بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث ما دربارۀ يک امر مهمی بود و آن پاداش اعمال يا جزای اعمال بود. گفتم پاداش اعمال منقسم میشود به سه قسم.
يک قسمت اينکه پاکان و خوبان جزای عملشان بهشت و حيات طيب در اين دنيا و حيات طيّبتر در آخرت است، و پاداش بدان بدبختی و شقاوت و جهنم در دنيا و در آخرت است. فیالجمله در اين باره صحبت کردم.
قسم دوّم، تجسم عمل بود. اينکه هرکسی کاری انجام دهد به تناسب آن کار، عملش مجسّم میشود. لذا اعمال خوبان بهشت میشود و اعمال بدان جهنم میشود و در روز قيامت به خوبان میگويند: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنيئاً بِما أَسْلَفْتُمْ فِي الْأَيَّامِ الْخالِيَةِ»[1][1]؛ از بهشت لذّت ببريد. اين بهشتی است که خود ساخته و اين بهشتی است که در دنيا خود درست کردهاید. يعنی اعمال شما بهشت شده است. میگويند: «ذلِكَ بِما قَدَّمَتْ أَيْديكُم»[2][2]؛ اين آتش جهنم را خود افروخته و خود درست کردهايد، و بچشيد از آنچه در دنيا خودتان ساختهايد.
قرآن روی اين تجسّم عمل خيلی پافشاری دارد که مواظب باشيم اگر بهشت است، خود میسازيم و اگر جهنّم است، خود میسازيم. اگر سعادت دنياست، خود درست میکنيم و اگر شقاوت در دنياست، خود میسازيم: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»[3][3]
آدمهای پاک و خوب حتماً حيات طيّب در دنيا و حيات طيّبتر در آخرت دارند. اين بحث نيز فیالجمله گذشت.
قسم سوّمی که ناقص ماند، تجسّم عمل به معنای تغيير هويت است. يعنی اعمال ما برای ما هويّتساز است. اگر اعمال ما، اعمال خوب و رابطه با خدا و رابطه با مردم و بالاخره اعمال پاک و طاهر و مطهّر باشد، ما را يک انسان کامل میکند؛ و امّا اگر اعمال ما بد باشد، کمکم روی هويّت ما اثر میگذارد. مثلاً ظالم به صورت سگ درمیآيد: «فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَث»[4][4]
آدمهايی با اعمال زشت و آدمهای فرورفته در گناه، به صورت ميمون درمیآيند. آدمهای بیعمل و علمای بیعمل به صورت الاغ درمیآيند: «كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً»[5][5]
هرکس به تناسبش صورتبندی میشود. آدمهای خوب به صورت يک انسان کامل به صف محشر میآيند و نورانيت آنها محشر را میگيرد. بدان به آنها التماس میکنند که کاری کنيد که ما از نور شما استفاده کنيم. آنها هم جواب میدهند که اينجا جای اين حرفها نيست. اين نورانيت را بايد از دنيا تهيه کرده باشيد: «اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ»[6][6]
اين نورانيّت به اندازهای است که صف محشر را خيره میکند. فقط نورانيت هم نيست، بلکه جمال و کمال و يک انسان کامل است، مخصوصاً بعد از نوشيدن آب کوثر يعنی حقيقت حضرت زهرا«سلاماللهعلیها»، يک جمال خاصی پيدا میکنند. بهشت میروند درحالی که حورالعينها فوقالعاده جمال دارند، اما از جمال اين مردم، اين بهشتيها غبطه میخورند. آنها رو به کمال هم هستند و لحظه به لحظه سير صعودی دارند. تا خدا خدايی میکند، اينها نيز تقرّب و استکمال دارند و بالاخره رو به کمال و رو به مقام قرب الهی دارند، و اگر آدمهای ناشايسته باشند، متوغّل در گناه باشند، مثل کسی که فرورفته در لجن و فرورفته در گناه باشد، هويتش تغيير میکند. علاوه بر اينکه سياه و بدترکيب است. صدرالمتالهين در أسفار يک روايت نقل میکند که طبق آن، زشتتر از خوک و ميمون است. بدی مطلب آن است که شناخته میشود او کيست. گناهکاری که ظالم است و مبدل به سگ شده است، شناخته میشود. معلوم است که جای او جهنم است. در جهنم يک مشت وحشی به صور مختلف بايد بسوزند و از اعمال خودشان بسوزند. يعنی آتش جهنم برای آنها، اعمال خود آنهاست. اين سياهی و بدترکيبی و تغيير هويت، اعمال خود اينهاست. قرآن میفرمايد: «فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ ، وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ»[7][7]
ذرهای خوبی کنی خودش را میبينی و ذرهای بدی کني، خودش را میبيني. يعنی اگر آتش جهنم است، خود ساختهای و اگر بهشت است و آن نعمتها، باز خودساختهاي. اما اين معنای سوّم يعنی تغيير هويت، خيلی ناراحتکننده است و احتمالش هم منجّز است، ولو يک احتمال در صد احتمال باشد. قرآن و روايات که روی آن پافشاری دارند، برای همين است که انسان يک قانون محاسبهای برای خودش داشته باشد. اين قانون محاسبه و قانون مراقبه، قانون خوبی است. اينکه انسان صبح به صبح به اين فکر کند که اعمال خوب من بهشت میشود و اعمال خوب من، مرا انسان کامل میکند و اعمال خوب من، حيات طيب در دنيا و آخرت میدهد. اعمال بد، اگر خيلی شد، تغيير هويت میکند و مرا به صورت يک حيوانی درمیآورد. گزندهها به صورت مار میشوند. به اين فکر کند و بگويد اين حرف قرآن است و اين حرف اهلبيت«سلاماللهعلیهم» است. اهل معرفت نظير صدرالمتألهين در اين باره خيلی صحبت کردهاند[8][8] و اين امری يقينی و حتمی است؛ بنابراين بايد مواظب باشد، يک انسان کامل شود. بعد مراقب باشد و لحظه به لحظه بايد مراقب بود. به قول علمای علم اخلاق میگويند اگر تو سوار فيل باشي، مرتّب بايد چکشی در سر فيل بزنی و اما مثال بهتر همين ماشين شماست. شما که پشت ماشين نشستهايد، يک لحظه غفلت، سرنگونی ماشين و هلاکت شماست. نفس اينگونه است. نفس اماره يک وقت انسان را به بدبختيها میرساند. بايد مراقب آن بود و اين قانون مراقبهای که میگويند برای همين است. اولی حسابرسی و بررسی و اين دومی مراقبه است. و بالاخره در شب حسابرسی کند. حتی امام موسی کاظم«سلاماللهعليه» میفرمايند: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِّ يَوْمٍ»[9][9]
شيعه نيست کسی که هر روز حساب خودش را نرسد. يعنی در شب حساب کند و ببيند آيا در عالم ملکوت سياه چهره است يا نورانی است؟ آيا امروز گناه کرده و آن گناه تغيير هويت به او داده يا نه؟ اگر العياذبالله غيبت و تهمت و شايعه و زخم زبان و مسخرگی و امثال اينها باشد، بداند اينها انسان را به مرور زمان به صورت پلنگ يا گرگ درمیآورد.
اين سخنهای چو مار و کژدمت
مار و کژدم میشود گيرد دمت
حساب کند که نمازها چطور بوده است و بداند آدم بینماز نمیتواند به صورت انسان وارد صف محشر شود و بداند آدم بینماز کارش منجر به شقاوت وبدبختی میشود و ببيند وضع رابطه با خدا و رابطه با مردمش چگونه بوده است؟ اگر خوب بوده، شکر کند تا خدا زيادتر کند و توفيق بيشتری دهد: «وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزيدَنَّكُمْ»[10][10]
و اگر بد بوده، جبران کند، توبه و انابه کند. اين میشود که کسی که به صورت سگ درآمده، آدم شود و توبه و انابه او را آدم میکند. جداً پشيمانی از گذشته و جداً جبران مافات داشته باشد و تضرّع و زاری و در دل شب از گناه ناليدن و بالاخره موقع خواب که میخواهد محاسبه کند، اگر روز بدی داشته است، به آن روز اهميّت دهد و جبران کند و بداند در عالم ملکوت تغيير کرده است.
ما معلم اخلاقی داشتيم که صبحهای جمعه به مدرسه حجتيه میآمد و قبل از دعای ندبه، اخلاق میگفت. خدا رحمتش کند، مرحوم آيت الله آقا شيخ عباس تهرانی عالی بود. يک وقت در بحثها میگفت شبها مرا از عالم ملکوت صدا میکنند. گاهی میگويند: آقا بلند شو و گاهی میگويند: آشيخ عباس بلند شو و گاهی میگويند: عباسی بلند شو و گاهی اسمم را نمیآورند و با بیمحلی مرا هُل میدهند. فکر میکردم که چرا در عالم ملکوت تغيير اسم دارم. ديدم اعمال روز من در صدازدن شب تأثير کرده است. اگر اعمالم خوب بوده، آقا بودم و اگر اعمالم متوسط بوده، آقا شيخ عباس بودم و اگر اعمالم بد بوده يعنی غفلتی بوده، او را صدا نمیزنند يا بد صدا میزنند.
بايد توجّه داشته باشيم که اعمال ما مثل رنگ جوهر است. جوهر هر رنگی داشته باشد، اگر شما انگشتتان را در اين جوهر بزنيد، رنگی میشود. اگر سفيد باشد، سفيد میشود و اگر سرخ باشد، سرخ و اگر سياه باشد، سياه میشود. اعمال ما نظير عرض و ما نظير جوهريم. عرض روی جوهر است، يعنی اعمال ما، ما را رنگی میکند. گاهی رنگ خدا میهد: «صِبْغَةَ اللَّهِ وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً وَ نَحْنُ لَهُ عابِدُونَ»[11][11]؛ رنگ خدا چه رنگی خوبی است. گاهی رنگ خدا پيدا میکنيم. نورانيّت و استکمال و انسانيّت کامل پيدا میکنيم. اين با عمل میشود و جداً با خداترسی و اينکه روح خداترسی در عمق جان ما باشد و رابطه با خدا محکم و رابطه با مردم محکم و عالی و مرضیخدا باشد و بالاخره با تقوا میتوانيم يک انسان کامل شويم. بعد هم تنها اين نيست، بلکه دم مرگ چهارده معصوم میآيند و ما در خدمت چهارده معصوم قبض روح میشويم و اين چه شيرين است.
امّا اگر اعمال بد باشد، مثل رنگ و انگشت شما، اول سياه میشويد. میگويند فلانی روسياه است يعنی گناه کرده و آبرويش رفته و روسياه است. در عالم ملکوت هم روسياه میشود. اما با گناه روی گناه، اين تغيير پيدا میکند و از انسانيت میافتد. کمکم به تناسب اعمال صورتبندی میشود. گاهی به صورت ميمون درمیآيد. اين آدمهای بیبندوبار و آدمهايی که متوغّل در فحشا هستند، گاهی به صورت میمون درمیآيند. درندهها و مال مردمخورها و بالاخره افرادی که با زبانشان آبروی مردم را میبرند و تهمت میزنند و بعد از تهمت، غيبت میکنند و بعد از غيبت، زخم زبان دارند، اين کارها او را به صورت سگ درمیآورد.
پس اگر خوب است، خود میکنيم و اگر بد است، خود میکنيم و از همه تقاضا دارم اين قانون محاسبه را داشته باشيد. صبح به صبح روی اين حرفها فکر کنيد و بعد هم مراقبت کامل کنيد تا شب و شب حساب دقيقی از خودتان بگيريد. مواظب باشيد شيطان در اينجا میآيد. کلاه سر خدا نمیتوان گذاشت و کلاه روی سر خودتان نگذاريد و جداً دقيق حساب کنيد. اينکه امروز چه شد، آيا تغيير هويت پيدا کردم يا نه، آيا نورانيت و انسانيت پيدا کردم يا نه؟! اگر خوب باشد، شکر کنيد و اگر بد باشد، قابل جبران است. اين میشود کسی که در عالم ملکوت سگ است، آدم شود. البته با توبه و انابه میشود. قرآن میفرمايد: «يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئاتِهِمْ حَسَنات»[12][12]
ممکن است راه صدساله را يک لحظه بپيمايد. جداً اگر توبه کند و جداً دست از کارها بردارد، آن حالت رفع میشود و قرآن میفرمايد حالت انسانيّت به او دست میدهد.
بحث بعد به اميد خدا فصل هفدهم راجع به عالم برزخ است.