جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: جلسۀ سوم
    موضوع درس:
    شماره درس: 42
    تاريخ درس: ۱۳۰۰/۱/۱

    متن درس:

    بسم الله الرحمن الرحیم

    الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.

     

    فصل دهم بحث ما دربارۀ تعلیم و تعلّم بود که این انسان امتیازی دارد که سایر موجودات ندارند و آن قضیۀ تعلیم و تعلّم است. اینکه از صفر شروع کند و برسد به جایی که به جز خدا نداند. از صفر شروع کند و برسد به آنجا که یک تسلط وجودی علمی در عالم وجود پیدا کند. این مختص انسان‌هاست. سایر موجودات ولو یک علم غریزی هم داشته باشند، یک علم ذاتی و فطری داشته باشند، اما به واسطۀ آن علم ترقی نیست و استکمال نیست. بنابر آنچه در قرآن هست عالم وجود، عالِم به خدا و عالِم به صفات خداست:

    «وَ إِنْ مِنْ شَيْ‏ءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ‏ بِحَمْدِهِ‏ وَ لكِنْ‏ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ»[1][1]

    آنچه در عالم وجود هست، سبحان الله و الله اکبر می‌گوید. خدایاب و خداجوست، و بالاخره یک علم غریزی در این موجودات هست. هم راجع به کیفیت زندگی و اینکه چطور زندگی کند و هم راجع به خدایابی او که خدایاب است. هم راجع به توحیدش که غیر خدا «لیس فی الدار غیره دیّار». همه عالم وجود، این علم را دارند. به قول آن آقا:

    ما سمیعیم و بصیریم و هوشیم                       با شما نامحرمان با خامشیم

    اما اینکه استکمال داشته باشد به واسطۀ این علمش و بتواند به واسطۀ علمش عالم وجود را تسخیر کند، مختص به انسان است:

    «أَ لَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَكُمْ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ‏ عَلَيْكُمْ‏ نِعَمَهُ‏ ظاهِرَةً وَ باطِنَةً»[2][2]

    ای انسان چرا توجه نداری که می‌توانی عالم وجود را مسخّر کنی؟ با همین جمادات و حیوان‌ها بتوانی تماس داشته باشی. بتوانی از آنها استفاده کنی. یا بالاتر اینکه بتوانی ملائکه را به تسخیر خود درآوری. قرآن در این باره می‌فرماید که اگر جدّاً بخواهی با تلاش و کوشش، می‌توانی ملائکه را مسخّر خود کنی. ملائکه بیایند و با تو صحبت کنند. ملائکه کمک کار تو باشند. اگر غم و غصه‌ و نگرانی جلو بیاید، ملائکه به تو تسلیت بگویند و دلداری دهند که نباید غم و غصه داشته باشی:

    «نَحْنُ‏ أَوْلِياؤُكُمْ‏ فِي‏ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ»[3][3]

    ما کمک کار تو هستیم، هم در دنیا و هم در آخرت.

    این منحصر به انسان است. لذا این خلیفة الله می‌تواند به واسطۀ تعلیم و تعلّم بر عالم وجود تسلّط پیدا کند. لذا در قرآن و در روایات سفارش روی این تعلیم و تعلّم زیاد شده است. سفارش روی این تجمعات دینی و تجمعات فرهنگی زیاد شده است. یکی از روایات را دیروز خواندم که:

    «تَفَكُّرُ ساعَة خَيْرٌ مِنْ عِبادَة سَبْعينَ سَنَة»[4][4]

    انسان یک ساعت فکر کند یعنی تعلیم و تعلّم داشته باشد، یک ساعت شناخت پیدا کند، یک ساعت پای منبر بنشیند و استفاده کند، یک ساعت مطالعۀ فرهنگی و مطالعۀ دینی کند، بهتر از هفتاد سال عبادت است.

