بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث ما دربارۀ هدف از خلقت انسان بود. اینکه همه این سؤال در ذهنشان هست که برای چه خلق شدهایم. عرض کردم از قرآن استفاده میشود برای اینکه به مقام خلیفة اللهی برسیم. به عبارت دیگر یک انسان کامل و به عبارت قرآن، آدم شویم. هدف خیلی بالاست. انسان از جمادی بمیرد و نامی شود و کمکم برسد به آنجا که یک انسان کامل شود. یعنی خلیفة الله شود. یعنی صفات حق در او تجلّی کند. معلوم است مقام خیلی بالاست و به قاعدۀ لطف، واجب بود بر خدا که این آدم را بسازد؛ اما رسیدن به این مقام کار بسیار مشکلی است. همین سوره والشمس منحصر به فرد است از نظر تأکید در قرآن. 17 تأکید دارد و در این 17 تأکید میفرماید:
«قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها ، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها»[1][1]
رستگاری فقط و فقط از کسی است که آدم شود و خلیفة الله شود و الاّ اگر به این مقام نرسد، بدبخت و شقی است و بالأخره شقاوت دنیا و آخرت دارد. در قرآن آیه و سورهای نداریم که اینقدر بر یک مطلب تأکید داشته باشد و راجع به بحث ما، سوره والشمس این تأکید را دارد. اما معلوم است که کار خیلی مشکل است، اما ممکن است. رفتند و رسیدند و میروند و میرسند و بالأخره پروردگار عالم گفته است که میتوانی. نگو نمیشود و نمیتوانم و نمیدانم بلکه میشود به مقام آدمیت برسیم. در این باره گفتم قرآن کتاب اخلاق است و همه چیز دارد، اما اگر از شما بپرسند قرآن چیست، باید بگویید یک کتاب تربیتی است. پیامبر گرامی«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و ائمّۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» چه کارهاند؟ باید بگویید یک معلم تربیتی و یک معلم آموزشی هستند:
«هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ»[2][2]
میشود؛ اما مشکل است. هرچه انسانها آسان میگیرند و بی تفاوت هستند، قرآن روی آن پافشاری دارد.
بحث ما کمکم رسید به اینجا که گفتم یک دستورالعمل پنج گانه در سورۀ معارج هست و قرآن وعده داده است که اگر کسی به این دستورالعمل عمل کند، آدم میشود و میتوند صفات رذیله را از دل بکند و فضائل را غرس کند و بکارد و مواظبت کند و میوهدار کند و از میوه آن خود و دیگران استفاده کنند و به عبارت قرآن شجرۀ طیبه قرآن شود و این دستورالعمل مشکل نیست. آدم شدن مشکل است، اما دستورالعملهایی که قرآن داده، آسان است و ما پی گیری نمیکنیم و الاّ دستورالعمل های قرآن آسان است. البته برای افراد بیتفاوت مشکل است. برای افرادی که نمیخواهند به مقام تجلّیگاه خدا برسند، مشکل است؛ و اما اگر جداً بخواهد آدم شود، این دستورالعمل آسان است. راجع به دو نمونه از این پنج دستورالعمل فیالجمله صحبت کردم. یکی راجع به نماز، که قرآن میفرماید اگر به راستی نمازگزار باشی و اگر به راستی رابطهات با خدا محکم باشد از چیزهایی است که تو را به مقام بالا میرساند. راجع به نماز شب قرآن میفرماید: به تو مقام محمود میدهد و مقام محمود یعنی رسیدن به هدف، یعنی آدم شدن، یعنی صفات رذیله را پشت سر گذاشتن، یعنی شیطان برون و شیطان درون را طرد کردن.
راجع به نماز در این دستورالعمل گفتم در حالی که نصف صفحه قرآن است، اما راجع به نماز دو مرتبه تکرار شده است، هم در اول و هم در آخر.
«الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ»[3][3]
و در آخر کار هم میفرماید:
«وَ الَّذينَ هُمْ عَلى صَلاتِهِمْ يُحافِظُونَ»[4][4]
لذا پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» وقتی اسم نماز میآمد، رنگ مبارکشان تغییر میکرد. امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» به اندازهای نماز میخواند که هیچکس نمیتوانست به ایشان برسد. همۀ ائمۀ طاهرین«سلاماللهعلیهم» همینطور بودند.[5][5]
دعبل خدمت امام رضا«سلاماللهعلیه» آمد و اشعاری دارد که اشعار انصافاً خیلی بالاست. از نظر فصاحت و بلاغت و منقبت خیلی بالاست. به اندازهای بالاست که امام رضا«سلاماللهعلیه» خودشان دو سه شعر به این قصیده دعبل اضافه کردند. بعد حضرت علاوه بر اینکه یک کیسۀ پول برای راهش به او دادند، یک عبا هم به او دادند و فرمودند در این عبا من خیلی نماز خواندهام. در روایات هست که هرشب هزار رکعت نماز که این از باب مثال است.[6][6] یعنی خیلی نماز مستحب در این عبا خواندهام. بعضی اوقات از اوّل شب تا صبح نماز میخواندم. درباره پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین زیاد داریم. تاریخنویسان از امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» مینویسند که در جنگ صفین، در حالی که جنگ بحرانی بود و تیر مثل باران میبارید. اما موقع نماز شب مولا امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه»، سجاده در بین دو لشکر انداختند و نه تنها نماز شب، بلکه خیلی نماز خواندند.[7][7] ما باید خیلی نماز بخوانیم، خیلی از نماز کمک بگیریم.
«وَ اسْتَعينُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاةِ»[8][8]
از نماز کمک بگیر.
در این باره فیالجمله صحبت کردم و اینکه تکرار میکنم، برای اینکه به تناسب ایام و شبها از بحث عقب ماندیم و درباره چیز دیگری صحبت میکردم و دلم میخواهد این دستورالعمل مخصوصاً روی جوانها تأثیر خوبی بگذارد، لذا از همۀ شما تقاضا دارم به نماز خیلی اهمیّت دهید. این نمازهای سرسری خوب است و رفع تکلیف میکند، اما اینطور نیست که انسان را به جایی برساند. نماز ادب میخواهد، نماز نافله میخواهد، نماز حضور قلب میخواهد. نماز برسد به جایی که یک مکالمه و معاشقه بین بنده و خدا شود. میفرمایند دو رکعت آن، از دنیا و آنچه در دنیاست، ارزش بیشتری دارد:
«لَرَكْعَتَانِ فِي جَوْفِ اللَّيْلِ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنَ الدُّنْيَا وَ مَا فِيهَا»[9][9]
هم پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» فرمودند و هم امام صادق«سلاماللهعلیه». هم نبوی است و هم ولوی.
اگر دنیا میخواهید، نماز. اگر عاقبتبهخیری میخواهید، نماز و اگر سیر و سلوک میخواهید، نماز و اگر بهشت میخواهید، نماز. خدا بهشت را خلق کرد و به او گفت حرف بزن. گفت:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ، قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ، الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ، وَ الَّذينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ»[10][10]
رستگاری از آنست که نماز میخواند، اما نماز با خشوع. یک مکالمه و معاشقه با خدا. پس به نماز اهمیت دهید، آنگاه هم دنیایتان آباد میشود و هم آخرتتان. و اگر آدم تسامح و تساهل در نماز داشته باشد، نمازش صحیح هست و تارک الصلاة نیست اما قرآن میگوید: وای به تو با این نمازت. تسامح و تساهل و در خانه خواندن و با جماعت نخواندن و حضور قلب نداشتن نمیشود. اگر میخواهید به جایی برسید، نماز با جماعت. یک دفعه به جوانها میگفتم در قرآن نداریم یک جایی که بگوید نماز بخوان، بلکه بیش از دویست جا داریم که میگوید نماز، اما در همه جا میگوید «يُقيمُونَ الصَّلاةَ»[11][11] یعنی نماز با جماعت و در مسجد و با تعقیب.
ما وقتمان را تقسیم کارهای دنیا کردیم و به جایی نرسیدیم، خوبست است قسمتی را به نماز دهیم. جماعتها خلوت است و این نه تنها عیب است، بلکه دردهای فراوانی ایجاد میکند.
مرحوم صدوق«رضواناللهتعالیعلیه» در خصال که انصافاً کتاب ارزندهای است، 17 عقوبت برای کسی دارد که نماز میخواند اما تسامح و تساهل دارد و یکی از عقوبتها اینست که به درد چهکنم چهکنم دچار میشود. معیشت تنگ و زندگی ناگوار یکی از عقوبتهایش است.[12][12] همین که در اثر بدنمازی همه مبتلا هستیم. اما هرچه قرآن روی آن پافشاری دارد و هرچه ائمّه طاهرین«سلاماللهعلیهم» و مخصوصاً پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» روی آن اهمیت و اصرار دارند، متأسفانه ما با تسامح و تساهل از قضیه میگذریم. معلوم است که با این حالت نمیتوان خودسازی کرد و نمیشود از نماز کمک بگیریم، برای اینکه درخت رذالت را از دل بکنیم و به مقام آدمیّت برسیم. اما بدانید که نماز اگر نماز باشد، انسان را متنبّه و متوجّه میکند و انسان را به مقام خلیفةالهی میرساند و انسان را به مقام آدمیّت میرساند. همه و مخصوصاً جوانها بیایید تجربه کنید و یک سال به راستی نماز بخوانید و ببینید آیا تفاوت در روح و جسم و کار شما پیدا میشود یا نه! البته شیطان نمیگذارد، ما حداقل امتحان کنیم.
دوم، کمککردن به خلق خداست، البته به هراندازه که میشود. هرکس به اندازه وسعش خدمت به خلق خدا کند. این را نیز قرآن خیلی اهمیّت میدهد و قرآن در اینباره میفرماید که اگر کوتاهی شد، بدان دنیایت در مخاطرۀ عجیبی است و آخرتت هم در مخاطرۀ عجیبتر است. به این قانون مواسات میگویند:
«وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ»[13][13]
که در همان اول قرآن است و بیش از صد جا روی این آیه صحبت شده است و بدانید اگر ما کوتاهی کنیم در این باره، آنگاه گرفتار میشویم، هم در دنیا گرفتاریم و هم در آخرت گرفتاریم. در دنیا به درد چه کنم چه کنم گرفتار میشویم و محتاج دیگران میشویم. الان ببینید که این وام گرفتن چه احتیاج عجیبی برای همه شده است. برای کسی که فقیر است و برای کسی که متموّل است و بالاخره همه محتاج وام گرفتن و در واقع محتاج ربادادن هستند. این وامها ربادادن و رباخوری است و قرآن میفرماید: جنگ با خداست. ربا نخور و ربا نده و اگر ربا آمد: «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ»[14][14]؛ مال اجتماع بیبرکت و نابود میشود. اصلاً اجتماعی که در آن اجتماع ربا باشد «يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا» ربا آن مال اجتماع را آتش میزند. اگر جدّاً قرضالحسنه در میان ما بود. من بارها به بانکها و خیریهها گفتهام تجربه کنید و این قرضالحسنه قرآن را زنده کنید. اما قرضالحسنه میدهد و اسمش را هم قرضالحسنه میگذارد، اما با سود بیست درصد یا سی درصد است.
میگفت یک قرضالحسنه که یک اسم مقدّسی هم روی آن قرضالحسنه گذاشته، یک میلیون به من داده، دو ماهه و وقتی خواستم بگیریم هشتصد هزار تومان به من داده است و میگوید آن دویست تومان کارمزدش است. یا به عنوان جعاله و مضاربه میدهند، اما در همان مضاربه و جعاله مینویسد سود بیست درصد است. معلوم است که این اجتماع نابود است.
«يَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبا وَ يُرْبِي الصَّدَقاتِ»؛ خدا قرضالحسنه میخواهد. قرآن در هفتهشت ده جا میگوید قرضالحسنه باشد:
«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً»[15][15]
قرضالحسنه را زنده کنید. تو پول میدهی و هیچ نمیگیری اما خدا لاأقل هجده برابر در همین دنیا به تو خواهد داد. یعنی قرضالحسنه مال را پر برکت میکند و زندگی را شیرین میکند و این قرضالحسنه را جداً میخواهند.
در قرآن، در روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» میفرمایند: تو قرضالحسنه بده و امتحان کن و ببین آیا سود میبری یا نه؟! روایات میگوید هجده برابر است.[16][16] خدا وعده داده و میکند، اما ما کوتاهی میکنیم و از ثواب خدا فرار میکنیم به عذاب خدا. از قرضالحسنه فرار میکنیم به رباخوردن و ربادادن و همه هم این زندگی تأسفبار را داریم. اصلاً این حیلههای ربا درد بیدرمانی در میان همۀ ماست. بانکها با حیله یعنی تقلّب کار میکنند که اسمش را حیلۀ شرعی میگذارند. معلوم است که این به جایی نمیرسد. نماز بال اوّل است و بال دوم رابطه با مردم و اینکه به اندازهای که میتواند به خلق خدا کمک کند. به تجربه اثبات شده که عالی درمیآید.
یک اهل دلی گفته بود من حال قبض پیدا کردم. حال قبض یعنی بیحالی. در نماز شب حال و ذوق نداشتم و در نمازهایم حضور قلبم کم شده بود و به این حال قبض یعنی گرفتگی میگویند. میگوید هرچه فکر کردم که این از کجا پیدا شده است. اگر از نظر غذا پیدا شده که غذایم حلال است. اگر از نظر گناه پیدا شده که مواظب هستم که گناه نکنم، پس این از کجا پیدا شده است. آنگاه به من الهام شد. انسان اگر با خدا باشد، خدا به او الهام میدهد. خدا به زنبور عسل الهام میدهد، آیا به ما الهام نمیدهد؟! این شخص میگوید به من الهام شد که میرفتی برای نماز و برخورد کردی به بچهها که با یک گنجشک بازی میکردند. تو با بیتفاوتی گذشتی و بچهها با این گنجشک بازی کردند تا گنجشک مرد. چرا این گنجشک را نجات ندادی؟! «شکت عنک عصفورة فی الحضره».
حال الهام و کشف این شخص تمام شد و گفت حال چه کنم؟ اگر جداً توبه کنیم و از خدا بخواهیم خدا کمکمان میکند. میگوید اتفاقاً در همان روز خیلی ناراحت بودم و رفتم به صحرا تا بگردم، ناگهان دیدم یک بچه گنجشک از بالا به پایین افتاده و ماری هم میخواهد بچه گنجشک را بگیرد. عصایم را بلند کردم و مار فرار کرد و بچه گنجشک را به مادرش رساندم. شب به من گفتند که کارت درست شد. «شکرت عنک عصفورة فی الحضره». در اول گفته بودند بچه گنجشک درباره تو نفرین کرد و الان گفتند بچه گنجشک از تو تشکر کرد و حال قبض تو درست شد. این شخص میگوید حال قبض من برگشت و حال بسط شد. به تجربه اثبات شده که چنین است. دل دیگران را خوش کنید. پشت سر مردم نه تنها غیبت نکنید، بلکه از آبروی مردم دفاع کنید. آبرو از آدمکشی هم گناهش بدتر است و اگر بمیرد بهتر از اینست که آبرویش برود. مواظب آبروی مردم باشید. از نظر امکانات هم هرچه میتوانید، و یقین داشته باشید که خدا خیلی عالی پاداش عنایت میکند و از جمله عنایتی که خدا میکند راجع به همین بحث ماست، یعنی خدا توفیق میدهد که این شخص آدم شود. خدا توفیق میدهد که این بتواند این کار فوق العاده مشکل برایش آسان شود و درخت رذالت را از دل بکند.
این مسجد سید از حجت الاسلام شفتی یکی از علمای بزرگ است که خیلی خدمت به عالم اسلام کرده است. این مسجد سید خیلی پول میخواهد که درست شود و خیلی عالی درست شده و یک مدرسه خوبی هم دارد. یک وقتی در زمان ما شصت هفتاد طلبه آنجا بود و خیلی پربرکت و پرحال است. یک مسجد فوقالعاده موفّقی است. مرحوم آقای شفتی گفته بودند: من طلبه بودم و وضعم خیلی بد بود و دو سه روز گرسنگی کشیدم و دیدم واجب است که قرض کنم و شکمی سیر کنم. از هم حجرهای در مدرسه پولی قرض کردم و مقداری نان و کله پاچه گرفتم. دو سه روز گرسنه بودم و خواستم این نان و کله را بخورم، دیدم سگی در کنار کوچه است و بچهها به پستان این افتادهاند و این شیر ندارد. دیدم بیچاره شده است. گفتم ما که گرسنه ماندیم، بگذار امروز هم گرسنه باشیم. نانها را در آبگوشت کله ریختم و پیش سگ گذاشتم. قاعده خدا اینست که خرق عادتهایی داشته باشد که ما بدانیم دست ما نیست و دست خداست و بعضی اوقات خدا نظر لطفی میکند و به جاهای بالایی میرسیم. میگوید یکی از متموّلین خیلی بالا در شفت مازندران مرده بود و مالش را برای من وقف کرده بود و گفته بود همۀ مالم از این آقا باشد. وقتی پولها را گرفت دید که چه کار خوبی کرده است. لذا به ایشان میگفتند این تصمیمی که گرفتید خیلی پول میخواهد و او میگفت خدا بزرگ است و خدا درست میکند و بالاخره یک سگی موجب شد که آقای شفتی مسجد سید را ساخت. نظیر اینها زیاد است که پروردگار عالم کمک میکند. در هر چیز اگر انسان بخواهد برود، پروردگار عالم کمک میکند. قرآن در چند جا فرموده: «وَ الَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا»[17][17]
در روایات آمده خدا گفته تو یک قدم بیا و من ده قدم میآیم. تو یک آهی بکش و من همۀ گناهان را میآمرزم. تو به راستی به خلق خدا کمک کن، ولو به یک گنجشک یا سگی و من تو را میرسانم به جایی که بتوانی مسجدسید بسازی. نظیر این را من زیاد سراغ دارم و برعکس این را هم زیاد سراغ دارم که بیاعتنایی به دیگران چه میکند.
یک پیرمرد روشن ضمیری برایم تعریف میکرد. شخصی رد میشد و گفت این یک قصه دارد و قصهاش اینست که پدرش فرماندار این شهر بود. آن وقتها میگفتند کدخدا. میگفت: من هم نوکرش بودم و یک روز مرا خواست و با من کار داشت. من رفتم و او در ایوان ایستاده بود و من پای ایوان ایستادم و باران گرفت. بارانهای مازندران هم خیلی تند بود. باران روی سر من میآمد و این نگفت بیا تو یا در ایوان بیا تا با هم حرف بزنیم. میگوید دل من سوخت. وای اگر دل مسلمانی از کسی بسوزد. میگوید طولی نکشید که آتش آمد و قصرش را سوزاند. طولی نکشید که او را از کدخدایی و حکومت انداختند و طولی نکشید که به گدایی افتاد. این به من میگفت ماه مبارک رمضان بود و نشسته بودم افطار کنم، ناگهان دیدم که آمد و پاهایش تا زانو در گل بود. گفت یادم آمد از وقتی که باران روی سر من میآمد و این به من نگفت بیا تو و باران مرا خیس کرد. نشست و یک جمله گفت که از آه و نالۀ زن و بچه و از گرسنگی به تو پناه آوردم. میگوید افطاری به او دادم و کمک مالی به او کردم و خودم کمک مالی را به خانهاش بردم.
پس خدمت به خلق خدا هرچه میتوانید و اگر نشد لاأقل به دیگران دعا کنید و دلسوزی برای دیگران کنید. دلش بتپد برای فقر مردم و دلش بتپد برای گرفتاریهای مردم.
حضرت امام«رضواناللهتعالیعلیه» بارها و بارها در درسهای اخلاقی میگفتند: اگر بدانم محتاج است باید عبایم را بفروشم و این را از احتیاج درآورم. خیلیها هم اینطور بودهاند. این وظیفه است و وظیفه سنگین است و دستورالعمل دوم آیه شریفه همین است.
«وَ الَّذينَ في أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ»[18][18]
این قانون مواسات است و معنای قانون مواسات اینست که همینطور که دوست دارم زن و بچهام در رفاه باشند باید اگر میتوانم دیگران را در رفاه قرار دهم. به هر اندازه که میتوانم و میشود. این دستورالعمل خیلی بالاست و هم موجب عاقبتبهخیری میشود و هم موجب این میشود که زندگی خوش و خرم و پربرکتی داشته باشیم و موجب میشود اولاد شایسته پیدا کنیم و بالأخره موجب میشود که بتوانیم این بار سنگین یعنی خودسازی رابه جایی برسانیم.
میخواستم روی دستورالعمل سوّم صحبت کنم و خدا اینطور خواست. امیدوارم مرضیّ خدا و مرضیّ امام زمان باشد و انشاءالله این گفتن من برای شما مفید باشد.