بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله ربّ العالمین و الصلاة و السّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علي آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث ما دربارۀ یک مسئلۀ مهمی بود، مسئلۀ سیاسی و اجتماعی بود؛ و آن مسئلۀ جبر و تفویض و قضا و قدر بود.
در مسئلۀ جبر و تفویض رسیدیم به اینجا که این انسان در میان همه موجودات یک امتیاز بالایی دارد به نام انتخاب. این امتیاز را سایر موجودات ندارند و حتّی ملائکه. قرآن دربارۀ ملائکه هم میفرماید:
«لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ»[1][1]
انتخاب در ملائکه نیست. وظیفهای به دوش آنهاست و صددرصد به این وظیفه عمل میکنند.
اما در میان همۀ موجودات این انسان است که انتخاب دارد:
«إِنَّا هَدَيْناهُ السَّبيلَ إِمَّا شاكِراً وَ إِمَّا كَفُوراً»[2][2]
هدایت از ماست، اما انتخاب از انسانهاست. پیامبران درون و پیامبران برون از ما و اما انتخاب از انسانهاست. ما راه را نشان میدهیم، اما انتخاب که در راه بیفتند و به سعادت برسند، یا در راه وارد نشوند و منحرف شوند، دست خود انسانهاست.
کمکم بحث ما رسید به بحث فوق العاده مهمی و این بود که ما قوانینی داریم که این قوانین در سرنوشت انتخاب ما تأثیر دارد. ما را مجبور نمیکند، اما نقش دارد.
یکی از این قوانین، قانون وراثت بود و میخواستم چند روز دربارهاش صحبت کنم، اما دیدم مجلس کشش فکری ندارد، لذا اکتفا کردم به یک روز بحث.
قانون دوم که این هم فوقالعاده مهم است و از قانون اول مهمتر است، همنشین و رفیق است. در این باره هم دو جلسه صحبت کردم، اما چون که میخواهیم انشاءالله این بحث را تمام کنیم، در این باره هم صحبت نمیکنم.
بحث امروز راجع به قانون سوم است که این نیز خیلی مهم است و آن قانون محیط است. محیط زندگی، محیط کاری، محیط فرهنگی و بالاخره انسان در هرکجا که بزرگ میشود و در هرکجا که زندگی میکند، آن محیط تأثیر در انتخابش دارد. مجبورش نمیکند، اما در سرنوشت انتخابش تقصیر دارد. لذا اسلام زیاد تأکید کرده است که مواظب باش در محیط آلوده زندگی نکنی و مواظب باش در محیط گناه نباشی. مواظب باش در محیطی که زندگی میکنی پاک و پاکیزه باشد و این در سرنوشت تو تأثیر کامل دارد. حتّی قرآن در این باره میفرماید کسانی که محیط آلوده روی آنها تأثیر گذاشته و جهنّمی شده است، ملائکه میآیند و با تازیانههای آتشین برای جان او میآیند:
«إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ»[3][3]
چرا در این محیط آلوده زندگی کردی که جهنمی شدی؟
«قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْض»[4][4]
اینها عذر میآورند و میگفتند چارهای نداشتیم. اما عذر اینها پذیرفته نمیشود. برای اینکه عذرشان بیجاست.
آنها میگفتند چارهای نداشتیم جز اینکه در این محیط آلوده زندگی کنیم و محیط آلوده ما را خراب کرد. اینطور که قرآن نقل میکند ملائکه به اینها میگویند:
«قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها»[5][5]
چرا در آنجا ماندی و کوچ نکردی و در محیط سالم نرفتی؟
بعد قرآن میفرماید جداً اگر مستضعف باشند و چارهای نداشته باشند، پروردگار عالم به آنها ترحّم میکند:
«إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّساءِ وَ الْوِلْدانِ لا يَسْتَطيعُونَ حيلَةً وَ لا يَهْتَدُونَ سَبيلاً»[6][6]
و فقها و بزرگان همین جا یک قاعدهای دارند که از روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» فهمیده میشود، حرمت تعرّب بعد از هجرت. آن کسانی که گناهان کبیره را هفت مورد شمردند این گناه کبیره را آوردند و آن کسانی که هفتصد شمردند، باز این گناه کبیره را آوردند، تعرّب بعد از هجرت یعنی رفتن به جایی که نتواند دینش را حفظ کند و رفتن به محیط آلودهای که نتواند دین خودش را حفظ کند. رفتن در محیط معصیت و رفتن در محیط اختلاط زن و مرد و بالاخره رفتن در محیطی که او را وادار به گناه میکند یا او را از واجبات باز میدارد. همۀ فقها این تعرّب بعد الهجره را گفتند و این آیهای که خواندم تعرّب بعد الهجره را میگوید: «أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها».
مگر جداً چارهای نباشد و به اندازهای که به راستی مضطر باشد، آن اضطرار کار میکند. گاهی آن محیط او را جاهل قاصر میکند و گاهی مضطر به ماندن میکند و گاهی عاقل میکند و گاهی جهل مرکب، که الان جلسه ما کشش ندارد راجع به آن صحبت کنم. لذا از این بحث هم میگذرم. آنچه الان مورد بحث ماست، اینست که محیط تأثیر بهسزایی در سعادت و شقاوت ما دارد. اینکه اینقدر اصرار شده مسجدها پر باشد، نماز جماعتها پر باشد، مجالس دینی جمعیت بالایی داشته باشد، برای همین است. لذا مثلاً در محیط مسجد حتّی حرف زدن از دنیا کراهت شدیدی دارد. خوابیدن در مسجد و حرف زدن برای دنیا در مسجد، نباشد و محیط مسجد باید صددرصد محیط دینی باشد. مجالس سخنرانیها صددرصد باید دینی باشد و محیط عوض شود. سفارش هم روی آن مجالسها زیاد شده است. برعکس راجع محیطهای آلوده روایت داریم که میگویند اگر در محیطهای آلوده وارد شوی، ولو گناه نکنی، اما شریک با آن گناهکاران هستی. پس باید در جلسۀ گناه نباشی، باید در محیط گناه نباشی. همه برای اینست که از نظر روانشناسی و از نظر جامعهشناسی و اما مهمتر از این دو از نظر قرآن و روایات اهلبیت«سلاماللهعلیهم» ما باید محیط سالم بسازیم، هم برای خودمان و هم برای بچههایمان. چرا بچههای مقدس اینقدر بیبند و بارند! وای به محیط دبیرستانها. قدری پائینتر محیط دبستانها!
چرا باید دانشگاههای ما دینی نباشد و اختلاط زن و مرد برای چیست؟ قرآن میفرماید اختلاط بین زن و مرد حرام است:
«وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَ قُلُوبِهِنَّ»[7][7]
معلوم است اختلاط زن و مرد در کوچهها و پارکها و بالاتر از آن در دانشگاهها و دبیرستانها وضع ما را میرساند به اینجا که رسانده است. اگر دبیرستانهای ما دبیرستانهای دینی باشد، ما الحمدلله داریم که خانمها سر کلاس دخترها و مردها سر کلاس پسرها روند. نمیشود محیط ما نظام جمهوری اسلامی باشد و اما مرد سر کلاس زن رود و زن سر کلاس مردها برود. بعد هم ادعای انقلاب و نظام و امثال اینها داشته باشیم. قرآن و روایات میگوید محیط را عوض کن. محیط دبیرستانها را عوض کن و حتی خادم مرد در دبیرستانهای دخترانه نباشد. یک دفعه مثلاً نیست و مجبور است، حرفیست که الان هم اینطور نیست و زنها به خوبی میتوانند دانشگاههای دخترانه را اداره کنند. بعضی از دانشگاهها که در همین اصفهان تک جنسیتی شد، نمرههایشان بالاتر شد، در حالی که زنها اداره میکردند. کسانی که میگویند نمیشود، آنها نمیخواهند و الاّ شدنی است. معلوم است وقتی یک معلم مرد در دبیرستان در مقابل صد دختر بیبند و بار باشد، چه میشود.
یک شخصی نزد امام صادق«سلاماللهعلیه» آمده بود و اصرار میکرد که آقا اجازه بده من یک جلسۀ زنانه داشته باشم. حضرت چون به او اطمینان داشتند، اجازه دادند. چند روز طول کشید و یک روز این معلم یک شوخی کرد و همه با هم خندیدند. به امام صادق«سلاماللهعلیه» خبر دادند که اینکه فرستادی در میان زنها شوخی میکند و همه با هم میخندند. آقا او را خواستند و فرمودند فلانی شنیدم در جلسه شوخی کردی. به تو بگویم اگر این تکرار شود، دین جایی نیست و تو نمیتوانی بگویی من شیعه هستم.
قبل از اینکه العیاذبالله به اینجا برسد و آیه که خواندم میفرماید: «إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمي أَنْفُسِهِمْ قالُوا فيمَ كُنْتُمْ قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِي الْأَرْضِ قالُوا أَ لَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها فَأُولئِكَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَ ساءَتْ مَصيراً»، با تازیانه جان میگیرند و میگویند چرا اختلاط بین زن و مرد داشتید. میگوید نمیدانستم و آنها میگویند دروغ میگوییم و تو میدانستی اما نکردی. حال مزهاش را بچش و باید با تازیانه جانت را گرفت. این «إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفينَ مِنَ الرِّجالِ» استثناست و در آنجاست که هیچ چارهی نباشد.
چرا قرآن اینقدر پافشاری دارد! چرا مراجع تقلید اینقدر اصرار میکنند بر روی تک جنسی شدن دبستانها و دبیرستانها و دانشگاهها! برای اینکه آنها میدانند اگر اختلاط زن و مرد شد، به جاهای بدی میرسد. پس محیط فوق العاده تأثیر دارد. اگر در محیط مسجد بزرگ شده بود و اگر در محیط مدرسه سالم بزرگ شده بود، غیر از این بود. نگویید که نمیشود، اتّفاقاً قران یک آیه دارد و میفرماید عالی میشود. اول سوره والنجم یک معجزه بزرگ برای پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» است:
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ، وَ النَّجْمِ إِذا هَوى ، ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى»[8][8]
قسم به ستارههای روشن که عالم را روشن میکند، پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» قبل از بعثتش در محیط آلوده بود و اما محیط آلوده روی او اصلاً و ابدًا تأثیر نگذاشت.
یک وقتی من یک مثال میزدم برای اینکه آیه شریفه را معنا کنم. حال همان مثال را میزنم تا ببینید محیط چقدر تأثیر دارد. البته جبر نیست اما در سرنوشت انسان تأثیر دارد. مثلاً یک حوض آب زلال و صاف و قابل آشامیدن باشد و شما یک استکان آب آلوده در این حوض بریزید، فوراً رنگ حوض را پیدا میکند. اما برعکس یک حوض آلوده باشد و یک استکان آب پاک و زلال در این حوض بریزید، فوراً رنگ حوض را پیدا میکند و استکان آب آلوده میشود. قرآن میفرماید یکی از معجزات بزرگ پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» این بود که صددرصد در محیط آلوده بود. محیط حجاز قبل از رسول گرامی خیلی خراب بود و آدم کشی افتخار آنها بود و اشاعۀ فحشا کار آنها بود. بیرحمی و دخترکشی کار آنها بود. شخصی وقتی مسلمان شده بود آمد نزد پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» و گفت یا رسول الله! یازده دخترم را زندهزنده زیر خاک کردم. پیغمبر گریه کردند و فرمودند:
«مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَمْ»[9][9]
محیط خیلی بد بود، اما پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» به تنهایی توانست در این محیط زندگی کند و این معجزه است. همۀ پیامبرها چنین بودند و همۀ این صد و بیست و چهار هزار پیغمبر و اوصیای آنها در محیط آلوده بودند، اما ذرهای در اینها اثر نداشت. همچنین مثلاً حضرت خدیجه در همین محیط آلوده با مردم تماس داشت برای اینکه از تجار نمره اول حجاز بود و افراد سالمی را مثل پیغمبر اکرم«صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم» پیدا کرده بود که برایش تجارت میکردند، اما خود حضرت خدیجه فوق العاده انسان کاملی بود. لذا نمیدانم و نمیشود و نمیتوانم در قاموس انسانها اصلاً راه ندارد و اگر بخواهد میشود و اگر بخواهد، میتواند و میداند.
باید بدانیم محیط آلوده بچههایمان را آلوده میکند. باید بدانیم محیط آلوده تأثیر روی خودمان میگذارد. یک جلسه باشد که در آن مسئله گفته شود تا یک جلسه که در آن غیبت گفته شود، معلوم است که تو هم وارد محیط میشوی و محیط آلوده روی شما اثر میگذارد و وقتی مسئله بگویند، محیط مسئله و محیط دین روی شما تأثیر میکند و تأثیرش هم حسابی و عالیست.
به عنوان مثال مرحوم ملا احمد نراقی، این مرجع تقلید، در معراج السعاده راجع به تعلیم و تعلّم میگوید که یک ماهیگیر ماهی گرفت و قشنگ بود. گفت میرویم نزد حاکم و این ماهی را میدهیم و جایزه میگیریم. قبل از آن، این آقا در مدرسۀ طلبهها رفته بود که استراحت کند. دو طلبه با هم مباحثه میکردند و بحثشان راجع به خنثی بود. یعنی اگر یک مرد یا زنی پیدا شود و ندانند این مرد است یا زن است، به او خنثی میگویند. بحث مفصل و مشکلی فقها روی آن دارند. این اسم خنثی را شنید و ماهی را نزد حاکم برد و جایزۀ حسابی گرفت. حسادت حسادتکنندگان روی حاکم تأثیر گذاشت و گفتند این جایزه برای او زیاد است و ماهی را پس بده و پولت را بگیر. از او بپرس این ماهی ماده است یا نر است و اگر گفت ماده است شما بگو من نر میخواهم و اگر گفت نر است شما بگو ماده میخواستم. بالاخره او را صدا کردند و میخواستند ماهی را به او پس دهند و گفتند این ماهی نر است یا ماده است؟ این شخص آن کلمۀ طلبهها را شنیده بود و گفت این ماهی من خنثی است. لذا گفتند جایزه دوّم را به او بدهید. جایزه دوم را گرفت و رفت. مرحوم ملااحمد نراقی میگوید مدرسه اینقدر مفید است. دنیا بخواهی با محیط خوب و آخرت بخواهی با محیط خوب. بدان این محیط در روی تو تأثیر میگذارد. یک نماز جماعت یا یک منبر تأثیر دارد. بعضی اوقات تأثیرش خیلی بالاست. من زیاد سراغ دارم که پیش من میآیند و با یک کلمه از زمین به آسمان رفتند. برعکس آن را هم زیاد سراغ دارم که یک کلمه که مورد سقوط است، او را از آسمان به زمین ساقط کرده است.