أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
مسئلۀ آخر در احکام جماعت، مسئلۀ معاده است. یعنی نمازی که خوانده است، دومرتبه بخواند. و در روایت آمده پروردگار عالم قبول میکند هرکدام را که بهتر است.
در این نماز مُعاده، روایات فراوانی هست. روایتها اگر نگوییم همۀ آنها، غالب آنها از نظر سند و دلالت عالیست؛ لذا در اصل مسئلۀ مُعاده اختلافی نیست و مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در عروه هم مفصل در این باره صحبت کردند و مرحوم صاحب جواهر مفصلتر صحبت کردند و مقیّد بودند روایات معاده را نقل کنند. درحالی که یک روایت از آن روایتها کافی بود، برای اینکه آن روایت از نظر سند و دلالت خوب است، بنابراین تکرار روایات وجهی ندارد. اما فقها روایات فراوانی در این باره آوردند. مثل وسائلالشیعه باید روایات نقل کند. اما مثل صاحب جواهرو امثال صاحب جواهر و من جمله عروه، باید احکام نقل کند و اگر بخواهد اتکا دهد آن حکم را به روایتی، یکی دو روایت میآورد. اما بعضی اوقات نمیدانم چرا مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» روایات متعددی در دربارۀ حکمی که متعرض شدند، متذکر میشوند و من جمله اینجا.
مرحوم صاحب وسائل«رحمتاللهعلیه» روایات را در باب 54 از احکام جماعت آوردند.
روایت 1 از باب 54 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 401:
صحیحه هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: فِي الرَّجُلِ يُصَلِّي الصَّلَاةَ وَحْدَهُ ثُمَّ يَجِدُ جَمَاعَةً- قَالَ: يُصَلِّي مَعَهُمْ وَ يَجْعَلُهَا الْفَرِيضَةَ إِنْ شَاءَ.
نماز فُرادا خوانده و امام جماعت نبوده و الان امام جماعت آمده و این همان نماز جماعت را میخواند و فرض میکند که این نماز همان نماز فُرادا باشد.
روایت 9 از باب 54 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 403:
موثقۀ عَمَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ يُصَلِّي الْفَرِيضَةَ- ثُمَّ يَجِدُ قَوْماً يُصَلُّونَ جَمَاعَةً- أَ يَجُوزُ لَهُ أَنْ يُعِيدَ الصَّلَاةَ مَعَهُمْ- قَالَ نَعَمْ وَ هُوَ أَفْضَلُ- قُلْتُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ.
«و هو أفضل» به خاط جماعتش است. نماز فرادا خوانده و الان جماعت پیدا میشود. فرمودند همان نماز را بخواند و چون جماعت است، فضیلتش بهتر از نماز فراداست و معلوم میشود که نیّتی که میکند همان نماز اول است، الاّ اینکه آن فرادا بوده و این جماعت است و این درک جماعت کرده است.
روایت 10 از باب 54 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 403:
صحیحه أَبِي بَصِيرٍ، قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أُصَلِّي ثُمَّ أَدْخُلُ الْمَسْجِدَ- فَتُقَامُ الصَّلَاةُ وَ قَدْ صَلَّيْتُ- فَقَالَ صَلِّ مَعَهُمْ يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ.
دوباره نماز بخوان و هرکدام بهتر است، پروردگار عالم همان را قبول میکند.
روایت 8 از باب 54 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه، جلد 8، صفحه 402:
الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا صَلَّيْتَ وَ أَنْتَ فِي الْمَسْجِدِ وَ أُقِيمَتِ الصَّلَاةُ- فَإِنْ شِئْتَ فَاخْرُجْ- وَ إِنْ شِئْتَ فَصَلِّ مَعَهُمْ وَ اجْعَلْهَا تَسْبِيحاً.
میتوانی از مسجد بیرون بروی چون نماز خواندهای و یا میتوانی همان نماز را دوباره بخوانی و این هم مثلاً نماز ظهر و عصر تو باشد.
نظیر این روایتها زیاد است و همان روایت اول برای ما کفایت میکرد و به خوبی دلالت دارد که این روایاتی که خواندم راجع به این بود که فرادا خوانده و بعد هم جماعت خوانده و اما معلوم است که تفاوت ندارد که جماعت خوانده و دوباره برای جماعت اقتدا کند و یا فُرادا خوانده و دوباره جماعت بخواند و یا جماعت خوانده و دوباره همان نماز را فُرادا بخواند و یا جماعت خوانده و بعد دوباره همان نماز را فُرادا بخواند. همۀ اینها اشکال ندارد و هر دو جماعت باشد، هر دو فرادا باشد یا یکی فرادا و دیگری جماعت باشد. بالاخره در نماز مُعاده این جملۀ امام«سلاماللهعلیه» است که: «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا»؛ یک جملۀ عامی است و دلالت میکند بر اینکه انسان میتواند نمازش را دومرتبه بخواند. لذا مثلا نماز ظهر را فرادا خوانده و دوباره همان نماز فرادا را بخواند. یا جماعت خوانده و به مسجد دیگری میرود و یا در همان مسجد جماعت متعدد هست، باز نماز دیگری میخواند. از روایات استفاده میشود که این صلاة مُعاده مختص به این نیست که یک مرتبه تکرار کند. بلکه چندین مرتبه تکرار میکند. مثلاً در این مسجد نماز جماعت میخواند و در مسجد دیگری باز نماز جماعت میخواند و باز در مسجد دیگر میرود و جماعت سوم میخواند تا آخر. همۀ اینها صلاة معاده است و کفایت میکند. به این معنا که نماز اول کافی از دوم است و نماز دوم نیز همان نماز اول است و معنای کفایت ندارد مگر اینکه احتمال خلل بدهد و الاّ معمولاً اینطور است که احتمال خلل نمیدهد و نماز فرادا خوانده و همان نماز را به جماعت میخواند و یا نماز جماعت خوانده و دوباره نماز جماعت را به جماعت میخواند درحالی که به حسب ظاهر احتمال خلل هم نمیدهد.
مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نمیدانم از کجا استفاده کردند که صلاة معاده آنجاست که احتمال خلل بدهد و الاّ اگر احتمال خلل ندهد، نمیتواند نماز معاده بخواند.
اشکالی که به مرحوم سیّد هست، اینست که به غیر از معصوم، همه در نمازهایشان احتمال خلل دارند و اگر فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» درست باشد، صلاة معاده مختص میشود به معصوم که احتمال خلل در نمازش ندارد. یا لاأقل مختص میشود به خواص که احتمال خلل در نمازشان نمیدهند. اما مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» در این بحث امروز ما دو سه مرتبه این را تکرار میکنند که نماز معاده آنجاست که احتمال خللی در نماز اول باشد و اما اگر احتمال خللی در نماز نباشد، نماز معاده جایز نیست و اگر بخواهد، باید نماز دیگری بخواند. خیال نمیکنم مرحوم سیّد این فرمایش را تضمین کند. در روایات داریم و این فرمایش مرحوم سیّد را نداریم و در روایاتی که خواندیم، این احتمال مرحوم سیّد نیست و اینکه ما نمازی به نام نماز مُعاده داریم و آن اینست که نمازش را فرادا خوانده و الان امام جماعت آمد، مستحب است که همان نماز را به جماعت بخواند و چون آن نماز جماعت افضل است، این نماز دوم هم افضل از نماز اول میشود. و اما اینکه نماز فرادا خوانده و الان جماعت به پا شد، احتمال میدهد نماز اولش باطل باشد، لذا نماز دوم میخواند. این مانعی ندارد. بنابر آنچه ما دیروز گفتیم که نماز جماعت گاهی واجب است و گاهی جماعتش مستحب است و اصل نمازش واجب است و بالاخره اگر احتمال خلل بدهد، مستحب است نمازش را دومرتبه بخواند، یا به صورت فرادا و یا جماعت. لذا این فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» را باید بگوییم که خود مرحوم سیّد هم ملتزم به این حرف نیست. از روایات هم این فرمایش مرحوم سیّد استفاده نمیشود. در کلمات قوم هم این فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» نیست. آنچه در فرمایش قوم و در روایات هست، اینست که نمازش را خوانده و الان زمینه پیدا شد برای اینکه همان نماز را دومرتبه بخواند، حضرت فرمودند بخوان «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا»؛ و اینکه بخوان اگر احتمال بدهی که نماز اول خللی داشته جبران میشود، ظاهراً نه در کلمات قوم و روایات نیست بلکه نمیشود به آن نماز معاده گفت. نماز مُعاده یعنی همان نماز را دومرتبه خواندن. یک دفعه هر دو جماعت است و یک دفعه هر دو فُراداست و یک دفعه اولی فراداست و دومی جماعت است و یا اولی جماعت است و دومی فراداست. همین که به حسب ظاهر نمازش صحیح است و میتواند نماز دوم را نخواند، همچنین میتواند نماز دوم را بخواند به عنوان نماز مُعاده. در حاقّ لفظ هم این حرف خوابیده است که همان نماز است. حتی قصد وجه میخواهد یا نه؛ یعنی نماز اول را وجوباً خوانده و نماز دوم را استحباباً بخواند، این هم لازم نیست. حال قصد تمیز و قصد وجه و امثال اینها شرط در صحّت نماز نیست اما اگر مثل عوام مردم بگوید نماز ظهر به جا میآورم وجوباً قربة الی الله، طوری نیست و اما اگر نگوید، طوری نیست، مثل غالب مردم که نمیگویند.
در نماز مُعاده نیز همین است. اعاده یعنی دومرتبه. نماز اول را خوانده و نماز دوم را میخواند. نه نماز اول قصد وجه میخواهد و نه نماز دوم. و حتی اگر قصد وجه کند، اشکال پیدا میکند. نمیدانم مراد مرحوم سیّد چیست. نماز فرادا خوانده و بعد نماز جماعت به پا شده، به ما گفتند که میتوانی نماز فرادا را دومرتبه بخوانی، حال بگوید نماز ظهر مستحباً به جا میآورم قربة الی الله، این نماز معاده نیست. نماز اول فریضه و نماز دوم استحبابی است. معنای نماز مُعاده یعنی «هو هو» همان نمازی که خوانده است، میتواند دومرتبه بخواند و قصد وجهش نیز همین است. لازم نیست بگوید نماز مستحب بلکه اصل نماز، نماز مستحب است و اما نماز معاده نمازی است که همان نماز است و جماعت بوده و الان فراداست و یا فرادا بوده و الان جماعت است. علی کل حال قصد وجه نمیخواهیم و مرحوم سیّد هم میگویند نمیخواهیم و عمده فرمایش مرحوم سیّد«رحمتاللهعلیه» است که در اینجا باید توجه داشته باشیم که نماز معاده مربوط به آنجا نیست که احتمال خلل در نماز اول را بدهیم بلکه اگر احتمال خلل ندهیم، نماز معاده هست. هیچ احتمال خللی در نماز فرادا یا در نماز جماعتش نیست و همان نماز را دومرتبه میخواند. بنابراین اینکه مرحوم سیّد میفرمایند آنجا که احتمال خلل دهد، جای نماز مُعاده است، گفتم ظاهر ادلّه و ظاهر گفتگوها این نیست، خواه احتمال خلل بدهد و خواه احتمال خلل ندهد؛ میتواند دومرتبه نمازش را بخواند، هر دو در جماعت باشد و یا امام جماعت نیامده و فرادا خوانده و الان امام جماعت آمد و میخواهد ثواب ببرد و همان نماز را دوباره میخواند. یا اینکه دو مسجدی میشود. نماز جماعت را در این مسجد میخواند و در مسجد دیگری هم نماز جماعت به پا شده و دوباره نماز جماعت میخواند و یا اینکه حالی در نماز پیدا کرده و نماز اول را فرادا میخواند و دوباره همان نماز را فرادا میخواند. هر دو جماعت یا هر دو فرادا و یا یکی فرادا و دیگری جماعت، حال فرادا اول باشد و بعد جماعت و یا اول جماعت باشد و بعد فرادا باشد.
در این نماز مُعاده حرفهای زیادی زده شده و اما آنچه من عرض کردم، خلاصۀ حرفهاست و این صلاة مُعاده یک نماز خوبیست و دلالت میکند بر اینکه این نماز را دوست دارد و در روایت میخوانیم کسی که نماز را دوست داشته باشد، این نماز با اوست تا اینکه در بهشت هم مونس اوست.
در اینجا بحث احکام نماز جماعت تمام شد و انشاءالله مباحثۀ بعد ما دربارۀ احکام خلل است.
و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد