جستجو :
اَللّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَن صَلَواتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلى آبائِهِ في هذِهِ السّاعَةِ وَ في كُلِّ ساعَةٍ وَلِيّاً وَ حافِظاً وَ قائِداً وَ ناصِراً وَ دَليلاً وَ عَيْناً حَتّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فيها طَويلاً
امروز: ۱۴۰۳ جمعه ۲ آذر


 
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ دوازدهم: انسان، حامل امانت الهی
  • پيام تسلیت در پى شهادت حجت‌الاسلام والمسلمين سيدحسن نصرالله
  • پیام در پی جنایات اخیر رژیم صهیونیستی در لبنان
  • پيام تسلیت در پی حادثۀ اندوهبار معدن طبس
  • پيام تسلیت به مناسبت ارتحال حضرت آيت‌الله محفوظى«رضوان‌الله‌عليه»
  • پیام خطاب به حضرت آیت‌الله العظمى شبيرى زنجانى«دامت‌بركاته‌الشّريف»
  • پیام به نشست نکوداشت علّامۀ مجلسی«قدّس‌سرّه‌الشّریف»
  • درس اخلاق؛ انسان در قرآن، جلسۀ یازدهم: هدف از خلقت انسان(5)
  • پیام در پی شهادت جناب آقای اسماعيل هنيّه«رحمة‌الله‌علیه»

  • -->

    عنوان درس: اختلاف در مواریث
    موضوع درس:
    شماره درس: 145
    تاريخ درس: ۱۳۸۵/۴/۵

    متن درس:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم.رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدة من لسانی یفقهوا قولی.

    مسئله ای که ناقص ماند و بنا شد شما مطالعه بکنید و از مطالعه شما استفاده بکنیم این بود.اگر یک مادری با بچه اش مُرده اند مثلاً زیر آوار رفته اند و نمی دانیم که اینها با هم مرده اند آیا مادر اول مرده است بعد بچه؟یا بچه اول مرده است و بعد مادر؟و اختلاف افتاد بین ورثه آن بچه و بین ورثه آن زن که مرحوم محقق اینجا فرض کرده اند اختلاف افتاد بین برادر آن زن و بین شوهر آن زن،آن شوهر می گوید اول زنم مرده است بعد بچه ام پس همه ما ترک مال من است و تو برادر هیچ ارث نم بری اما آن برادر می گوید اول بچه مُرده است بعد آن زن که دیگر خواه نا خواه معمولاً می شود نصف مال،مال آن برادر و نصف مال،مال آن شوهر و اختلاف سر آن نصف است تقریباً،البته کسری هم دارد دیروز گفتم که چون کتاب ارث نمی خواستند بگویند راجع به آن ربع و سدس و امثال اینها صحبت نکرده اند خواستند ببینند آیا این برادر ارث می برد؟علی کل حال آن شوهر که نصف ارث را می برد در این باره حرفی نیست حرف در این است که این برادر آیا ارث می برد یا نه؟مسئله از نظر ما دیروز می گفتیم خیلی مسئله واضحی است مثل اختلاف در املاک است مثل اختلاف در عقود است مثل اختلاف در مواریث است آن مسایلی که گذشت از نظر ما مسئله معلوم است و آن این است که اگر احدهما بینه دارند خب آن بینه کار می کند و اگر احدهما بینه ندارند یا هر دو بینه دارند تعارض می کنند مثل آن که اصلاً بینه نباشد،اگر احدهما قسم بخورد مسئله درست می شود اگر جای قسم باشد اگر هر دو قسم بخورند یا هیچ کدام قسم نخوردند مسئله مشکل و بغرنج می شود نوبت به قرعه می رسد،قرعه می کشند اگر آن قرعه گفت مادر اول مرده آن برادر محروم از ارث می شود اگر قرعه گفت که بچه اول مرده است،خواه نا خواه آن برادر ارث می برد لذا قرعه کار می کند اگر احدهما بینه دارند بینه و الا اگر هر دو بینه ندارند یا هر دو بینه دارند یا هر دو قسم خوردند دیگر نوبت می رسد به قرعه و قرعه مسئله را حل می کند لذا از نظر ما مسئله بدون اشکال است و یک نسق در اختلاف در اموال در اختلاف در عقود در اختلاف در مواریث بعدش هم در اختلاف در نسب یک نسق ما می رویم جلو و دلیل ما هم همین است.دلیل ما هم،هم دلیل عرفی است هم دلیل شرعی.بالاخره آنجا که بینه است بینه کار می کند عقلاً،شرعاً آنجا که بینه نیست قسم کار می کند عقلاً شرعاً آنجا که قسم نیست قرعه کار می کند عقلاً،شرعاً دلیل هم داریم و بحثها هم همه دیگر روی این مسئله ای که عرض کردم گذشته و مسئله اشکالی ندارد.

    اما مرحوم محقق مسئله را مشکل کرده است آن هم خیلی مشکل کرده است برای این که ایشان می فرمایند اگر بینه باشد بینه کار می کند اگر بینه نباشد نه قسم،نه قرعه هیچ کدام و هیچ کدام اینها از یکدیگر ارث نمی برند لذا مشکلی که در مسئله هست این است که در مثل مثلاً تصادفها یا همین مسئله ما و امثال اینها مشهور در میان اصحاب این است که مثلاً قانون عدل و انصاف اقتضا می کند همه اینها از یکدیگر ارث ببرند این قول مشهور است لذا این قول مشهور است مثلاً اگر پسری و پدری با هم مُردند و نمی دانیم کدام جلوتر مُرده اند مشهور در میان فقهاء در رساله ها هم الان هست در رساله خود من هم هست این است که هم پسر از پدر ارث می برد هم پدر از پسر ارث می برد و معمولاً این جور می شود که پدر از پسر ارث می برد یک ششم و آن پسر از پدر ارث می برد اگر مثلاً یک برادر باشد همه مال ،اگر دو تا برادر باشند و ورثه نداشته باشند مال را نصف می کنند دیگر خواه نا خواه وقتی بخواهیم بگوییم این از او ارث می برد آن هم از او ارث می برد آن پسر نصف می برد منهای یک ششم ،مشهور در میان اصحاب این است.مرحوم محقق هم اینجا تقریباً همین را می گویند برای اینکه مرحوم محقق هم در اینجا می فرمایند که آن بچه از مادرش ارث نمی برد مادرش هم از بچه ارث نمی برد بلکه آن پدر بچه از بچه ارث می برد آن برادر هم از خواهرش ارث می برد مثل این که اگر بچه نداشت چه جوری آن برادر ارث می برد حالا هم این جور است در آنجا چه جور اگر بچه نبود آن مرد از زنش ارث می برد الان هم این طور است این فتوای محقق است در اینجا.آن وقت حالا فتوایشان بگویید فتوای مشهور و قانون عدل و انصاف و امثال اینها.

    اما چیزی که مسئله را مشکل کرده و بنا شد از شما استفاده بکنیم دو چیز است:

    1-                   مرحوم محقق می فرمایند اگر بینه باشد بینه کار می کند و اما اگر بینه نباشد قانون عدل و انصاف کار می کند خب حرف این است اگر بتواند کار بکند قسم و اقرار هم می تواند کار بکند و اما اگر قانون عدل و انصاف باشد خب نه بینه کار می کند نه قسم کار می کند نه اقرار .این که ایشان فقط بینه را می گوید نه یمین را خب کار مشکلی است مرحوم صاحب جواهر هم معترض هستند می فرمایند که بله قرعه را نمی گویند اما اگر بینه کار بکند خب یمین هم کار می کند و اما بینه کار بکند نه یمین این معنا دارد این یک اشکال مهم به مرحوم محقق است.

    2-                   یک اشکال مهمتر این است که چرا ما روی قواعدی که خود شما یاد ما داده اید جلو نیایم؟ و ما بگوییم که روی قاعده اگر بینه در کار است بینه ،اگر بینه در کار نیست قسم اگر قسم در کار نیست قرعه و چرا روی قواعد جلو نیاییم؟چه چیزی جلوی ما را می گیرد؟لذا این اشکال دوم از اشکال اول مهمتر است که اشکال اول این است چرا ادله را نصف کرده اید اینجا؟اشکال دوم این است که چرا ادله را نیاورده اید اینجا؟آنوقت یک حرفی دارند به جای این حرفها مرحوم محقق که این عجب تر از هر دو است و آن این است که می فرمایند اگر بینه کار کند بینه اگر نه هیچ کدام دیگری ارث نمی برند.چرا؟می گویند برای اینکه باید وارث متحقق بشود یقینی بشود و تا وارث متحقق نشود نمی توان ارث ببرد.

    اشکال سوم از اشکال اول و دوم مهمتر است و آن این است که وارث باید متحقق بشود این یعنی چه؟خب وارث به واسطه بینه متحقق می شود که خودتان می گویید وارث به واسطه قسم متحقق می شود وارث به واسطه قرعه متحقق می شود گاهی علماً متحقق می شود وارث مثل این،این که یک کسی مرده،پدر می دانی این هم پسرش است اما یک کسی مرده بگوییم بینه کار می کند دیگر یمین اینجا کار نمی کند برای اینکه باید متحقق بشود این ورثه خب با قسم متحقق می شود دیگر و این اشکال سومی است که به محقق داریم لذا عبارت محقق را هم بخوانیم ببینیم جواب این سه تا اشکال را می دهید.

    می توانید بدهید یا نه ؟

    حالا یک خلاصه گیری کنم بعد عبارت بخوانند اگر یک زنی یک بچه ای مرده باشد و اشکال در این باشد که بچه اول مرده است یا زن؟قاعده ای که ما آمدیم جلو اقتضا می کند اگر بینه در کار است بینه کار می کند اگر نه قسم کار می کند اگر نه قرعه کار می کند لذا در این جا بینه که خیلی مشکل است پیدا بشود قسم هم بخورد این که می دانم آن اول مرده خیلی کم پیدا می شود معمولاً می رسد به قرعه،قرعه می کشند به نام هر کدام آمد تقدم و تأخر ،مثلاً در اینجا دو تا رقعه مثلاً آن زن اسمش عفت است و می نویسند عفت 1 و روی آن می نویسند مثلاً حسن 2 به بچه ای می گویند یکی از اینها را بردار هر کدام را برداشت آن اول مرده اما مرحوم محقق در این مسئله این جور نمی گویند،می گویند اگر بینه باشد بینه کار می کند اما قسم و قرعه در اینجا کار نمی کند این یک اشکال به مرحوم محقق چرا کار نمی کند چرا؟

    اشکال دوم این که این مال را پدر به نسبت می برد آن برادر هم ارث آن خانم را می برد خب این هم به چه دلیل؟ حرف عمده این که دلیلی که مرحوم محقق می آورند این است که می گویند برای اینکه وارث باید متحقق بشود و در اینجا وارث متحقق نیست خب به ایشان می گوییم خب چه طور با بینه شما متحققش کردید ؟ما هم با قسم ،با قرعه متحققش می کنیم.

    چهار پنج تا قول در این مسئله مشکل هست و مشهور گفته اند هر دو از همدیگر ارث می برند اما بعضی هم که آن هم تقریباً مشهور است می گفتند قرعه که من الان راجع به قرعه صحبت کردم اما حرف مرحوم محقق را نه این مسئله در جاهای دیگر ندیده ایم گفته باشند.

    حالا عبارت مرحوم محقق را ببینید.«اذا ماتت امرأة و ابنها فقال اخوها مات الولد اولاً ثم المرئة فالمیراث لی و الزوج نصفان»گفته مال را باید دو قسمت بکنید یک قسمت مال زوج،برای اینکه زوج نصف می برد یک قسمتش هم مال من«و قال الزوج بل ماتت المرأة ثم الولد فالمال لی»همه مال،مال من است.ایشان می فرمایند که«قضی لمن تشهد له البینة»خب می گوید بینه کار می کند اگر بینه ای پیدا بشود بگوید بچه اول مرده آن بینه کار می کند « قضی لمن تشهد له البینة و مع عدمها لا یقضی با حدی الدعویین»به هیچ کدام از دو تا دعوی عمل نمی شود یعنی نوبت به قسم نوبت به قرعه و اینها نمی رسد اصلاً دیگر باب قضاوت نیست. « لا یقضی با حدی الدعویین»اگر بینه در کار نباشد«لانه»دلیلش چیست؟«لانه لا میراث الا مع تحقق الحیاة»خب وقتی که « لانه لا میراث الا مع تحقق الحیاة»تحقق حیات را در مسئله نمی دانی پس بنابر این قاضی نمی تواند روی یمین یا روی قرعه حرف بزند آن وقت پس چه جور می شود؟می فرمایند که « لا یقضی با حدی الدعویین لانه لا میراث الا مع تحقق الحیاة فلا ترث الامّ من الولد»صاحب جواهر می گوید«لعدم العلم بحیاتها»برده است روی تحقق، حالا ایشان هم نگفته بودند معلوم بود .«فلا ترث الام من الولد و لا الابن من امه»پس چه جور می شود؟«و یکون ترکة الزوجة بین الاخ و الزوج»خب عبارت مرحوم محقق واضح است دیگر.می فرمایند که در مسئله اگر بینه در کار است بینه کار می کند اگر بینه نداشته باشد احدی الدعویین دیگر بدون دلیل است نمی شود قاضی روی آن حکم بکند بلکه قاضی باید این جوری حکم بکند بگوید که علم به وارث این زن یا این بچه نداریم وقتی علم نداریم این وارث است یا آن وارث است دیگر باید بگوییم که آن علم داریم این است که این بچه این پدرش است پس از ترکه او این پدر ارث می برد آنچه علم داریم این است که این زن این برادرش است پس این زن هر چه دارد مال برادرش است که تقریباً این قول همان قول مشهور است که می گویند هر کدام از یک دیگر ارث می برند.این حرف محقق.

    ما سه تا ایراد به مرحوم محقق داریم اگر نتوانید جواب بدهید دیگر حرف محقق هیچ بر می گردد به آن حرفی که ما ابزارمان بوده همه جا و آن،این است که اگر بینه باشد بینه اگر بینه  نباشد قسم،اگر قسم نباشد قرعه.

    حالا ایشان می گویند که بینه آری کار می کند یمین و قرعه نه کار نمی کند.چرا؟اگر کار نمی کند هیچ کدام کار نکند اگر کار می کند همه کار بکنند و اما بینه کار می کند آن دو تا کار نمی کند نمی شود.این یک حرف است.وقتی که این دو تا مدعی هستند من جهة مدعی هستند من جهة منکر هستند حالا الان این آقا که بینه ندارد می گوید من یقین دارم بچه اول مرده،می گوید که بینه داری؟می گوید نه.می گوید خب قسم بخور.بگوییم این که می گوید من یقین دارم بچه اول مرد اگر بینه داشته باشد کار می کند اما قسم نمی تواند کار بکند قرعه هم کار بکند چرا؟

    یک اشکال دیگر مهمتر از این اشکال است و آن،این است که ایشان می فرمایند« لا یقضی با حدی الدعویین»چرا؟« لانه لا میراث الا مع تحقق الحیاة»باید حیاة متحقق بشود تا بشود وارث می گوییم خب در بینه متحقق است مگر؟نه. بینه می آید متحققش می کند خب حالا وقتی که بینه نیست قسم آن را متحقق می کند وقتی که قسم نیست قرعه متحققش می کند.

    اگر علم است هیچ کدام علم آور نیستند اگر حجت است هر سه حجت هستند.

    حرف سومی که به مرحوم محقق داریم خب حالا دلیل شما چیست؟اگر آن دلیل قانون عدل و انصافی که مشهور می گویند همه از همدیگر ارث می برند خب حالا بگویید روایت هم روی آن هست اما این حرف محقق نه روایت روی آن است نه قانون عدل و انصاف است هیچ کدام و این دلیل ایشان که باید وارث متحقق بشود هیچ وجه ندارد.

    من دارم می گویم که بینه اگر کار بکند قسم هم کار می کند شما می فرمایید نه.چرا نه؟یعنی کجا داریم که این جور نباشد؟یعنی اصلاً نداریم در باب قضا و شهادات تا اینجا که بینه کار بکند،قسم نتواند کار کند گاهی بینه نمی تواند کار کند قسم هم نمی تواند،نوبت به قرعه است گاهی بینه می تواند کار کند قسم هم کار می کند.این چه ان قلت قلتی دارد؟من به شما می گویم وارث باید متحقق باشد تا ارث ببرد می گویم خب این تحققش گاهی به واسطه علم است گاهی به واسطه علمی است آن علمی یا بینه است یا قرعه.حالا ما بگوییم که علم و بینه کار می کند اما یمین و قرعه کار نمی کند.چرا؟«لعدم تحقق الوارث».

    اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر ایشان بحث را خیلی مفصلش می کند و علی کل حال می رسد به ابن جا اسم قرعه را نمی آورد یا می آورد جای دیگر و اما آنچه الان اینجا می فرماید که خب همان طور که بینه کار می کند یمین هم کار می کند جای بینه کجاست؟این که مثلاً این برادر یقین داشته باشد بچه اول مرد و اما پدر بگوید خیر زنم اول مرد و آن برادر بینه ندارد قسم می خورد می گوید والله اول مرد بخواهد بودقسم بخورد نمی تواند برای این که نمی داند کدام جلوتر مرده اند اما او می تواند چنانچه اگر بینه داشته باشد دو تا شاهد عادل دیده باشند بچه اول مرده خب بینه کار می کند اگر بینه نبود قسم هم نبود نمی دانیم کدام جلو مرده کدام عقب القرعه کل امر مشکل قرعه کار می کند این هذا کله آنجا که یقین داشته باشند احدهما یا ادعای یقین بکنند تا این که بینه داشته باشند احدهما یا ادعای یقین بکنند یا این که بینه داشته باشند احدهما و اما آنجا که هر دو ادعای علم دارند و هیچ کدام بینه ندارند یا هر دو ادعای علم می کنند و هر دو بینه دارند بینه ها تساقط می کنند و این که مرحوم محقق می فرمایند که آن فرض کرده اند آنجا که یک طرف بینه باشد،نه.یک فرض دیگرش هم این است که هر دو طرف داشته باشند یا هر دو طرف قسم بخورند در باب دعوی خب همین است آن می گوید خانه مال من است آن می گوید خانه مال من است واقعاً هر دو می دانند چه خبرهاست اما ادعاست و روی بینه هر دو عمل می شود اگر احدهما بینه دارند و دیگری نه آن بینه مقدم است اگر هر دو بینه دارند تساقط می کند وقتی تساقط کرد یا هیچ کدام بینه نداشتند دیگر نوبت تحالف می شود اگر یک کدام قسم خوردند حق با آنها می شود اگر هر دو قسم خوردند ساقط می شود دیگر هیچ ابزار دعوی نداریم نوبت می رسد به القرعة کل امر مشکل.

                                                                     و صلی الله علی محمد و ال محمد.

     

    چاپ دانلود فايل صوتي
    احکام
    اخلاق
    اعتقادات
    اسرار حج
    مناسک حج
    صوت
    فيلم
    عکس

    هر گونه استفاده از مطالب این سایت با ذکر منبع بلامانع می باشد.
    دفتر مرجع عاليقدر حضرت آية الله العظمى مظاهری «مدّظلّه‌العالی»
    آدرس دفتر اصفهان: خيابان عبد الرزاق – کوی شهيد بنی لوحی - کد پستی : 99581 - 81486
    تلفن : 34494691 -031          نمابر: 34494695 -031
    آدرس دفتر قم :خیابان شهدا(صفائیه)- کوی ممتاز- کوچۀ شماره 1(لسانی)- انتهای بن‌بست- پلاک 41
    تلفن 37743595-025 کدپستی 3715617365