أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در باب نماز جماعت اصول چهارگانهای بیان فرمودند و به نام شروط، آن اصول چهارگانه را مفصل صحبت کردند. بعد فروعاتی بیش از بیست فرع ذکر فرمودند و این فروعات همه از آن اصول چهارگانه سرچشمه میگیرد و کم دیده میشود که فرعی از این فروع در آن اصول چهارگانه نباشد و ما راجع به این فروع، چند فرعی را ذکر کردیم و همۀ آن فروعات که ذکر شد، دیدیم که از مصادیق همان اصول چهارگانه است و توجه کامل به ما میگوید چیز زائدی افزوده نشده است.
دیروز مسئلهای پیدا کردیم و گفتیم این مسئله غیر از آن اصول چهارگانه است. ولی علی کل حالٍ این هفت هشت فرعی که ذکر کردیم، همه از آن اصول چهارگانه سرچشمه میگیرد و بحث امروزمان نیز مثل بحث دیروز است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فروعاتی را ذکر فرمودند که اگر نمیفرمودند، فقیه میتوانست از آن اصول چهارگانه حکم را بیافریند.
مسئله 17 از فروعات نماز جماعت:
إذا كان أهل الصفوف اللاحقة غير الصف الأول متفرقين بأن كان بين بعضهم مع البعض فصل أزيد من الخطوة التي تملأ الفرج فإن لم يكن قدامهم من ليس بينهم وبينه البعد المانع ولم يكن إلى جانبهم أيضاً متصلا بهم من ليس بينه وبين من تقدمه البعد المانع لم يصح اقتداؤهم، وإلا صح وأما الصف الأول فلا بد فيه من عدم الفصل بين أهله، فمعه لا يصح اقتداء من بعد عن الإمام أو عن المأموم من طرف الإمام بالبعد المانع.
مسئله واضح است و اینکه باید صفها متصل به هم باشد و متفرق نباشد. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا راجع به صف دوم صحبت کرده و راجع به همۀ صفوف میآید. اگر صف اول متفرق شد، یا از اول متفرق بود، معلوم است که این نماز باطل است مگر اینکه این تفرق را از بین ببرند. لذا با این تفرق اگر نماز خواندند، نماز باطل است.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» گاهی میفرماید جماعت باطل است و گاهی میگویند فرادا قهری میشود گاهی میفرمایند نماز باطل است و مثل اینکه در اینجا میفرمایند نماز باطل است. مگر اینکه از راهی اتصال به امام درست شود. حال صف جلو متفرق شدند یا صفی که این شخص ایستاده متفرق شدند اما از راهی میتوانند اتصال به امام یا اتصال به مأمومینی که متصل هستند، پیدا کنند. در اینجا معلوم است که نماز صحیح است.
مسئله 18:
لو تجدد البعد في أثناء الصلاة بطلت الجماعة وصار منفردا، وإن لم يلتفت وبقي على نية الاقتداء فإن أتى بما ينافي صلاة المنفرد من زيادة ركوع مثلا للمتابعة أو نحو ذلك بطلت صلاته وإلا صحت.
این مسئلۀ 18 علاوه بر اینکه از آن اصول چهارگانه یا از فروعات قبل معلوم میشود، از همین مسئلۀ 17 هم معلوم میشود. چیز زائدی در مسئله نیست و بالاخره برمیگردد به اینکه اگر اتصال هست، نماز درست است و اگر اتصال نیست، یا جماعت از بین میرود و فرادا قهری است و یا نماز باطل است و ما از این فروعات اطلاق کردیم بطلان نماز را و فرادا قهری را اصلاً قبول نکردیم.
مسئله 19:
إذا انتهت صلاة الصف المتقدم من جهة كونهم مقصرين أو عدلوا إلى الانفراد فالأقوى بطلان اقتداء المتأخر للبعد، إلا إذا عاد المتقدم إلى الجماعة بلا فصل، كما أن الأمر كذلك من جهة الحيلولة أيضاً علي ما مر.
دیروز این مسئله را مباحثه کردیم و گفتیم که در میان فروعات، این فرع یک فرع تازهای است و آن فرع تازۀ دیروز، دوباره امروز آمده است و بالاخره اگر کسی اقتدا کند درحالی که نماز جماعت تمام شده اما این فوراً اقتدا کرده و بین نماز جماعت و نماز فرادا مثلاً یک تشهد اتفاق افتاده است. آیا نماز درست است یا نه؟
در اینجا اختلاف است. مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» دیروز میگفتند نماز درست است و این اختلاف کم عرفاً موجب نمیشود که اخلالی به نمازش وارد شود. اما ما میگوییم نه، اگر دستش از جماعت کوتاه شد، نمیشود دوباره خود را متصل به جماعت کند. دلیل نداریم و صدق عرفی مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در اینجا نیست و به مجرد اینکه از نماز جماعت جدا شد، جداست و اگر بخواهد خود را به جماعت بچسباند، عرفاً نمیشود و دلیل نداریم و اگر بگوییم عرفاً مانعی ندارد، این عرف را قبول نداشته و امروز هم قبول نداریم.
مسئله 20:
الفصل لعدم دخول الصف المتقدم في الصلاة لا يضر بعد كونهم متهيئين للجماعة، فيجوز لأهل الصف المتأخر الاحرام قبل إحرام المتقدم، وإن كان الأحوط خلافه، كما أن الأمر كذلك من حيث الحيلولة على ما سبق.
مسئله اینست که امام جماعت تکبیر گفت و مأمومین صف اول تکبیر نگفتند و این شخص در صف دوم یا سوم اقتدا میکند. آیا میشود یا نه؟!
ما گفتیم نه و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» فرمودند اگر صفوف مهیای الله اکبر باشد، ولو الله اکبر نگفتند، طوری نیست و این میتواند در صف سوم یا چهارم اقتدا کند درحالی که صفوف قبلی هنوز اقتدا نکردند.
این فرمایش بیست عیناً در قبل گفته شد و الان تکرار قبل است و ما گفتیم جایز نیست و عرف هنوز اقتدا نکرده را اقتدا بداند، چنین عرفی نداریم و تسامحات غیر از دقتهای عرفی است. تسامحات حجت نیست اما اگر دلیل نباشد، فهم عرفی حجّت است یعنی فهم دقّی عرف حجّت است اما تسامحات عرف حجّت نیست.
مسئله 21:
إذا علم بطلان صلاة الصف المتقدم تبطل جماعة المتأخر من جهة الفصل أو الحيلولة وإن كانوا غير ملتفتين للبطلان، نعم مع الجهل بحالهم تحمل على الصحة ولا يضر، كما لا يضر فصلهم إذا كانت صلاتهم صحيحة بحسب تقليدهم وإن كانت باطلة بحسب تقليد الصف المتأخر.
اصل مطلب معلوم است و یک قاعدۀ کلی است و آن قاعدۀ کلی اینست که اتصال باید باشد و از اصول چهارگانه است. این اتصال گاهی قطع میشود، آیا فرادا قهری میشود یا نه؟!
در این باره صحبت کردیم. اگر در حال جهل و در حال غفلت باشد. یعنی مثلاً در صف سوم است و بعد فهمید که جماعت یا نماز صف اول باطل بوده است. آیا این شک میتواند برای ما کار کند یا نه؟!
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند که میتواند الاّ اینکه نماز باطل است، اما فرادا، فرادا قهری است. اگر حرف مرحوم سیّد هم درست باشد، این فرادا قهری آنجاست که رکنی از ارکان به جا آورده نشده باشد. و اما اگر بعد از نماز بفهمد رکوع او از بین رفته و بفهمد یکی از ارکان نمازش مختل شده، سابقاً گفتیم و واضح است که فرق بین رکن و غیر رکن در مقارنات نماز اینست که اگر رکنی از ارکان از بین رفته باشد، نماز باطل است، خواه متوجه باشد یا متوجه نباشد؛ و اما اگر ارکان خوب به جا آورده شود و بعد بفهمد که نمازش متصل به صف قبل یا متصل به امام نبوده، معلوم است نماز صحیح است. اما آیا جماعت صحیح است یا فرادا قهری؟!
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در همه جا میفرمایند جماعت باطل است. یعنی این نماز فرادا قهری میشود.
مسئلۀ مهمی که امروز داریم اینست که اگر اختلاف بین صفوف و امام جماعت بیفتد، آیا میتواند اقتدا کند یا نه؟ مثلاً دو مجتهد به یکدیگر میتوانند اقتدا کنند یا نه؟! درحالی که فتاوا با هم مختلف است و فتوای یکی موجب فساد و فتوای دیگری موجب صحت است، آیا میتوانند به هم اقتدا کنند یا نه؟! یا اینکه عدهای از مجتهدی تقلید میکنند که فتاوای آن مجتهد با امام جماعت تفاوت دارد، آیا مأمومین میتوانند اقتدا کنند یا نه؟!
اختلاف است اما اختلاف کم است. یعنی مرحوم صاحب جواهر«رحمتاللهعلیه» و بعضی دیگر احتمال دادند یا نقل احتمال دادند که دو مجتهد که فتاوای مختلف دارند، نمیتوانند به هم اقتدا کنند و یا یک مقلّد و یک مقلَّدی که فتوای مختلف دارند، نمیتوانند به هم اقتدا کنند؛ و اما معلوم است که این حرف صحیح نیست و اختلاف در تقلید و اختلاف در اجتهاد، موجب فساد نماز و موجب فساد جماعت و موجب فساد معاملات و موجب فساد عبادات نمیشود.
سیرۀ متشرعه است که مقلدینی داریم که مجتهد آنها با هم در معاملات اختلاف دارند، اما با هم معامله دارند. با هم اختلاف در مسائل نماز دارند اما به یکدیگر اقتدا میکنند. قدری بالاتر اینکه دو مجتهد در حالی که اختلاف در فتوا دارند، اما این اختلاف موجب نمیشود که اینها از هم جدا شوند. همچنین باب فتوا و باب فهم احکام، غیر از عمل کردن طبق دستور است. سیرۀ متشرعه بوده و هست و در زمان ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» بوده و الان هم هست و اصلاً اگر کسی در این حرفها برود، او را وسواسی میدانند و قولش را حجت نمیدانند و میگویند نمازت باید صحیح باشد از نظر مجتهد خودت. این صحتی که تو داری، میتوانی در همۀ معاملات و در همۀ عبادات با دیگران و با اصالةالصحة از نظر سیرۀ متشرعه باشی. لذا این مسئلۀ امروز ما که مثل دیروز یک مسئلۀ تازهای است و ما باید با این روایت جلو رویم. مهدی«عجلّاللهتعالیفرجهالشّریف» میفرماید: «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة أحادیثنا فانّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله».
همۀ مجتهدین حجت برای یکدیگر هستند و باید کار همۀ مردم با مردم دیگر طبق حجّت باشد. یا خود مجتهد باشد و یا از مجتهد تقلید کند، اما اینکه اینها با هم اختلاف دارند یا نه، مثل خبر واحد است. وقتی خبر واحد حجّت شد، برای همه حجت است. فتوا هم وقتی حجّت شد، برای همه حجّت است و گفتار و تفهمات و فتاوا و تقلیدها، برای یکدیگر حجّت است و نباید به این فکر کند که او نمازش به فتوای خودش صحیح نیست، پس نماز من هم صحیح نیست؛ بلکه باید هرکسی که نماز میخواند طبق صحّت اسلامی بخواند. این صحّت اسلامی اینست که گاهی خود مجتهد است و گاهی از مجتهد گرفته و گاهی با دیگران اختلاف دارد و گاهی اتفاق دارد. در همۀ اینها «و أما الحوادث الواقعة فارجعوا الی رواة أحادیثنا فانّهم حجّتی علیکم و أنا حجّة الله».
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد