جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: دربارۀ تلاوت قرآن
    موضوع درس:
    شماره درس: 186
    تاريخ درس: ۱۳۹۸/۱۰/۲۹

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    بحث دیروز دربارۀ خواندن قرآن بود.

    مرحوم سیّد «رضوان­الله­تعالی­علیه» چهار پنج مسئله در این باب آوردند. مسئلۀ اول این بود که فرموده بودند تعلیم و تعلّم قرآن یک واجب کفایی است. یعنی اگر قرآن در میان مردم زنده باشد، تعلیم و تعلّم مستحب است و واجب نیست. دیروز در این مسئله اشکال داشتیم و می­گفتیم از خود قرآن و از روایات اهل بیت استفاده می­شود که همه باید قرآن بدانند و در این باره صحبت کردم و گفتم مشهور در میان اصحاب همین است که مرحوم سیّد فرمودند، اما با مثل آیۀ (فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضىٰ وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي اَلْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اَللّٰهِ وَ آخَرُونَ يُقٰاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اَللّٰهِ فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ).

    دیروز گفتم مثل این آیه از نظر تأکید در قرآن نداریم و آیه می­فرماید در هر حال باید قرآن بخوانید. اگر مریض هستی باید قرآن بخوانی و اگر خیلی کار دنیا داری، باید قرآن را فراموش نکنی، و اگر در جبهه هستی، همان جا هم (فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنْهُ). دیروز گفتم اگر خواستیم به فارسی بگوییم معنایش اینست که تا می­توانی قرآن بخوان و در هر حال قرآن بخوان. و اگر بخواهیم این را حمل بر استحباب کنیم، خیلی مشکل است.

    نظیر آیه در قرآن و روایات اهل بیت زیاد دیده می­شود که سفارش شده به خواندن قرآن. حال معنایش را بلد باشیم یا نداشته باشیم و توجه به معنا داشته باشیم یا نداشته باشیم، همین خواندن قرآن واجب است. بنا شد از شما استفاده کنیم که این حرف مرحوم سید را که می­فرمایند مستحب است، چطور با این آیات و روایات درست کنیم. لذا ما گفتیم تعلیم و تعلّم قرآن واجب است و همه باید با قرآن سر و کار داشته باشند.

    مطلب دوم که باز گفتیم مرحوم سید می­فرمایند نسیان کردن قرآن، حرام نیست، اما مکروه است. مثلاً کسی سورۀ یس را حفظ است اما کوتاهی می­کند و به فراموشی می­افتد و یا حافظ قرآن است و تسامح و تساهل می­کند و این حفظ قرآن و این نعمت بزرگ خدا از دستش گرفته می­شود. در این باره هم می­گفتیم از روایت شعیب بن یعقوب استفاده می­شود که گناه فراموش کردن قرآن خیلی بزرگ است. دیروز هم می­گفتم اینگونه گناهان که آمده، از باب مثال است و مثل اینست که قرآن می­­گوید اگر هفتاد مرتبه هم استغفار کنی آمرزیده نمی­شوی، این هفتاد از باب مثال و از باب کثرت است و اینگونه روایتها که خیلی در مطلب داغ است، باید بگوییم از باب مثال است و معنایش اینست که گناهش خیلی بزرگ است. و اما مرحوم سید و دیگران این را حمل بر استحباب کردند و بالاخره دیروز در آخر کار گفتم استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی می­فرمودند به تجربه اثبات شده که خذلان دارد. دست عنایت خدا از روی سرش برداشته می­شود. آنگاه شیطان می­تواند بر سر او مسلط شود.

    اینکه تا اینجا تکرار کردم به خاطر اینست که بنا شد از شما عزیزان استفاده کنم. ما می­گوییم تعلیم و تعلّم و سر و کار داشتن با قرآن واجب است و ما می­گوییم فراموش کردن قرآن حرام است، اما مشهور نمی­گویند و من جمله مرحوم سید نیز این را نمی­گویند.

    بحث امروزمان باز راجع به گوش دادن به قرآن است. اگر کسی قرآن می­خواند، واجب است که ما حرف نزنیم. حتی بالاتر اینکه باید گوش دهیم. مرحوم سید در این باره هم می­فرمایند مستحب است و واجب نیست؛ اما خود قرآن می­فرماید واجب است. (وَ إِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ) ﴿الأعراف‏، 204﴾؛ وقتی قرآن می­خوانند گوش دادن و علاوه بر آن سکوت باشد و اگر دو نفر بین خواندن قرآن حرف بزنند، حرام است.

    چرا در اینجا دو امر پشت سر هم را حمل بر استحباب کنیم! لذا در مطلب سوم هم ما می­گوییم اگر قرآن می­خوانند، ما باید گوش دهیم و ساکت بمانیم و بالاخره باید در میان خواندن قرآن دیگران، حرف نزنیم، (وَ إِذٰا قُرِئَ اَلْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ).

    مشهور در میان اصحاب همین است که مرحوم سید «رضوان­الله­تعالی­علیه» فرمودند، اما قرآن و روایات فراوان می­گوید توهین به قرآن است که در وسط خواندن قرآن و در جلسۀ قرآن حرف بزنید.

    این هم مطلب سوم که مشهور می­گوید مستحب است و ما می­گوییم واجب است.

    مطلب چهارم که مرحوم سید می­فرمایند، اینست که باید قرآن به عربی خوانده شود و عربی صحیح هم باشد و این واجب است. اگر عمداً قرآن را غلط بخواند، حرام است. نمی­دانم مرادشان چیست! اگر بخواهند بگویند در وقتی که قرآن می­خوانی عمداً غلط بخوانی، این قرآن نیست، بنابراین غلط است، اما آیا حرام است؟!

    اگر بدعت باشد، حرام است و اما اگر بدعت نباشد، پس چرا حرام باشد؟! لذا دربارۀ واجب بودن خواندن قرآن به عربی صحیح صحبت کردیم و گفتیم که وقتی می­خواهد حمد و سوره را در نماز بخواند، باید با عربی صحیح باشد و اگر ترجمه باشد و یا غلط باشد، حمد و سوره باطل است.

    در نماز بحث کردیم که باید حمد و سوره را به عنوان نماز بخواند و این تعبّد است و این تعبّد را باید درست تحویل دهد. اما در غیر نماز، کسی عمداً غلط بخواند، بدعت است. مثلاً اخباری­ها به واسطۀ روایاتی، اضافاتی در حمد آوردند، مثلاً «غیرالمغضوب علیهم و غیرالضالین». ما می­گوییم این بدعت است برای اینکه قرآن نیست. در نماز باشد، نماز باطل است و اگر غیر نماز هم باشد، کار حرامی است. و اما یک دفعه نمی­خواهد قرآن بخواند بلکه می­خواهد تدریس کند، آنوقت اضافه و کم می­کند برای اینکه به شاگرد بفهماند که اینطور باید نماز بخوانی و یا اینطور باید قرآن بخوانی و یا مثلاً برای ترجمه کم و زیاد می­کند. نمی­خواهد بدعت بگذارد بلکه می­خواهد تعلیم و تعلم کند. داعی دارد بر کم و زیاد که چیزی بفهماند. این اصلاً قرآن نیست؛ لذا اینکه مرحوم سید می­گویند واجب است به عربی صحیح خوانده شود، اگر مرادشان در نماز باشد، سابقاً صحبت کردند و گفتند نماز باطل است و اما اگر به عنوان نماز نباشد، بلکه برای یاد دادن یا برای ترجمه باشد، کم و زیاد کردن، حرام نیست، زیرا قرآن خواندن نیست. اگر خواندن قرآن نباشد، عوض کردن لفظی به لفظی، و یا برای ترجمه کم و زیاد کردن و برای فهماندن مطلبی، حرام نیست.

    مطلب پنجم را سابقاً گذشتیم و مرحوم سیّد فتوا دادند به جواز قرائت به قُراء سبع. بعد هم فتوا دادند که باید مطابق تجوید یکی از قرّاء سبع باشد. و ما سابقاً گفتیم نه، در زمان ائمۀ طاهرین و مخصوصاً در زمان امام صادق دکان­هایی باز شده بود برای زمین زدن تشیع و برای زمین زدن امام صادق «سلام­الله­علیه»؛ لذا قراء سبعه از آنجا پیدا شد. تجوید نیز چنین است. در علم تجوید چیزهایی هست که در متن قرآن نیست و این هم چیز تازه­ای است که در زمان ائمۀ طاهرین برای زمین زدن ائمۀ طاهرین درآوردند. بعضی اوقات امام صادق به قتاده می­گفتند: «لاتعلم من القرآن شیئا»؛ این چیست که می­خوانی و تو از قرآن چیزی سرت نمی­شود؛ لذا تجوید آنچنان و اختلاف قرّاء، منافات دارد با متن قرآن و اینکه مشهور است که متن این قرآن ما از عاصم است، دروغ است. متن قرآن از پیغمبر اکرم و بالاتر از جبرئیل و بالاتر از خداست. (فَاقْرَؤُا مٰا تَيَسَّرَ مِنَ اَلْقُرْآنِ) یا (الم* ذٰلِكَ اَلْكِتٰابُ لاٰ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ)  ﴿البقرة، 2﴾؛ قران به همینطور که الان هست، خدا به جبرئیل و جبرئیل به پیغمبر و پیغمبر به کتّاب وحی که در مکه امیرالمؤمنین بود و در مدینه هم رئیس، امیرالمؤمنین بود و بالاخره افرادی به نام کُتّاب وحی بودند و عبارت را می­خواندند. همان دست به دست آمده تا اینجا، نه یک واو کم و نه یک واو زیاد، نه یک زبر کم و نه یک زبر زیاد است. آن قضیه را سابقاً گفتم که به جای (الذین یکنزون)، (والذین یکنزون) خواند و پای منبری گفت یک واو اضافه کردی و او گفت نه، درست خواندم. سر و صدا شد و بالاخره اثبات کرد که متن قرآن «واو» ندارد، و آنکه روی منبر بود و اصرار می­کرد دست از حرفش برداشت و عذرخواهی کرد. لذا مرحوم سید در اینجا می­فرماید که متابعت از تجوید، مستحب است و واجب نیست، اما سابقاً اگر یادتان باشد، مرحوم سید می­فرمودند خواندن قرآن طبق یکی از قراء سبع درست است و ما در آنجا تعجب می­کردیم و اینجا راجع به قراء سبع چیزی ندارند اما راجع به تجوید می­گویند مستحب است.

    یک دفعه تجوید مربوط به مخارج و فرق گذاشتن بین «ض و ظ و ز» است و این خوب است اما یک دفعه آنطور که در علم تجوید است، اصلاً از قرآن نیست. لذا سابقاً می­فرمودند و اینجا هم می­فرمایند که باید قرآن را به عربی صحیح بخوانیم. همین مقدار که به عربی صحیح خوانده شود، ولو مطابق اهل تجوید نباشد، درست است بلکه خوب است که به عربی صحیح خوانده شود و فرق گذاشته شود بین مخارج؛ اما اینکه مستحب باشد طبق اهل تجوید جلو برویم، اینطور نیست بلکه تجویدیها از خود درآوری است. قراء سبع دکانی در مقابل ائمۀ طاهرین بوده است و در زمان پیغمبر اکرم به این قرآن خیلی اهمیت داده شده که به همین طرزی که هست بین مردم منتشر شود و وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفتند شانزده قرآن همه به یک نسخ بوده است. روایتی هم هست که عامه نقل می‌کنند و خاصه نباید اینگونه روایتها را نقل کنند. آنها که می­خواهند تعریف امیرالمؤمنین را بکنند و می­گویند وقتی پیغمبر که از دنیا رفت و حق امیرالمؤمنین غصب شد، امیرالمؤمنین فرمودند من عبا به دوش نمی­گیرم مگر اینکه قرآن را جمع کنم. قرآن هم روی شاخ گوسفندان و کتف گوسفندان و کاغذها و غیره در انبار به هم ریخته بود و امیرالمؤمنین اینها را جمع کرد و پیش مردم آورد و مردم دیدند اگر این قرآنش را بپذیرند، باید خودش را بپذیرند، بنابراین گفتند ما قرآن تو را نمی­خواهیم و امیرالمؤمنین هم گفتند این قرآن را کسی نمی­بیند تا زمان ظهور که فرزندم بیاید و این قرآن را بیاورد. همۀ اینها دروغ است برای اینکه قرآن جمع شده در زمان پیغمبر اکرم است. قران هفت هشت جا می­فرماید این قرآن (مٰا فَرَّطْنٰا فِي اَلْكِتٰابِ)، (وَ لاٰ رَطْبٍ وَ لاٰ يٰابِسٍ إِلاّٰ فِي كِتٰابٍ مُبِينٍ)، (ذٰلِكَ اَلْكِتٰابُ لاٰ رَيْبَ فِيهِ هُدىً لِلْمُتَّقِينَ)، (إِنَّ هٰذَا اَلْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ).

    مرحوم کلینی هم روایتها را در آخر اصول کافی نقل می­کنند و صد جا دارد لفظ «این قرآن» آورده شده است، که این قرآن مهجور می­شود، این قرآن را مردم نمی­خوانند و این قرآن را مردم عمل نمی­کنند و هرکه عمل نکرد جهنمی می­شود تا آخر. لذا قرآن جمع شدۀ در زمان پیغمبر است. بله، ریاست کتّاب وحی امیرالمؤمنین علی «سلام­الله­علیه» بوده اما وقتی پیغمبر اکرم از دنیا رفتند همین قرآن در میان مردم بوده است، نه یک زبر کم و نه یک زبر زیاد و از نسلی به نسل دیگر رسیده تا الان و این قرآن را حفظ می­کردند و مواظب بودند که واوی کم و زیاد نشود.

    و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365