اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله
الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله امروز از مسائل مشکل در فقه است و تقاضایی که دارم از همه
مخصوصاً فضلا این که روی این مسئله خیلی دقت کنید تتبع کنید شاید بشود از شما
استفاده کرد، مسئله این است که اگر کسی لباس نجس دارد و این لباس را نمیتواند عوض
کند آیا باید اگر میتواند عریاناً نماز بخواند؟ یا میتواند در همین لباس نجس
نماز بخواند؟ مشهور در میان فقهاء گفتهاند اگر میتواند عریاناً نماز بخواند مثل
اینکه در بیابان است کسی نیست یا در خانهاش است در اتاق را ببندد و عریاناً نماز
بخواند گرچه اسم زن را در بحثشان نیاوردهاند اما معلوم است دیگر زن باشد یا مرد
همین مسئله هست، اما آنچه در روایات هست در کلمات فقهاء هست مربوط به مرد است.
مشهور در میان
فقهاء این است اگر میتواند عریاناً نماز بخواند الا اینکه عریاناً چه جور نماز
بخواند؟ بعضی از روایات دارد نشسته رکوع و سجده هم نکند، با ایماء، طبقش فتوای
داده شده، بعضیها گفتهاند ایستاده اما باز هم بدون رکوع و سجده ولو اینکه هیچ
کس هم نیست در اتاق تنهایی است اما رکوع نکند سجده نکند، با ایماء سجده بکند رکوع
بکند، این مشهور در میان فقهاء شده.
بعد از این مشهور یک شهرت دیگر هم هست گفتهاند مخیر است میخواهد در
این لباس نماز بخواند نمیخواهد هم وقتی در لباس نماز خواند معلوم است ایستاده و
با رکوع وبا سجده و در میان مردم و تنها و دیگر یک نماز تام الاجزاء میخواند اما
در نجس و میتواند هم عریاناً نماز بخواند به همان طرز که گفتیم بدون رکوع بدون
سجده یا نشسته یا ایستاده، این هم قول دوم است که میگوید مخیر است بین این که
نماز بخواند در نجس یا نماز بخواند عریاناً.
قول سوم که مرحوم سید در عروه انتخاب کردهاند بهطور الاقوی و بعضی
از محشین هم متابعت از ایشان کردهاند فرمودهاند نه واجب است در همین لباس نجس
نماز بخواند یعنی ضدمشهور گفتهاند باید در همین لباس نجس نماز بخواند نماز تام
الاجزاء والشرایط الا این که آن شرط طهارت را نمیتواند احراز کند خب آن شرط طهارت
نیاید، این هم حرف مرحوم سید در عروه، البته از قدماء از متأخرین هم غیر مشهور این
قول را انتخاب کردهاند یعنی وجوب صلوه در نجس برای اینکه بتواند درک بکند رکوع و
سجده و قیام، را فرمودهاند، قول شاذ نیست که بخواهیم با شاذ بودنش طرد بکنیم نه،
در میان فقهاء چه قدماء و چه متأخرین این سه تا قول دیده میشود، اما قول مشهور آن
است که عریاناً چرا چنین شده؟ اختلاف در روایات، این اختلاف در روایات موجب شده
بعضی هم بگویند در همین لباس نجس نماز بخوان بعضیها بگویند عریاناً نماز بخوان
بعضی هم بگویند مخیری بین اینکه عریاناً نماز بخوانی یا با آن لباس نجس،
حالا امروز روایاتی را میخواهیم بخوانیم که میگوید در همان لباس نجس
نماز بخوان یعنی حرف مرحوم سید در عروه و بعضی از محشین بر عروه، و این روایات
فراوانی هم دارد 8 تا روایت در این مسئله داریم که در این 8 تا روایت فرموده است
در همان لباس نجس نماز بخوان قبل از آن که وارد روایتها بشویم روایتها هر 8 تا
صحیح السند است خیلی خوب و ظاهرالدلاله هم هست ابهامی توی دلالتش نیست و سندش هم
کسی اشکال در سند روایات نکرده، یک ترجیحی هم بلکه دو تا ترجیح هم برای این قول
دیده میشود یکی اینکه این عریاناً نماز خواندن خود یک حضاضت است به اندازهای
حضاضت دارد که در همان روایاتی که میگویدعریاناً میگوید ولو هیچ کس هم نیست اگر
کسی باشد که حتماً باید با همان لباس نجس نماز بخواند ناظر محترم هم هست باز شارع
راضی نیست توی اتاق این رکوع و سجده بکند و عورتینش پیدا بشود، میگوید ایماء، میگوید
بنشین مجتمعاً بنشین یعنی چهار زانو و رکوع و سجدهات هم با ایماء باشد و همچنین
در حال ایستادن، در حال ایستادن در حالی که میتواند رکوع کند میتواند سجده کند
میگوید رکوع نکن سجده نکن، و این معلوم است با آن لباس نجس نماز خواندن این از
نظر عرفی بهتر از این است که عریاناً نماز بخواند این یک مطلب است.
مطلب مهمتر این است که ترجیح با این روایت است از جهت اینکه اگر در
نجس نماز بخواند نماز تام الاجزاء والشرایط خوانده و اما اگر عریاناً نماز بخواند
نماز را با طهارت خوانده اما رکوع نیامده سجده نیامده یعنی ایماء و اشاره آمده
قیام نیامده و خیلی از شرایط نماز نمیآید لذا دوران امر است بین اینکه یک شرط از
بین برود یا سه چهار تا شرط از بین برود خب اگر دلیل نباشد همین به ما میگوید که
با نجس نماز بخوانی بهتر از این است که عریاناً بخوانی که طهارت را احراز کنی اما
رکوع و سجدهات از بین برود و دوران امر بین اینکه سه تا شرط از بین برود با یک
شرط اگر توی نجس نماز بخواند یک شرط نماز از بین رفته و آن طهارت اگر عریاناً نماز
بخواند سه تا شرط از بین رفته طهارت را توانسته احراز کند اما رکوع و سجده و قیام
را نتوانسته احراز بکند و دوران امر بین اینکه سه تا شرط از بین برود یا یک شرط
خب معلوم است که سه تا شرط از بین برود مرجوح است یک شرط از بین برود راجح است.
در باب تعادل و تراجیح اگر یادتان باشد خواندهاید دیگر در باب تعادل
و تراجیح یک حرف این است که آیا مرجحات منصوصه اینها مرجح هستند و اما مرجحات غیر
منصوصه اینها مرجح نیستند و مشهور در میان اهل اصول گفتهاند که دوتا روایت اگر
تعارض کرد اگر مرجح منصوص داشته باشیم آن مرجح را مقدم میداریم و اما اگر منصوص
نباشد ولو ترجیح عرفی باشد ترجیح عقلی باشد نه دو تا روایت با هم متعارض است یا
تساقط میکند یا تخییر است بنابراین آنچه شما انتخاب بکنید در باب تعارض، مشهور این
شده.
اما مرحوم شیخ انصاری یک احتمال میدهند احتمال هم مثل اینکه قوی است
پیش ایشان وما هم این احتمال را یقینی میدانیم و آن این است که از این سه چهار تا
ترجیحی که ذکر شده اینها خصوصیت ندارد دو تا روایت وقتی با هم متعارض شدند اگر
احدهما ترجیح داشته باشد هر دو را از کار انداختن نه این مسلم نه، حالا ترجیح یک
دفعه به شهرت است به موافق با کتاب است یک دفعه هم تقیه و مخالف عامه این سه تا
ترجیح را گفتهاند اما ما میگوییم یک دفعه هم عقل ما احدهما را مقدم بر دیگری میاندازد
یا اینکه عرف ترجیح میدهد از آن ترجیحها ما استفاده میکنیم دو تا روایت اگر با
هم تعارض کرد اگر احدهما ترجیحی داشته باشد آن مقدم برآن روایتی که ترجیح ندارد،
سه تا شرط از بین برود یا یک شرط مسلم عقل ما میگوید سه تا شرط از
بین نرود یک شرط از بین برودعرف هم همین را میگوید مثلاً در باب حالا میرسم بعد
در باب تخییر که بسیاری از بزرگان گفتهاند اینجا تخییر میگوییم آقا دوران امر
بین تعیین و تخییر است برای اینکه این روایتی که در نجس نماز بخوان یا مخیریم یا
معین و دوران امر بین تعیین و تخییر میگوییم آن معین را بگیر و بالاخره در باب
ترجیح ما قائل هستیم به اینکه تساقط نه تخییر نه مگر اینکه مرجحی در دو روایت
دیده نشود آن جاست که میفرماید فاذن فتخییر، در باب تعادل و تراجیح چند تا روایت
هم داشتیم که آنها غیر ازاین سه تا مشهور در میان اصحاب شده یک مرجحاتی را ذکر
کردهاند که آن مرجحات این سه تا نیست که از همان روایتها هم پی میبریم مطلق
مرجح در باب تعادل و تراجیح میتواند برای ما کار بکند، (حالا این را الان نمیتوانید
در بارهاش حرف بزنید اگر مبنا داشته باشید مبنایتان مبنای من نباشد آن وقت میتوانید
حرف بزنید و اما همینجوری حالا حرف زدن این جا نمیشود) ما قائلیم به اینکه دو
تا روایت وقتی تعارض کردند اگر احدهما مرجح داشته باشد آن مرجح عقلی باشد عرفی
باشد یا شرعی آن مرجح را میگیریم و آن دیگری را طرد میکنیم لااقل دوران امر بین
تعیین و تخییر، اگر فاذن فتخییر به ما بگوید که وقتی آن دو سه تا ترجیح نباشد فاذن
فتخییر حالا ما نمیدانیم که نماز خواندن در نجس این مخیریم یا عریاناً؟ نماز
خواندن در نجس ترجیحها دارد پس لااقل دوران امر بین تعیین و تخییر آن معین را میگیریم
و آن دیگری را طرد میکنیم.
خب این اصل حرف، آن کسانی که گفتهاند در نجس نماز بخواند واجب است در
نجس نماز بخواند، عریاناً نه که گفتم منجمله مرحوم سید در عروه و بعضی از محشین
اینها تمسک کردهاند به یک روایاتی، گفتم این روایتها 8 تا روایت است که دلالت
میکند در نجس نماز بخوان روایات باب 45 از ابواب نجاسات،
روایت 1 از باب 45 صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام سئلت
اباعبدالله علیه السلام عن رجل اجنب فی ثوبه و لیس معه ثوب غیره قال یصلی فیه جنب
شده است و لباس غیر از این لباس ندارد فرمودهاند نماز بخوان در همین لباس نجس،
یصلی فیه و نفرمودهاند که یصلی عریاناً، نگفته یصلی فیه او عریاناً، و ظهور روایت
به ما میگوید که با همین لباس نجس چون نمیتواند عوض بکند با همین لباس نجس نماز
بخوان ولو میتوانی عریاناً نماز بخوانی، دیگر این 8 تا روایت را نخوانم روایت 7
این یصلی عریاناً را بیشتر تصریح فرموده و لا یصل عریاناً میگوید یصلی فیه اما میگوید
که ولا یصل عریاناً روایت 7 از همین باب 45 اینها روایت حلبی میگفت یصلی فیه آن
میگوید یصل فیه ولا یصل عریاناً این روایتها دیگر معمولاً 8 تا روایت است این 8
تا روایت هی مرتب سؤالاً و جواباً آن میگوید که لباس ندارم چه بکنم؟ حضرت هم میفرماید
با همین لباس نماز بخوان نمازت درست است و در همین روایتها مثلاً همین صحیحه حلبی
ببینید این فرض کرده در بعضی از روایات دیگر هم همین است که عریاناً میتواند نماز
را بخواند اما حضرت فرمودند نه یصلی فیه، این 8 تا روایت است، این 8 تا روایت یک
کدام از این روایتها دارد که اذا اضطر فیه روایت 5 از این باب 45 حضرت فرمودند که
یصلی فیه اذا اضطر الیه، گفتند که این اذا اضطر الیه معنایش این است که نمیتواند
عریاناً نماز بخواند اضطرار را به این زدهاند که لباس نجس است نمیتواند لباس را
در بیاورد مثلاً هوا سرد است نمیتواند لباس را در بیاورد بنابراین حضرت فرمودند
که یصل فیه که این اذا اضطر را زدهاند به این 8 تا روایت، روایت حلبی گفت که یصلی
فیه این روایت میگوید اذا اضطر فیه اگر مضطر باشی و نتوانی بکَنی عریاناً نماز را
بخوانی آن وقت یصلی فیه و مشهور در میان فقهاء هم که گفتهاند عریاناً تمسک به
همین روایت کردهاند یعنی وقتی انسان بگردد در روایات که ده بیست تا روایت در
مسئله هست هیچ وجهی برای تقیید آن 8 تا روایت نداریم الا همین جمله اذا اضطر فیه
اما این اذا اضطر فیه یک احتمال دیگر هم دارد و آن این است که تقریر کرده است همان
سؤال را گفت نمیتوانم نماز بخوانم الا توی لباس نجس فرمودند خب اگر مضطری توی
همان لباس نجس نماز بخوان که صیغت لبیان الموضوع آن گفت که عن رجل اجنب فی ثوبه و
لیس معه ثوب غیره قال یصلی فیه اذا اضطر فیه حالا که میگویی نمیتوانم خب توی
همان لباس نماز بخوان که اذا اضطر به این که نمیشود خب معلوم است، اما اگر
میتواند لباس را بکند و عریاناً نماز بخواند حضرت این را زده باشند ظاهراً این جور
نیست لذا میشود صیغت لبیان الموضوع ظاهراً همین است دیگر این کسانی که اطلاق این
8 تا روایت را گرفتهاند عمده حرفشان همین است و محشین برعروه هم که همین گفتهاند
واجب است در نجس نماز بخواند همه همه گفتهاند این اذا اضطرالیه گفتهاند اذا اضطر
الیه این که میخواهد نماز بخواند فرمودهاند خب حالا که نمیتوانی میخواهی نماز
بخوانی اما نماز مضطر باشد به این که نتواند عریاناً نماز بخواند این خیلی مؤونه
میخواهد انسان درستش بکند دیگر، لذا فرض مسئله این جاست فرض مسئله این است که نمیتواند
توی لباس طاهر نماز بخواند فرض ما این جاست و یک دفعه راستی میتواند لباسش را
مثلاًکتش را در بیاورد و نماز بخواند این جا بحثها نیست بحث ما آن جاست که این یا
باید عریاناً نماز بخواند یا باید با این لباس نجس نماز بخواند و این جا اصلاً همه
بحثما این جاست خب حضرت فرمودند حالا که این جور است نماز بخوان توی همین لباس
نجس لااقل احتمالش میآید وقتی احتمال آمد نمیتواند 8 تا روایت را قید بزند.
لذا نظیر ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا است که مرحوم شیخ انصاری میگویند
صیغت لبیان الموضوع زیاد داریم یعنی بسیاری از شروط صیغت لبیان الموضوع آن میگوید
مضطرم حضرت میفرمایند حالا که مضطری طوری نیست مرحوم آقای خویی قبول میکنند که
این قید نمیتواند باشد الا این که یک حرف دیگر دارند میفرمایند این روایت ضعیف
السند است و به ضعف سند میخواهند روایت را نادیده بگیرند ضعف سندش هم میفرمایند
که قاسم بن محمد در روایت است این قاسم بن محمد توثیق نشده این قاسم بن محمد نمیدانم
یک قاسم بن محمد جوهری داریم که ظاهراً این روایت از آن است، یک قاسم بن محمد کاسو
لایی داریم این توثیق شده مرحوم نجاشی در کتابشان و همچنین دیگران، مرحوم شیخ
قدماء متأخرین این قاسم بن محمد را توثیق کردهاند اما اگر آن قاسم بن محمد جوهری
باشد مرحوم نجاشی توثیق نکرده اما اجلای اصحاب از او خیلی روایت نقل کردهاند یعنی
قاسم بن محمد جوهری بیش از 100 تا روایت در کتب اربعه دارد و مثل ابن ابی عمیرو
فضاله و صفوان و حماد، ابن فضال همه آنها از اصحاب اجماعند یعنی علاوه براین که
بسیاری از بزرگان منجمله کلینی و شیخ و صدوق و سند داشتنن صدوق به این وسند داشتن
شیخ کلینی به این آقا، اینها قطع نظر از اینها نوشتهام که ابن ابی عمیر و فضاله
و صفوان و حماد و ابن فضال همه آنها از این قاسم بن محمد جوهری روایت نقل کردهاند
بنابراین اگر روایت صحیحه نباشد مصححه است یعنی همان که قدماء که روایت صحیح و حسن
و ضعیف و اینها را نداشتند اینها از علامه به این طرف پیدا شده آنها روایت موثوق
به وعدم موثوق به داشتند یعنی بعضی اوقات راوی خیلی اهمیت نداشته اما روایتش پیش
اصحاب موثوق به بوده این را میگفتند روایت ثقه، نسبت روایت را باید بگویند روایت
موثوق بها گفتهاند شخصش، این رسم قدماء بوده و این جور روایتها دیگر مسلم این
صحیح عندالقدماء و مصححه عندالمتأخرین میشود، صحیحه عند القدماء برای این که همین
روایتها را قدماء صحیح میدانستند مصححه عند المتأخرین همین که اگر اصحاب اجماع
آن هم مثل این ابی عمیر از او روایت نقل بکند این میشود کالصحیح لذا اسمش را میگذاریم
مصححه، بنابراین روایت از نظر سند که مرحوم آقای خویی میخواهند ردش بکنند ظاهراً
نمیشود اما از نظر دلالت این اشکال هست که این اذا اضطر آیا صیغت لبیان الموضوع؟
یا این که بخواهد بگوید اگر اضطرار داری ونمیتوانی عریاناً نماز بخوانی آن وقت
طوری نیست و اما بگوییم که نه اضطرار به این معناست که اگر عریاناً نمیتوانی
بخوانی، این خیلی مؤونه میخواهد اگر عریاناً نمیتوانی بخوانی آن وقت صل فیه
ظاهراً این نیست دیگر، لااقل من الاحتمال، اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال به قول
ملا مغنی دیگر نمیتواند قید بزند این 8 تا روایت را سؤالاً و جواباً واین از آن
جاها هم نیست که ما بعضی اوقات میگوییم روایت در مقام تشریع است و اطلاق ندارد و
این در مقام تشریع نیست در مقابل سؤال و جواب جزئی است آن روایاتی که میگوییم در
مقام تشریع است و اطلاق ندارد آن جاهایی است که امام علیه السلام یک حکمی را
بخواهند تشریع بکنند آن جاها میگوییم که چون در مقام بیان حصوصیات نیستند اطلاق
ندارد در مقام تشریع حکم است اما ما نحن فیه سؤال و جواب است هر 8 تا روایت سؤال و
جواب است یعنی خصوصی است دیگر این جا اگر امام فرمودند که یصلی فیه و هیچ چیزی نگفتند
همان حرف است که مشهور در میان ما شده سکوت در مقام بیان افاده حصر میدهد این
اطلاق گیری نیست که اشکال در آن بکنید لذا روایتها هر 8 تا به قاعده سکوت در
مقام بیان که نگفته است یصلی فیه عریاناً دلالت میکند براین که در همان لباس باید
نماز خواند.
هذا کله آن قولی که میگوید یصلی فیه که قول سید در عروه و بعضی از
محشین برعروه منجمله ما، حالا بحث بعد ما راجع به این است که مشهور گفتهاند یصلی
عریاناً آن هم 7، 8 تا روایت دارند انشاء الله روز شنبه روایاتی را میخوانیم که
فرموده یصلی عریاناً تقاضا دارم روی آن مطالعه کنید بشود از شما استفاده کنیم.
وصلی
الله علی محمد و آل محمد