اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله
الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث در باره خون کمتر از درهم بود که اگر در بدن در لباس باشد معفو
است ولو اینکه میتواند هم آب بکشد حرجی در کار نیست و آب کشیدن هم برای او مشکل
نیست اما اگر بخواهد با همین خون نماز بخواند اشکال ندارد عرض کردم دلیلش این
روایات باب 20 از ابواب نجاسات است و بعضی از این روایات یعنی عمده این روایات یک
اشکال در روایت پیدا شده واینکه فرمودهاند اگر کمتر از درهم باشد نماز میتواند
با آن بکند و اگر بیش از درهم باشد نمیتواند، اشکال میشود که اگر به مقدار درهم
باشد چه؟ دیگر روایتها دلالت ندارد فقهاء در دردسر عجیبی افتادهاند برای اینکه
این روایتها را چه جوری درستش بکنند و اگر نشد اصل چه اقتضا دارد؟ برای اینکه
این روایتها میگوید کمتر از درهم نماز دارد بیشتر از درهم نماز ندارد اما راجع
به مقدار درهم این روایتها دلالت ندارد، اینکه تکرار کردم برای این است که ببینم
شاید شما مطالعه کرده باشید چیزی در ذهن مبارکتان آمده باشد از شما استفاده بکنم.
حالا این سه چهار تا روایت را یک روایتش را بخوانم، صحیحه جعفی عن ابی
عبدالله علیه السلام روایت 2 از باب 20 از ابواب نجاسات قال فی الدم یکون فی الثوب
ان کان اقل من الدرهم فلا یعیدالصلوه و ان کان اکثر من قدر الدرهم فلیعد الصلوه،
دیگر حالا و ان کان مقدار الدرهم این لا یعیدالصلوه یا این که فلیعدالصلوه؟ دیگر
دلالت ندارد اگر هم بخواهید مفهوم گیری بکنید مفهوم ها با هم متعارض میشود برای
اینکه ان کان اقل من درهم دیگر مفهومش این است که اگر به مقدار درهم باشد اشکال
دارد و ان کان اکثر من قدر الدرهم مفهومش این است اگر به مقدار درهم باشد اشکال
ندارد دو تا مفهومها با هم متعارض میشوند، آن مفهوم میگوید که به مقدار درهم
اشکال دارد آن میگوید به مقدار درهم اشکال ندارد لذا دوتا مفهوم معارض، قاعده
اصولی چه اقتضا میکند؟ گفتهاند که کل واحد دلیل بر این است مفهوم نیست به واسطه
منطوق کل واحد دست از مفهوم کل واحد برمیداریم مثل همان جا که اذا خفی الاذان
فقصر، اذا خفی الجدران فقصر خب مفهوم اذا خفی الجدران فقصر میزند آن اذا خفی
الاذان را مفهوم اذا خفی الاذان تعارض پیدا میکند با اذا خفی الجدران خب گفتند که
به منطوق کل واحد دست از مفهوم کل واحد برمیداریم خب این جا هم این جور میشود
لذا مفهوم ندارد، وقتی مفهوم نداشت دوتا منطوق است با هم معارض است حسابی آن میگوید
ان کان اقل من درهم در مقام تحدید است یعنی به مقدار درهم جایز نیست آن میگوید و
ان کان اکثر در مقام تحدید است میگوید به مقدار درهم طوری نیست لذا این روایتها
کمتر از درهم را دلالت دارد بیشتر از درهم را دلالت دارد اما به مقدار درهم را
دلالت ندارد لذا اگر مطالعه کرده باشید فقهاء مرحوم صاحب جواهر و مرحوم حاج آقا
رضا و بعدش هم این مقررین برعروه مثل آقای حکیم و آقای خویی و امثال اینها.
ما عرض کردیم که بله این یک اشکال است و اشکالش را هم نمیدانیم چه
جور جواب بدهیم اما یک روایت داریم مقدار درهم را برای ما میگوید خب دیگر بس است
برای ما حالا ولو نتوانیم آن روایتها را جمع بکنیم برای اینکه روایتها کمتر از
درهم را میگوید بیشتر از درهم را میگوید یک روایت دیگر داریم مقدار درهم را میگوید
معارض هم اینها هیچ کدام با هم نیست بعد از آن که کل واحد مفهوم نداشت به منطوق
کل واحد مفهوم دیگری را زدیم گفتیم اصلاً مفهوم ندارد سه تا منطوق است، یک منطوق
میگوید کمتر از درهم جایز است یک منطوق میگوید مقدار درهم جایز نیست یک منطوق هم
میگوید بیشتر از درهم جایز نیست همان حرف فقهاء میشود که خون کمتر از درهم اگر
در نماز باشد اشکال ندارد. دیگر اینکه ما توانستیم جمع بین روایات بکنیم روایتها
هم صحیح السند است روایتها ظاهرالدلاله است و اشکالی ندارد.
حالا اگر کسی در جلسه حالا یا بعد پیدا بشود که این مقدار درهم را از
آن روایات ان کان اقل ان کان اکثر در بیاورد این را خبرش را به من بدهد استفاده
کنم و بگویم دیگران هم استفاده کنند.
حالا بنابر این این روایات از 2
به آن طرف کمتر از درهم را میگوید جایز است بیشتر از درهم را میگوید جایز
نیست، مقدار درهم را دلالت ندارد ما دیروز مقدار درهم را تمسک میکردیم به یک
روایت صحیح السند ظاهرالدلاله،
یک کدام میگوید که اقل از درهم ، یک کدام میگوید اکثر از درهم، خب
حالا یک جا مقدار درهم است این مقدار درهم که اکثر از درهم نیست، اقل از درهم هم
نیست نه اقل از درهم است نه اکثر از درهم، مقدار درهم را چرا میگیرد؟ یک روایت میگوید
اقل از درهم یک روایت میگوید اکثر از درهم حالا مقدار درهم را کدام روایتها میگیرد
؟ نه اقل میگیرد نه اکثر میگیرد.
روایتی که دیروز خواندیم این جور بود صحیحه عبدالله بن ابی یعفور
روایت 1 از باب 20 از ابواب نجاسات قال قلت لابی عبدالله علیه السلام الرجل یکون
فی ثوبه نقط الدم لا یعلم به ثم یعلم فینسی ان یغسله فیصلی ثم یذکر بعد ما صلی
ایعید صلوته؟ قال یغسله و لا یعید صلوته الا ان یکون مقدار الدرهم مجتمعا فیغسله
فیعید صلوته این اقل ندارد اکثر هم ندارد مقدار الدرهم دارد مقدار درهم را میگوید
مثل آن جاست که اکثر از درهم باشد آن اکثر و اقل را اصلاً روایت تعرض نکرده همان
مقدار درهم را تعرض کرده آن وقت دیگر مفهوم مقدار درهم که اشکال ندارد اقل از
مقدار درهم است دیگر اکثرش را هم به طریق اولی دلالت دارد مقدار درهم را که دلالت
داشته باشد اکثرش را هم دلالت دارد لذا اقل از درهم را به مفهوم، مقدار درهم را به
منطوق، اکثر از درهم را به اولویت، دلالت روایت هم صحیح السند است هم ظاهر الدلاله
است و احتیاج نداریم بیفتیم توی آن دردسر در آن روایاتی که میگوید ان کان اقل فلا
یعید و ان کان اکثر فیعد بگوییم که خب حالا اگر اقل نه اکثر هم نه، مقدار درهم است
نه اقل است نه اکثر است چکار بکنیم؟ این روایت میگوید که مثل آن جاست که اکثر از
درهم باشد یعنی به این معنا که اقل از درهم را آن مفهومش آن صدرش گفت که طوری نیست
ولی آن مقدار درهم را و به طریق اولی اکثر از درهم را گفت فیغسله و یعید صلوته ،
خب این بحث اول ما.
بحث دوم که خیلی بحث مشکلی است فرمودهاند که این خون قروح و جروح
باید دماء ثلاثه نباشد خون حیض خون استحاضه خون نفاس و این شهرتی هم در مسئله هست
هم در میان قدماء و هم در میان متأخرین اینها دلیل ندارند برای تخصیص به غیر از
یک روایت آن روایت را بخوانیم ببینیم که دلالتش چقدر است؟
روایت 1 باب 21 صحیحه ابی
بصیر عن ابی عبدالله علیه السلام لا تعاد الصلوه فی دم لم تغسله غیر دم الحیض فان
قلیله و کثیره فی الثوب ان یراه اولم یراه سواء اگر خون حیض باشد ببینی یا نبینی
کم باشد یا زیاد باشدنماز را باید اعاده
کنی گفتهاند بنابراین این روایت میگوید که ولو کم باشد، آن میگوید خون کمتر از درهم
اعاده ندارد خون بیشتر از درهم اعاده دارد این روایت میگوید نه اگر خون حیض
است ولو کمتر از درهم هم باشد اعاده دارد، خب.
خب دو سه تا ایراد هست این دو سه تا ایراد را باید جواب بدهید تا به
آن تمسک بکنیم،
ایراد اول این است این روایت معمول به عندالاصحاب نیست برای اینکه
اگر کسی نمیداند که در لباسش خون است هر خونی و با این نماز بخواند همان است که
جهل به موضوع است و جهل به موضوع مسلم پیش اصحاب است اینکه هر نجاستی کار به خون
هم ندارد هر نجاستی به بدن باشد به لباس باشد نماز درست است که اگر یادتان باشد ما
جهل به حکمش را هم میگفتیم اما معمول به عند الاصحاب نبود و مرحوم سید فرمودند
اگر جاهل به حکم باشد اعاده دارد اما همین مرحوم سید دو سه تا مسئله قبل فرمودند
اگر جاهل به موضوع است و نمیداند که خون هست که یک دفعه عالم است به این که کم پیدا
میشود کسی با آن نماز بخواند، یک دفعه ناسی است ، مشهور گفتهاند اعاده ندارد ما
گفتیم اعاده ندارد یک دفعه جاهل است جاهل به موضوعش را مسلم پیش اصحاب همه همه
گفتهاند که هر نجاستی کار به خون هم ندارد قلیل باشد کثیر باشد این مثلاً نماز
خواند بعد از نماز فهمید که لکه بزرگ خون یا نجاست به لباسش است خب همه گفتهاند
این نماز درست است دیگر کثیر و قلیل و خون حیض و نجاست دیگر، و این روایت میگوید
که لا تعاد الصلوه فی دم لم تبصره این جا خوب است تا این جا که خیلی خوب است اگر
جاهل به موضوع باشی لا تعاد الصلوه تا این جا خوب است غیر دم الحیض فان قلیله و
کثیره فی الثوب این اعاده دارد و ان رآه اولم یراه اعاده دارد چه ندانی و نماز
بخوانی چه بدانی و ناسیاً نماز بخوانی و اگر نداند و نماز بخواند قلیل باشد کثیر
باشد هر نجاستی باشد آن روایت و فتوی میگوید نماز اعاده ندارد این میگوید اعاده
دارد لذا ندیدم کسی را که عمل به این روایت کرده باشد، اگر یادتان باشد گفتیم تفحص
در موضوع که لازم نیست بنابراین بعد هم ببیند طوری نیست و آن روایتی که میگفت
باید تفحص بکنی با اعراض اصحاب انداختیم، این یک حرف است.
یک حرف هم این که فان قلیله و
کثیره فی الثوب این باید نماز را اعاده بکند خب این یک عامی است تخصیص بخورد به آن
روایاتی که گفت اگر مقدار درهم باشد طوری نیست چرا تخصیص نزنیم؟
برای اینکه آن روایتها میگفت که اگر خون دیگر خون حیض و غیر حیض که
نداشت اگر خون دیدی و کمتر از درهم است طوری نیست ان قلیل را این جور معنا بکنیم بگوییم
که قلیله یعنی مقدار درهم، به عبارت دیگر فان قلیله و کثیره فی الثوب ان یراه او
لم یراه این را تخصیص بزنیم به روایاتی که الان خواندیم و چرا این روایت مقدم برآن
روایتها باشد؟ یعنی قلیل را معنا میکنیم کمتر از درهم از کجا؟ چه؟ لذا میگوید دم
حیض قلیلش نماز اعاده میشود آن روایت میگوید الاکمتر از درهم درست میشود دیگر،
این عام است آن هم خاصش است این میگوید قلیله آن میگوید الا، قلیل که نمیگوید
کمتر از درهم، مقدار درهم، این میگوید کمش و زیادش آن روایتها میگوید الاکم به
مقدار درهم باشد آن وقت این جور میشود که قلیل به مقدار درهم باشد یا بیشتر از
درهم باشد کثیرش آن که یک لکه حسابی باشد، ظاهراً خوب است دیگر، یک عامی داریم لفظ
قلیله، یک خاصی داریم اقل من الدرهم، اقل من الدرهم به نسبت قلیل خاص است، قلیل
عام است تخصیص میزنیم قلیل را به آن روایات الا ان یکون اقل من الدرهم آن وقت این
قلیلش میشود مقدار درهم، قلیلش میشود اکثر از درهم کثیرش بیش از اینها کیثرش
عرفی، بعد در باره درهم صحبت میکنیم درهم یک پشت ناخن، حالا کیثری که خیلی باشد
بیش از پشت ناخن کیثر به مقدار درهم پشت ناخن قلیل کمتر از درهم دیگر هر خونی میخواهد
باشد. یکی میگوید قلیل یکی هم میگوید آن قلیل را که من به تو گفتم به مقدار پشت
ناخن دست است به مقدار گودی کف دست است، اینها با هم تفاوت دارد؟ تبیین میکند آن
قلیل را، حالا تبیین هم نیست تخصیص است، نه، اصلاً بگویید تبیین است بگویید آن
روایتها حکومت دارد نظارت دارد بر روایات دیگر و آن روایات دیگر همه همه این
روایت کمتر از درهم حکومت پیدا میکند بر همه روایات منجمله همین روایت ان کان
قلیله و کثیره فی الثوب اعاده دارد آن ناظر آن حاکم میگوید الا مقدار کمتر از
درهم،
بنابراین مرحوم آقای خویی که یک رسمی دارند وقتی نشود روایت را درست
بکنیم روایت را با ضعف سند درست میکنند ایشان در رجال خیلی سخت گیرند و بخلاف
استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه خیلی سعه صدر داشتند راجع به
این روات و این رواتی که مرحوم کلینی مرحوم شیخ قطع نظر از رجالشان در این تهذیب
در این کافی خب اینها تضمین کردهاند صحت این روایات را نه راویها را صحت روایات
را، مرحوم صدوق تضمین کرده صحت این روایتها را، حالا همه این روایتها راهی
بیندازیم با ضعف سند راجع به راوی حالا علی کل حال مرحوم آقای خویی این جا دیدند
که این ایراد من وارد است هم اینکه آن روایت جهل به موضوع را منافات با آن پیدا
میکند هم این روایت مطلق است آن روایات کمتر از درهم مقیدش است لذا تقیید میکند
لذا ایشان گفتهاند که این روایت ضعیف السند است ضعف سندش را هم فرمودهاند که یک
روایتی داریم از حضرت رضا علیه السلام این روایت حضرت رضا علیه السلام در کتابها
نیامده، مرحوم مامقانی علی ما نقل این روایت را نقل میکنند بعدهم خودشان قبول نمیکنند
یعنی مربوط به ابی سعید مکاری است و مرحوم مامقانی میگوید این ابی سعید مکاری آن
راوی نیست این اصلاً راوی نبوده خودشان هم قبول نمیکنند تعجب اینجاست مرحوم آقای
خویی این روایت مرسله را که فقط آقای مامقانی نقل کرده من در کتابهای رجال ندیدهام
نه مرحوم نجاشی نه مرحوم شیخ طوسی بعد از این هم جامع الرواه واینها نقل نکردهاند
فقط مرحوم مامقانی آن هم اینجوری رُوی بعد هم به رُوی اعتنا نکردهاند مرحوم آقای
خویی به رُوی اعتنا کرده فرموده روایت ضعف السند است.
حالا آن روایتی که در معجم مرحوم آقای خویی نقل کردهاند و به آن عمل
کردهاند مامقانی روایت را این جور نقل کرده گفته است حضرت رضا سلام الله علیه در
بارهاش فرمودهاند اطفئ الله نور قلبک و ادخل الله الفقر بیتک وابتلی الله بالفقر
والبلاء، برای کی گفتهاند؟ برای ابی سعید مکاری، و میگویند این روایتی که شما
نقل کردهاید این مال ابی سعید مکاری است و ابی سعید مکاری نه موثق نیست مورد لعن
امام رضا علیه السلام هم هست، ظاهراً این ابی سعید یک کسی بوده این از کسانی بوده
که حضرت رضا سلام الله علیه را از مدینه آورد تا طوس رئیس کاروان هم بود آدم
منافقی هم بود با حضرت علیه السلام حسابی سلام وعلیک و اما کار خودش را زجر به
حضرت رضا علیه السلام هم میداد مثل منافقها دیگر، لذا حضرت رضا علیه السلام از
دست این خیلی عصبانی بودند از یک طرف سوژه به حضرت رضا علیه السلام نمیداد از یک
طرف هرچه مخالفت میتوانست میکرد آن وقتی که حضرت رضا علیه السلام آمدند توس از
این گله کردند و پیش مأمون هم حتی این قدر مهم که پیش مأمون هم گله کردند و این
جملات را پیش مأمون گفتند که مرده شور این رئیس کاروانت را ببرد که چقدر به من
اذیت کرد این مربوط به آن است اگر درست باشد مربوط به آن است و اما ابی سعید مکاری
که از اصحاب امام باقر سلام الله علیه است از آن اجلای اصحاب خیلی روایت نقل کردهاند
شاید 100 تا روایت بزرگان اصحاب اجماع از این روایت نقل کردهاند این ابن عمیر،
صفوان، یونس بن عبدالرحمان و در همین روایت احمدبن محمد بن عیسی که لایروی الا عن
ثقه، است آن یارو رئیس کاروان اصلاً راوی نیست تا دارای اصل و اصول اربعه مأه باشد
و مرحوم نجاشی تا این اندازه قبول دارد له کتاب شیخ در فهرست در کنی والقاب برای
اینکه این اهل رجال اول یک اسم مینویسد بعد کنیه مینویسند بعد لقب مینویسند در
باب کنی فرموده است که فی الکنی والالقاب وثقه مرحوم شیخ طوسی گفته موثق است، اسمش
را نیاورده در آن اسمها اما در آن لقب ها مرحوم شیخ به نام ابی سعید مکاری آورده
توثیق هم کرده، من نوشتهام که عجب اینجاست که مرحوم آقای خویی این را از مرحوم
مامقانی گرفته مرحوم مامقانی نقل کرده اما همین ابی سعید مکاری را توثیق کرده خب
معلوم میشود اینها دو تا هستند دیگر پیش مرحوم مامقانی یکی آن منافق که اصلاً
ربطی به روایت ندارد یکی هم ابی سعید مکاری راوی است که آن بیش از 100 تا روایت از
او نقل شده و اینکه مرحوم آقای خویی میگویند مرحوم شیخ مرحوم نجاشی این را توثیق
نکرده هردو توثیق کردهاند یکی به عنوان له کتاب یکی هم در اسماء نه، در القاب به
نام ابی سعید مکاری توثیق کرده بنابراین روایت صحیح السند است هیچ اشکال در آن
نیست. اما ما آنکه مشکل ماست یک دفعه اجماع در کار است خیلی خوب اما اگر اجماع
توی کار نباشد روایت قابل تخصیص است و خون کمتر از درهم ولو خون حیض و نفاس و
استحاضه باشد اشکال ندارد خب این خلاصه حرف است.
حالا اگر یک کسی بگوید نه آقا روایت دلالت دارد مثل مرحوم آقای حکیم
مرحوم آقای خویی، حتی صاحب جواهر میفرماید روایت دلالت دارد و خون کمتر از درهم
اگر خون حیض باشد اشکال دارد دلیلش چیست؟ مصححه ابی بصیر که ما گفتیم صحیحه ابی
بصیر، حالا شما بگویید مصححه ابی بصیر، صحیحه ابی بصیر، خیلی خوب اما خون نفاس و
استحاضه آن چرا؟ مخصوصاً خون استحاضه زیاد اتفاق میافتد این چرا؟ کمتر از درهمش
نماز باطل است، میخواهند درستش بکنند رفتهاند توی یک حرفهایی که اصلاً مربوط به
فقه ما نیست گفتهاند که خون نفاس همان خون حیض است خون استحاضحه همان خون حیض است
جمع میشود وقتی جمع شد به صورت استحاضه میشود اینها را از کجا انسان میتواند
بگوید؟ اصلاً باید برویم توی تشریح و دکترها و آن هم متخصصهای در رحم و ما ببینیم
راستی این جور است؟این جور نیست؟ ما همینجوری بگوییم که آقا خون حیض که روایت
دارد خون نفاس و استحاضه هم نفاس و استحاضه همان خون حیض است از کجا میتوانیم
بگوییم؟ در حالی که همه آنها احکام دارند یعنی خون استحاضه، با خون استحاضه در
مسجد میشود بیاید با خون استحاضه باید نماز بخواند با خون استحاضه مقاربت با آن
اشکال ندارد در حالی که با خون حیض نه توی مسجد میشود بیاید نه میشود با آن نماز
بخواند نه میشود با آن زن مقاربت بکند، یعنی چه ما بگوییم که خون نفاس خون
استحاضه همان خون حیض است بنابراین خون حیض کمتر از درهم که نمیشود پس خون نفاس و
استحاضه هم نمیشود، نمیدانیم چهجور درستش بکنیم؟ بحث مشکل هم هست چونکه یک نحو
شهرت و اجماع و مرحوم سید در عروه اگر یادتان باشد حسابی پهلوی هم گذاشتند غیر خون
حیض و نفاس و استحاضه با اینها کمتر از درهم هم باشد نمیشود ما میگوییم هر
خونی کمتر از درهم باشد اشکال ندارد
تقاضا دارم روی این یک مقدار مطالعه کنید فردا بتوانیم از شما استفاده
کنیم انشاءالله.
وصلی الله علی محمد و آل محمد