بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمدلله ربّ العالمین والصلاة والسّلام علی خیر خلقه أشرف بریته ابوالقاسم محمّد صلی الله علیه و علی آله الطیّبین الطاهرین و عَلی جمیع الانبیاء وَالمُرسَلین سیّما بقیة الله فی الأرضین و لَعنة الله عَلی اعدائهم أجمعین.
بحث اين مدّت ما دربارۀ معرفت نفس بود، يعنی انسانشناسی و خودشناسي. در ميان بحثهای اخلاقي، از بالاترين بحثهاست و يا لاأقل از بالاترين بحثهاست. پانزده فصل در اين باره با شما صحبت کردم. فصل شانزدهم بحث ما که بحث ارزندهای است، راجع به عالم برزخ است. وقتی ما مُرديم، عالمی هست بين دنيا و آخرت، و ما در آنجا زندگی میکنيم تا اينکه صور اسرافيل بدمد و همه نابود شوند الاّ وجه الله: «كُلُّ شَيْءٍ هالِكٌ إِلاَّ وَجْهَهُ»[1][1]. سپس خداوند خطاب می کند: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ»[2][2]؛ تا ارادۀ حق تعلّق گيرد و صور ميکائيل همۀ ما را زنده کند و آن قيامتی که هزار و چهارصد آيه در قرآن راجع به آنست، متحقق شود و خوبها به بهشت روند و بدها که چارهای نباشد به جز جهنم، به جهنم روند. به اين عالم برزخ میگويند. آيا ما چنين عالمی داريم يا نه؟!
قرآن در آيات فراوانی میفرمايد چنين عالمی هست. قرآن میفرمايد افراد دم مرگ که توجه میکنند که دستشان از اين دنيا خالی شده است و بايد بروند، اما چيزی ندارند. با خدا درد و دل میکنند که: «رَبِ ارْجِعُون، لَعَلِّي أَعْمَلُ صالِحاً فيما تَرَكْتُ كَلاَّ إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون»[3][3]؛ اينها که دستشان خاليست، برای آخرتشان کاری نکردهاند، از خدا تقاضا میکنند که خدايا! ما را برگردان به اين دنيا تا اينکه دست پر برای آخرت رويم. خطاب میشود محال است. اما يک جمله در قرآن هست که میفرمايد: «إِنَّها كَلِمَةٌ هُوَ قائِلُها»[4][4]؛ اين دروغ میگويد و اگر به دنيا برگردد باز همين آش است و همين کاسه. بعد قرآن میفرمايد: «وَ مِنْ وَرائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون»[5][5]؛ بين اين دنيا و آخرت عالمی هست به نام برزخ و همه بايد تا روز قيامت در اين عالم برزخ باشند.
آيات ديگری هم هست که در روز قيامت بعضيها میگويند: «رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْن»[6][6]؛ خدايا دوبار ما را زنده کردی و دوبار ميراندي. يعنی يک بار انسان میميرد و در عالم برزخ است تا کمکم صور اسرافيل بدمد و مرگ دوم پيدا شود و کمکم صور ميکائيل بدمد و زنده شود برای حساب و کتاب روز قيامت. يک حيات الان داريم و در عالم برزخ داريم و يک حيات هم در روز قيامت داريم. دو مرگ هم داريم: يکی مرگی که میميريم به عالم برزخ میرويم و يکی هم میميريم و هيچ کسی جز خدا نيست و فقط اهلبيت«سلاماللهعليهم» هستند و آنها مردنی نيستند. بالاخره پروردگار عالم خطاب عجيبی میکند که: «لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ» و اين شايد ميليونها سال طول بکشد. بعد همه را زنده میکند. به قول قرآن با يک چشم برهم زدن و به قول قرآن با صور ميکائيل و دميدن در آن شيپور حيات، همه زنده میشوند.
اين آيه هم میگويد ما عالم برزخ داريم. نمیدانيم عالم برزخ چيست و عالم قيامت چيست؟ يعنی عالم قيامت و نحوۀ بهشت و جهنّم و حساب و کتاب روز قيامت و همۀ اينها دورنماست. يعنی قرآن گفته تعبّداً بگوييد هست و استدلالاً بگوييد هست و اما خصوصيّات قيامت را هيچکس نمیداند.
عالم برزخ نيز چنين است. خصوصيات عالم برزخ را نمیدانيم، اما تا اين اندازه میدانيم و مسلّم است هم از نظر قرآن و هم از نظر روايات اهلبيت که خوبها در خدمت اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» و زير ولايت اميرالمؤمنين در وادیالسّلام هستند. يعنی پرچم اميرالمؤمنين و زير پرچم ولايت يک زندگی فوقالعاده لذّتبخشی دارند. به اندازهای لذّتبختش است که اين زندگی که ميليونها سال طول میکشد، برای او يک لحظه است و به قول قرآن نصف روز است. معلوم است زير پرچم ولايت زندگی کند، يک زندگی فوقالعاده رفاهی است. پيغمبر اکرم«صلی الله علیه وآله وسلّم» میفرمايند يک بهشت است: «رَوْضَةٌ مِنْ رِيَاضِ الْجَنَّةِ أَوْ حُفْرَةٌ مِنْ حُفَرِ النِّيرَانِ»[7][7]
لذا شما و کسی که شيعه است، يعنی تاسرحد عشق ولايت و اهلبيت را دوست دارد و از نظر شعار هم شعار يا علی و شعار اهلبيت«سلاماللهعليهم» دارد و از نظر عمل نيز مطيع ولايت و مطيع اهلبيت«سلاماللهعليهم» است، زير پرچم ولايت خوش و خرم است و لذتش هم نظير لذت بهشت است و يک بهشت برزخی دارد. در روايات هم زياد آمده و در آيات هم زياد آمده که بهشت برزخی به گونهای است که هرچه بخواهد در آن بهشت هست. الاّ اينکه بين است و نه دنياست و نه آخرت است و اما لذتبخش و عاليست. اين برای خوبهاست. و اما برای بدها خيلی سخت است. برای ضد ولايتیها، برای کسانی که به راستی به فکر آخرت نبودهاند، برای کسانی که آن محبّت را نداشتهاند و آن اطاعت را از ولايت نداشتهاند، مثلاً آدم بینماز، آدم قسیّالقلب و آدمی که مقيّد به ظواهر شرع نيست، برای او خيلی مشکل است. به اندازهای مشکل است که يک ساعتش، مثل ميليونها سال است.
يکی از خصوصيات حضرت عيسی«علیهالسّلام» که قرآن میفرمايد، اين بود که مرده را زنده میکرد. البته با تناسب و با اقتضای معجزه بود. در روايت میخوانيم که يک مردهای را زنده کرد که آثار قبر نداشت و مثلاً صد سالی بود که مرده بود. ديدند که پير است، اما نشاط حسابی دارد و جوان شده است. ديدند يک جوان حسابی و به تمام معنا زيبا شده است. حضرت از او پرسيدند چند وقت است که مردهاي؟ گفت من همين الان مردم. همين که گفتم زير پرچم ولايت هزاران سال يک لحظه است. اين گفت من همين الان مردم. مرا در قبر گذاشتند و روی مرا پوشاندند و همه رفتند و من تنها شدم و ناگهان دری در قبر من پيدا شد و وارد آن در شدم و يک باغ آنجا بود. چقدر زيبا بود و حورالعينم به استقبالم آمد و سلام و تعارف کرديم و در اين حين گردنبندش پاره شد و نشستيم با هم گردنبند را جمع میکرديم و تو ما را صدا کردي.
حضرت عيسی دومی را زنده کرد. در روايات دارد هنوز آب قبرش خشک نشده بود. ديدند جوان بوده اما سوخته و پيری زودرس گرفته و بيحال است. حضرت عيسی پرسيدند چند وقت است که مردهاي؟ گفت شايد هزار سال است. مرا در قبر گذاشتند و نتوانستم جواب و سوال کنم و اعمال بدم مجسّم شد و قبر من گودالی از جهنّم شد و من در اين چاه جهنّم بايد زندگی کنم تا روز قيامت. اما به اين توجه کنيد و به اين فرضيۀ نسبيّت انیشتين که برای او هزار سال يک لحظه و برای اين يک لحظه، هزار سال است. اين عالم برزخ است. دربارۀ خصوصياتش بايد بعد صحبت کنيم که آيا شفاعت هست يا شفاعت نيست؟! آيا اين اذيتها که هست اگر شيعه باشد بالاخره پاک میشود يا نه و بالاخره وضع چيست؟!
مطلب ديگر اينکه دم مرگ اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» حتماً برای همه میآيند.اميرالمؤمنين در اشعاری که منسوب به ايشان است، میفرمايند:
«یا حارُ هَمْدان مَنْ یَمُتْ یَرَنی مِنْ مُؤْمِن أوْ مُنافِق قُبُلاً»[8][8]
من برای احضار روح اين میآيم، هرکه باشد، شيعه باشد يا غيرشيعه باشد. اگر آدم خوبی باشد و آدم پاک و منزهی باشد و شيعۀ خالص باشد. از نظر دل شيعه باشد و تا سرحد عشق ولايت دوست دارد و از نظر شعار هم شعار يا علی او لذتبخش است. شعار اهلبيت و جشنهای عيد و عزاداريها به جاست و اما عمده اطاعت از اهلبيت«سلاماللهعليهم» در عمل است. وقتی اميرالمومنين«سلاماللهعليه» آمدند، يک تبسم در صورت او میکنند و آنگاه همۀ غمها میرود و همۀ نگرانيها فراموش میشود و چيزی نمیبيند به جز جمال مقدّس علی«سلاماللهعليه». لذا اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» به کسی که میخواهد او را قبض روح کند اجازه میدهد و برای اينگونه افراد خود ملکالموت میآيد. علامه مجلسی«رضواناللهتعالیعليه» به مرحوم جزائری گفت: گلی به من داد بو کردم و مُردم.
راجع به بدها هم اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» میآيند و آنها نمیتوانند اميرالمؤمنين را به صورت واقعی ببينند. استاد بزرگوار ما حضرت امام در وقتی که راجع به این موضوع صحبت میکردند خيلی ناراحت میشدند و میگفتند: اين نمیتواند اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» را به صورت امامت و آن جمالی که بعد از خدا مثل جمال اهلبيت نيست و آن محبت و رأفت خدايی در مولا اميرالمؤمنين را ببيند و مولا را العياذبالله به صورت بدی میبيند و با دشمنی اميرالمؤمنين از دنيا میرود؛ برای اينکه اميرالمؤمنين به کسی که آمده او را قبض روح کند، اجازه میدهد. وای به کسی که با دشمنی علی از دنيا برود. برای اين عالم برزخ بزرگان خيلی نگرانند و چه گريهها در شبها و زاريها با شاگردهايشان داشتهاند که اين عالم برزخ چه میشود. اگر العياذبالله نتوانيم صورت اميرالمؤمنين را به صورت واقعی و به صورت ولايت ببينيم و اگر راضی نباشيم به اجازۀ اميرالمؤمنين برای قبض روحمان و به زور قبض روح شويم، چه میشود؟! لذا از همۀ شما تقاضا دارم شبانه روز لاأقل دو سه دقيقه يا چهارپنج دقيقه فکر اين را بکنيد که اگر الان دم مرگ باشيد، چگونه اميرالمؤمنين«سلاماللهعليه» را میبينيد؟ اگر شيعۀ تابع اهلبيت«سلاماللهعليهم» باشيد، خوشا به حالتان و جايتان هم خدمت اميرالمؤمنين و خدمت اهلبيت است: «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً»[9][9]
قرآن میگويد: به! چه عاليست. پيش همۀ اهلبيت و پيش همۀ مراجع تقليد و پيش همۀ بزرگان و پيش همۀ اهل معرفت است. قرآن میگويد به! چه رفقای خوبی هستند.
[1][1]. قصص، 88: «جز ذات او همه چيز نابود شونده است.»
. غافر، 16: «امروز فرمانروايى از آنِ كيست؟ از آنِ خداوند يكتاى قهّار است.»
. المؤمنون، 99و100: «پروردگارا، مرا بازگردانيد، شايد من در آنچه وانهادهام كار نيكى انجام دهم. نه چنين است، اين سخنى است كه او گوينده آن است و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد.»
[4][4]. المؤمنون، 100: «اين سخنى است كه او گوينده آن است»
[5][5]. المؤمنون، 100: «و پشاپيش آنان برزخى است تا روزى كه برانگيخته خواهند شد»
[6][6]. غافر، 11: «پروردگارا، دو بار ما را به مرگ رسانيدى و دو بار ما را زنده گردانيدى.»
. بحارالانوار، ج 6، ص 275.
. النساء، 69: «و كسانى كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمره كسانى خواهند بود كه خدا ايشان را گرامى داشته [يعنى] با پيامبران و راستان و شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند»