أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئله 11:
لو رفع رأسه من السجود فرأى الإمام في السجدة فتخيل أنها الأولى فعاد إليها بقصد المتابعة فبان كونها الثانية، حسبت ثانية وإن تخيل أنها الثانية فسجد أخرى بقصد الثانية فبان أنها الأولى حسبت متابعة والأحوط إعادة الصلاة في الصورتين بعد الإتمام.
مسئله از نظر ما، مسئلۀ مشکلی است؛ برای اینکه فرض مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» اینست که سر از سجده برداشته درحالی که امام در سجده بوده است. تخیل کرده که سجدۀ اولی است و برگشته به سجدۀ اولی به قصد متابعت و بعد معلوم شده که سجدۀ دوم امام است.
مرحوم سیّد میفرماید: «فبان كونها الثانية، حسبت ثانية وإن تخيل أنها الثانية فسجد أخرى بقصد الثانية فبان أنها الأولى حسبت متابعة»
ما دیروز گفتیم این سجدههای زیادی در نماز جماعت حتی رکوع زیادی، رکن نیست بلکه رکوع متابعتی و سجدۀ متابعتی است. الان باید بگوییم در اینجا این سجدههایی که به جا آورده، سجدههای متابعتی بوده است. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید نه، این اشتباه در تطبیق است و بالاخره باید متابعت از امام را حساب کند. اگر امام سجدۀ دوم، این هم بگوید دوم و اگر اول است، این هم بگوید اول. درحالی که مسلّم از نظر فتوای خود مرحوم سیّد هم چنین نیست. این باید دو سجده به جا بیاورد و بعدش کم و زیادش سهواً اشکال ندارد. نه اینکه بگوییم سجدهای که به جا نیاورده است، سجدۀ به جا آورده است.
عبارت اینست:
لو رفع رأسه من السجود فرأى الإمام في السجدة فتخيل أنها الأولى فعاد إليها بقصد المتابعة فبان كونها الثانية، حسبت ثانية...
سر از سجده برداشت و خیال کرد امام در سجدۀ اولی است. بعد به قصد متابعت برگشت. مرحوم سیّد میفرمایند: «فبان كونها الثانية، حسبت ثانية». چطور چیزی که اصلا در مخیّلۀ این آقا نبوده، ما گردن این آقا بگذاریم.
وإن تخيل أنها الثانية فسجد أخرى بقصد الثانية فبان أنها الأولى حسبت متابعة والأحوط إعادة الصلاة في الصورتين بعد الإتمام.
درست این نیست که «حسبت أولی» یا «حسبت ثانیه» باشد. این سر از سجده برداشت و دید امام به سجده است و تخیل کرد امام در سجدۀ اول است و این به سجده رفت به عنوان سجدۀ اول و ما بگوییم حسبت سجدۀ دوم. علی کل حال نمیتوانیم حرف مرحوم سیّد را درست کنیم. زیاد هم اتفاق میافتد که سر از سجده برمیدارد و خیال میکند که این سجده سجدۀ متابعتی است و برمیگردد. حال که برگشت سجدۀ خودش را به جا آورده و این هم سجدۀ متابعتی میشود.
مسئلۀ 12:
إذا ركع أو سجد قبل الإمام عمدا لا يجوز له المتابعة لاستلزامه الزيادة العمدية، وأما إذا كانت سهوا وجبت المتابعة بالعود إلى القيام أو الجلوس ثم الركوع أو السجود معه، والأحوط الإتيان بالذكر في كل من الركوعين أو السجودين بأن يأتي بالذكر ثم يتابع وبعد المتابعة أيضاً يأتي به، ولا بأس بتركه ولو ترك المتابعة عمدا أو سهوا لا تبطل صلاته وإن أثم في صورة العمد، نعم لو كان ركوعه قبل الإمام في حال قراءته فالأحوط البطلان مع ترك المتابعة، كما أنه الأقوى إذا كان ركوعه قبل الإمام عمدا في حال قراءته، لكن البطلان حينئذ إنما هو من جهة ترك القراءة وترك بدلها وهو قراءة الإمام، كما أنه لو رفع رأسه عامدا قبل الإمام وقبل الذكر الواجب بطلت صلاته من جهة ترك الذكر.
رکوع کرد، هنوز امام به رکوع نرفته و یا سجده کرد، هنوز امام به سجده نرفته. مستلزم اینست که زیادی عمدیه در رکوع یا سجده پیدا شود. بالاخره برمیگردد به همان حرفهایی که دیروز زده شد که زیادی عمدیه مثل سایر زیادات است. همینطور که سایر زیادات «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة»، در اینجا نیز باید چنین بگوییم. این زیادیها اگر سهواً در نماز واقع شد، مانعی ندارد، اما اگر عمداً باشد، معلوم است که سجدۀ عمدی «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة».
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید: «إذا ركع أو سجد قبل الإمام عمدا لا يجوز له المتابعة لاستلزامه الزيادة العمدية وأما إذا كانت سهوا وجبت المتابعة بالعود إلى القيام أو الجلوس ثم الركوع أو السجود معه»
بعد میفرماید:
ولو ترك المتابعة عمدا أو سهوا لا تبطل صلاته
اگر کسی باید با رکوع امام به رکوع رود اما سهواً یا عمداً نرفت، میفرماید مانعی ندارد اما گناه کرده است. اگر سهواً باشد، معلوم است که مانعی ندارد و باید متابعت کند و باید با امام سجده کند و الان کم و زیاد کرده اما سهواً بوده است، بنابراین «لاتبطل صلاته» و گناه هم نکرده است. و اما اگر عمداً باشد طبق «من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة» باید بگوییم نماز باطل است. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند: «ولو ترك المتابعة عمدا أو سهوا لا تبطل صلاته وإن أثم في صورة العمد»، درحالی که باید بگوییم «تبطل صلاته لأنّه زاد فی صلاته»
و علی کل حال از مباحثۀ امروز و دیروز استفاده کردیم زیاداتی و حتی رکنی که در نماز واقع میشود، اگر عمدی باشد، نماز باطل است. اگر سهوی باشد، نماز باطل نیست مگر اینکه دیروز گفتیم هیئت جماعت و هیئت نماز از بین برود و آن حرف دیگری است. اما به خاطر زیاد کردن یا کم کردن، نماز باطل نمیشود.
مسئله 13:
لا يجب تأخر المأموم أو مقارنته مع الإمام في الأقوال، فلا تجب فيها المتابعة سواء الواجب منها والمندوب والمسموع منها من الإمام وغير المسموع، وإن كان الأحوط التأخر خصوصا مع السماع وخصوصا في التسليم، وعلى أي حال لو تعمد فسلم قبل الإمام لم تبطل صلاته، ولو كان سهوا لا يجب إعادته بعد تسليم الإمام، هذا كله في غير تكبيرة الإحرام وأما فيها فلا يجوز التقدم على الإمام، بل الأحوط تأخره عنه بمعنى أن لا يشرع فيها إلا بعد فراغ الإمام منها، وإن كان في وجوبه تأمل.
جلو میافتاده و تشهد را جلوتر از امام میخواند و یا در سجده جلوتر از امام شروع میکند و بالاخره در أقوال که باید مؤخر یا مقارن باشد، اما این مقدم است. اما بعد مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرماید: «وإن كان الأحوط التأخر خصوصا مع السماع وخصوصا في التسليم»
و علی کل حالٍ مقدم شدن بر امام مانعی ندارد و حتی اگر سلام مأموم جلوتر از سلام امام باشد. در اینگونه مطالب روایتی هم در کار نیست مگر روایتی که دیروز خواندیم که روایت ضعیفالسند بود و گفتم مأمورٌ به عندالاصحاب است اما آن هم بالاخره حمل بر استحباب کردیم. بنابراین در اقوال مقدم شدن و مؤخر شدن از امام اشکال ندارد.
دیروز میگفتیم صبر میکند و امام تسبیحات اربع میخواند و این تشهد میخواند. اگر صورت نماز به هم نخورد، طوری نیست. این هنوز به رکوع نرفته و امام به سجده است، عمداً باشد طوری نیست و سهواً باشد طوری نیست اما باید عمداً نباشد و اگر عمداً شد، مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند گناه کرده و اسم این گناه هم در روایات نیامده، بنابراین بگوییم در نماز جماعت باید متابعت از امام کند و اگر مقدم باشد، خوب نیست و گناه کرده و اگر مؤخر هم باشد، خوب نیست و گناه کرده است. اما اینکه گناه کرده، دلیل میخواهد ولی علی کل حال مرحوم سیّد با جزم و محشین بر عروه با جزم، این گناه را گفتند. بنابراین در اقوال عمداً یا سهواً با امام نباشد، مانعی ندارد.
و اما در افعال، مثلاً در سلام، مقدم بر امام باشد، مانعی ندارد، اما تکبیرة الإحرام را آخر بگذارد به این معنا که حمد و سورۀ امام تمام شده و این به رکوع اقتدا کند، طوری نیست. اما در خصوص تکبیرةالإحرام معلوم است که حتماً باید تکبیرة الإحرام امام اول باشد و تکبیرة الإحرام این بعد باشد. آیا میتوان تکبیرةالإحرام جلو باشد یا نه؟!
معلوم است که نمیشود. اگر مأموم مقارن باشد طوری نیست و یا مأموم مؤخر باشد، تا به رکوع نرفته طوری نیست اما اگر بخواهد مأموم اول الله اکبر بگوید و بعد امام الله اکبر بگوید، ولو هنوز هم وارد حمد و سوره نشده؛ معلوم است که نماز باطل است. برای اینکه به عنوان جماعت گفته الله اکبر، درحالی که هنوز جماعتی نبوده است.
در این باره هم روایت داریم و اگر روایت هم نداشتیم در این باره حرفی نداشتیم.
روایت 4 از باب 64 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 414:
صحیحه أَبِي الْمَغْرَاءِ عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ علیهالسلام: فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي خَلْفَ إِمَامٍ فَسَلَّمَ قَبْلَ الْإِمَامِ قَالَ لَيْسَ بِذَلِكَ بَأْسٌ.
نعم لا یشرّع فیها إلاّ بعد فراغ الإمام من التکبیرة الإحرام بل الأحوط تأخره عنه و إن کان فی وجوده تأمّل.
معلوم است که اگر موخّر باشد خیلی خوب است. با امام هم باشد، بگوییم مانعی ندارد، و اما اگر اول مأموم بگوید الله اکبر و بعد امام بگوید الله اکبر، نماز باطل است.
روایت دیگر:
روایت 1 از باب 16 از ابواب صلاة الجنازه، وسائل الشیعه، جلد 3، صفحه 101:
صحیحۀ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ علیه السلام، قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي لَهُ أَنْ يُكَبِّرَ قَبْلَ الْإِمَامِ قَالَ لَا يُكَبِّرُ إِلَّا مَعَ الْإِمَامِ فَإِنْ كَبَّرَ قَبْلَهُ أَعَادَ التَّكْبِيرَ.
این روایت که روایت صحیحالسند است و مرحوم شهید در دروس هم تصحیح روایت کردند و علی کل حالٍ مؤخر بودن از امام در تکبیرة الإحرام مانعی ندارد. اما مقدم بودن در تکبیرة الإحرام نماز باطل است و فرادای قهری هم نیست. پس باید بگوییم نماز باطل است. تأخرش مانعی ندارد اما در تقدمش نماز باطل است و اما اینکه در مقارن نماز باطل است یا نه؟
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» میفرمایند نماز باطل نیست و با هم تکبیرة الإحرام میگویند. اما خیلیها هم میگویند که نمیتواند مقارن باشد. دلیلی بر اینکه نمیتواند مقارن باشد، نداریم و آنچه فقه میگوید و عرف متشرعه میگوید و روش متشرعه میگوید، مقدم نشدن از امام و با امام بودن خیلی عالیست. از امام متأخّر شدن اما به اندازهای که صورت جماعت از بین برود، مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» گفتند فرادای قهری است و ما گفتیم باطل است. در مؤخّر شدن از امام به طوری که صورت نماز از بین برود، مرحوم سیّد گفتند فرادای قهری است و ما گفتیم نماز باطل است. در خصوص تکبیرةالإحرام حتما باید اول امام بگوید و بعد مأموم بگوید. اگر اول مأموم گفت و بعد امام، نماز باطل است. فرادای قهری هم در اینجاها معنا ندارد. و اما مرحوم سیّد میفرمایند مقارن میشود، اما مشهور میگویند نمیشود. معلوم است که اول مأموم و بعد امام باطل و اول امام و بعد مأموم باشد صحیح است و اما مرحوم سیّد میفرمایند مقارن صحیح است و دلیلی بر فساد نداریم مگر اینکه کسی بگوید جماعت اقتضاء میکند تأخّر مأموم در تکبیرة الإحرام از امام را. بعضی ازبزرگان این را گفتند و به عبارت دیگر، راجع به تکبیرة الإحرام عرفاً اول امام تکبیرة الاحرام بگوید و بعد مأموم بگوید خیلی خوب است و اما اگر اول مأموم بگوید و بعد امام بگوید، بعضی گفتند فرادای قهری است و ما گفتیم باطل است. و اما صورت تقارن عرفاً نمیشود. اگر کسی عرفا این را بپسندد باید بگوییم مقارن نیست و مرحوم سیّد متعرض عرفیت آن نشدند اما جدی میفرمایند که مأموم مؤخر باشد طوری نیست و اگر مأموم مقارن باشد طوری نیست و اما اگر مأموم قبل باشد و امام بعد باشد، به این معنا که مأموم بگوید الله اکبر و بعد امام بگوید الله اکبر، معلوم است که نماز باطل است و گفتن فرادای قهری هم صحیح نیست.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد