أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 22:
لا يضر الفصل بالصبي المميِّز ما لم يعلم بطلان صلاته.
فاصله بین امام جماعت و بچهها یا بین مأمومین با بچهها مانعی ندارد. اگر نماز آنها تشریعی باشد، نماز میخواند و اشکال ندارد. اگر نماز آنها تمرینی باشد، اشکال شده است که نماز تمرینی اصلاً نماز نیست. اما میتوان گفت همان نماز تمرینی یک اتصال است. ما اتصال عرفی میخواهیم و اتصال عرفی گاهی به واسطۀ مردها و گاهی به واسطۀ زنها و گاهی به واسطۀ بچههاست. ولی مشهور در میان اصحاب گفتند کاری از نماز تمرینی برنمیآید و من این را قبول ندارم برای اینکه ما اتصال عرفی میخواهیم و اتصال عرفی هست و این بچه نماز میخواند. دو سه تا بچه ایستادند و فاصله شده بین دیگران و یا بین صفها و همین اتصال عرفی کفایت میکند، چنانچه نظیرش را قبلاً داشتیم و این صدق عرفی که مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» و دیگران بارها فرمودند، یکی از مصادیق صدق عرفی، اتصال بین بچهها و بزرگترهاست. حال در نفسالامر و واقع نماز اینها تمرینی باشد یا تشریعی باشد. بله، اگر بدانیم نمازشان باطل است، مربوط به افراد نمیشود و هرکه میخواهد اتصال را وصل کند، باید نماز او صحیح باشد.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» برای اینکه عبادات صبی را تشریعی میدانند، این عرض مرا نفرمودند و همین مقدار فرمودند که اگر ندانیم نمازشان باطل است یا نه، مانعی ندارد مگر اینکه بدانیم نمازشان باطل است و نماز باطل، اتصال ندارد.
مسئله 23:
إذا شك في حدوث البعد في الأثناء بنى على عدمه، وإن شك في تحققه من الأول وجب إحراز عدمه إلا أن يكون مسبوقا بالقرب كما إذا كان قريبا من الإمام الذي يريد أن يأتم به فشك في أنه تقدم عن مكانه أم لا.
همۀ اینها صحیح است. صف بسته شده و نمیدانیم این صف وصل کرده یا نه، معلوم است که وصل کرده است. اما اگر در تحقق شک کنیم، مثلاً نمیدانیم آیا وصل به واسطۀ بچهها یا به واسطۀ بزرگترها تحقق پیدا کرده یا نه؛ مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید باید احراز کرد برای اینکه شرط در جماعت، اتصال است و این شرط را باید احراز کرد؛ لذا اگر در نمازند، شرط خود به خود متحقق است و اگر شک کند، اعتنا نکند. اما اگر در تحقق اتصال شک کند، احراز شرطیت نشده و باید بگوییم نماز باطل است. به قاعدۀ اینکه در نماز از اول تا آخر، اجزا و شرایط باید محرز شود. حال گاهی محرز میشود به واسطۀ اصل و گاهی محرز میشود به واسطۀ وجدان.
این هم مسئلهای که واضح است و قبلاً نظیر آن گفته شده است.
مسئله 24:
إذا تقدم المأموم على الإمام في أثناء الصلاة سهوا أو جهلا أو اضطرارا صار منفردا، ولا يجوز له تجديد الاقتداء، نعم لو عاد بلا فصل لا يبعد بقاء قدوته.
مأموم از امام جلو افتاد، مثل اینکه مثلاً یک قدم جلو رفت یا دو سه قدم عقب رفت. تقدم مأموم بر امام از بین رفت. ایشان میفرمایند سهواً باشد یا جهلاً باشد یا اضطراراً باشد، نماز باطل است.
اشکال در اینجا اینست که این جلو افتادن یا عقب افتادن و پیدا شدن فاصله، شرط رکنی هست یا نه! شرط رکنی نیست برای اینکه ما گفتیم از ارکان، نیت و تکبیرة الاحرام و رکوع و سجده و قیام متصل به رکوع است. و اما تقدم و تأخر از ارکان نیست. بنابراین اگر سهواً یا جهلاً یا اضطراراً جلو آمد، باید بگوییم نماز صحیح است.
قاعدۀ رفع میگوید نماز صحیح است. قاعدۀ عدم اعتبار سهو، عدم اعتبار اضطرار میگوید نماز صحیح است. بنابراین اگر فهمید که در نماز جلو افتاده یا عقب افتاده، باید بگوییم نمازش صحیح است. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نمیپذیرند و میفرمایند: «إذا تقدم المأموم على الإمام في أثناء الصلاة سهوا أو جهلا أو اضطرارا صار منفردا، ولا يجوز له تجديد الاقتداء، نعم لو عاد بلا فصل لا يبعد بقاء قدوته»
فرادا قهری میشود و نمیتواند برگردد و بالاخره نماز باطل است. اما اگر ما گفتیم که این شرط تأخر مثل رکوع نیست. این شرط عدم تأخر و شرط عدم تقدم وقتی از ارکان نشد، اگر سهواً باشد، قاعدۀ رفع میگوید طوری نیست و اگر جهلاً باشد، برمیگردد به اینکه آیا جاهل مقصر یا جاهل قاصر معذور است یا نه. در این مورد صحبت شده و ما گفتیم معذور است. اگر اضطراراً بوده، آن نیز همینطور است و به اضطرار فاصله انداختند بین او و بین مأمومین. طبق رُفع مااضطروا الیه باید بگوییم طوری نیست. اما مسئله را متعرض نشدند و من در اینجا نوشتم که: «ولکن لم نجد فی الکلمات الالتزام بذلک»، بلکه باید بگوییم «ولکن لم نجد فی الکلمات التعرّض بذلک». برای اینکه همین مقدار که اصحاب ملتزم نشدند، باید بگوییم که هرچه نماز واقع شد، سهواً باشد یا جهلاً باشد یا اضطراراً باشد، مانعی ندارد مگر اینکه در جهلش کسی بگوید جاهل مقصر معذور نیست و ما همیشه گفتیم ساهی و جاهل چه مقصر و چه قاصر، مضطر و همۀ اینها معذورند.
مسئله 25:
يجوز على الأقوى الجماعة بالاستدارة حول الكعبة، والأحوط عدم تقدم المأموم على الإمام بحسب الدائرة، وأحوط منه عدم أقربيته مع ذلك إلى الكعبة، وأحوط من ذلك تقدم الإمام بحسب الدائرة وأقربيته مع ذلك إلى الكعبة.
این مسئله، مسئلۀ واضحی است و از نظر عمل نیز همیشه در مسجدالحرام واقع شده است. نمازی که همه به دور کعبه میخوانند. او رو به قبلۀ دیگری نیست و دیگری رو به قبلۀ او نیست و همچنین تا آخر، اما همه رو به قبله هستند. بعضیها گفتند نماز باطل است و باید رو به قبله باشد که دیگران هم رو به قبله هستند و این فرمایش آقایان وجه ندارد و آنچه همیشه بوده و الان هم هست، در زمان معصومین«سلاماللهعلیهم» نیز بوده و اینکه نماز جماعتی میخواندند به صورتی که یک حلقه و دایرهای بود و همه رو به قبله بودند. مثل اینکه مثلاً الان رو به قبله هستیم به واسطۀ آن احکامی که داریم. اگر کم شود یا زیاد شود، نماز اشکال دارد. اما در آن قبلۀ استداری همه رو به قبله هستند اما هیچ کدام هم رو به قبله به این معنا نیستند که به یکدیگر متصل باشند. یعنی اینطور نیست که صفی بسته شود. لذا کسانی که اشکال میکنند، وجهی برای اشکالشان دیده نمیشود و ما در نماز کل واحد را میخواهیم رو به قبله باشد و در قبلۀ استداری کل واحد رو به قبله هستند ولو اینکه هیچ کدام هم با اتصال رو به قبله نیستند.
این مسائل تمام شد. 25 مسئله فرمودند. اول چهار مسئله از اصول در شرایط احکام جماعت فرمودند و بعد هم 25 فرع متربط بر آن کردند و تقریباً پنج شش فرع شرایطی است که مربوط به اصول چهارگانه نیست، مخصوصاً بحث امروزمان هیچکدام راجع به شروط چهارگانه نیست و شرایط مستقلی است. اما مابقی مربوط به مسائل چهارگانه است.
فصل في أحكام الجماعة:
مسئله 1:
الأحوط ترك المأموم القراءة في الركعتين الأوليين من الاخفاتية إذا كان فيهما مع الإمام، وإن كان الأقوى الجواز مع الكراهة، ويستحب مع الترك أن يشتغل بالتسبيح والتحميد والصلاة على محمد وآله، وأما في الأوليين من الجهرية فإن سمع صوت الإمام ولو همهمة وجب عليه ترك القراءة، بل الأحوط والأولى الانصات، وإن كان الأقوى جواز الاشتغال بالذكر ونحوه، وأما إذا لم يسمع حتى الهمهمة جاز له القراءة بل الاستحباب قويّ، لكن الأحوط القراءة بقصد القربة المطلقة لا بنية الجزئية، وإن كان الأقوى الجواز بقصد الجزئية أيضاً، وأما في الأخيرتين من الاخفاتية أو الجهرية فهو كالمنفرد في وجوب القراءة أو التسبيحات مخيرا بينهما، سواء قرأ الإمام فيهما أو أتى بالتسبيحات سمع قراءته، أو لم يسمع.
در رکعت اول و دوم که امام جماعت حمد و سوره میخواند، اگر مأموم بخواهد حمد و سوره بخواند، آیا میشود یا نه؟!
معمولاً گفتند نه و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» و بسیاری گفتند اشکال ندارد، اما آهسته بخواند و همچنین به عنوان ذکر و به عنوان تسبیح و تحمید بخواند.
در مسئله روایات فراوانی هست و بعضی از روایات دلالت میکند بر جواز و بعضی دلالت میکند بر عدم جواز و بزرگان، روایات را حمل کردند بر کراهت.
روایت 1 از باب 30 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 353:
عن الحسين بن كثير، عن أبي عبد الله(عليه السلام) أنه سأله رجل عن القراءة خلف الإمام، فقال:
لا، إن الامام ضامن للقراءة...
میفرمایند نمیشود حمد و سوره بخواند برای اینکه امام برایت حمد و سوره میخواند.
روایت 14 از باب 31 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 359:
عن يونس بن يعقوب قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الصلاة خلف من ارتضي به أقرأ خلفه؟ فقال: من رضيت به فلا تقرأ خلفه.
از نظر امام جماعت عادل است. پس اگر او را عادل میدانی، او حمد و سوره میخواند و خواندن حمد و سورۀ تو وجهی ندارد.
و اما بعضی از روایات میگوید طوری نیست.
روایت 3 از باب 32 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 361:
عن عبد الله بن الحسن، عن علیّ بن جعفر عن أخیه قال: «سألته عن رجل یصلّی خلف إمام یقتدی به فی الظهر و العصر یقرأ؟ قال: لا و لکن یسبّح و یحمد ربّه و یصلّی علی نبیّه صلّی الله علیه و آله»
روایت 13 از باب 31 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 358:
عن الحسن بن علی بن یقطین، عن أخیه ، عن أبیه ـ فی حدیث ـ قال : سألت أبا الحسن (علیهالسلام) عن الرکعتین اللتین یصمت فیهما الامام، أیقرأ فیهما بالحمد ، وهو إمام یقتدى به؟ فقال: إن قرأت فلا بأس، وإن سکت فلا بأس. أقول: المراد بالصمت هنا الاخفات قاله جماعة من الاصحاب .
این نصّ در جواز است. فقها جمع کردند بین روایات به این فرمایش مرحوم سیّد: «الأحوط ترك المأموم القراءة في الركعتين الأوليين من الاخفاتية إذا كان فيهما مع الإمام، وإن كان الأقوى الجواز مع الكراهة، ويستحب مع الترك أن يشتغل بالتسبيح»
اشکالی که در مسئله هست، اینست که کراهت با عبادت چطور جور در میآید. میخواهد در نماز بگوید الحمدلله رب العالمین اما خوب است که نگوید. عبادت با اینکه نگوید و نگوید با عبادت چطور جمع میشود. و اما این عرض مرا نادیده گرفتند و گفتند اگر درحالی که امام در رکعت اول و دوم حمد و سوره میخواند، این هم حمد و سوره بخواند طوری نیست، اما کراهت دارد. اگر فرمودید مانعی ندارد، عبادت با کراهت جمع میشود، پس در اینجا هم جمع میشود وگرنه باید بگوییم اقوی در رکعت اول و دوم که امام حمد و سوره میخواند، این شخص یا باید ساکت باشد و یا اگر میخواهد ذکر بگوید اما ذکر را مخفی بگوید.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد