بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
«رَبِّ اشْرَحْ لي صَدْري وَ يَسِّرْ لي أَمْري وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِساني يَفْقَهُوا قَوْلي»
بحث جلسات اخلاق دربارۀ موضوع مهم عوامل سقوط انسان بود. بعضی از عوامل نمیگذارد تا انسان استکمال پیدا کند. مانع میشوند از اینکه آن هدفی که در خلقت انسان است به ثمر برسد و انسان به کمال دست یابد. بلکه موجب میشود به جای استکمال، سقوط کند. بعضی اوقات انسان به آنجا میرسد که طبق فرمایش قرآن کریم به پایینترین درجات دوزخ سقوط میکند: «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ فِي الدَّرْكِ الأسْفَلِ مِنَ النَّارِ».
بحث این جلسه در مورد سیزدهمین عامل سقوط انسان یعنی«دنیاگرایی» است. شاید بتوان گفت این عامل از همۀ عوامل قبلی که ذکر شد، خطرناکتر و سقوطش بیشتر است. زرق و برق دنیا، دلبستگی به دنیا و مشغول شدن به دنیا و بالاخره دنیای حرام، انسان را به سقوط میکشاند. اگر انسان مواظب نباشد، این عامل سقوط نمیگذارد او به جایی برسد، بلکه او را جهنّمی میکند. خیال هم نکنید که میتوان در امتحانهای دنیا نمرۀ خوب آورد. امام حسین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ يَحُوطُونَهُ مَا دَرَّتْ مَعَايِشُهُمْ فَإِذَا مُحِّصُوا بِالْبَلَاءِ قَلَّ الدَّيَّانُونَ».
مردم بندۀ دنیا هستند؛ تا وقتی امتحان جلو نیامده ممکن است مردود نشوند، اما اگر امتحان جلو آمد، کم پیدا میشود کسی که بتواند نمره بیاورد. دنیا به معنای عام، پول، شهوت و ریاست است. هر یک از اینها جلو بیاید و انسان در آن امتحان نمره بیاورد، مشکل است. اگر انسان دلبستگی به دنیا پیدا کرد، معلوم نیست بتواند در امتحانها قبول شود.
یکی از مراجع بزرگ که درجاتش عالیست، گفته بود: در آن زمانی که من مثلاً یک میلیون تومان دارم، عادل هستم، اما بعد از آن و بیشتر از آن چه شود، نمیدانم؟! یعنی نمیشود انسان بگوید اگر پول جلو آمد، در امتحان نمره میآورم. گرچه باید چنین باشد، یعنی یک شیعۀ تابع امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» باید در امتحان پیروز گردد.
امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه»، یعنی به خدا قسم اگر عالم هستی را به من بدهند و بگویند: به یک مورچه ظلم بکن و پوست جو را بیجا از دهان آن مورچه بگیر، نمیکنم، یعنی عالم هستی اصلاً و ابداً در مقابل ظلم به یک مورچه در نزد من ارزش ندارد. گرچه انسانها باید چنین باشند، اما اکثر آنها چنین نیستند و اگر مال دنیا جلو بیاید، خودشان را گم میکنند.
قرآن کریم میفرماید: «كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى»، یعنی اگر مثلاً برای انسان پول جلو بیاید، سرکش میشود و در امتحان رفوزه میشود. خیلی مبارزه میخواهد که انسان بتواند در امتحانها نمره بیاورد، ولو نمرۀ خوب هم نیاورد، ولی رفوزه نشود.
اگر غریزۀ جنسی گُل کند، شهوت جلو بیاید، مشکل است کسی بتواند نمره بیاورد. قرآن کریم راجع به حضرت یوسف«سلاماللهعلیه» که چه نمرههای خوبی آورده و درمورد کلام حضرت یوسف به خداوند متعال، میفرماید: «وَ إِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ»؛ یعنی اگر خدا کمکم نکرده بود، من هم تمایل به آن زنها پیدا میکردم. اگر خدا در صحنهها به فریاد من نرسیده بود، من هم رفوزه میشدم. یعنی اگر عصمت نبود، معلوم نبود که در آن صحنهها بتواند نمرۀ خوب بیاورد.
انسان باید توجه داشته باشد که دنیا به معنای عام، ذاتش فریب است. قرآن کریم درمورد آن میفرماید: «یا أیها النّاس! فَلَا تَغُرَّنَّكُمُ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا وَلَا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ»؛ یعنی مواظب باشید که دنیا شما را گول نزند.
آیات بسیاری در خصوص دنیاگرایی زنگ خطر میزند، که اجتناب از لازم و واجب است و مبارزه میخواهد، البته خون جگر میخواهد. انسان به آنجا برسد که صفت قناعت پیدا کند و دلبستگی به دنیا نداشته باشد. اگر دنیای حرام جلو آمد، فریب آن را نخورد و بتواند دنیای حرام را زیر پا بگذارد و سالم از امتحان بیرون بیاید.
