جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: مسئله 10 و 11 و 12
    موضوع درس: 1- اگر کسی امامت دارد، نمی‌تواند مأموم شود 2- اگر کسی شک کند به اینکه آیا اقتدا کرده یا نه؟ 3- آیا عدالت در نماز شرط رکنی است؟
    شماره درس: 243
    تاريخ درس: ۱۳۹۹/۸/۲۸

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

     

    مسئله 10:

    لا يجوز الاقتداء بالمأموم، فيشترط أن لا يكون إمامه مأموما لغيره.

    مسئله، مسئلۀ واضحی است و ظاهراً در این چند روز درباره‌اش صحبت کردم. اگر کسی امامت دارد، نمی‌تواند مأموم شود. اگر اقتدا کرده است، نمی‌تواند امام باشد و این وحدت یا امام یا مأموم است. این چیز واضحی است و همین مقدار هم که شک کنیم آیا می‌شود یا نه، نمی‌شود و یک قاعده هم درست کردیم و اینکه در باب جماعت یک امر اختراعی است و اگر بخواهیم چیزی را اثبات کنیم، دلیل می‌خواهد و تا دلیل نداشته باشیم، نمی‌توانیم جماعت را اثبات کنیم. حال در مسئلۀ ما کسی بخواهد هم امام باشد و هم مأموم باشد. امام باشد و دیگران به او اقتدا کرده باشند و مأموم باشد و خود به دیگران اقتدا کرده باشد. گرچه با هم متابعت کنند و یکسان با هم جلو روند، اما این کار نمی‌شود. بزرگان هم ادعای اجماع کردند  که نمی‌شود. حال اگر اجماع آقایان هم نبود، باز اگر بخواهیم اثبات کنیم یک نماز هم فرادای و هم جماعت باشد، دلیل می‌خواهد و دلیل نداریم. بنابراین اگر کسی خودش امام جماعت است و اقتدا به دیگری کند و یا خود مأموم است و اقتدا به سومی کند، خود به خود می‌گوید جایز نیست و اینکه بعضی گفته‌اند فرادا جایز است؛‌ یعنی اگر خودش نماز فرادا می‌خواند، اقتدا به دیگری هم بکند، نمازش فرادا درست است. این هم معلوم است که حرف درستی نیست، برای اینکه اگر بخواهیم نماز فرادا درست کنیم، دلیل می‌خواهد و نماز جماعت دلیل می‌خواهد و یا اینکه هر دو باشد، دلیل می‌خواهد. برای کسی که نماز فرادا بخواند دلیل داریم و برای که بخواهد نماز جماعت بخواند، دلیل داریم اما اگر بخواهد هم نماز فرادا و هم نماز جماعت بخواند، دلیل نداریم و عدم الدلیل، دلیل العدم است. سابقاً هم دو سه مرتبه در این باره صحبت کردیم و اینگونه مسائل اصلاً گفتن ندارد، اما از این تکرارها در عروه زیاد است.

     

    مسئله 11:

    لو شك في أنه نوى الإئتمام أم لا بنى على العدم وأتم منفردا وإن علم أنه قام بنية الدخول في الجماعة، نعم لو ظهرعليه أحوال الأئتمام كالانصات ونحوه فالأقوى عدم الالتفات ولحوق أحكام الجماعة، وإن كان الأحوط الإتمام منفرداً، وأما إذا كان ناويا للجماعة ورأى نفسه مقتديا وشك في أنه من أول الصلاة نوى الإنفراد أو الجماعة فالأمر أسهل.

    اگر کسی شک کند به اینکه اقتدا کرده یا نه، فایده ندارد و باید اثبات کند که اقتدا کرده است. اصل این مطلب مثل سابق است. اقتدا کردن دلیل می‌خواهد و جماعت بودن دلیل می‌خواهد و این نمی‌داند اقتدا کرده یا نه، بنابراین اقتدا نکرده است.

    بعضی از بزرگان که در رساله‌های عملیه هم آمده، گفتند اگر خود را در مقام جماعت ببیند، کفایت می‌کند. آن حالت دلیل بر اینست که این اقتدا کرده است. این حالت دو قسم است؛ گاهی کاشفیّت دارد. به نماز ایستاده و امام نماز جماعت می‌خواند و این هم متابعت می‌کند و حالتش می‌گوید این مأموم است. بزرگان گفتند این حالت حجّت است و کاشفیّت دارد. اما ایرادی که هست، اینکه این کاشفیّت دارد، خیلی اوقات اشتباه می‌شود به فرادا. معمولاً کسی که درحال نماز خواندن است، حالتش می‌گوید نماز می‌خواند، اما دلیلی نیست که نماز فرادا می‌خواند یا نماز جماعت. و ما بگوییم چون در جماعت است، نماز جماعت می‌خواند. اگر اطمینان پیدا شود، یک نحو کاشفیّت باشد، حرف خوب است؛ و اما اگر کاشفیّت پیدا نشود، صرف اینکه در جماعت است، نمی‌تواند بگوید در جماعتم. برای اینکه در فرادایش هم صرف اینکه بگوید در فرادا هستم، نمی‌تواند بگوید در فرادا هستم. اما مشهور در میان فقها شده و من جمله مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا می‌فرماید اگر خود را در جماعت دید، کاشف است از اینکه نماز جماعت است؛‌ و اما اگر خود را در جماعت ندید، نمی‌توان گفت نماز او به جماعت است. معمولاً بزرگان گفتند نه نماز جماعت است و نه نماز فرادا، بلکه نماز باطل است. اما مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند نماز جماعت نیست بلکه نماز فرادا است و ظاهراً فرمایش مرحوم سیّد درست نیست. اینکه اگر کاشفیّت باشد، هر دو حجّت است و اگر کاشفیّت نباشد، هیچکدام حجّت نیست. اگر کاشفیّت برای هر دو باشد، باز نماز باطل است. هم مأموم و هم امام است و اینکه بخواهیم بگوییم فرادا درست است و جماعت درست نیست، باید برعکس بگوییم. اینکه بگوییم اگر خود را در جماعت دید، کاشف از اینست که در جماعت است؛ و اما اگر خود را در جماعت ندید، جماعت نیست. عین همین را در فرادا هم می‌گوییم. اگر خود را در حال انفراد ببیند، آن حالت کاشفیّت دارد و الاّ نه. و اینکه مرحوم سیّد می‌فرمایند نماز فرادایش درست است، باید بگوییم نه نماز فرادایش درست است و نه نماز جماعتش؛ مگر اینکه حالتی برای فرادا یا برای جماعت پیدا شود که اطمینان باشد. سابقاً گفتیم اطمینان در فقه حجّت است. اینکه در فقه علم می‌خواهیم، یعنی اطمینان و معمولاً‌ این اطمینان در باب جماعت و فرادا پیدا می‌شود. اگر اطمینانی پیدا شد، عمل می‌کند و اگر اطمینان پیدا نشد و یا اطمینان برای هر دو پیدا شد، نماز باطل است.

     

    مسئله 12:

    إذا نوى الاقتداء بشخص على أنه زيد فبان أنه عمرو فإن لم يكن عمرو عادلا بطلت جماعته وصلاته أيضاً إذا ترك القراءة أو أتى بما يخالف صلاة المنفرد، وإلا صحت على الأقوى،...

    به کسی اقتدا کرد به عنوان اینکه این زید است و بعد فهمید اشتباه کرده و عمر بوده است. می‌فرماید عمر اگر فاسق باشد و عادل نباشد، این نماز باطل است. و اما اگر عادل باشد، این نماز صحیح است و این فرمایش ایشان که می‌فرمایند نماز باطل است، ظاهراً وجهی ندارد. وارد مسجد شد و خیال کرد زید است و اقتدا کرد به عنوان اینکه زید است و بعد فهمید که عمر است. اگر عمر  عادل باشد که مسئله بلااشکال است و نماز جماعت خوانده و اسم زید و عمر را اشتباه کرده است. و اما اگر این آقا فاسق باشد، باز باید بگوییم نماز صحیح است. حتی اگر کسی بگوید نماز به جماعت صحیح است، اشکال ندارد. نماز به فرادا صحیح است، برای اینکه عدالت از ارکان نیست و این خیال می‌کرد که عدالت را آورده و بعد فهمید که عدالت را نیاورده است. حدیث لاتُعاد می‌گوید نمازت درست است. اگر فاسق هم باشد، باز همین است. نمازی خوانده است بدون احراز عدالت. یعنی تخیل می‌کرد عادل است و فهمید عادل نیست، باز در اینجا نماز صحیح است به دلیل حدیث لاتُعاد. یُشترط در نماز، عدالت. اما شرط رکنی نیست،‌ بلکه شرط غیررکنی است؛ لذا باید بگوییم نمازش درست است و جماعتش هم درست است و حدیث لاتُعاد می‌گوید در اینجا عدالت شرط نیست. لذا این جملۀ مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» که می‌فرمایند فرادا صحیح است، وجهی ندارد. باید بگوییم جماعت هم صحیح است. جماعت صحیح است برای اینکه شرطی که نیاورده، شرط غیر رکنی بوده و شرط غیررکنی نماز را باطل نمی‌کند. حتی می‌توان گفت ثواب هم دارد، نظیر اینکه خیال کند کسی عادل است و سالها پشت سر او نماز خوانده و بعد فهمید فاسق است. در اینجا نمازهایش با جماعت درست است و شرطش نیامده و شرط غیررکنی است و اشکال ندارد. لذا این فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» که می‌فرماید: «إذا نوى الاقتداء بشخص على أنه زيد فبان أنه عمرو فإن لم يكن عمرو عادلا بطلت جماعته وصلاته» درست نیست بلکه می‌گوییم «صحّت جماعته و صلاته». ولو در نفس الامر والواقع نماز جماعت نبوده، ولو در نفس الامر والواقع آن شخص عادل نبوده، اما همۀ اینها شرط ذکری هستند و مانعی ندارد و نماز صحیح است. هم خود نماز صحیح است و هم به جماعت صحیح است. حتی اگر استیجار نماز کرده باشد با جماعت و مدتی نماز جماعت خواند و بعد فهمید امام عادل نیست، اگر بخواهیم بگوییم نمازهای استیجاری او باطل است، قبول نداریم. برای اینکه نظیر کسی است که نماز استیجاری می‌خواند و یک سجده را فراموش کند. چطور بعد باید جبران کند و سجده سهو برایش واجب می‌شود و سجدۀ سهو را به جا می‌آورد. و اما اگر بخواهیم بگوییم صلاة استیجاری تمام خصوصیات را باید داشته باشد، حرف درستی نیست و برگشتش به اینست که صلاة استیجاری تمام شرایط و اجزاء و ارکان است و این معنا ندارد. پس تا اینجا این فرمایش مرحوم سیّد که می‌فرمایند: «بطلت جماعته و صلاته»، می‌گوییم اینطور نیست بلکه «لم یبطُل صلاته ولو جماعته».

    چه مخالف منفرد باشد و چه مخالف جماعت باشد. از این نظر هم تفاوت ندارد. مثل اینکه امام یادش رفت یک سجده بخواند و مأموم هم از او متابعت کرد، بعد بر هر دو واجب است که سجدۀ فراموش شده را به جا بیاورند و هر دوی آنها دو سجدۀ سهو به جا می‌آورند و اینکه بگوییم نمازش باطل است، وجهی ندارد و کسی هم نگفته است.

    بعد می‌فرمایند:

    وإن التفت في الأثناء ولم يقع منه ما ينافي صلاة المنفرد أتم منفردا، وإن كان عمرو أيضاً عادلا ففي المسألة صورتان: إحداهما أن يكون قصده الاقتداء بزيد وتخيل أن الحاضر هو زيد وفي هذه الصورة تبطل جماعته و صلاته أيضاً إن خالفت صلاة المنفرد، الثانية أن يكون قصده الاقتداء بهذا الحاضر ولكن تخيل أنه زيد فبان أنه عمرو وفي هذه الصورة الأقوى صحة جماعته وصلاته، فالمناط ما قصده لا ما تخيله من باب الاشتباه في التطبيق.

    ما در این هم اشکال داریم. اینکه در وسط نماز ملتفت شد و آن صلاة با صلاة انفرادی منافات ندارد. می‌فرمایند: «أتم منفردا». ما می‌گوییم اینطور نیست بلکه «أتم جماعة»؛ ‌برای اینکه «أتم منفردا» در وقتی است که قائل شویم که آن شرط، شرط رکنی است و وقتی نگفتیم که شرط رکنی است، وجود و عدمش در حال نسیان بلکه وجود و عدمش در حال جهل و وجود و عدمش در حال غفلت، مثل اینست که وقتی نیاورد، آورده است. در همۀ اینها هم حدیث لاتُعاد به خوبی دلالت دارد.

    مسئله،‌ مسئلۀ مفصلی است اما خیلی حرف ندارد؛ لذا مجبوریم حرف‌های مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» را بزنیم، اما اصل مطلب را مرحوم سیّد فرمودند و ما هم اشکال به مرحوم سیّد را عرض کردیم.

    و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365