أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در باب جماعت، اول چهار شرط برای جماعت ذکر فرمودند و دربارۀ این شروط صحبت کردند یعنی اصول چهارگانه در نماز جماعت داریم و این اصول چهارگانه فروعاتی دارد که این فروعات بیش از بیست فرع میشود و همۀ این فروعات از آن چهار شرط نشأت میگیرد. یا تکرار است و یا عبارة أخری است و یا توضیح است و به غیر چهار شرطی که اول فرمودند، شرط اضافه نداریم. علی کل حالٍ هشت فرع را دیروز مباحثه کردیم و نهم از آن فروع اینست:
مسئله 9:
لا يصح اقتداء من بين الاسطوانات مع وجود الحائل بينه وبين من تقدمه إلا إذا كان متصلا بمن لم تحل الاسطوانة بينهم، كما أنه يصح إذا لم يتصل بمن لاحائل له لكن لم يكن بينه وبين من تقدمه حائل مانع.
این فرع نهم است. اما واقع و نفسالامر تکرار یکی از آن شروط چهارگانه است. در شروط چهارگانه فرمودند شرط اول اینست که حائل بین امام و مأموم نباشد و این حائل را منقسم به اقسامی کردند و یکی از اقسامش اینست که اینجا گفتند و آن ستونهاست. ستونها بین امام و مأموم اگر عرفاً حائل باشد، نماز باطل است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اختلاف فتوا دارد و گاهی در اینگونه مسائل را میگویند نماز باطل است و گاهی میفرمایند جماعت باطل است. اینجا میفرمایند جماعت باطل است و فرادا قهری میشود. و اما اگر ستونها عرفاً حائل نباشد، نماز جماعت صحیح است.
مسئله 10:
لو تجدد الحائل في الأثناء فالأقوى بطلان الجماعة و يصير منفردا.
اگر در حال خواندن نماز حائل پیدا شد، در اینجا یا قصد فرادا میکند و یا قصد فرادا نمیکند و نماز باطل است. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» الان فرمودند قصد فرادا کند یا نه، نماز صحیح است و فرادا قهری است. یعنی یک تناقض بین مسئلۀ 9 و 10 هست. اما از نظر ما معلوم است که هر دو یک فرع است از اصلی که سابقاً دربارهاش صحبت کردیم.
مسئله 11:
لو دخل في الصلاة مع وجود الحائل جاهلا به لعمى أو نحوه لم تصح جماعة، فإن التفت قبل أن يعمل ما ينافي صلاة المنفرد أتم منفردا، وإلا بطلت.
کور بود و نمیدانست اتصال هست و نماز را اقتدا کرد و بعد دید نماز جماعت نخوانده است. آیا نماز جماعت صحیح است یا نه؟
ما سابقاً گفتیم که نماز باطل است و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند نماز صحیح است اما نماز فراداست و نماز جماعت نیست و این فرادا قهری است. این دائرمدار همین حرف است که آیا نماز جماعت و نماز فرادا دو امر متباین است یا یک امر ذومرتبه است. اگر بگوییم دو امر متباین است، در اینگونه حرفها باید بگوییم جماعت و نماز باطل است و اگر بگوییم دو امر مُتباین نیست، باید بگوییم نماز صحیح است اما فرادا قهری است. این یک تکرار از قبل است و تقریباً از اول تا اینجا دو سه مرتبه تکرار شده است.
مسئله 12:
لا بأس بالحائل غير المستقر كمرور شخص من إنسان أو حيوان أو غير ذلك، نعم إذا اتصلت المارة لا يجوز وان كانوا غير مستقرين لاستقرارالمنع حينئذ.
این زیاد اتفاق افتاده است که نماز جماعت شروع شده و ناگهان مثلاً صد نفر در وسط جماعت زدند و جماعت را از هم جدا کردند و این جمعیت از وسط این جماعت گذشتند.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا اشکال دارد اما همان مسئلۀ قبل است. اگر بگوییم اتصال عرفاً باقی است، مانعی ندارد، اما اگر بگوییم اتصال از بین رفت. اگر قصد فرادا کند مانعی ندارد و اگر قائل به فرادا قهری هم بشویم، نماز مانعی ندارد، اما اگر فرادا قهری نگوییم و این قصد فرادا نکند، باید بگوییم صفوف بعد نمازهایشان باطل است. این نیز تکرار قبل است و این مطالب از نظر لفظ گفته شده و از نظر معنا گفته شده است. حال از نظر لفظ، الفاظ مختلفهای در آن فرع آمده که در این فرع نیامده، اما اصل مطلب واضح است و همه میفهمیم.
مسئله 13:
لو شك في حدوث الحائل في الأثناء بنى على عدمه، وكذا لو شك قبل الدخول في الصلاة في حدوثه بعد سبق عدمه، وأما لو شك في وجوده وعدمه مع عدم سبق العدم فالظاهر عدم جواز الدخول إلا مع الاطمئنان بعدمه.
مثلاً چند نفری از جلوی او رد شدند و اتصال را به هم زدند، آیا نماز باطل است یا نه؟! آیا حائلی پیدا شده یا نه؟!
در اینجا استصحاب میگوید نه. همچنین اگر شک کند به شکش اهمیت ندهد. اما اگر شک او شکّ حادثی باشد. مثلاً شک کرد که آیا چیزی که نماز جماعت را از بین ببرد، پیدا شد یا نه؟
در این باره اگر بخواهیم درست کنیم، باید استصحاب عدم ازلی جاری شود. در باب استصحاب عدم ازلی خیلی اختلاف هست و یک مسئلۀ بغرنجی در اصول ماست. مشهور در میان قدماء، استصحاب عدم ازلی را جاری میکردند و بعد گفتند استصحاب عدم ازلی نیست و به قول آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه» از مدرسه بیرون آمده و عرفیت ندارد و بعضیها تفصیل قائل شدند و مسئلۀ ما دائرمدار آنست.
ما استصحاب عدم ازلی را جاری نمیدانیم، برای اینکه حالت سابقه ندارد و کسانی که استصحاب عدم ازلی را جاری بدانند، در اینجا نمیدانند آیا اتصالی شده یا نه؛ بنابراین اتصال نشده است. و اما ما که استصحاب عدم ازلی را جاری نمیدانیم، پس این استصحاب جاری نیست. پس نمیشود با استصحاب عدم ازلی جلو بیاییم و اگر بخواهیم این شخص را با جماعت یکی کنیم، وجهی ندارد و از نظر ما نماز باطل است و از نظر مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فرادا قهری است و از نظر بعضی هم استصحاب عدم ازلی جاریست و اگر استصحاب عدم ازلی جاری باشد، بنابراین استصحاب عدم ازلی برایمان کار میکند.
عبارت مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اینست:
لو شك في حدوث الحائل في الأثناء بنى على عدمه، وكذا لو شك قبل الدخول في الصلاة في حدوثه بعد سبق عدمه، وأما لو شك في وجوده وعدمه مع عدم سبق العدم فالظاهر عدم جواز الدخول إلا مع الاطمئنان بعدمه.
یعنی من استصحاب عدم ازلی را جاری نمیدانم، بنابراین اصلی نداریم. حال اینجا میگویند نماز باطل است و قبلاً میفرمودند فرادا قهری میشود. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در این استصحاب ازلی در عروه اختلاف فتوا دارند. گاهی استصحاب عدم ازلی را جاری میدانند و گاهی استصحاب عدم ازلی را جاری نمیدانند و اینجا از جاهایی است که استصحاب عدم ازلی را جاری نمیدانند.
مسئله 14:
إذا كان الحائل مما لا يمنع عن المشاهدة حال القيام ولكن يمنع عنها حال الركوع أو حال الجلوس والمفروض زواله حال الركوع أو الجلوس هل يجوز معه الدخول في الصلاة فيه وجهان والأحوط كونه مانعا من الأول، وكذا العكس لصدق وجود الحائل بينه وبين الإمام.
این مسئله همان مسئلۀ قبل است. اما در اینجا اختلاف پیدا کرد و در اینجا میفرمایند: لصدق الوجود الحائل بینه و بین الإمام.
بنابراین اگر شک کنیم که مشاهده از اول بوده یا نه، پس نبوده است. اگر شک کنیم که مشاهده از بین رفت یا نه، پس نرفته است. اگر بدانیم مشاهده بوده، آیا از بین رفته یا نه؟ از بین نرفته است. و اگر از اول ندانیم مشاهده پیدا شده یا نه، در اینجا مشاهده پیدا نشده است.
مسئله 15:
إذا تمت صلاة الصف المتقدم وكانوا جالسين في مكانهم أشكل بالنسبة إلى الصف المتأخر لكونهم حينئذ حائلين غير مصلين، نعم إذا قاموا بعد الإتمام بلا فصل ودخلوا مع الإمام في صلاة أخرى لا يبعد بقاء قدوة المتأخرين.
نماز تمام شد و صف اول سلام دادند و امام جماعت هنوز سلام نداده است، صف دوم و سوم که سلام ندادند، آیا در نماز هستند یا نه؟ آیا سلامی که میدهند فراداست یا جماعت است؟
الان در رسالههای عملیه اختلاف هست. بالاخره گفتند نماز درست است. اما حرف اینجاست که در رکعت دوم رسیده و الان رکعت آخر امام است و تشهد میخواند برای اینکه سلام دهد و برای این رکعت سوم است و باید بلند شود. در اینجا اشکال ندارد. صبر میکند تا امام سلام دهد و یا قصد فرادا میکند اگر قصد فرادا را جایز بدانیم که ما جایز دانستیم و بلند میشود و آن رکعت را میخواند و اشکال ندارد. اما اگر این نماز شکسته بخواند و امام نماز تمام بخواند. سر دو رکعت سلام میدهد و امام برای رکعت سوم بلند میشود. در اینجا نماز این شخص تمام است و میتواند بلند شود و اقتدا کند و اگر به رکوع برسد یا نرسد، مسائلش را قبلاً گفتیم. حرفی که در اینجا هست، اینست که میفرمایند: نعم إذا قاموا بعد الإتمام بلا فصل ودخلوا مع الإمام في صلاة أخرى لا يبعد بقاء قدوة المتأخرين.
الان بعضیها در رسالههای فتوا دادند و مشهور هم میگویند جایز نیست و اگر بخواهد خودش را به امام بچسباند وجهی ندارد.
این مسئلۀ امروز ما فرعی از آن چهار اصل است اما تکرار نشده بود و این فرع از فروعات تازه است.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد