بسم الله الرّحمن الرّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي»
توسّل، مانع سقوط انسان
در دو جلسۀ گذشته، از توسّل به عنوان يکي از موانع مهمّ سقوط انسان نام برده شد و گوشههايي از آثار و برکات توسّل به اهل بيت«سلاماللهعليهم»، بيان شد. از جملۀ برکات توسّل اين است که عاقبت آدمي را ختم به خير ميکند؛ يعني انسان در پرتو حسن عاقبت، دچار ذلّت بعد از عزّت نمیشود و عزیز میمیرد. همچنين تا پايان عمر، حال انحراف پیدا نمیکند و مهمتر از ايندو، هنگام مرگ، اهل بیت«سلاماللهعليهم»، به سراغ او میآیند و او را همراه خود میبرند و در آن لحظه مقابل امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعليه»، سرافراز است.
بحث امشب راجع به اين موضوع است که چرا با وجود برکات فراوان توسّل، آثار و برکات ارزشمند ناشي از توسّل کمتر از گذشته مشاهده ميشود؟ در زمانهای قبل، مجالس عزاداري، بسياري از دردهای بیدرمان را شفا میداد. مردم به طور جدّي به اهل بیت«سلاماللهعليهم»، متوسّل ميشدند و نتیجۀ جدی هم میگرفتند. مرحوم محدث قمی در مفاتیح الجنان، از ابن بیطوطه که سنّی و تاریخ نویس است، نقل میکند که میگوید: رفتم به نجف و افراد فلجی را دیدم که منتظر بودند که شب مبعث فرا برسد و در حرم امیرالمؤمنین شفا پيدا کنند. مرحوم علامۀ امینی«ره» در اول جلد ششم الغدیر، مینويسد: یکی از علمای بزرگ اهل سنّت که استاد الازهر مصر بود، تقدیرنامهای به جهت قدرداني از تأليف الغدیر براي من فرستاد. من به وي پاسخ نوشتم که باید از امیرالمؤمنین«سلاماللهعليه» تشکر کنيد، نه از من.
علامۀ امینی میفرماید: آن عالم سنّي قطعه شعري برای امیرالمؤمنین سرود و از مصر برای من فرستاد و گفت: تقاضا دارم که این اشعار را در حرم و در مقابل امیرالمؤمنین علی«سلاماللهعليه» قرائت کن. ضمناً نوشته بود که تنها اولاد من، يک دختر فلج است، از امیرالمؤمنین بخواه که دختر فلج من شفا پيدا کند. علامۀ امینی میفرماید: به حرم آمدم و اشعارش را خواندم و بعد، از امیرالمؤمنین«سلاماللهعليه»، شفای بچۀ او را خواستم. میگوید: وقتی به خانه آمدم، به من تلفن کرد و از من تشکر کرد و گفت: دخترم خوب شد و الان در حال غذا خوردن با او هستم.
در گذشته، از اين قبيل کرامات، بسيار اتّفاق ميافتاد، امّا متأسّفانه در زمان حاضر، آثار توسّل کمتر مشهود است. البته آثار اصلي و اساسي توسّل، همچنان وجود دارد و موجب حفظ مردم از بلاهاي گوناگون ميشود. ولي بايد ببينيم چرا اثرگذاري مجالس عزاداري و عزيمت مردم به مشاهد مشرّفه، مثل سابق نيست؟ چرا با وجود اينگونه توسّلات، مردم گرفتارند و دردهاي ناعلاج شيوع فراواني دارد؟
گناه، مانع بهرهمندي از اثرات توسّل
طبق تصريح قرآن کريم، گناه اجتماعی، مانع بزرگي براي نزول رحمت پروردگار متعال به شمار ميرود. بر اين اساس، ملّت گناهکار، لياقت برخورداري از برکات ناشي از توسّل را ندارند و به ناچار بايد عذابي که در اثر رواج گناه فراهم کردهاند، بچشند. «ظَهَرَ الْفَسادُ فِي الْبَرِّ وَ الْبَحْرِ بِما كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذيقَهُمْ بَعْضَ الَّذي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»[1]
مفاسد اجتماعي در اثر رواج گناه و کردار ناشايست در جامعه ظهور مييابد و موجب پديد آمدن دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی در بين مردم ميشود و زندگي مردم را با بیبرکتی، مضیقه و تنگي معيشت مواجه ميسازد. شيوع فساد و ترويج فحشاء، گرفتاري و عذاب دنيا و آخرت را به همراه خواهد داشت و عواملي همچون توسّل نيز با کارآيي شگفتانگيزي که دارد، مانع آن عذاب دردناک نخواهد شد. حتی افراد شايسته در چنين جامعهاي ناچارند در آتشي که اهل معصيت برافروختهاند، بسوزند.
«إِنَّ الَّذينَ يُحِبُّونَ أَنْ تَشيعَ الْفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ»[2]
بیبند و باری، بيحيايي، بيعفّتي و بيغيرتي در کوچه و بازار مسلمين، نفوذ غنا، موسيقي و فيلمهاي مبتذل در خانهها، رواج ربا، رشوه و حيلهگري در امور اقتصادي و فراموش شدن فضايلي همچون صداقت و امانتداري، تأثیر به سزاي توسّل را محو مينمايد. در روایات آمده است که ملائکه در خانهاي که آلات موسيقي يا شراب يا آلات قمار در آن وجود داشته باشد، وارد نميشوند، دعاي اهل آن خانه مستجاب نميگردد و آن خانه و اهل آن برکت ندارند.[3] وقتی موسیقی و غنا و بالاخره زد و بند شهوت، از طريق ماهواره يا تلویزیون و نظاير آن خانه يا جامعهاي را فرا بگيرد، هنگامي که ربا، با چنگ زدن به حيلههاي شرعي، جايز شمرده شود و درآمد افراد بر ربا دادن يا رباگرفتن استوار باشد، اختلاف در جامعه فراگير مي شود، برکت از اموال مردم ميرود، دعاي افراد مستجاب نشده و توسّل نيز تأثير به سزا نخواهد داشت. مردم در چنين وضعيتي پول و درآمد دارند، اما پول آنان برکت ندارد و صرف گناه و تجمّلگرايي میشود و پروردگار عالم آن جامعه را غضب میکند.
در ابتداي دعای کمیل از خداوند درخواست ميکنيم گناهاني که مانع استجابت دعا يا موجب نزول بلا ميشود را بيامرزد.
«... اغفر لي الذنوب التي تحبس الدعاء اللهم اغفر لي الذنوب التي تنزل البلاء...»[4]
اين بدان معناست که گناهان اجتماعي، بلاهاي اجتماعي را در پي خواهد داشت. امام رضا «سلاماللهعليه» ميفرمايند:
«كُلَّمَا أَحْدَثَ الْعِبَادُ مِنَ الذُّنُوبِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْمَلُونَ أَحْدَثَ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْبَلَاءِ مَا لَمْ يَكُونُوا يَعْرِفُونَ»[5]
خداوند متعال در قرآن کريم ميفرمايد: یا رسول الله ملّتی را مثال بزن که از نعمتها و برکات الهي برخوردار بودند، در امنيّت کامل به سر ميبردند و از آسمان و زمین برای آنان رحمت و نعمت میبارید. امّا گناه کردند و امنیّت آنان به ناامنی و نعمتهايشان به نقمت مبدّل شد.
«وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»[6]
سپس ميفرمايد: خداوند آنان را گرفتار نکرد، بلکه اعمال خودشان برکت، امنيّت و رفاه را برد و بیبرکتی و گرفتاري براي آنان پديد آورد.«بِما كانُوا يَصْنَعُونَ»
رحمت امام حسین«سلاماللهعليه» و برکات عزاداري و توسّل نيز از ملّتی که مرتکب گناهان اجتماعي شده و امر به معروف و نهی از منکر را ترک کنند، قطع میشود. جامعهاي که افراد آن به نماز اهمیّت ندهند و به همدیگر رسیدگی نکنند، دروغ، ريا و تظاهر در بين آنان رايج باشد، ايثار، گذشت، صداقت، امانتداري، وفاي به عهد و ساير فضايل حسنۀ اخلاقي را فراموش کرده باشند و به رذايل ناپسند اخلاقي رو آورده باشند، آن جامعه نمیتواند از آثار توسّل و از رحمت اباعبدالله الحسین«سلاماللهعليه» بهرهمند گردد. در واقع چنين ملّتي يک سدّ محکم در برابر نزول رحمت الهي ساختهاند و اجازه نميدهند برکات ناشي از توسّل به اهل بيت«سلاماللهعليهم» از آن سد عبور کند. در زیارات مربوط به امام حسین«سلاماللهعليه» میخوانیم:
«أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلَاةَ وَ آتَيْتَ الزَّكَاةَ وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ»[7]
يعني به آن امام بزگوار عرض ميکنيم: شما کربلا آمدید و شهيد شديد تا نماز زنده شود، عمل به قانون مواسات و دستگيري از ديگران رايج گردد و امر به معروف و نهی از منکر، احيا گردد. حال اگر در اجتماع، به نماز اهميّت لازم داده نشود، مساجد در وقت نماز، خلوت و ساير اماکن شلوغ باشد و به جاي رسيدگي به مستمندان، به تجمّلگرايي پرداخته شود، چگونه ميتوان انتظار داشت با توسّل و با عزاداري، رفع گرفتاري شود و بيماريهاي ناعلاج درمان گردد؟
همانطور که قبلاً نيز مکرراً متذکر شدهايم، گريز از علماي ربّاني و خلوت شدن مساجد و مجالس مذهبي، بر اساس روايتي از نبيّ گرامي«صلّياللهعليهوآلهوسلّم»، سه مصيبت و سه بلاي خانمان سوز به همراه دارد؛ اوّل آنکه برکت از اموال مردم برداشته ميشود، دوّمين مصيبت، تسلّط افراد شرور و ستمکار است و سوّمين و مهمترين بلا، اين است که چنين افرادي بدون ايمان از دنيا ميروند.«يخرجون من الدّنيا بلا ايمان»[8]
امروزه بسياري از مساجد و مجالس عزاداري خلوت است و هنگام شام دادن شلوغ ميشود که نوعي اهانت به آن مجالس به شمار ميرود. اين توهینها، مانع بهرهگيري از آثار و برکات روضهها میشود. وقتي جامعه نتواند از برکات توسّل بهرهمند شود، آنگاه گناه و آتش سر تا پای آن را فرا میگیرد. اکنون ناامنی در اجتماع فراوان شده است. ناامنی فقط به معناي اين نيست که اموال مردم امنيّت ندارد و دزدي فراوان است، ناامني مهمتر اين است که پدر و مادر به فرزندان خود اطمینان ندارند؛ دوستیابی بين دختران و پسران، واهمۀ عجیبی در خانوادهها ايجاد کرده است. دختر از خانه بيرون میرود و معلوم نیست به کجا ميرود و چگونه برميگردد؟ پسر دانشجوست امّا پدر و مادر نگران اخلاق و اعتقادات او هستند و نميدانند با چه کساني رفت و آمد ميکند؟ قرآن کريم گناه دوستیابی بین دو نامحرم را نظير گناه اعمال منافي عفّت بيان ميکند و ميفرمايد: زن شایسته، زنی است که بيعفّتي نمیکند و دوست نامحرم هم ندارد و مرد شایسته نيز کسي است که اهل زنا نيست و دوست نامحرم هم ندارد.
«مُحْصَناتٍ غَيْرَ مُسافِحاتٍ وَ لا مُتَّخِذاتِ أَخْدانٍ»[9]
«مُحْصِنينَ غَيْرَ مُسافِحينَ وَ لا مُتَّخِذي أَخْدانٍ»[10]
در روایات ميخوانيم: وقتی بيعفّتي، بيغيرتي و زنا در جامعه زیاد شد، سکته و مرگ ناگهانی و دردهای ناعلاجی مثل ایدز و سرطان، در آن جامعه زیاد میشود. وقتي از ابّهت حيا، عفّت، غیرت و عصمت در جامعه کاسته شود و در مقابل، قبح بيعفّتي و بيغيرتي از بين برود، آنگاه توسّلها تأثیر ندارد و بی برکتی، گرانی، فقر، فلاکت و احتیاج، جامعه را میگیرد.
تأثير به سزاي توسّل، در صورت مراعات تقوا
بر اساس تصريح قرآن کريم، پيامبران الهي نظير حضرت نوح و حضرت شعیب«عليهماالسّلام»، به پيروان خود وعده ميدادند که در صورت مراعات تقوا، از نعمتهاي فراوان، من جمله فرزندان صالح و بابرکت و باران رحمت الهي برخوردار ميشويد.
«يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً وَ يَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلى قُوَّتِكُمْ»[11]
در زمان جوانی ما، بارش برف و باران فراوان بود، امّا امروزه از نزول برف و باران خبري نيست. راهکار اساسي بهرهمندي از برکات نعمتهاي پروردگار و نيز راهکار اثرگذاري توسّلات و استجابت دعاها، اين است که جامعه به طور کلي و به صورت همگاني رنگ تقوا پيدا کند. مدارس و دانشگاهها اسلامي شود و به فضايلي همچون حيا، عفّت و غیرت آراسته گردد.
اگر گناه در اجتماع نباشد، توسّلها، دعاها و مناجات و راز و نیاز با خدا، به زندگي، اولاد و اموال آدميان برکت ميبخشد و ضمن بهرهمندي از يک زندگی سالم و عاري از غم، غصه، اضطراب و نگرانی، گرفتاريها و مشکلات آنان از راهي که گمان نميبرند، برطرف ميشود و رزق مادي و معنوي برخوردار ميگردند.
«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً، وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ»[12]
زندگی سالم، رفاهی، بانشاط و با امنیّت کامل، در پرتو رعايت تقوا نصيب افراد و جوامع انساني ميشود. به عبارت ديگر، اگر جامعهاي متّقی شد، برکت از آسمان و زمین براي آن جامعه نازل میشود و خشکسالی، فقر فردی، فقر اجتماعی و نگرانيهاي گوناگون در آن جامعه يافت نميشود.
«وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض»[13]
شیعۀ واقعي و خالص کيست؟
شیعۀ خالص کسي است که همراه با رعايت تقوا، توسّل داشته باشد. چنين توسّلي حتماً نتيجه خواهد داشت. اساساً شيعۀ حقيقي سه شرط دارد: اوّل آنکه اعتقاد قلبي به تشیّع داشته باشد، دوّم آنکه شعار تشیّع داشته باشد، يعني به توسّل، عزاداري و نظاير آن اهميّت بدهد و شرط سوّم اينکه مطیع اهل بیت«سلاماللهعليهم» باشد.
کسي که يکي از اين سه شرط را نداشته باشد، شيعۀ واقعي نيست و تشيّع او ناقص است. قرآن کريم در سورۀ ماعون، از چنين کسي سلب اسلام و تشيّع کرده است و میفرمايد:
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلِّينَ ، الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلاتِهِمْ ساهُونَ ، الَّذينَ هُمْ يُراؤُنَ ، وَ يَمْنَعُونَ الْماعُونَ»[14]
وای به آن نامسلمانی که در وقت نماز به نماز اهمیّت نمیدهد و در وقت نماز به دنبال کار دیگری است، وای به آن نامسلمانی که تظاهر دارد و صمیمیّت، واقعیّت و حقیقت ندارد، وای به آن نامسلمانی که میتواند گره از کار کسی بگشاید و نگشاید.
اگر به راستی هر سه شرط در زندگي شيعيان باشد، يعني اعتقاد به امامت و ولايت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» داشته باشند و آن حضرت را تا سر حدّ عشق دوست داشته باشند، از نظر شعار هم عالی باشند و در عمل نيز پيرو آن امام بزرگوار باشند، آنگاه توسّل و عزاداري آنان مثمر ثمر و مفيد فايده خواهد شد و از برکات بيبديل آن بهرهمند ميگردند. پايان- 1/10/90
پينوشتها
==================
1. روم / 41
2. نور / 19
3. إرشاد القلوب، ج 1، ص 174: «لَا تَدْخُلُ الْمَلَائِكَةُ بَيْتاً فِيهِ خَمْرٌ أَوْ دَفٌّ أَوْ طُنْبُورٌ أَوْ نَرْدٌ وَ لَا يُسْتَجَابُ دُعَاؤُهُمْ وَ يَرْفَعُ اللَّهُ عَنْهُمُ الْبَرَكَة»
4. مصباحالمتهجد، ص 844
5. الكافي، ج 2، ص 275
6. نحل / 112
7. کامل الزيارات، ص 203
8. جامع لاخبار، ص 130
9. نساء / 25
10. مائده / 5
11. هود / 52
12. طلاق / 3-2
13. اعراف / 96
14. ماعون / 7-4