وقتی در تاریخ برویم، میبینیم اکثراً وقتی که دنیا برای مردم جلو آمده است، آنها گول خوردهاند و آن دلبستگی به دنیایشان موجب خسران دنیا و آخرت برای خودشان و بعضی اوقات موجب خسران دنیا و آخرت برای دیگران شده است. اگر العیاذبالله دنیا کسی را گول بزند، خسران دارد، هم برای دنیا و هم برای آخرتش.
رواتی از پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» است که روایت خیلی ارزنده است، برای کسانی که دنیا آنها را گول زده و دلبستگی به دنیا دارند و فریب دنیای حرام را خوردهاند. میفرمایند: «مَنْ أَصْبَحَ وَ الدُّنْيَا أَكْبَرُ هَمِّهِ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ وَ أَلْزَمَ قَلْبَهُ أَرْبَعَ خِصَالٍ هَمّاً لَا يَنْقَطِعُ عَنْهُ أَبَداً وَ شُغُلًا لَا يَنْفَرِجُ مِنْهُ أَبَداً وَ فَقْراً لَا يَبْلُغُ غِنَاهُ أَبَداً وَ أَمَلًا لَا يَبْلُغُ مُنْتَهَاهُ أَبَداً»[6]
جملۀ «فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ»[7] فقط یک مرتبه در قرآن استعمال شده و آن هم برای افرادی است که دوستی با اجانب دارند. در روایات اهلبیت هم کم استعمال شده است. معنای روایت این است که اگر کسی همّ و غمش دنیا باشد، اگر کسی دلبستگی به دنیا داشته باشد، اول مصیبتش اینست که دست عنایت خدا از روی سر او برداشته میشود. وای به کسی که دست عنایت خدا روی سر او نباشد و خدا او را به خودش واگذاشته باشد. اول مصیبت شخص دنیاطلب، کسی که دنیا دلش را برده است و آنکه همّ و غمش، دنیا باشد و نه آخرت، اول مصیبتش اینست که «فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْء»، یعنی خدا به او اعتنایی ندارد. بزرگان اسم این را میگذارند، کسی که از زیر ولایت خدا بیرون آمده است. پروردگار عالم ولایتش را از آن شخص قطع کرده است. یکی از بزرگان گفته بود: اگر هیچ خسارتی نبود به غیر از این، بس بود که بفهمیم که دنیاطلبی بد است، بفهمیم که اگر دلبستگی به دنیا آمد، خسران دنیا دارد و خسران آخرت دارد. بفهمیم که دیگر نمیشود رو به سعادت رفت. اما این روایت شریف میفرماید علاوه بر این، در دل این شخص چهار خصلت پیدا میشود. میفرماید:
اول: «هَمّاً لَا یَنقَطِعُ عَنهُ أبَداً»؛ چنین شخصی، آدمی میشود که دلش پر از غموغصه، دلهره و اضطراب خاطر و نگرانی است. کم پیدا میشود که چنین نباشد، کسی میخواهد که از اولیاء الله باشد، قرآن میفرماید: «أَلاٰ إِنَّ أَوْلِيٰاءَ اَللّٰهِ لاٰ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاٰ هُمْ يَحْزَنُونَ»[8]، از گذشته غم ندارد و از آینده ترس ندارد. زندگی منهای غموغصه، اضطراب خاطر و نگرانی است. خوشا به حال آن کسانی که این حالت را دارند. روایت میفرماید که دلبستگی به دنیا اول مصیبتش اینست که شبانه روز غموغصه، نگرانی و اضطراب خاطر دارد تا بالاخره با این مصیبت بمیرد.
دوم: «فَقراً لَا یَبلُغُ غِنَاهُ أبَداً»؛ شخصی که دلبستگی به دنیا دارد، محتاج است. ولو پول، ثروت و امکانات دارد، اما محتاج صددرصد است. چک و سفتهها همه را محتاج کرده است. در روایات دارد که انسان دنیا را مثل آب دریا میبیند، هرچه بخورد تشنه تر میشود. دریا نمیتواند انسان را سیراب کند و آب دیگری میخواهد.
روایت میفرماید: آن کسی که هموغمش دنیاست و همه وقت به فکر دنیاست، محتاج است: «فَقراً لَا یَبلُغُ غِنَاهُ أبَداً».
افراد زیادی را دیدهایم که از نظر امکانات خیلی بالا هستند، اما از نظر دل محتاجند. مثل آنکه در عمق ذات او فقر خوابیده و ذات او فقیر است. روایت شریف میفرماید: افرادی که دلبستگی به دنیا دارند، معلوم است که نمیتوانند استکمال پیدا کنند و ساقط میشوند. دلش محتاج به دنیاست. امکانات خیلی بالا دارد، پول خیلی دارد، از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج، در رفاه صددرصد است، اما همین شخص از نظر غریزۀ جنسی محتاج است، چشم چران است، چشمش دنبال زن مردم است یا اگر زن است چشمش دنبال مردان است و بالاخره در این دسته از افراد دلبستگی به شوهر و دلبستگی به همسر کم شده است.
سوم: «شُغلاً لَا یَنفَرِجُ مِنهُ أبداً»؛ چنین شخصی دلش مشغول است و دنیا دل او را برده است. به جای اینکه مشغول معنویات و رابطه با خدا باشد، بلکه در نمازش هم به فکر دنیاست. شبانه روز دنیا، خواب دنیا میبیند و در بیداری به فکر دنیاست و بالاخره همان که روایت میفرماید: «شُغلاً لَا یَنفَرِجُ مِنهُ أبداً».
چهارم: «أمَلاً لَا یَبلُغُ مُنتَهَاهُ أبَداً»؛ انسان در اثر دلبستگی به دنیا، اهل آمال و آرزو میشود. مثل اینکه میخواهد هزار سال در این دنیا بماند، فکر هزار سال دیگر را هم میکند. ممکن است فردا بمیرد اما چه افکار و چه آمال و آرزوهایی دارد. و یک مصیبت بزرگی برای دل او شده است. چنین افرادی دنیاپرست و ریاست طلب هستند یا العیاذبالله شهوت جنسی آنها را برده است. پروردگار عالم دست عنایتش را از روی آن جامعه و از روی آن فرد برداشته و وقتی که دست عنایت خدا نباشد، هم فقیر هستند، هم غموغصه دارند، هم اشتغال دل به دنیا و هم یک آدم آمال و آرزویی هستند و آن هم آمال و آرزویی که عقل تعجب میکند که این آدم چرا اینقدر آمال و آرزو دارد؟!
روایتی از پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» است که این روایت را اهل سنت نقل میکنند. سند روایت از سنن ابی داوود است که یکی از کتابهای معتبر اهل تسنن است. پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» یک وقتی فرمودند: «يُوشِكُ الْأُمَمُ أَنْ تَدَاعَى عَلَيْكُمْ كَمَا تَدَاعَى الْأَكَلَةُ إِلَى قَصْعَتِهَا»، یعنی یک وقتی پیدا شود که دشمن بر مسلمانها هجوم بیاورد، مثل آدمهای گرسنه که بر سر ظرف غذا هجوم میآورند، افراد پای منبر تعجب کردند که مگر میشود مسلمان کارش به آنجا برسد که اجنبی او و امکاناتش را ببرد و حتی مسلمان را نوکر خودش کند و فرهنگش را بر او تحمیل کند؟! لذا مسلمانهای صدر اسلام تعجب میکردند. یکی از مسلمانها گفت: «وَمِنْ قِلَّةٍ نَحْنُ يَوْمَئِذٍ؟» ما در آن روز چون از نظر تعداد کم هستیم، استثمارگرها ما را میبرند و غیرمسلمانها ما را استثمار میکنند؟ پیامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند: خیر «بل أنتم يومئذٍ كثير، وَلكنَّكُم غُثاءِ كَغُثاءِ السَّيل»[9]، بلکه از نظر تعداد بسیار بالا هستید، اما مسلمان واقعی نیستید.
روایتش را خواندم که امام حسین میفرمایند: «إِنَّ النَّاسَ عَبِيدُ الدُّنْيَا وَ الدِّينُ لَعْقٌ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ»[10]، یعنی مثل كف هستید مانند كف روي سيل، و اگر هیچ مصیبتی برای دنیاطلبی نباشد جز این جملۀ پیغمبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» دربارۀ ما مسلمانها که فرمودند: «غثاء كغثاء السَّيل»، مثل كف هستید، برای دوری از دنیاطلبی کافی است. لذا اجنبی میتواند بر سر آنها مسلط شوند. بعد پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» این کف را معنا کردند و فرمودند: خداوند ابهت مسلمانان را از دل کفار و از دل اجانب بیرون میکشد. یعنی مسلمانی که اگر کافر اسمش را بشنود باید بلرزد، این ابهت اسلام از دل آنها میرود و ضعف و سستي در دل مسلمانها ریخته میشود. فردی سؤال کرد اینکه میفرمایید در دل مسلمانها وهن ریخته میشود به چه معنایی است؟ فرمودند: «حبُّ الدُّنيا وكراهية الموت»[11]، مسلمانها حبّ به دنیا پیدا میکنند و همّ و غم آنها دنیا میشود و وقتی چنین شد، آنگاه زیر بار شهادت نمیروند و از مرگ میترسند و وقتی از مرگ ترسیدند، معلوم است که استثمارگر آنها را حسابی میبرد.
این روایت هم مثل روایت قبلی است و بلکه بالاتر از آن، که پیغمبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم» خبر دادند: اگر محبت دنیا بیاید و اگر همّ و غم انسان دنیا بشود و اگر جامعه همّ و غمش دنیا باشد، استثمارگرها او و جامعه را میبرند و دیگر نمیتواند مستقل باشد و نه فقط استثمارگرها بر سر او مسلط میشوند و امکاناتش را میبرند، بلکه خودش را هم میبرند و غیر مسلمان را بر سر مسلمان مسلّط میکند.
نتیجۀ این جلسۀ اخلاق این شد که باید همُ و غم انسان دنیا نباشد. انسان باید مواظب باشد که قناعت به معنای دنیای حلال و زهدِ به معنای عدم دلبستگی به دنیا، داشته باشد. اسلام نمیگوید دل به دنیا نداشته باشید بلکه میفرماید: دنیای حلال خوب است. قرآن کریم میفرماید: «وَ اِبْتَغِ فِيمٰا آتٰاكَ اَللّٰهُ اَلدّٰارَ اَلْآخِرَةَ وَ لاٰ تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ اَلدُّنْيٰا»[12]، همانطور که به فکر آخرت هستید، باید به فکر دنیا هم باشید. باید از نظر خوراک، پوشاک، مسکن و ازدواج در رفاه باشید و باید جامعۀ اسلامی تلاش کند و محتاج نباشد. جامعۀ اسلامی همانطور که به فکر آخرتش است، به فکر دنیایش هم باید باشد. پس چه دنیایی بد است؟ دنیای حرام. چه چیزی بد است؟ دلبستگی به دنیا و اینکه دنیا انسان را رو به جهنّم بکشاند. و بالاخره همّ و غم انسان به قول پیامبر«صلیاللهعلیهوآلهوسلّم»، دنیا باشد.
انسان معمولاً در امتحانها رفوزه میشود و بالاترین عامل سقوط برای انسان دنیاگرایی و دنیاپرستی است و اینکه همّ و غم او دنیا باشد و متأسفانه جامعۀ کنونی به این درد مبتلاست. انسان اگر بخواهد رستگار شود، باید این درد را از جامعۀ خود بردارد. راه آن هم ایجاد دلبستگی به خدا، دلبستگی به آخرت و بالاخره دلبستگی به آدمیت و انسانیت است. اما دلبستگی به دنیای حرام، انسان را به آنجا میرساند که حاضر است شکم خود و خانوادهاش را از حرام پر کند، و وای به آن جامعهای که شکمهای آنها از حرام پر شده باشد. وای به آن خانوادهای که شکمهایشان از حرام پر شده باشد.
امام حسین«سلاماللهعلیه» در روز عاشورا به خاطر اینکه دلش برای این مردم میسوخت، برای تبلیغ به میدان آمد و هرچه گفت فایدهای نکرد. سپس میفرماید: میدانید چرا فایده ندارد و جاذبۀ من شما را نمیگیرد؟ زیرا: «مُلِئَتْ بُطُونُكُمْ مِنَ الْحَرَام»؛ شکمهای شما از حرام پر شده است. چون حرام در شکمهای شماست، جاذبۀ من نمیتواند شما را بگیرد.
[2]. نهج البلاغه، خطبه 224.
[3]. علق، 7-6: «حقا كه انسان سركشى مى كند، همين كه خود را بى نياز پندارد».
[4]. یوسف، 33: «و اگر نیرنگشان را از من نگردانی به آنان رغبت میکنم و از نادانان میشوم.»
[5]. فاطر، 5: «ای مردم! پس این زندگی دنیا[ی زودگذر،] شما را نفریبد و شیطان فریبنده، شما را [به کرم] خدا مغرور نکند.»
[6]. مجموعۀ ورام، ج 1، ص 130.
[7]. آل عمران، 28: «در هیچ پیوند و رابطهای با خدا نیست.»
[8]. یونس، 62: «آگاه باشید! یقیناً دوستان خدا نه بیمی بر آنان است و نه اندوهگین میشوند.»
[9]. سنن أبي داود،ج 5، ص38.
[11]. سنن ابي داود، ج 5، ص 38.
[12]. قصص، 77: «در آنچه خدا به تو عطا کرده است سرای آخرت را بجوی، و سهم خود را از دنیا فراموش مکن.»
[13]. بحارالأنوار، ج 45، ص 8.