    اگر یادتان باشد چند روز قبل گفتم که این ثواب‌ها، ثواب‌های استحقاقی و تفضلی نیست، بلکه ثواب می‌دهند برای اینکه ما به مقصود برسیم. این ثواب‌ها را می‌دهند برای اینکه ما در راه علم و تعلیم و تعلّم بیفتیم. همۀ ما عالم شویم. آنچه پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌خواست و آنچه ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» می‌خواستند و اینکه همۀ زن و مردی که ادعای اسلام می‌کنند، اینکه جاهل در اسلام نباشد. جهل ممنوع است. لذا قرآن راجع به جهل خیلی مذمت کرده است. اما راجع به علم خیلی سفارش کرده است. راجع به علم خیلی تاکید کرده است. قرآن می‌فرماید پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» یک ولع حسابی راجع به تعلیم و تعلم داشتند:

    «لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ‏ مِنْ‏ أَنْفُسِكُمْ‏ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنينَ رَؤُفٌ رَحيمٌ»[5][5]

    امیرالمؤمنین«سلام‌الله‌علیه» در نهج‌البلاغه می‌فرمایند یک ولعی داشتند در اینکه مردم را موعظه کنند. لذا پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» تا می‌شد منبر می‌رفتند و نماز بدون منبر از پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» نبود. مگر اینکه جنگی یا مسافرتی باشد و هوا خیلی گرم باشد یا سرد باشد یا بارانی باشد. این علتی برای ترک منبر بود و الاّ پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» وقتی نماز می‌خواندند به منبر می‌رفتند. اول رو به مردم می‌ایستادند و به ستون چوبی تکیه می‌دادند و کم‌کم برای پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» منبر دو سه پله‌ای درست کردند و پیغمبر اکرم بعد از نماز منبر می‌رفتند. به قول امیرالمؤمنین که آیه را در نهج البلاغه معنا می‌کنند، یک ولعی در منبر داشتند. همینطور که ولعی در نماز جماعت داشتند. برای اینکه نکتۀ عجیبی در نماز جماعت هست و آن اینکه اسلام می‌خواهد همه با هم متحد باشند. اتحاد به اندازه‌ای باشد که امام جماعت بگوید الله اکبر و همه با هم بگویند الله اکبر. لذا مذمت شده است که الله اکبر را متفرّق بگویند. امام جماعت به رکوع می‌رود، همه با هم به رکوع روند. مذمت شده که با اختلاف رکوع روند. امام جماعت سر از رکوع بردارد، همه سر از رکوع بردارند. مذمت شده که متفرق سر از رکوع بردارند. و بالاخره تا آخر امام جماعت بگوید السلام علیکم و رحمه الله و همه با هم بگویند السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. این اتحاد اسلام است. خیلی ثواب بار بر نماز جماعت است و مثل تفکری که گفتم، به اندازه‌ای ثواب بار بر آن است که به غیر خدا کسی نمی‌داند. مثلاً اگر زن و شوهر همدیگر را عادل بدانند و زن در خانه اقتدای به شوهر کند، خدا به هر رکعتی صد و پنجاه رکعت ثواب می‌دهد. اما اگر به مسجد بیایند و تشکل جماعت شود، همۀ مراجع در رساله‌هایشان نوشتند اگر جن و انس و ملائکه نویسنده شوند و اگر دریاها مرکب شود و چوب‌ها قلم شود و بخواهند ثواب یک رکعت این نماز جماعت را بنویسند، نمی‌توانند. معنایش اینست که ثواب به اندازه‌ای بالاست که به غیر از خدا ثواب را نمی‌داند. نماز جماعت علامت وحدت و علامت جمعیت اما «کلّ ید علی ما سواه» همه با هم برادر و متحدند و اختلاف ندارند. راجع به اختلاف در قرآن می‌فرماید آتش از زمین و آسمان ببارد یا در میان مسلمان‌ها اختلاف بیفتد، اختلاف بدتر از آتشی است که از زمین و آسمان ببارد:

    «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذاباً مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعاً وَ يُذيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآياتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ»[6][6]

    اگر با هم اختلاف پیدا کردید و اگر به جان هم افتادید، با قهر با یکدیگر و تخریب یکدیگر، قرآن می‌فرماید اسلام را نابود می‌کنید. مثل چیزی است که انفجاری از زمین و آسمان برای شهر و دهی بیاید، چطور آن ده یا شهر را نابود می‌کند اختلاف شما اسلام شما را نابود می‌کند و تشیع شما را نابود می‌کند. لذا نماز جماعت که یک رکعتش به اندازه‌ای ثواب دارد که ثوابش را به غیر خدا نمی‌داند، این ثواب استحقاقی نیست یعنی رکعت نماز این همه ثواب را دارد. تفضّلی هم نیست که پروردگار عالم لطف کند و این ثواب را بدهد، بلکه ثوابش برای اینست که اتّحاد خیلی مهم است و نماز جماعت چون نماد اتّحاد است، باید باشد. لذا مثلاً پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» اگر می‌شنیدند که نماز جماعت خلوت شده یا کسی بدون جهت به نماز جماعت نرفته، متذکّر می‌شدند. در حالی که نماز جماعت مستحب است، اما اعراض از نماز جماعت حرام است. مثل الان که نماز جماعت در مسجدها به پا می‌شود و اشخاصی در مغازه کاسبی می‌کنند و یا سر کوچه نشستند. این حرام است. نماز جماعت مستحب است اما شکستن نماز جماعت یعنی اینکه موجب شود نماز جماعت خلوت شود، حرام است. برای اینکه این نماز جماعت علامت وحدت است و بالاترین چیزی که باید مسلمان‌ها داشته باشند، وحدت و برادری و همسویی و همدلی و همگرایی است. نماز جماعت چون اینها را می‌دهد، پس این همه ثواب را بار بر نماز جماعت می‌کنند.

    یکی از علمای بزرگ اصفهان مرحوم حاج شیخ مرتضی مظاهری که عالم بزرگواری در علم و عمل بود و اما اصفهانی‌ها قدرش را ندانستند تا اینکه غریب مُرد. این عالم به من می‌گفت من اصلاً مسجد می‌روم برای اینکه بعد نماز منبر روم. این حرف بالایی است و همینطور هم بود و به مسجد می‌رفت و نماز می‌خواند و مقید بود بعد از نماز منبر رود. گفتم ثواب نماز جماعت را به غیر خدا کسی نمی‌داند، همینطور که همه مراجع تقلید در رساله‌ خود دارند. یعنی آنچه در روایت هست و در رساله آمده اگر تمام جن و انس ملائکه نویسنده شوند و همۀ چوب‌ها قلم شود و همۀ دریاها مرکب شود، ثواب یک رکعت این نماز جماعت را نمی‌توانند بنویسند. اما این نماز جماعت که نماد وحدت است و باید در میان مسلمان‌ها باشد، و متأسفانه سنّی‌ها با نداشتن ولایت که عبادتشان پوچ و کارهایشان پوچ‌تر است، امّا همۀ آنها تقیّد به نماز جماعت را دارند. تا مؤذن بگوید الله اکبر در هرکجا باشد، این تقید به نماز جماعت را دارند. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» چنین بود. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در جنگ نماز جماعت خواندند. شما که برای امام حسین«سلام‌الله‌علیه» گریه می‌کنید و ثواب گریه به اندازه‌ای است که به غیر از خدا کسی نمی‌داند و شما تا سرحد عشق ارادت به چهارده معصوم و سایر ائمه دارید، اما ارادت بیشتری به امام حسین دارید. به قول پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» در دل شیعه حرارتی راجع به حسین هست که «لَا تَبْرُدُ أَبَداً»[7][7]، هیچ گاه این عشق خاموش نمی‌شود. این امام حسین«سلام‌الله‌علیه» در روز عاشورا نماز جماعت خواند. وقتی آن آقا گفت ظهر است و می‌خواهم نماز پشت سرت بخوانم، آقا امام حسین نگفتند می‌خواهم تو از شهدا محسوب شوی، بلکه فرمودند امیدوارم تو از نمازگزاران محسوب شوی.[8][8] این پیام‌ها برای ما اینست که این نماز جماعت از جبهه و شهادت بالاتر است.

    دیروز گفتم ما خیلی کوتاه می‌آییم و این کوتاهی ما موجب وزر و وبال و غم و غصه و نگرانی و اختلاف ماست و بالاخره موجب تسلط مثل صهیونیست‌ها بر ماست. این بالاترین ننگ است که صهیونیست بتواند روی امریکا کار کند و امریکا با مذاکرات به ما برنامه دهد. این از اختلاف ما پیدا شده و از این پیدا شده که نماز جماعت‌ها کم شده و مسجدها خلوت شده است. پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» فرمودند وقتی بیاید که مسجد خلوت شوند و در زمان فتح مکه بود و  سلمان در پیش پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» بود و تعجّب می‌کرد و می‌گفت یا رسول الله این کار می‌شود؟ پیغمبر فرمودند بله می‌شود زمانی که مسجدها خلوت می‌شود و منبرها تعطیل می‌شود.[9][9]

    انگلیس‌ها رضاشاه را روی کار آوردند و دو دستور به او داده بودند. یکی اینکه آخوند نباشد و دوم اینکه مسجد نباشد. ننگ بزرگش هم اینکه حجاب نباشد. اما عمده این دو چیز بود که رضاشاه خیلی روی آن پافشاری کرد و کشتارها و زندان‌ها کرد و در مسجدها و مدرسه‌ها را بست و حتی در همین اصفهان مدرسه را دارالمجانین کرد. حتی در همین اصفهان مسجدها را کاهدون کرد و خیلی شدت عمل به خرج داد. این از رضاشاه نبود، بلکه از انگلیس‌ها بود و انگلیس‌ها می‌دانستند اگر نماز جماعت و منبر را از شیعه بگیرند، می‌توانند تشیع را از شیعه بگیرند. همۀ حرف‌ها اینجاست که الان دشمن همین است. دلشان می‌خواهد ما نماز جماعت نداشته باشیم و به جای آن با هم اختلاف داشته باشیم برای اینکه از این راه می‌توانند تشیع را بگیرند. می‌خواهند ما منبر نداشته باشیم و به جای آن پشت سر مراجع و علما اختلاف داشته باشیم و حرف بزنیم و آنها را تخریب کنیم و به روحانیت اعتنا نکنیم. البته صهیونیست رسیده به آنجا که امریکا با آن همه ادعایش که ادعای کدخدایی دنیا می‌کند، اما نوکر سرسخت صهیونیست‌هاست. صهیونیست‌‌ها از غربی‌ها و شرقی‌ها نمی‌ترسند. نه از شوروی می‌ترسند و نه از امریکا و نه از غربی‌ها و از مسلمان‌ها و سعودی‌ها و قارون‌های خلیج فارس نمی‌ترسند و از همین جهت صددرصد با هم رفیق هستند. اما از شیعه و اتحاد شیعه می‌ترسند. از این می‌ترسند که نماز جماعتشان و منبرشان موجب وحدت شود و وحدت تشیع موجب نابودی صهیونیست می‌شود.

    حضرت امام در این ده ساله آنچه باید بگویند، گفتند. اینها الهامات است و اینها حقانیت حضرت امام است. امام در این ده سال هرچه باید بگویند گفتند و الحمدلله هرچه گفتند نوشتند. الحمدلله نوشته‌های حضرت امام موجود است. اگر دولت و ملت به وصیت سیاسی الهی امام  عمل کند، کارها درست می‌شود چه رسد به صحبت‌ها که الحمدلله همه را برداشت کردند.

    حضرت امام می‌فرمود اگر مسلمان‌ها متحد شوند و هرکدام یک سطل آب خرج اسرائیل کنند، سیل اسرائیل را در دریا می‌برد. چقدر عالی و شیرین گفته است.

    قارون‌های خلیج فارس مسلمان نیستند و ما آنها را مسلمان نمی‌دانیم. مسلمانی که رفیق صهیونیست باشد و صهیونیست از او استفاده کند و برسد به آنجا که جنگ یمن از صهیونیست‌هاست و سعودی‌ها را روی کار کردند که مسلمان بکشند. داعشی‌ها از صهیونیست است و داعشی‌ها را روی کار کردند که مسلمان بکشند و عراق را به خاک و خون بکشند و اگر قدرت داشته باشند با ایران هم بجنگند. به عراق و سوریه هم خیلی اهمیت نمی‌دهدع بلکه آنچه اهمیت می‌دهند ایران عزیز ما، تشیع ایرانی است و بالاخره این قدرت تشیع است. دنیا از این می‌ترسد. برای اینکه اگر تشیع زنده باشد، دیدید آن هشت سال دفاع مقدس دنیا را سر جای خود نشاند و به دنیا نشان داد که هیچ غلطی نمی‌توانید بکنید. یک بزرگی از شوروی‌ها یک جمله دارد و جمله خیلی شیرین است. می‌گوید انقلاب پیروز شد و می‌خواستند این پیروزی انقلاب را براندازی کنند. همه و حتی شوروی‌ها متحد شدند که براندازی کنند اما این ایرانی و حزب‌اللهی‌ها و بالاخره این نظام، مثل امریکائی‌ها که می‌گفتند ما کدخدای جهانیم، یک دستمال کاغذی کردند. شوروی‌ها که می‌گویند دین مخدر است، فهمیدند که دین مخدر نیست و اگر تشیع باشد، دین می‌تواند دنیا را تکان دهد و تسخیر کند.

    همه می‌دانیم این اتحاد ماست. دشمن الان بدجایی را گرفته است و اختلاف در میان تشیع انداخته است. انگلیس‌ها خوب جایی را گرفته بودند و اینکه مسجدها تعطیل شود و روحانیت نابود شود. البته رضاشاه هیچ غلطی نتوانست بکند و بعد از رضاشاه روحانیت صد برابر بالا رفت و مسجدها باز شد. اما آنچه همه می‌ترسند از اینست که مسجدها خلوت شود. نه تنها من و امثال من بترسیم، بلکه پیغمبر اکرم«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» می‌ترسیدند و در فتح مکه همین را می‌گفتند که وقتی بیاید که مسجدها خلوت شود و جماعت‌ها خلوت شود و منبرها نابود شود و منبرها کم‌ارزش شود. آنگاه مسلمان بد ضربه می‌خورد. این حرف پیغمبر«صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم» و همۀ ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» است. همۀ ائمۀ طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» روی این خیلی پافشاری داشتند. دیروز درباره‌اش صحبت کردم که به هراندازه که می‌شود. و ما که شیعه هستیم و الحمدلله همۀ شما از خانمها و آقایان شیعه هستیم از نظر عقیده و این خیلی بالاست و باید شکر کنیم. الحمدلله شیعه هستیم از نظر شعار. ما دهۀ محرم داریم و روضه‌خوانی داریم و بالاخره شعار تشیع ما خوبست. البته غلط‌هایی در آن هست که باید تابع روحانیت شد و آن غلط‌ها را رفع کرد و الاّ شعار ما بالاست. آقا امام زمان از عقیدۀ ما و شعار ما راضی است. حضرت زهرا از این عقیدۀ ما راضی است و از این شعارها و جشن‌ها و عزاداری‌ها خوشحال است و به شما دعا می‌کند. اما یک‌ جا لنگ است و اینکه در عمل شیعۀ آبکی هستیم. لذا این شیعه آبکی کار دست ما داده است. باید شیعه باشیم مثل عقیدۀمان، سفت و محکم و تا سرحد عشق. شیعه باشیم از نظر شعار عالی و محکم و تا سرحد عشق.

    در زمان رضاشاه همین جوان‌ها مخصوصاً در دهات کار کردند و بالاخره رضاشاه نتوانست عزاداری‌ها را موقوف کند. اما اینها زیاد شهید دادند و زیاد کتک خوردند اما بالاخره رضاشاه نتوانست عزاداری‌ها را موقوف کند و در وقتی مُرد، صد برابر هم شد. اینها امتیازهای بزرگ ماست و به این امتیازها خیلی باید بنازیم. حضرت زهرا و امام زمان می‌نازند. اما از نظر عمل مثل عقیده و شعار نیست. اگر عملمان هم مثل عقیده و مثل شعار باشد، حتماً امام زمان در همین ماه رمضان می‌آید. آقا امام زمان منتظر اینست که عملمان با عقیده و شعارمان بخورد. از نظر عمل هم مثل عقیده و شعارمان باشیم. اما این اختلاف‌ها و خلوت بودن مسجدها و این خلوت بودن پای منبرها. یک روحانی امروز به من می‌گفت چهل پنجاه نفر می‌آیند اما می‌گفت دیروز چهار نفر بودند. اگر جداً برای این گریه کنیم جا دارد. به این شیعه آبکی می‌گویند. و می‌گویند رسیده به اینجا که صهیونیسم با آن نکبتش می‌تواند روی این مسلمان‌ها امر و نهی کند و این خیلی عجیب است که صهیونیست به سر ما مسلط شود.

    ما باید از نظر عمل تقید به ظواهر شرعمان صددرصد و تا سرحد عشق شود، مثل عقیده و شعارمان شود و هرگاه جداً چنین شد، آقا امام زمان همان ساعت می‌آید. قاعدۀ لطف اقتضاء می‌کند از طرف خدا که آقا امام زمان را بفرستد و قاعدۀ لطف از طرف امام زمان اقتضاء می‌کند هرگاه ما شیعۀ حسابی شدیم، همان وقت بیاید. آقا امام زمان منتظر ماست. اگر ما منتظر امام زمان بودیم، الان امام زمان آمده بودند و عالم گلستان شده بود.



    [1][1]. الاسراء، 44: «و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش، تسبيح او مى‏گويد، ولى شما تسبيح آنها را درنمى‏يابيد.»

    [2][2]. لقمان، 20: «آيا ندانسته‏ايد كه خدا آنچه را كه در آسمان‌ها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمت‌هاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟»

    [3][3]. فصلت، 31: «در زندگى دنيا و در آخرت دوستانتان ماييم.»

    [4][4]. چهل حدیث، ص 191.

    [5][5]. التوبه، 128: «قطعاً، براى شما پيامبرى از خودتان آمد كه بر او دشوار است شما در رنج بيفتيد، به [هدايت‏] شما حريص، و نسبت به مؤمنان، دلسوز مهربان است.»

    [6][6]. الأنعام‏، 65: «بگو: او تواناست كه از بالاى سرتان يا از زير پاهايتان عذابى بر شما بفرستد يا شما را گروه گروه به هم اندازد [و دچار تفرقه سازد] و عذاب بعضى از شما را به بعضى [ديگر] بچشاند. بنگر، چگونه آيات [خود] را گوناگون بيان مى‏كنيم باشد كه آنان بفهمند.»

    [7][7]. مستدرک الوسائل، ج 10، ص 318.

    [8][8]. بحار الانوار، ج 45، ص 21.

    [9][9]. تفسیر القمی، ج 2، ص 304.

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365