أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
دیروز عرض کردم بحث نماز جماعت که بحث فوقالعاده مهم و مفصلی است، دو مطلب مهم در اول دارد و متأسفانه راجع به این دو مطلب صحبت نشده است؛ درحالی که لازم بود مثل مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» راجع به این دو مطلب مفصل صحبت میکردند.
بحث اول که دیروز دربارهاش صحبت کردم، این بود که مستحبات در اسلام زیاد است و این مستحبات در اسلام، معمولاً ثوابهایی که متوقف شده، محیّرالعقول است. یعنی ثواب خیلی بالاست و این ثوابها هست تا برسد به سرحد نبوت.
مشهور است که ما صد و بیست و چهار هزار پیامبر داشتیم و این پیامبرها علامتهایی هم دارند و اختصاص به خودشان است و کسی بخواهد با کاری، چه واجب و چه مستحب، به سرحد نبوت برسد، ممکن نیست. برای اینکه یک مقام خاصی است که پروردگار عالم به طور تعبّد به بعضی داده است که در روایات ما میگوید صد و بیست و چهار هزار پیغمبر هستند و صد و چهارده تا از آنها رسول و پنج نفر هم اولوا العزم هستند. بنابراین این ثوابها راجع به مستحبات چه میتواند باشد؟
بالاخره بحث ما رسید به اینجا که این ثوابها که نمیشود تفضّلی یا استحقاقی باشد؛ پس باید ترغیبی باشد و نسبت دادند به حضرت امام«قدّسسرّه» که اینها ثواب ترغیبی است و ایشان مثال عوامانه میزدند که دانه میریزند که کبوتر بگیرند. این عمل را به جا میآورد برای اینکه به مقام لقاء برسد و این مقام لقاء که بیست و یک جا در قرآن آمده «فَمَنْ كانَ يَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا يُشْرِكْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»[1]
بنابراین لقاء در قرآن آمده و انسان به واسطۀ عبادات میتواند به مقام لقاء برسد اما نمیتواند به مقام نبوت برسد. پس به همۀ این ثوابها، ثواب ترغیبی میگوییم و به آن ثواب کنایی میگوییم و ذکر لازم ارادۀ ملزوم است. گفتند تو نماز شب بخوان آنگاه به مقام محمود میرسی. تو اهمیّت به خلق خدا بده، ثواب حج و عمره داری. بالاخره این ثوابهای محیرالعقول، ترغیب است و اینست که ما به مقام محمود برسیم؛ همه برای اینست که ما به مقام لقاء برسیم؛ اینست که ما در همین دنیا حشر با اهلبیت داشته باشیم؛ در آخرت نیز حشر با اهلبیت داشته باشیم.
این مطلب اول بود که باید دربارۀ آن خیلی صحبت کرده باشند و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» ده روایت راجع به فضیلت نماز جماعت آوردند اما اسمی از این مطلب نیاوردند و یا مثلاً کسانی که اهل دل بودند و کتاب دعا نوشتند، راجع به این عرض من حرفی نزدند و معمولاً روایات را نقل کردند و در اهمیّت به مستحبات، ثواب محیرالعقولی آوردند.
این مطلب اول بود که میدانید خیلی حرف دارد اما به همین اندازه کفایت میکنیم و دیروز اصل مطلب را نسبت دادم به حضرت امام«قدّسسرّه».
مطلب دوم که این هم خیلی مهم است و از استاد بزرگوار ما مرحوم محقّق آقای داماد این استاد عزیزی که تحقیق وتدقیق زیادی داشتند؛ و این مطلب هم از ایشان است.
مطلب اول که از حضرت امام«قدّسسرّه» بود، حرف عرفانی و سیر و سلوکی است و این یک حرف فقهی و یک حرف مربوط به محققین در فقه است.
مطلب اینست که همۀ فقها و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در عروه، معمولاً وقتی به واجبات میرسند، واجبات را به اقسامی منقسم میکنند. کم میتوانید در عروه جایی پیدا کنید که واجبات به اقسامی منقسم نشده باشد. لاأقل نماز جماعت مستحب است اما اگر نذر کنیم که نماز جماعت بخوانیم، آنگاه واجب میشود. معمولاً در کتابها این تقسیم واجبات زیاد شده است، و با دقّت آقای داماد معنا ندارد که تغییر ماهیّت شود. یعنی ما در نماز شب دو نماز داشته باشیم. یکی نماز شبی که در قرآن و روایات آمده و یکی هم نماز شبی که خودش با نذر درست کرده است و یا خودش با اجاره درست کرده است.
این سیرۀ همه و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا در نماز جماعت، نماز جماعت را منقسم میکنند به واجب و مستحب و هفت واجب برای نماز جماعت درست کردند.
میفرمایند نماز جمعه واجب است، اگر شرایطش موجود باشد. نماز جماعت واجب است، اگر روی آن نذر کرده باشد و یا روی آن عهد کرده باشد. نماز جماعت واجب است، اگر اجاره کرده باشد؛ درحالی که هیچکدام از این هفت قسم، واجب نیست؛ بلکه به قول عوام کلاه صدراعظم را سر نوکر گذاشتند. مثلاً در باب نذر، مرد خداست و نذر کرده نماز شب بخواند و به نذرش عمل میکند. اگر به نذرش هم عمل نکرد، کفاره میدهد. اما وقتی که خواست نیّت کند، نباید بگوید نماز شب واجباً، بلکه مستحب است و در اینجا نذر واجب شده و همچنین نذر است که کفاره دارد؛ لذا اگر نماز شب را خواند، کفاره ندارد. اگر نماز شب را نخواند، کفاره دارد، البته نماز شبی که در هر دو صورت مستحب است. لذا این آقا باید نیّت استحباب کند. باید بگوید نماز شب مستحب به جا میآورم. این مورد نذرش است و کفاره ندارد و اما اگر بگوید نماز شب واجب میخوانم، درست نیست و نماز شب هیچگاه واجب نمیشود، «وَ مِنَ اَللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَكَ عَسى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقاماً مَحْمُوداً»[2]
نماز شب بخوان تا به مقام محمود برسی؛ و انصافاً بزرگان سفارش عجیبی روی این نماز شب کردهاند. اما این نماز شب واجب نیست و اگر قصد وجوب کند، نماز باطل است. قصد مستحب کند برای اینکه نذرش را ادا کند و آنچه واجب است، نذرش است. نذر روی امر مستحبی آمده و نیّت مستحب میکند و خواه ناخواه وقتی نیّت مستحب کرد، مورد نذر آمده و جامۀ عمل پوشیده است.
همۀ هفت قسمی که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا فرمودند، از این باب است. یعنی مستحب است به واسطۀ نذر یا عهدی یا به واسطۀ امر ثانوی مثل نذر یا اجارهای، ادای نماز شب برایش واجب است به این معنا که نماز شب مستحب میخواند و مورد نذرش ادا میشود و به مقام قدسی که میخواهد، میرسد. تعجب است که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اینجا هفت مورد آوردند برای اینکه نماز جماعت واجب است، درحالی که از نظر محقّق آقای داماد«رحمتاللهعلیه» یک جا نماز جمعه واجب است و این را هم قبول نداریم که بگوییم نماز جمعه در زمان غیبت واجب باشد، بلکه نماز جمعه مثل نماز جماعت است؛ ولی علی کل حالٍ قطع نظر از این نکتۀ من اگر نماز جمعه واجب باشد، بفرمایید که جماعت در ان واجب است و اما مابقی امور مستحبی است که عنوان وجوب روی آن آمده است و آن عنوان هم عنوان ثانوی است، مثل نذر و عهد و اجاره و امثال اینها.
عبارت مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اینست:
مسئله 1:
تجب الجماعة في الجمعة وتشترط في صحتها، وكذا العيدين مع اجتماع شرائط الوجوب، وكذا إذا ضاق الوقت عن تعلم القراءة لمن لا يحسنها مع قدرته على التعلم، وأما إذا كان عاجزا عنه أصلاً فلا يجب عليه حضور الجماعة وإن كان أحوط، وقد تجب بالنذر والعهد واليمين ولكن لو خالف صحت الصلاة وإن كان متعمدا، ووجبت حينئذ عليه الكفارة، والظاهر وجوبها أيضاً إذا كان ترك الوسواس موقوفا عليها، وكذا إذا ضاق الوقت عن إدراك الركعة بأن كان هناك إمام في حال الركوع، بل وكذا إذا كان بطيئا في القراءة في ضيق الوقت، بل لا يبعد وجوبها بأمر أحد الوالدين.
مادر گفته حتماً باید به مسجد بروی. در اینجا مسجد رفتن واجب است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند بنابراین نماز جماعت واجب است و باید به مسجد برود و نماز جماعت بخواند. اما آنچه واجب است، اطاعت از امر پدر یا مادر است برای اینکه نماز جماعت مستحب بخواند.
در همۀ این هفت جا که نظیرش زیاد است، اینگونه وجوب درست کردند درحالی که ما یک وجوب برای فرائض بیشتر نداریم و برای واجبات دیگر، داریم اما اینکه در بحث ما نماز جماعت منقسم شود به هشت قسم و این هشت قسم به این معنا که کسی که پدر و مادرش گفتند باید نماز جماعت بخوانی، نماز جماعت برایش واجب میشود. میگوییم نماز جماعت برایش واجب نمیشود بلکه امر پدر و مادر و رفتن به مسجد و نماز خواندن برایش واجب میشود و اما وقتی خواست نیّت کند، نمیتواند بگوید نماز جماعت واجب.
این امر دوم هم امر خوبیست و در آن حرف زیاد داریم اما به همین اندازه کفایت میکنیم و خلاصۀ این دو امر این شد که: یک ـ مستحبات در نماز که محیّرالعقول است، انسان را به مقام لقاء میرساند و تا میتوانیم اهل مستحب باشیم. خوشا به حال کسی که علاوه بر اینکه مرد واجبات است، مرد مستحبات نیز هست.
مطلب دوم هم اینکه بدانیم آنچه در اسلام واجب است، معنا ندارد که کم و زیاد شود و نظیر اینست که در شبانه روز هفده رکعت نماز واجب داریم. هشت رکعت نماز ظهر و عصر و هفت رکعت نماز مغرب و عشا و دو رکعت نماز صبح. حال اگر ما با نذر بخواهیم دو رکعت نماز نافلۀ صبح هم اضافه کنیم، بدعت است. میتوان نذر کرد اما در وقت به جا آوردن باید برای نماز نیّت استحباب کنیم.
مطلب اول از حضرت امام«قدّسسرّه» و مطلب دوم از استاد عزیزمان آقای داماد«رحمتاللهعلیه».
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد