جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ يکشنبه ۴ آذر


 
  • پیام به یادوارۀ شهدای گمنام جامعۀ اطلاعاتی استان اصفهان
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)

  • -->

    عنوان درس: مسئله 65 و 66 و 67
    موضوع درس:
    شماره درس: 316
    تاريخ درس: ۱۴۰۰/۱/۲۲

    متن درس:

    أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي

     

    در این مسائل متفرقه راجع به شکوک، بعد از حذف زیادی و تکرار، سه مسئله باقی مانده است. از این شصت و هفت مسئله، سه مسئله داریم که امروز به امید خدا مباحثه می‌کنیم. دو تا از این مسائل علمی است و مورد ابتلا نیست اما خوبی آن اینست که اصحاب اتفاق روی آن دارند. یعنی در این دو مسئله اختلاف نیست و همه گفتار مرحوم سیّد را قبول دارند. اما نتیجۀ عملی ندارد و صرف فرض است. نظیر غالب مسائلی که گذشت که نتیجۀ عملی نداشت و صرف فرض بود، این دو مسئله هم مثل آن مسائل است. در آنجا گاهی اختلاف بود و اما در این دو مسئله، اختلاف در میان محشین هم نیست و همه اتفاق دارند روی گفتۀ مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه».

    و اما در مسئلۀ آخر که همۀ محشین متعرض مسئله شدند به نام مسئلۀ 67؛ اما اختلاف بالایی در مسئله هست. اختلاف به اندازه‌ای بالاست که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» بیش از ده مرتبه در عروه، مسئله را عنوان کردند و اختلاف فتوا دارند و آن راجع به جاهل مقصّر است که مرحوم سیّد نتوانستند جازم شوند در مسئله، و باید بگوییم مرحوم سیّد خود ده قول دارد. من جمله اینجا هم مسئله را متعرض شدند و نتوانستند جازم شوند، و به طور اختلاف یعنی اختلاف در فتوا، از مسئله گذشتند. در آن دو مسئله که علمی است نه عملی، اما اختلافی در میان محشین بر عروه نیست و همه موافقت سیّد کردند.

     

    مسئله 65:

    إذا وجب عليه قضاء السجدة المنسية أو التشهد المنسي ثم أبطل صلاته أو انكشف بطلانها سقط وجوبه لأنه إنما يجب في الصلاة الصحيحة،

    اگر بخواهد سجدۀ سهو به جا بیاورد برای نمازی که صحیح باشد و اما برای نماز باطل بگوییم سجدۀ سهو به جا بیاور، معلوم است که لازم نیست.

    وأما لو أوجد ما يوجب سجود السهو ثم أبطل صلاته فالأحوط إتيانه وان كان الأقوى سقوط وجوبه أيضاً، وكذا إذا انكشف بطلان صلاته، وعلى هذا فإذا صلى ثم أعادها احتياطا وجوبا أو ندبا و علم بعد ذلك وجود سبب سجدتي السهو في كل منهما يكفيه إتيانهما مرة واحدة،

    و علی کل حالٍ این اولش چیز واضحی بود و همۀ محشین هم امضا کردند و آخرش واضح‌تر است و آن اینکه مثلاً اگر می گوییم کسی نماز احتیاط بخواند یا می‌گوییم سجدۀ سهو به جا بیاورد، در آن جاهایی است که احتمال صحّت دهیم و اما اگر جایی احتمال صحّت نباشد، به این آقا بگوییم اول سجدۀ سهو به جا بیاورد بعد نماز بخوان، معلوم است که وجهی ندارد.

    این مسئلۀ اول که همه تصدیق کردند و از واضحات هم هست و اگر نفرموده بودند شاید بهتر بود.

     

    مسئله 66:

    إذا شك في أنه هل سجد سجدة واحدة أو اثنتين أو ثلاث فإن لم يتجاوز محلها بنى على واحدة وأتى بأخرى، وإن تجاوز بنى على الاثنتين ولاشيء عليه عملا بأصالة عدم الزيادة، وأما إن علم أنه إما سجد واحدة أو ثلاثا وجب عليه أخرى مالم يدخل في الركوع، وإلا قضاها بعد الصلاة وسجد للسهو.

    نمی‌داند چند سجده به جا آورده است، یکی یا دو تا یا سه تا!

    اگر در محل باشد، یک سجده که مسلّم است و سجدۀ دوم و سوم هیچ.

    درحقیقت برمی‌گردد به اینکه دو سجده کرده یا سه تا. اصل اینست که سه نه و دو آری. بنا را می‌گذارد بر صحت نماز و به جا آوردن سجدتین. و اما اگر بداند سجدۀ واحد است یا سه سجده است یا دو سجده است، «وجب علیه أخری ما لم یدخل فی الرکوع». و الاّ اگر داخل رکوع باشد، «قضاها بعد الصلاة و سجدة للسهو».

    باز مسئله معلوم است و همۀ محشین بر عروه امضا کردند. نتیجۀ عملی هم ندارد و نتیجه هم نتیجۀ علمی است و بالاخره در نتایج علمی، ما بخواهیم نتیجۀ عملی بار کنیم، یک دلیل حسابی می‌خواهد. و علی کل حالٍ در مسئله اختلاف نداریم و همینطور که مرحوم سیّد فرمودند، دیگران هم فرمودند.

    این شصت و شش مسئله با زیاد و کم بود که اگر زیادی‌های آن را حساب کنیم، بیش از صد مسئله می‌شود و اگر تکرارهایش را حساب کنیم، از شصت مسئله هم کمتر می‌شود و علی کل حالٍ مسائلی را فرمودند و نتیجۀ عملی کم داشت و نتیجۀ علمی آن خوب بود، اما فراموش نشود این حرف آخر من دو سه روز قبل که می‌گفتم مواظب باشیم به واسطۀ این شکوک و به واسطۀ این احتمالات، حالت وسواسی‌گری برای ما پیدا نشود.

    مسئلۀ آخر که گفتم شاید مرحوم سیّد بیش از ده مرتبه فرمودند و اختلاف در مسئله هم دارند و نتوانستند در مسئله جازم شوند.

     

    مسئله 67:

    إذا ترك جزءاً من أجزاء الصلاة من جهة الجهل بوجوبه أعاد الصلاة على الأحوط وإن لم يكن من الأركان،  

    اینجا اعادۀ واجب می‌کنند که جاهل مقصر باید نمازش را دومرتبه بخواند ولو اینکه آن شکی که کرده و جهلی که دارد، از ارکان هم نباشد.

    نعم لو كان الترك مع الجهل بوجوبه مستندا إلى النسيان بأن كان بانيا على الإتيان به باعتقاد استحبابه فنسي وتركه فالظاهر عدم البطلان وعدم وجوب الاعادة إذا لم يكن من الأركان.

    من یاد ندارم این جملۀ آخر و این تفصیل را در جایی گفته باشند. آنچه یادمان هست در عروه زیاد دیده می‌شود. گاهی می‌فرماید جاهل مقصر، مطلقا معذور است. بعضی اوقات می‌فرمایند جاهل مقصّر، معذور نیست، مطلقا. بعضی اوقات احتیاط واجب می‌کنند که جاهل مقصّر معذور نیست اما به احتیاط واجب. گاهی هم می‌فرمایند جاهل مقصر معذور نیست به احتیاط مستحب. مشهور در میان کلمات سیّد اینست که جاهل مقصّر، معذور است اما جرأت گفتنش را نداشته، لذا أقوال مختلف در ذهن مبارکش پیدا شده و اقوال مختلف را راجع به جاهل مقصّر می‌فرمودند. لذا اگر مرحوم سیّد مثل جاهای دیگر که گاهی می‌فرمودند جاهل مقصر معذور نیست. گاهی می‌فرمودند: «فی الجاهل المقصّر مشکوکٌ» گاهی هم می‌فرمودند: «فی الجاهل المقصّر معذورٌ»؛ و اما تفصیل در اینجا مسلّم وجهی ندارد. ما در این هفت هشت جا که مرحوم سیّد مسئله را متعرض نشده‌اند ما هم به طور قاطع گفتیم جاهل مقصّر معذور است. در جاهل قاصرش می‌توان ادعای اجماع کرد که جاهل قاصر، معذور است. اگر کسی مدت‌ها نماز باطل خوانده اما نمی‌دانسته و احتمال نمی‌داده یا دسترسی نداشته که بپرسد و بالاخره قصوری در کار بوده نه تقصیری. این جاهل معذور است. به این معنا که عقاب ندارد که ندارد و قضا ندارد که ندارد و بالاخره در وقتی که توجه پیدا کرد، مثل اینکه همان وقت مکلّف شده است. می‌شود این جمله را یعنی عذر جاهل قاصر را به فقها داد و بگوییم فقها راجع به جاهل قاصر می‌گویند معذور است. اما راجع به جاهل مقصّر، مشهور در میان اصحاب اینست که جاهل مقصّر معذور نیست و اگر کسی دسترسی به مسائل داشت و به دنبال مسائل نرفت و عباداتش را خراب کرد، در وقتی که توجه کرد، باید آن نمازهای باطل و روزه‌های باطل را دومرتبه بخواند. حتی مشهور شده «الجاهل المقصّر کالعامد الاّ فی موضعین»؛ جاهل مقصّر معذور نیست و مثل عامد است. همینطور که اگر عمداً ترک کند، قضا دارد و کفاره دارد، این هم قضا و کفاره دارد مگر در دو جا؛ یکی در نماز مسافر و یکی هم در جهر و اخفات. این تلّقی به قبول شده و مشهور در میان اصحاب شده؛ «الجاهل المقصّر کالعامد الاّ فی موضعین».

    اما وقتی در فقه برویم، می‌بینیم که این قاعده در میان فقها شکسته شده است. می‌بینیم خیلی جاها جاهل مقصر را معذور می‌داند. لذا این جملۀ «الجاهل المقصّر کالعامد الاّ فی موضعین» از کجا پیدا شده معلوم نیست. آیا کسی به آن عمل کرده یا نه، معلوم نیست؛ بلکه معلوم العدم است. آن چیزی که ما همیشه درباره‌اش می‌گفتیم و الان هم می‌گوییم، اینست که جاهل مقصّر، معذور است؛ اما به خاطر تقصیرش معلوم است که عقاب دارد؛ لذا به آن جاهل مقصر گفتند؛ و اما اگر بخواهیم بگوییم این جاهل مقصر، کالعامد است، نمازش باطل است و معاملاتش باطل است و بالاخره هرچه مخالفت با واقع از او سر بزند، باطل است، اولاً نسبت دادن به فقها مشکل است. نه تنها مشکل است بلکه یقینی است که چنین نیست. معمولاً الان پنجاه درصد اگر بالاتر نگوییم، نمازهای مردم صحیح نیست. یعنی مسئله نمی‌دانند. در معاملات گیرند و در عبادات گیرند و جهل دارند، هم در عبادات و هم در معاملات؛ درحالی که تقیّد به نماز دارند و درحالی که تقیّد به احکام دارند، اما کار خودشان را می‌کنند. مثال عوامانۀ غلطی در میانشان هست که اگر به او بگویند این نماز تو اشکال دارد، می‌گویند خدا از ما نخواسته آنچه از علما خواسته است و نمی‌دانیم این از کجا پیدا شده، ولی یک واقعیت است. می‌بینیم که تقیّد به نماز دارد و به نماز جماعت می‌آید و تقیّد به عبادات دارد و تقیّد به معاملات دارد، اما در باب عبادات و در باب معاملات، احکام را نمی‌داند و این اگر آمد و توبه کرد و عبادات را یاد گرفت که سابقاً‌ گفتیم یاد گرفتن عبادات واجب است. نداریم کسی بگوید نمازهایت را قضا کن. مثلاً پنجاه سال نماز خوانده و روزه گرفته و تقیّد به ظواهر شرع داشته و معاملاتش را طبق اسلام می‌دانسته اما واقع و نفس‌الامر چنین نبوده است. حال اگر پیش عالمی بگوید، عالم می‌گوید این عمل تو باطل است، اما نمی‌گوید قضا کن. اگر بخواهد بگوید قضا کن، معنایش اینست که جاهل مقصر کالعامد است و این باید پنجاه سال نماز بخواند و یا پنجاه سال روزه بگیرد. باید زندگی‌اش را در معاملات دگرگون کند و مسلّم اینطور نیست و به او می‌گویند مسئله یاد بگیر و وقتی مسئله یاد گرفت، کالاوّل است. «أی ما رجلٍ رکب أمراً‌ بجهالة فلا شیء علیه»؛ گذشته‌ها گذشته است و از این به بعد خودت را اصلاح کن. مگر اینکه فعلاً حق‌الناسی به ذمّه‌اش باشند که بگویند آن حق‌الناس را بده؛‌ و اما اگر سیره‌اش سیرۀ مردم باشد، این مربوط به زمان ما هم نیست، بلکه زمان معصومین نیز چنین بوده است. یعنی می‌بینیم این احکامی که از ائمۀ طاهرین صادر شده، شیعه این مسائل را می‌پرسیده و آقا جواب می‌دادند. درحالی که نمی‌توانسته و نمی‌دانسته و از وقتی که امام«سلام‌الله‌علیه» فرموده زندگی او عوض شده است. حال بگوییم زندگی که عوض شد و مسئله را یاد گرفتی، راجع به نماز و راجع به روزه و راجع به حق‌الناس و راجع به حق‌الله؛ حال باید زندگیت را هم عوض کنی. «الجاهل المقصر کالعامد الاّ‌ فی موضعین». نه، قاعده اینست و سیره هم چنین است و سیرۀ متشرعه بلکه سیرۀ مسلمان‌ها و قدری بالاتر، سیرۀ همۀ مردم اینست که جاهل مقصر را معذور می‌دانند و گذشته‌ها گذشته است، الاّ ما أخرجه الدلیل؛ هرکجا که دلیل هست، به آن دلیل عمل می‌شود و هرکجا نه، در وقتی که مسئله را دانست، چه راجع به عبادات و چه راجع به معاملات و چه راجع به شخص خودش و چه راجع به شخص دیگری، «أی ما رجلٍ رکب أمراً‌ بجهالة فلا شیء علیه». این یک سیره است که در زمان معصومین حتماً بوده است و در زمان ما هم حتماً هست و بالاخره جاهل مقصر معذور است یک قاعده و یک بناست. بنای پذیرفته شده است؛ لذا مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» همینطور که بعضی اوقات می‌فرمایند جاهل مقصر معذور است، ای کاش همه جا این جمله را می‌فرمودند اما متأسفانه اختلاف فتوا دارند و چندین جا چندین حرف می‌زنند و محشین بر عروه هم اختلاف فتوا دارند و چندین جا حرف مختلف می‌زنند و بالاخره این حرف من زده نشده و چاره‌ای نداریم جز اینکه بزنیم و بگوییم جاهل مقصر معذور است، مطلقا الاّ ما خرج بالدلیل و آن خرج بالدلیل هم خیلی کم است.

    مسائل تمام شدالحمدلله؛‌ و هفت هشت مسئله راجع به نمازهای دیگر داریم و اول چیزی که مرحوم سیّد متعرض شدند، نماز عید اضحی است که مرحوم سیّد متعرض شدند و در زمان ظهور واجب می‌دانند و در زمان غیبت، مستحب می‌دانند و ما مطلقا اشکال داریم و می‌گوییم این هفت هشت قسم نمازی که مرحوم سیّد متعرض شدند، همه چه در زمان غیبت و چه در زمان ظهور، استحباب دارد و حتی مثل نماز جمعه واجب عینی نیست. کسی نگفته است، اما مثل اینکه باید بگوییم از کلمات فهمیده می‌شود عملاً‌ گفته شده است و ان‌شاء‌الله درباره‌اش صحبت می‌کنم.

      و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد

    چاپ
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365