أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
التاسع: الاکل والشرب الماحیان للصورة فتبطل الصلاة بهما عمدا کانا أو سهوا، والأحوط الاجتناب عما کان منهما مفوتا للموالاة العرفیة عمدا، نعم لا بأس بابتلاع بقایا الطعام الباقیة فی الفم أو بین الاسنان، وکذا بابتلاع قلیل من السکر الذی یذوب وینزل شیئا فشیئا، ویستثنى أیضا ما ورد فی النص بالخصوص من جواز شرب الماء لمن کان مشغولا بالدعاء فی صلاة الوتر وکان عازما على الصوم فی ذلک الیوم ویخشى مفاجأة الفجر وهو عطشان والماء أمامه ومحتاج إلى خطوتین أو ثلاثة، فإنه یجوز له التخطی والشرب حتى یروی وإن طال زمانه إذا لم یفعل غیر ذلک من منافیات الصلاة حتى إذا أراد العود إلى مکانه رجع القهقرى لئلا یستدبر القبلة، والأحوط الاقتصار على الوتر المندوب، وکذا على خصوص شرب الماء فلا یلحق به الاکل وغیره، نعم الأقوى عدم الاقتصار على الوتر ولا على حال الدعاء فیلحق به مطلق النافلة وغیر حال الدعاء وإن کان الأحوط الاقتصار.
نهم از چیزهایی که نماز را باطل میکند، خوردن و آشامیدن است. اما خوردن و آشامیدنی که صورت نماز را از بین ببرد؛ که ظاهر عبارت اینست که خوردن و آشامیدنی که صورت نماز را از بین نبرد، نماز را باطل نمیکند.
بعد میفرمایند بله، اگر مثلاً پولکی در دهان گذاشت و نماز خواند و آبش کم کم فرو رود، طوری نیست. همچنین اگر غذا خورده و بقایای غذا در زیر دندان است و این بقایای غذا را فرو دهد، نماز را باطل نمیکند.
فرمایش مرحوم سید اشکال دارد؛ برای اینکه خوردن و آشامیدن خواه ماحی صورت نماز باشد و خواه نباشد، نماز را باطل میکند. برای اینکه فعل کثیر است و یک منکر در میان متشرعه است و یک ضرورت در فقه است که از مبطلات نماز، خوردن و آشامیدن است. خواه ماحی صورت صلاة باشد یا نباشد.
لذا مرحوم سیّد باید فرموده باشند «التاسع: الأکل و الشرب مبطلان للصلاة عمداً کان أو سهوا، جهلاً کان او اضطراراً»، برای اینکه چیز منکری است و متشرعه این چیز منکر را خواه ماحی للصلاة باشد یا نباشد، نماز را باطل میداند، الا اینکه «الماحیان للصلاة» را قید توضیحی بگیریم و بگوییم «التاسع الاکل و الشرب» که ماحیان صورت نماز هستند. این خلاف ظاهر است اما چارهای نداریم که بگوییم أکل و شرب مثل فعل آدمی است. همینطور که گفتار آدمی نماز را باطل میکند و روایاتی زیادی هم در این باره داشتیم و حتی اگر یادتان باشد مرحوم سید میفرمودند ولو مهمل هم باشد، اما کلام آدمی نماز را باطل میکند. در آنجا نمیگفتند برای اینکه ماحی للصلاة است بلکه میگفتند حرف زدن در نماز ولو مهمل باشد نماز را باطل میکند. همینطور که قول آدمی نماز را باطل میکند، فعل آدمی هم نماز را باطل میکند. هرچه در قول آدمی بگوییم در فعل آدمی هم میگوییم، لذا از ماحیان للصلاة را قید تفسیری بگیریم و بگوییم جملۀ مرحوم سید اینست که «التاسع: الأکل و الشرب» که الماحیان للصلاة است. مثل همان قول آدمی در مُهمل که میگفتند مبطل نماز است، عمداً أو سهواً، جهلاً او غیرجهلاً. برای اینکه این یک منکر است و نماز باطل است مثل کلام مهمل است، چه رسد به کلام معنادار که نماز باطل است. آن کلام آدمی است و این هم فعل آدمی است. همینطور که کلام آدمی نماز را باطل میکند، فعل آدمی هم نماز را باطل میکند.
حرفی در رسالهها هست و مرحوم سید هم تبعاً از صاحب جواهر و امثال صاحب جواهر فرمودند از باب تخصیص.گفتند که الأکل و الشرب نماز را باطل میکند. اما آنها نگفتند «الماحیان للصلاة» و این مختص عروه است. در کتابهای دیگر الماحیان للصلاة رانیست، لذا همۀ آنها گفتند اکل و شرب نماز را باطل میکند الّا در یک جا. یعنی تخصیص خورده است و اینکه اگر کسی روزه باشد، حتی روزۀ مستحبی باشد و در قنوت وتر است و میبیند الان طلوع فجر میشود و این هم تشنه میماند، لذا میتواند اگر آبی جلوی او هست، جلو رود و آب را بخورد و عقب عقب برگردد و مواظب باشد که پشت به قبله نشود و نماز را ادامه دهد. در اینجا نماز شبش درست است و خوردن اب هم ضرر به روزۀ مستحبی او نمیزند.
مرحوم صاحب وسائل دو روایت در مسئله آورده است و هر دو روایت هم به همین مضمون است. در جای خاصی در نماز وتر و آن هم در وقتی که تشنه است و میخواهد روزۀ مستحبی بگیرد، جلو رود و آب بخورد و عقب عقب برگردد و نماز وتر را تمام کند.
همه و من جمله مرحوم سیّد این را از باب تخصیص نقل کردند و گفتند خوردن و آشامیدن نماز را باطل میکند، چه نماز مستحبی و چه نماز واجب، الاّ در نماز شب و آنجا که میخواهد فردا روزه بگیرد و میترسد طلوع فجر شود. یک روایت به دو سند هم نقل شده است، لذا روایت هم صحیح السند است و همه و من جمله مرحوم سیّد روی آن فتوا میدهند.
اصل مطلب روایت دارد و مانعی هم ندارد که بگوییم الاّ اینکه در نماز مستحب ما سابقاً تبعاً از قوم و بزرگان و من جمله مرحوم سیّد گفتیم در نماز مستحب میتواند ایستاده بخواند، اما عمداً نشسته یا در راه بخواند یا عمداً رکوع و سجدهاش را در راه بگوید و رکوع و سجده نکند. اگر در نماز مستحبی اینطور است، پس بگوییم آب هم بخورد. چه فرقی میکند بین اینکه نماز مستحبی را در راه بخواند و بدون رکوع و سجده باشد و فقط ذکر رکوع و سجده بگوید و یا اینکه ببیند الان طلوع فجر میشود و آب بخورد. حتی جلو برود و آب بخورد و این قاعدۀ کلی که در نماز مستحب میگفتند در اینجا هم میآید؛
لذا باید بگوییم این از باب تخصیص نیست بلکه از باب ذکر مصداق است و اینکه امام «سلاماللهعلیه» فرمودند جلو جلو برود و یا عقب عقب برود، امر مستحبی است و الاّ میتواند آب بخورد و برگردد و از قبله هم برگردد و بعد برگردد و نماز وتر را بخواند تا تمام شود. این مثل اینست که نماز وتر را در راه بخواند. مثلاً کار دارد و نماز شب را در راه میخواند. در اینجا هم آب خوردن و برگشتن و اکل و شرب است و چه فرقی میکند بین خوردن و آشامیدن و راه رفتن و ذکر رکوع و سجده را در راه گفتن. همینطور که در آنجا میگوییم جایز است، در اینجا هم میگوییم جایز است و این تخصیصی که در اینجا آمده، تخصّص است؛ لذا مصداقی از مصادیق جواز در نماز مستحبی را فرمودند. مسئله برمیگردد به اینکه خوردن و آشامیدن فعل آدمی است و نماز واجب را باطل میکند. همینطور که کلام آدمی نماز واجب را باطل میکند، فعل آدمی هم نماز را باطل میکند الاّ در نوافل که آنچه به ما دستور دادند اینست که ما نوافل را میتوانیم در راه بخوانیم و یا در حال نشسته بخوانیم. بنابراین میگوییم با خوردن و آشامیدن هم میتوانیم نماز نافله بخوانیم. لذا فقها در نوافل ماندند، لذا از یک طرف میبینند که این فعل آدمی است و از یک طرف میبینند که روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم، لذا قاعدۀ کلی درست کردند و میگویند فرقی بین واجب و مستحب نیست، و چه در نماز واجب و چه در نماز مستحب باید مبطلات مراعات شود، الاّ در جایی که روایت داشته باشیم که لازم نیست این مبطلات مراعات شود. در ایستادن و نشستن و در راه روایت داریم اما در حرف زدن روایت نداریم، در خوردن آب هم روایت نداریم، بنابراین یک قاعدۀ کلی میگوییم که باید ببینیم در مستحبات چه چیز تخصیص خورده، به همان اندازه تخصیص بزنیم. اما این فرمایش بزرگان که مشهور است، لذا اگر بخواهد در نماز مستحبی حرف بزند، نمیشود اما میتواند راه برود. برای اینکه برای راه رفتن روایت داریم اما برای حرف زدن روایت نداریم. اگر کسی جرئت داشته باشد میگوید چه فرقی میکند؟! شما میگویید ذکر رکوع و سجده کفایت میکند و هچنین میگویید نشسته کفایت میکند و یا در راه کفایت میکند، پس خوردن و آشامیدن را هم بینداز و بگو نماز نافله است. یک قاعدۀ کلی درست کن و بگو مبطلات نماز در نمازهای واجب است و نمازهای مستحب آن دوازده مبطل را ندارد و اینکه میگوییم راه رفتن و رکوع و سجده و غیره مربوط به نماز واجب است، من جمله خوردن و آشامیدن. بنابراین اگر انسان جرئت داشته باشد از نظر فقهی خوب میتواند بگوید اما آقایان و من جمله مرحوم سید نتوانستند بلکه به عکس گفتند هیچ فرقی بین نماز واجب و مستحب نیست الاّ آنجا که روایت داریم. هرکجا روایت داریم تخصیص بده و هرکجا روایت نداریم قیاس کن و بگو نماز واجب مثل مستحب و نماز مستحب مثل واجب است.
و صلّی الله علي محمّد وَ آل محمّد