها نداریم که بگوید در تشهد آخر تشهد را بینداز. این نداشتن یعنی تشهد دیگر اصل نماز است طرز آن هم همین است که مردم خواص و عوام میخوانند و همه میدانید.
میفرمایند:
الثالث: الجلوس بمقدار الذکر المذکور.
الرابع: الطمأنینة فیه.
بدن تکان نخورد در وقتی که ذکر میگوید.
الخامس: الترتیب بتقدیم الشهادة الاُولی علی الثانیة،وهما علی الصلاة علی محمّد وآل محمّد کما ذکر.
اول شهادت به خدا و شهادت به رسالت و شهادت به ولایت.
السادس: الموالاة بین الفقرات و الکلمات و الحروف بحیث لا یخرج عن الصدق.
پی در پی بگوید. مثلاً نگوید «اشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و صبر کند گوش بدهد به چیزی تا از صورت نماز بیرون برود.
السابع: المحافظة علی تأدیتها علی الوجه الصحیح العربی فی الحرکات و السکنات وأداء الحروف و الکلمات.
باید این تشهد را صحیح بخواند.
همۀ اینها سابقا، گفته شد و چیزی ندارد. فقط بحث امروزمان راجع به این تشهد ناقص است که مرحوم سید نمیدانم چه شده که این یجزی به تشهد ناقص را فرمودهاند. علی کل حال، بحث امروزمان از نظر فقهی قیل و قال ندارد جز همین بحث تشهد ناقص و تشهد تام.
درس اخلاق:
ما در هفتۀ گذشته درباره دعا صحبت کردیم و تقاضا کردم از شما که اهل دعا باشید، اهل ثنا باشید، اهل تضرع و زاری با خدا باشید، اهل توسل باشید. سیره بزرگان نیز چنین است.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی «رضواناللهتعالیعلیه» علاقۀ خاصی به شیخ طوسی داشتند. شیخ طوسی عجیب است در حالی که عمر کوتاهی دارد اما در همه چیز کتاب نوشته است. آن هم کتابهای فوقالعاده مهم؛ لذا دو تا از کتب اربعه ما از شیخ طوسی است؛ یکی تهذیب و دیگری استبصار. دو تای دیگر از آن هم از مرحوم کلینی است. من لایحضر نیز از صدوق و کتاب کافی نیز از مرحوم کلینی است. لذا شیخ طوسی در همه چیز کتاب دارد من جمله مصباح المتهجد دارد در دعا. معمولاً کتابهای دعای دیگر هم خیلی از مصباح المتهجد گرفته اند.
مرادم اینجاست که آقای بروجردی میفرمودند وقتی ایشان مصباح المتهجد را نوشتند اول یک دوره خودشان عمل کردند از اول مصباح المتهجد تا آخر آن، مثل مفاتیح بزرگ است. ایشان عمل کردند و بعد هم امر کردن به اطرافیان و زن و بچه و کسانی که وابسته به ایشان بودند که یک دوره به مصباح المتهجد عمل کنند. بعد از آن اجازه انتشار دادند. یعنی علاوه بر اینکه کتاب دعا مینویسد خود عامل به کتاب است. از اول تا آخر، زن و بچهاش هم عامل به کتاب هستند از اول تا آخر و معلوم است کسی که اینطور اهل دعا باشد، باید اسلام عزیز مرهون زحمات او باشد.
بنابراین اهل دعا باشید، اگر اهل دعا نباشید عمرتان برکت ندارد. اگر اهل توسل و اهل راز و نیاز با خدا نباشید، اهل بیت «سلاماللهعلیهم» نظر لطفی به شما ندارند.
آیهای در قرآن هست راجع به دعا که کم پیدا می شود این قدر مذمت برای کسی باشد که اهل دعا نباشد، (ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ۚ). این وعده خداست و نمیشود تو دعا کنی و بگویی خدا و خدا جواب ندهد، این معقول نیست.
(إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ)
آیه خیلی داغ است. اولا اسم دعا را گذاشته عبادت و اسم کسی که اهل دعا نیست، مستکبر گذاشته است. میگوید آن که اهل دعا نیست پاداشش جهنم با ذلت است.
کم داریم در قرآن این قدر تأکید روی چیزی باشد.
و ما با دعا خیلی کار کردیم، ما با دعا خیلی باید کار کنیم، هم برای خودمان و هم برای دیگران.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی «رضواناللهتعالیعلیه» چشمهای مبارکشان در بروجرد خیلی ضعیف بوده به اندازهای که فرموده بودند هنگامی که عینکم شکست دیگر نمیتوانستم از خانه بیرون بیایم تا عینکم را درست کردند. بعد میفرمایند در خانۀ ما عزاداری بود. عزاداران به خانه ما آمدند. من دیدم یکی از آنها حالی دارد و گِل به سرش است. مقداری از گِل سر را بدون این که بفهمد گرفتم و مالیدم به پشت چشمم. بعد از آن دیگر احتیاج به عینک نداشتم؛ و این مدتی که ما در خدمت آقای بروجردی بودیم ایشان در مسجد بالاسر که نیمه تاریک بود کتاب وسائل را از دور میگرفتند و در حالی که ایشان پیر بودند اما چشمهایشان خیلی جوان بود.
مرحوم حاج شیخ «رضواناللهتعالیعلیه» خیلی کار کرده است و 100 سال است که از این حوزه قم میگذرد و همه مرهون زحمات مرحوم حاج شیخ است. مرحوم حاج شیخ به طرز معجزه آسایی به اراک آمد و به طرز معجزه آسایی به قم آمد و آن جا تشکیل حوزه داد، آن هم در مقابل دشمن مثل پهلوی. دم مرگ حوزه را به سه نفر از شاگردان خویش سپرد. مرحوم آقای خوانساری و مرحوم آقای صدر و مرحوم آقای حجت. آن 3 نفر هم انصافاً خوب حوزه داری کردند و خوب امانت داری کردند و این حوزه مرهون یک دعاست.
مرحوم حاج شیخ فرموده بودند من خواب دیدم که به من گفتند ده روز دیگر میمیری. اهمیت ندادم و دنبال کارم بودم اما روز دهم یازدهم رفتم دم مرگ. فرموده بودند خانه ما در یک بالاخانه بود که حرم مطهر امام حسین «سلاماللهعلیه» و گنبد مطهر پیدا بود. من به آقا امام حسین «سلاماللهعلیه» گفتم آقا مردنم چیزی نیست اما من کاری برای اسلام نکردم و مُردم. شما بخواهید که من برگردم یک خدمتی به اسلام کنم و بمیرم.
مرحوم حاج شیخ فرموده بودند من مرده بودم برای این که زنها آمده بودند درِ چشمهای من را ببندند و گریه میکردند. اما من همان وقت خوب شدم. یک جمله و یک دعا و توسل حوزۀ حاج شیخ درست میکند، یک دعا و یک توسل حوزه 100 ساله با این همه برکت درست می کند. این همه برکت از این حوزه علمیه قم که سایر حوزهها مرهون همین حوزه است، مرهون یک دعا و مرهون یک توسل است.
من از همۀ شما تقاضا دارم اهل دعا باشید، اهل توسل و راز و نیاز با خدا باشید. من از همۀ شما تقاضا دارم این نماز شب و راز و نیاز و دعاهای در نماز شب و لاأقل یک ساعت قبل از اذان صبح و تعقیبات بعد از اذان صبح را فراموش نکنید.
من تقاضا دارم از همه شما یک صبحگاهی با امام زمان «روحنا فداه» داشته باشید، یعنی زیارت جامعه را بخوانید. به قول خود امام زمان «روحنافداه» «نعم الزیارة هذه»، خوب زیارتی است. آقا از امام زمان «روحنافداه» هم قول سند گرفتند. رو کردند به قبر امام هادی «سلاماللهعلیه» و گفتند مال جدت است؟ گفت آری. لذا علامه مجلسی دوم در زادالمعاد می گوید: «اصح الزیارات سنداً و دلالتاً» تمام اسرار شیعه در این زیارت است.
بنابراین صبحگاهی شما این زیارت باشد، برای حوائج شخصیتان، برای این نگرانی ها که الان جلو آمده، برای برکت به علمتان، برای این که به راستی تشویق بشوید در این که بتوانید این حوزه را از نسلی به نسل آینده دهید. این وظیفۀ سنگین ماست؛ یعنی ما هستیم که باید این امانت را و این حوزه را از این نسل به نسل آینده بدهیم. اینطور و با این درس ها و با این بحثها نمی شود، اهل دعا و اهل توسل باشید و از خدا بخواهید از مروجین خوب اسلام شوید. از آقا امام زمان «اروحنافداه» بخواهید با صبحگاهی زیارت جامعه تا آقا امام زمان نظر لطفی به نظام جمهوی اسلامی و نظر لطفی به حوزهها داشته باشند و به حوزهها برکتی عنایت بکنند و این کم کاریها و این نگرانیها راجع به حوزه رفع شود و ما بتوانیم این واجب را که واجب عینی هم هست، از نسلی به نسل آینده بدهیم. ان شاء الله
صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد