اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله آخر که در این جا عنوان شده
است این که اگر کسی بدنش نجس است لباسش نجس است و وضو هم میخواهد بگیرد غسل هم میخواهد
بکند و برای رفع خبث رفع حدث یک آب بیشتر ندارد یا باید صرف وضو یا صرف رفع نجاست
آیا باید صرف وضو بشود و با لباس نجس نماز بخواند یا باید صرف بدن و لباس بشود و
با تیمم نماز بخواند؟
مشهور در میان اصحاب فرمودهاند که
با تیمم نماز بخواند رفع خبث را بکند برای رفع حدث بدل دارد تیمم میکند و گفتهاند
که چون آن رفع خبث بدل ندارد و رفع حدث بدل دارد پس آن مقدم است بر رفع خبث چون آن
بدل ندارد لذا بدن را لباس را طاهر میکند و با طهارت از خبث نماز میخواند وضو و
غسلش را هم تیمم میکند، دلیلشان هم اینکه اگر مطالعه کرده باشید از خود مرحوم
سید هم فهمیده میشود یعنی مرحوم سید هم تمسک کردهاند به این لم تجدوا ماء و گفتهاند
که این لم تجدوا ماء است و تیمم بکند و نماز بخواند نمازش درست است، بدل دارد، اما
از آن طرف هم احتمال داده شده اینکه رفع حدث اهم از رفع خبث است چون طهارت از حدث
حتی در حدیث لاتعاد از مستثنا منه واقع شده و معلوم است مهمتر است دیگر و چون که
رفع حدث مهمتر است وضو میگیرد و با لباس نجس نماز میخواند،یا مثلاً عریاناً نماز
میخواند اگر لباس نجس باشد حالا اگر بدن نجس باشد که دیگر عریاناً این جا معنا
ندارد گفتهاند که وضو میگیرد یا غسل میکند و در نجس نماز میخواند باز چرایش را
هم گفتهاند که برای خاطر اهمیت رفع حدث از رفع خبث.
مسئله، مسئله مشکلی است یعنی کدام
را انسان مقدم بیندازد مشکل است انسان بتواند جزم به مسئله پیدا کند لذا مرحوم سید
یک تمحل فقهی میکنند میگویند که اول لباسش را آب بکشد یا بدنش را آب بکشد پس تیمم
بکند که حتماً لم تجدوا ماء صادق باشد مثل این که شبهه دارند اگر بخواهد اول وضو
بگیرد لم تجدوا صادق نیست لذا میگویند که اول رفع خبث بکن لباست را آب بکش بدن را
آب بکش وقتی آب کشیده شد آن وقت دیگر آب نداری و دیگر حتماً لم تجدوا هست.
معلوم میشود مرحوم سید هم ولو اینکه
اول گفتهاند باید رفع خبث بکند نه حدث اما در ذهن مبارکشان این بوده که انسان
جزماً این حرف را بزند لم تجدوا واقعی میکنند و سپس میگوید تیمم کن.
قبل از آن که وارد این بحث بشویم
یک حرف دیگر هم در مسئله هست آن هم تمحل فقهی این که اگر این میتواند اول غسل
بکند یا وضو بگیرد آبها را جمع بکند بعد از آن که آبها را جمع کرد با آن آبهای
غساله وضو یا غسل، بدنش را یا لباس را آب بکشد خب این هم میشود اما مرحوم سید
متعرض نشده شاید عدم تعرضش برای وضوحش باشد و الا غسل میکند بعد از آنکه غسل کرد
لباسش را اگر بشود با همان آب میکشد هم رفع حدث شده هم رفع خبث شده، اگر هم جایز
بدانیم که غساله از خبث را میشود استعمال کرد اول هم میتواند لباسش را آب بکشد
آن غساله که باقی ماند از آن غساله وضو بگیرد یا غسل بکند، اما ظاهراً سابقاً
گفتیم که این نمیشود یعنی با غساله از خبث ولو طاهر که سابقاً اگر یادتان باشد
راجع به غساله گفتیم اگر رفع عین نباشد آن غساله پاک است مثلاً یک جا خونی شده این
اول رفع عین میکند وقتی رفع عین کرد دیگر خون نیست یک مرتبه آب قلیل میریزد روی
آن آنجا پاک میشود غسالهاش هم پاک است
فقط در بول گفتیم تعدد میخواهد که در بول که تعدد میخواهد دفعه دوم دیگر غساله
پاک است سابقاً این جورها گفتیم، حالا با این غساله که پاک است آیا میشود وضو
گرفت خب گفتیم قاعده میگوید میشود اما اجماع در مسئله بود که نمیشود لذا
معمولاً هم آن جا اگر یادتان باشد مرحوم سید فتوی دادند محشین برعروه هم همه فتوی
دادند اینکه با غساله از خبث نمیشود رفع حدث کرد نمیشود وضو گرفت و غسل کرد اما
به عکسش میشود آن جا متعرض شدند که اشکال ندارد بنابراین آبهای وضو را جمع میکند
وقتی آبهای وضو را جمع کرد، روی زمین نریزد آبها را جمع بکند وقتی جمع کرد با آن
آبها رفع نجاست بکند خب این تمحل فقهی هم میشود به جای اینکه آبها را بریزد
روی زمین آبها را میریزد توی طشت و وقتی وضویش تمام شد غسلش تمام شد با آن آبها
لباس یا بدنش را تطهیر میکند خب اینها تمحلهای فقهی از بحث ما بیرون است،
چنانچه همین تمحل فقهی راستی بشود حتماً باید این کار را بکند حق ندارد آبها را
روی زمین بریزد حتماً باید آبها را جمع بکند اول هم باید رفع حدث بکند بعد از آن
رفع خبث بکند و یا اگر جایز دانستید اول رفع خبث بکند بعد هم رفع حدث بکند، اگر هم
جایز ندانستید به عکسش.
حرف مرحوم سید هم که میفرماید آن
هم یک تمحل فقهی است میفرمایند که این اول لباسش را طاهر کند آن وقت که آب ندارد
آب جمع کردن را ایشان نمیفرمایند اصلاً، آبها را ریخته روی زمین، وقتی آبها را
ریخته روی زمین خب دیگر آب ندارد لم تجدوا ماءً دیگر هست و آب هم که دیگر نیست
تیمم بکند یعنی دیگر آب ندارد واقعاً لم تجدوا ماءً فتیمموا میگوید تیمم بکن. این
تمحلهای فقهی، ما بیاییم روی اصل مسئله که یک آب بیشتر ندارد یا باید با این آب
وضو بگیرد یا باید با این آب لباسش را آب بکشد بدنش را آب بکشد کدام مقدم است؟
مرحوم سید میگویند که چون بدل
دارد این باید رفع خبث بکند و تیمم بکند و نماز بخواند، خب اشکالش این است که این
بدل دارد خب الان این لم تجدوا باید اثبات بکنید سپس بگویید بدل دارد و اما اگر
کسی این را نتواند اثبات بکند لم تجدوا را نتواند اثبات بکند بدل دارد یعنی چه؟ خب
الان آب دارد وضو میگیرد و بدل آن جاهایی است که عدم الوجدان باشد آب نباشد آن
وقت لیصدق اینکه این تیمم بکند اما این الان آب دارد خب به جای اینکه میخواهد
لباسش را آب بکشد وضویش را بگیرد وضویش را میگیرد بعد هم با نجس نماز میخواند
اگر بناست عریاناً نماز بخواند عریاناً اگر هم بناست که با لباس نجس بخواند که ما
فتوی دادیم با لباس نجس، از آن طرف هم آن کسی که گفته آن رفع حدث از رفع خبث مهمتر
است آن را هم باید اثبات کند دلیل نداریم که مهمتر است، انسان با تیمم نماز بخواند
و لباس پاک یا با لباس نجس بخواند و با وضو اینکه آن مقدم بر این است چون اهم است
خب دلیل نداریم، ما بگوییم که چون وضو شرط واقعی است و خبث شرط واقعی نیست پس شرط
واقعی مقدم بر شرط ظاهری، این هم یک دلیل میخواهد انسان بتواند روی آن فتوا بدهد
و این چنین دلیلی نداریم.
الان لم تجدوا صادق بر این است شما
باید بگویید لم تجدوا صادق نیست تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام میشود و قرآن
میگوید لم تجدوا ماءً فتیمموا خب الان آب دارد اگر آب صرف خبث نکند الان آب دارد
الان آقا آب دارد لم تجدوا صادق نیست
بله به قول مرحوم سید میگوید آبها را بریز لباست را بشوی آن وقت دیگر آب نداری
اما قبل از شستن بگوییم لم تجدوا، لم تجدوا هست دیگر عرفاً لم تجدواست عقلا لم
تجدواست و ما بخواهیم بگوییم که این عدم الوجدان حتی اینجا خب این معنایش این است
که تصرف در آن عدم الوجدان بکن تمسک بکن همین الان شبهه است تمسک به عام است در
شبهه مصداقی که آیا این عدم الوجدان بر آن صادق است یا نه؟ و مشکل است انسان در
حالی که آب هست بگوییم عدم الوجدان صادق است، آن وقت بگویید که آن بدل دارد آن
ندارد، اصلاً حساب بدل را هم مشکل است انسان جلو بیاورد آن که مشکل نیست این است
بگوییم این آبی که هست الان که یا صرف وضو یا صرف لباس این عرفاً این لم تجدوا
صادق است آن وقت چرا لم تجدوا صادق است؟ ببریدش روی اینکه آن بدل دارد آن ندارد
یک امر عقلی ولم تجدوا را بخواهیم از کار بیندازیم نمیشود، لذا آیا آن را بگوییم
آیا آن را بگوییم؟ انصافاً گفتنش خیلی مشکل است بگوییم که وضو بگیر با لباس نجس
نماز بخوان دلیل میخواهد بگوییم که تیمم کن با طهارت نماز بخوان دلیل میخواهد
بخواهی بگویی آن بدل دارد آن ندارد میگوییم این که دلیل نشد خب یک دلیل باید
بیاوری، صرف بدل داشتن دلیل باشد بر اینکه تو این آب را صرف طهارت بدن بکن یک
دلیل محکمی میخواهد حتی اینجا دلیل عرفیاش هم انسان مشکل است دلیل عقلیاش هم
مشکل است چه رسد دلیل شرعی، آقایان میخواهند دلیل عقلی بیاورند دیگر، که آب نداری
در این زمینه، چرا؟ برای اینکه آب را باید صرف شستن لباس بکنی چرا؟ برای اینکه
آن وضو بدل دارد این ندارد این مقدمات همه یک مقدمات است که دلیلی برایش نداریم
این صغری و کبریها یک استحسانهایی است که نمیتواند آدم تمسک به این استحسانهایی
بکند و بگوید که بنابراین آب نیست تیمم بکند.
( از آن طرف هم انسان میتواند
بگوید که در نجس نماز خواندن خب این مشکل است از آن طرف هم لم تجدوا الان براین
صادق است، تیمم کند لازمه دلیل عقلی نیست یک قیاس است یک استحسان است، قیاس و
استحسان چطور میتواند برای ما کار بکند؟)
خوب است برود روی آن لم تجدوا و
ببردش معنای عرفی بکند بگوید لم تجدوا عرفاً بر این صادق است یا نه؟ این یک معنای
دیگر میشود، اگر کسی بگوید لم تجدوا عرفاً براین صادق نیست خب وقتی صادق نشد میگوید
وضو بگیر یک کسی بگوید عرفاً لم تجدوا صادق است وقتی صادق است میگوید تیمم کن اگر
بتواند این جور بگویید ولی آن که از مرحوم سید فهمیده میشود یا محشین برعروه
فرمودهاند فرمودهاند که چون آن بدل دارد آن بدل ندارد بنابراین آن که بدل دارد
مقدم است لباسش را آب بکشد تیمم بکند، خب میگوییم این صرف اینکه بدل دارد این
بدل ندارد این چه دلیل است؟ دلیل فقهی است؟ دلیل روایی است؟ دلیل عقلی است؟ دلیل
عرفی است؟
اگر این عرض من را بپسندید بگویید
این الان که آب یا برای وضو یا برای تطهیر لم تجدوا عرفاً صادق است آن وقت اگر این
را بگویید لم تجدوا صادق باشد لباس را آب بکشد و با تیمم نماز بخواند با بدل نماز
بخواند بدل جای مبدل منه اما نه اینکه چون بدل دارد مقدم است چون عرف میگوید لم
تجدوا هست این جا، نمیدانم عرف میگوید؟ یعنی عرف اگر عرف مسئلهدان باشد خب یک
آب دارد باید وضو بگیرد یا باید لباس تطهیر بکند این بگویند لم تجدوا پس لباس
تطهیر بکن مشکل است انسان این جور بگوید این هم که ایشان میگویند مرحوم سید گفتهاند
این هم اشکال دارد و آن این است که آیا جایز است این کار را بکند؟ این هم اول کلام
است باید اثبات بکنید جایز است، مرحوم سید که میگویند این فکرش را نکردهاند که
میگویند آقا خب این اول لباسش را تطهیر کند دیگر میشود بیآب لم تجدوا حتماً
صادق است آن وقت تیمم بکند میگوییم خیلی خوب مسئله فقهیاش را درست میکردی اینکه
تیمم درست است، اما جایز است این آب را بریزد؟ این نظیر آن جا میشود که آب دارد
در وقت هم هست اما عمداً آبها را میریزد و تیمم میکند نماز میخواند خب کار
حرامی کرده دیگر، اگر در وقت نباشد یک کسی ممکن است بگوید هنوز نماز واجب نیست آبها
را بریزی طوری نیست عمدآً اما یک دفعه آبها
را میفروشد خیلی گران قیمت از او میخرند آبها را میفروشد قبل از وقت باشد آدم
بتواند بگوید اما اگر توی وقت باشد مثلاً یک شیشه آب را میتواند بفروشد به چندین
هزار تومان و این میفروشد خب دیگر لم تجدوا صادق است و تیمم میکند این جایز است؟
خب آنجا گفتهاند حرام است همین مرحوم سید آن جاها گفتهاند حرام است خب ما هم
اینجا میگوییم این الان که شما میفرمایید که آب را بریز سپس تیمم بکن، با آب
تطهیر لباس بکن سپس تیمم بکن که یقینی باشد میگوییم بله یقینی است این که این
تیممش صحیح است نمازش صحیح است اما کار حرام کرد یا نه؟ مسئله باز لم تجدوا صادق
است لذا انسان خیلی مشکل است صاف از قضیه رد بشود تمحل مرحوم سید هم آن شبهه حرمت
دارد و اینکه آب را بریز تا یقین کنی آب نداری، میگویم آیا جایز است آب را بریزد؟
اگر وظیفهاش باشد که این آب را نریزد، وظیفه باشد حب اگر وظیفه باشد باید این آب
را صرف وضو بکند باید اثبات بکنید که وظیفه این است آب را بریز تیمم کن با چه میخواهید
اثبات بکنید این تکلیف را؟ تکلیفش را اثبات کردن کار مشکلی است، اول وضو بگیرد بعد
نوبت برسد به رفع خبث خب آیا این درست است؟ درست نیست؟ نمیدانم اول آب بکشد سپس
تیمم کند؟ همه اینها آدم جدی بگوید که با آب وضو بگیر بعد با نجس نماز بخوان میگوییم
به چه دلیل؟
فرض تقدم مسئله را حل نمیکند،
برای اینکه من نمیدانم آیا مقدم است یا نه؟ اگر بدانم مقدم است خب بله مثل اینکه
آقایان روی قاعده بدل آمدهاند جلو و میگویند میدانم خیلی خوب، اگر کسی بداند
اینکه آنکه بدل دارد مؤخر از آن است که بدل ندارد این را اثبات باید بکند، صرف
اینکه آن بدل دارد پس مؤخر است ما میگوییم نه همان که بدل دارد اما خودش خیلی
قوی است انسان با تیمم نماز بخواند یا با غسل جنابت یا اینکه غسلش را بکند، با
تیمم نماز بخواند یا با وضو خب خیلی تفاوت دارد دیگر حالا شما بگویید که اینجا
چونکه آن تیمم هست پس حتماً وضو نگیر به صرف اینکه بدل دارد به مرحوم سید عرض میکنیم
این دلیل عقلی است؟ دلیل فقهی است؟ دلیل عرفی است؟ از آن طرف هم بگوییم که چون که
آن وضو اهمیتش بیشتر از این است پس وضو بگیر، میگویم این اهمیتش بیشتر است به چه
دلیل؟ برای اینکه شرط واقعی است آن شرط ظاهری، صرف شرط واقعی و شرط ذکری که دلیل
براین نیست که شرط واقعی مقدم بر شرط ذکری، به چه دلیل؟
اگر حرف من را بزنید بفرمایید که
این لم تجدوا الان براین صادق است عرفاً آب ندارد در حالی که آب جلویش است بگویید
عرفاً آب ندارد چرا؟ باید آب را صرف آن لباس بکند تا پاک بشود میگویم به چه دلیل؟
حتی مثلاً انسان یک قدری شبهه را بالا ببرید که در رسالهها آمده آب دارد همین که
در رساله عملیه معمولاً آمده آب دارد اما این آب را میخواهد برای شرب خودش یعنی
یک شیشه آب دارد یا باید وضو بگیرد یا باید خوش آب بخورد رفتهاند بالاتر گفتهاند
که اطرافیانش، نه زن وبچهاش، حتی آن رفقا که در مسافرت است در بیابان یک شیشه آب
دارد این شیشه آب را گذاشته برای افطارش مثلاً یا برای افطار خانمش برای رفقایش،
حالا موقع نماز است چکار بکند؟ گفتهاند تیمم بکند چرا تیمم بکند؟ آنها آمدهاند
روی اهم و مهم گفتهاند این آب را باید صرف اهم کرد اهم این است که خودش حتی
حیوانها اگر در رسالهها یادتان باشد راجع به حیوانش هم گفتهاند آب را حیوانش
بخورد حیوان تشنه، نه اینکه حیوان به این معنا که اگر حیوان نخورد میمیرد آن نه
همین حیوان تشنه، خودش تشنه زن و بچهاش تشنه آب هم نخورند طوری نیست نمیمیرند
گفتهاند این جاها به قاعده اهم و مهم گفتهاند که تیمم بکند نماز بخواند ومن یاد
ندارم یک قدری باید خودتان بگردید ببینید آن جا هم قضیه بدل را جلو آوردهاند یا
نه؟ ولی آن جا که من یادم است قانون اهم و مهم را جلو آوردهاند گفتهاند که آب را
بخورد اهم است وضو بگیرد مهم است پس آب را بخورد.
ما هستیم و الان به قول آقای
بروجردی رضوان الله تعالی علیه میگفت انا رجل الان، این جمله انا رجل فی کل یوم، انا رجل الان، الان دارم با شما بحث میکنم
مرد باشید جواب بدهید اما نمیدانم آن جا چنین است و آنجا چنین گفتهاند و الان
این حرفها را جواب بدهید دیگر این آب دارد یا باید صرف وضو کند یا صرف شستن کدام
مقدم است؟ در نظایرش گفتهاند صرف شستن لباس این جا هم مرحوم سید میگویند صرف
شستن لباسش، آن جاها قانون اهم و مهم گفتهاند این جا قانون اهم و مهم نمیگویند
روی قاعده بدلیت جلو آمدهاند حالا این بدل که میفرماید چون بدل دارد در رفع حدث
بنابراین تیمم بکند بدل آن وضو است لم تجدوا ماءً فتیمموا، و لباسش را آب بکشد با
طهارت با تیمم نماز بخواند.
حرف من این است که بدل دارد آیا
صرف بدل داشتن این چه دلیلی است؟ خب حالا بدل داشته باشد بدل نداشته باشد الان اگر
این تیمم بکند این تیمم صحیح است یا نه؟ این را باید درستش بکنیم، صرف اینکه وضو
بدل دارد بدلش تیمم است این نه دلیل عقلی است نه دلیل عرفی است نه روایت روی آن
است، خب حالا که نه میگوییم که صرف بدل داشتن نمیتواند مسئله را حل بکند از آن
طرف آن کسانی که گفتهاند که نه وضو بگیرد میگویند رفع حدث اهم از رفع خبث است میگوییم
به چه دلیل؟ رفع حدث اهم از رفع خبث است به چه دلیل؟ میگویند دلیلش این است که
برای اینکه آن شرط واقعی است این شرط ذکری میگوییم صرف اینکه آن شرط واقعی است
این شرط ذکری این دلیل بر تقدم است؟ این را هم نمیشود گفت.
حرف من بفرمایید که لم تجدوا صادق
است میگویم راستی عرفاً لم تجدوا صادق است؟ و این را باید اثبات بکنید بخواهید
تمسک به لم تجدوا ماءً فتیمموا بکنید باید اول عدم الوجدان ثابت بشود پس بگویید لم
تجدوا و الا تمسک به عام در شبهه مصداقی جایز نیست دیگر، لذا باید بگویی مثل آن جا
که آب را بریزد چه جور میگویند آب ندارد؟ اینجا هم باید بگویید آب ندارد، میشود
گفت؟
لذا این هم مشکل میشود که آدم
بگوید لم تجدوا اگر کسی اطمینان پیدا کند هم تجدوا ماءً عرفاً صادق است این جا
وقتی صادق شد آن آب را صرف لباسش میکند لباسش را پاک میکند و لم تجدوا هم که
صادق است، میشود که حتماً فتیمموا، تیمم، که مرحوم سید میفرماید که بیا اول
لباست را آب بکش وفتی لباس را آب کشیدی دیگر لم تجدوا است وقتی حتماً لم تجدوا شد
آن وقت تیمم کن که مرحوم سید گفتیم که آقا این آیا میتواند آب را بریزد یا نه؟
باید اثبات بکنید آب را میتواند بریزد اگر لم تجدوا صادق نباشد که آب را نمیتواند
بریزد حرام است.
روی این مسئله که مرحوم سید و
دیگران خیلی بیاعتنا گذشتهاند وما درمسئله ماندهایم نمیتوانیم درست بکنیم یک
مقدار فکر کنید ببینیم چه باید گفت تا روز شنبه انشاءالله.
وصلی الله علی محمد و آل محمد