أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
فصل يشترط في الجماعة مضافا إلى ما مر في المسائل المتقدمة امور :
أحدها: أن لا يكون بين الإمام والمأموم حائل يمنع عن مشاهدته، وكذا بين بعض المأمومين مع الأخر ممن يكون واسطة في اتصاله بالإمام كمن في صفّه من طرف الإمام أو قدّامه إذا لم يكن في صفّه من يتصل بالإمام، فلو كان حائل ولو في بعض أحوال الصلاة من قيام أو قعود أو ركوع أو سجود بطلت الجماعة من غير فرق في الحائل بين كونه جدارا أو غيره ولو شخص إنسان لم يكن مأموما، نعم إنما يعتبر ذلك إذا كان المأموم رجلا، أما المرأة فلا بأس بالحائل بينها وبين الإمام أو غيره من المأمومين مع كون الإمام رجلا بشرط أن تتمكن من المتابعة بأن تكون عالمة بأحوال الإمام من القيام والركوع والسجود ونحوها، مع أن الأحوط فيها أيضاً عدم الحائل هذا و أما إذا كان الإمام امرأة أيضاً فالحكم كما في الرجل.
عبارت معلوم است. اتفاق بین اصحاب هم هست و اختلافی در مسئله نیست و شیعه میگوید بین امام و مأمومین باید حائل نباشد و اگر حائلی بود، نماز باطل است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا میفرماید: «بطلت الجماعة». اما بعد میفرماید: «بطلت الصلاة». روایت هم داریم که میگوید «بَطلت الصلاة»؛ لذا ظاهرا این اشتباه، اشتباه لفظی بوده و همان «بطلت الصلاة» درست است. روایت هم میگوید «بطلت الصلاة».
روایت 1 از باب 59 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 407:
صحیحه زراره: فإن کان بینهُم ستره أو جدار فلیست لهم بصلاة.
لذا آن عبارت مرحوم سیّد که میفرماید: «فلو كان حائل ولو في بعض أحوال الصلاة من قيام أو قعود أو ركوع أو سجود بطلت الجماعة»، این «بطلت الصلاة» است. البته اختلاف هم هست که بعضی گفتند این شرط، شرط مربوط به جماعت است و نه مربوط به اصل صلاة. ولی علی کل حالٍ روایتی که الان خواندم میفرماید: «بطلت الصلاة». پس باید حائلی بین امام و مأموم نباشد. هذا کلّه مربوط به مرد است.
دو مسئله هست؛ یک مسئله راجع به زنهاست که حائل بین زنها و امام جماعت مانعی ندارد. مشهور در میان اصحاب و من جمله مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا میفرماید توجه به خصوصیات امام جماعت داشته باشد، لذا اگر یکی در یک اطاق و دیگری در اطاق دیگری باشد و بخواهند نماز جماعت بخوانند، نمیشود. علاوه بر این اصلاً جماعت نیست، بلکه جماعت اتصال میخواهد و زنها در یک اطاق و امام جماعت در اطاق دیگری و یا مردها در اطاق دیگری باشند صدق جماعت نمیکند. اما در زمان طاغوت بدعتی جلو آمد بعد از شهادت امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» دستور دادند حجرهای متصل به صفها در مسجد بسازند و امام جماعت در این حجره میرفت و نماز میخواند. لذا روایت داریم که این بدعت است و نمیشود و باید اتصالی بین امام و مأمومین باشد. حال آن مأمومین مرد باشند یا زن باشند. اما اگر دری که در روایت دارد حیال الباب، یعنی دری باز باشد، چه برای مردها و چه برای زنها اشکال ندارد.
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه» هم در فتاوا و هم در درسشان به این حیال الباب اکتفا نمیکردند و میفرمودند اتصال چه بین مردها و چه بین زنها و مردها باید معنای عرفی درست باشد. و قضیۀ حیال الباب را قبول نداشتند.
و اما یک روایت صحیحالسند هست که این حیال الباب را قبول کردند؛ لذا معمولاً شیعه در فتاوا میگوید باید اتصال باشد ولو به حیال الباب و اگر دری باز باشد بین امام جماعت و امام جماعت در اطاق باشد و مأمومین در مسجد باشند و بین مسجد و امام دری باز باشد، فرمودند مانعی ندارد و تمسّک به روایت صحیحالسندی هم کردند.
روایت 3 از باب 59 از ابواب جماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 408:
عن الحسن بن الجهم قال: سألت الرضا(عليه السلام) عن الرجل يصلي بالقوم في مكان ضيق ويكون بينهم وبينه ستر، أيجوز أن يصلي بهم؟ قال: نعم.
بعضی از فقها روی روایت فتوا دادند و گفتند که این روایت میفرماید اشکال ندارد. اما اشکالی که به روایت هست، اینست که مرحوم فیض در وافی روایت را که نقل میکند، میفرماید: «یکون بینهم و بین الإمام ستر لشِبره» یعنی به اندازۀ یک وجب. این اصلا از حیال الباب بیرون است و با یک وجب و دیدن با سر و چشم فایده ندارد.
بنابراین اینکه فرمایش مرحوم فیض یعنی «سترٌ لشبره» آیا در روایت هست یا نه؛ ولو میتوانیم روایت را درست کنیم و بگوییم که نمیدانیم اضافه بوده یا نبوده و قاعده میگوید نبوده و روایت صحیحالسند می گوید حیال الباب اشکال ندارد.
آقای بروجردی«رضواناللهتعالیعلیه» تمسّک به روایت و حرف فیض و این اختلاف نمیکردند. اما بالاخره راضی نمیشدند که ایشان بفرمایند یعنی روایت بفرماید که شیار الباب کفایت میکند. لذا اگر صفها کشیده شده بین امام جماعت و صفها هم اتصال هست اما اتصال بین امام و مأمومین به واسطۀ یک در باشد و حیال الباب باشد، آیا میشود یا نه؟!
قاعده اقتضاء میکند که آری. به آن روایت فیض هم «سترٌ لشبره» نمیتوانیم عمل کنیم. لذا یادم نمیرود آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه» تمسّک به روایت میکردند برای جواز به حیال الباب. اما وقتی در فتوا میآمدند روش ایشان روش احتیاط بود در فتوا و مخصوصاً در رسالههای عملیه و ایشان احتیاط واجب میکردند که به حیال الباب اکتفا نمیکنند و روایات ما حسابی در مقابل این کار معاویهها که یک اطاقی درست میکردند و در اطاق میرفتند و در اطاق را میبستند، ایراد میکند و حتی اگر در اطاق باز باشد، عامه این کار را نمیکنند اما شیعه تبحّل کرده و میگوید اگر در اطاق بسته نباشد و در اطاق باز باشد، ولو اطراف هم بسته است، نماز خواندن مانعی ندارد. بر روی هم باید بگوییم که باید حائلی بین امام و مأموم نباشد. الاّ اینکه بین امام و مأموم حائل نیست اما به اندازۀ حیال الباب باشد، صدق عرفی دارد که این متصل است و این نماز مانعی ندارد و این اختلافها در رساله و یا در عروه از همین جا پیدا شده که مرحوم فیض به روایت یک «ستر لشبره» اضافه کردند و لذا این دردسرها درست شده است.
علی کل حالٍ بین مأموم و امام باید حائل نباشد. هذا کلّه راجع به مرد است. راجع به زن نیز اختلاف است. بعضیها تمسک به این روایت کردند و گفتند این در این اطاق و دیگری در اطاق دیگری باشد، مانعی ندارد. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند باید همدیگر را ببینند. مثل همین که الان مشهور در میان شیعه است که پرده کشیدند و زنها پشت پرده هستند و حرف امام را میشنوند و رکوع و سجده و تشهد را میشنود و بالاخره میتواند از امام متابعت کند و اگر ما بخواهیم بگوییم که زنها در یک اطاق و مردها در اطاقی دیگر و امام جماعت در اطاق دیگری باشند، میتوانند نماز بخوانند؛ اینطور نیست برای اینکه دو جلسه است. همین دو جلسه بودن بس است برای اینکه بگوییم جایز نیست. بنابراین برای مردها که معلوم شد باید حائل نباشد اما حیال الباب اشکال ندارد. راجع به زنها هم لازم نیست حائل باشد، حیال الباب هم در آنها لازم نیست. مثلاً پشت پرده هستند و امام جماعت را اصلاً نمیبینند و مأمومین را هم نمیبینند اما توجه به کارها دارند و توجه به جماعت دارند و این توجه به جماعت کفایت میکند. و اما اگر توجه به جماعت نباشد، آنها در یک اطاق و دیگران در اطاق دیگری باشند و بخواهند نماز بخوانند به قاعدهای که حائل بین زن و مرد در جماعت لازم نیست، نمیشود. حائل لازم نیست اما توجه لازم است و اگر بخواهیم بهتر از این بگوییم، حائل لازم نیست اما عرفاً باید یک مجلس باشد و اگر دو مجلس باشد، این هم جایز نیست و یک مجلس بین زنها و مردها باید باشد اما اینکه همدیگر را ببینند، لازم نیست و از اول نماز تا آخر نماز اگر خانمها مستور باشند اما توجه به یک مجلس باشد، کفایت میکند.
الثاني: أن لا يكون موقف الإمام أعلى من موقف المأمومين علوا معتدا به دفعيا كالأبنية ونحوها لا انحداريا على الأصح، من غير فرق بين المأموم الاعمى والبصير و الرجل والمرأة، ولا بأس بغير المعتد به مما هو دون الشبر، ولا بالعلو الانحداري حيث يكون العلو فيه تدريجيا على وجه لا ينافي صدق انبساط الأرض، وأما إذا كان مثل الجبل فالأحوط ملاحظة قدر الشبر فيه، ولا بأس بعلو المأموم على الإمام ولو بكثير.
سابقاً مسئلۀ شبر آمده و اینجا هم آمده است که بین امام و مأموم، زن باشد یا مرد، باید اتصالی باشد و اما اگر اتصال نباشد، نماز باطل است. فرقی هم بین زن و مرد هم نیست. مثلاً اینکه بین زنها دو متر فاصله باشد درحالی که توجه به مطالب امام هم دارند، جایز نیست.
این مسئلۀ شبر از کجا پیدا شده است؟ میگویند فقها این را درست کردند. آنچه در روایات داریم، اینست که باید فاصله نباشد اما برای اندازۀ آن میگویند یک معنای عرفی است و معنای عرفی یک وجب است. اما انصافاً گفتن این مطلب کار مشکلی است و اگر به طور کلی بگوییم باید فاصله بین امام و مأموم زن یا مرد نباشد. اندازۀ آن یک معنای عرفی است. هرکجا عرف بگوید فاصله است، نمیشود و هرکجا عرف بگوید فاصله نیست، میشود و شِبر خصوصیت ندارد. چنانچه صاف بودن خصوصیت ندارد. اگر در دامنۀ کوه است ولو اینکه خیلی با هم تفاوت دارند اما چون تدریجی است، مانعی ندارد و اما اگر انحداری نباشد، به قول مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» امام جماعت پایین کوه و مأمومین بالای کوه باشند، معلوم است که نماز جماعت تشکیل نمیشود.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد