اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم
الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری
واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
فرمودهاند در غسل از بالا به پایین
شستن شرط نیست، ادعای اجماع هم کردهاند گر چه بعضی از قدماء بعضی از متأخرین گفتهاند
مثل باب وضوست، همین طور که در باب وضو از بالا به پایین باید
شسته شود و به عکس نمیشود در باب غسل هم همین طور است.
در روایات دلیلی به خصوص برای مسئله
نداریم اما اطلاق مقامی میگوید که شستن از بالا به پایین یا از پایین به بالا
تفاوت ندارد.
اطلاق مقامی معنایش این است که اگر
عام البلوی باشد و حکم را مولا بگوید و آن خصوصیت را نگوید از آن اطلاق استفاده میکنیم
به آن میگویند اطلاق حالی یا معمولاً در فقه میگویند اطلاق مقامی، گفتهاند در
ما نحن فیه اطلاق مقامی داریم برای این که درباره غسل ترتیبی همه چیز گفتند حتی
مستحبات را و اما آن که نگفتند از بالا به پایین بشوی معلوم میشود لازم نیست، میخواهید
هم بگویید که مولا در مقام بیان مرادش است و چیزی در این باره نگفته پس قضیه مطلق
است و از بالا به پایین یا از پایین به بالا.
اگر کسی اشکال بکند و بگوید که آن چه
هست در مقام بیان اصل حکم است این که باید سر و گردن شسته بشود باید طرف راست شسته
بشود باید طرف چپ شسته بشود و اما این که در مقام بیان خصوصیات و حالات باشد نه،
پس اطلاق نداریم، حالا اگر کسی این حرف را هم بزند نوبت میرسد به اصل، نمیدانیم
آیا از بالا به پایین از پایین به بالا تفاوت میکند یا نه؟ قاعده اقل و اکثر رفع
مالایعلمون میگوید که لازم نیست از بالا به پایین شسته بشود. این خلاصه حرف و
دلیل برای مشهور که یا تمسک بکنیم به اطلاق مقامی به این معنا که این مسئله عام
البلوی را باید شارع مقدس گفته باشد و چون نگفته از بالا به پایین، دیگر یعنی
نگفتن دلیل است بر این که لازم نیست اگر قبول کردید این اطلاق مقامی را بسیار خوب
اگر قبول نکردید دیگر نوبت میرسد به برائت به اصل و در اقل و اکثر ارتباطی برائتی
هستیم نه اشتغالی.
در مقابل این قول بعضی از قدماء بعضی
از متأخرین و شاذاً بعضی از محشین بر عروه گفتهاند که مثل باب وضوست از بالا به
پایین شستن شرط است لذا مثلاً اول باید شانهها و سینه و پشت را بشوید بعد
نوبت میرسد به پایین، پاها را بشوید و اما اگر اول پاها را شست طرف راست، پاها را
شست بعد آمد سر شانه و سینه و اینها نمیشود الا علی فالاعلی مثل باب وضو.
دلیل اینها چیست؟ گفتهاند که خب مگر
نمی بینی روایات میگوید سر و گردن بعد آب بریز روی شانه در طرف چپ هم میگویند آب
بریز روی شانه یعنی از پایین به بالا شروع نکن از بالا به پایین شروع بکن، خود
دلیل به ما میگوید از بالا به پایین. یک دلیل دیگر آوردهاند این که اگر هم قبول
نکنید این اطلاق ما را این ظهور ما را تمسک میرسد به اصل و در باب اقل و اکثر
اشتغالی هستیم باید این غسل را که جنب شده است به جا بیاورد نمیدانیم اگر از اول
به اسفل شست این غسل به جا آورده شده یا نه؟ اشتغال یقینی برائت یقینی.
گفتم دیروز مرحوم صاحب جواهر رضوان
الله تعالی علیه در جواهر مبنا راجع به اقل و اکثر ارتباطی ندارند بعضی اوقات
اشتغالی میشوند بعضی اوقات برائتی میشوند و نمیدانم چه جور هم شده در مسئله ما
این سه چهار تا مسئله مرحوم صاحب جواهر اشتغالی هستند لذا در این جا هم میگویند
اشتغال مخصوصاً این که در طهارت هم هست امر محصل و متحصل است و آن امر متحصل را
یعنی طهارت را باید تحویل بدهد این اگر از بالا به پایین نشست نمیداند آیا طهارت
پیدا شده یا نه؟ اشتغال یقینی برائت یقینی. این دو تا دلیل هم برای آن کسانی که میگویند
باید از بالا به پایین شسته بشود.
اما دلیل اول که فرمود آب بریز روی
منکبین خب این در
مقام بیان این است
که سر و گردن دست راست دست چپ اما حالا واجب باشد اول آب بریزد روی منکبین دیگر
این را دلالت ندارد، ندارد برای این که اگر در مقام تشریع حکم باشد دیگر ما
خصوصیات را گردن مولا نمیتوانیم بگذاریم.
بنابراین این روایتی که میگوید اول
آب بریز بر روی سر بعد آب بریز روی منکب ایمن بعد میگوید آب بریز روی منکب، ایسر
این اگر در مقام بیان خصوصیات بود میشد بگوییم که آقا میگوید آب بریز روی شانه
راست بعد هم روی شانه چپ، معلوم میشود اول نمیشود آب بریزد روی پا، الا علی
فالاعلی باید مراعات بشود، این دلیل اینها.
جوابش چیست؟ این که اگر در مقام بیان
خصوصیات بود حرف خوبی بود اما این جور روایتها در مقام اصل حکم است میخواهد
بگوید غسل ارتماسی داریم غسل ترتیبی داریم غسل ترتیبی این است که باید سروگردن
شسته بشود بعد طرف راست بعد طرف چپ اما نحوه چه جوری؟ از بالا به پایین؟ در مقام
بیان این است که این طبیعی در مقابل آن طبیعی، غسل ارتماسی داریم یک دفعه باید
برود توی آب، غسل ترتیبی داریم باید اول سر و گردن بعد طرف راست بعد طرف چپ مثل
الرجل خیر من المرئه میشود یعنی این جنس در مقابل این جنس، این طبیعت در مقابل
این طبیعت در مقام بیان طبیعت است نه در مقام بیان کلی طبیعی و خصوصیات این غسل،
بنابر این اطلاق گیری نمیتوانیم بکنیم، اما روی عرض من، من اطلاق گیری نکردم
اطلاق مقامی را جلو کشیدیم که همان که مرحوم آخوند البته از مرحوم صاحب جواهر
گرفتهاند، صاحب جواهر چندین مرتبه در جواهر میفرمایند آن جاها که امری عام
البلوی باشد و در گفتن ذکری از آن نشده باشد این دلیل بر عدم است یعنی عدم الوجدان
یدل علی عدم الوجود آن وقت مثال میزند به قصد وجه و تمیز میگوید نماز خواندن یک
چیز عمومی است برای همه، هزارها سؤال و جواب از آن شده سوالاً و جواباً گفته نشده
که بگو نماز میخوانم واجب قربه الی الله، این نگفتن که در مقام بیان گفتن بوده
خصوصیات بوده نگفتن یعنی لازم نیست.
خلاصه حرف این است که این آقایان که
گفتهاند از الاعلی فالاعلی تمسک کردهاند به این روایات که گفته اول سر و گردن را
بشوی بعد شانه و پشت و سینه را بشوی دیگر خواه نا خواه بعد پا را بشوی پس الا علی
فالاعلی، جوابش هم این است که این اطلاقات در مقام بیان تشریع است در مقام بیان
اصل حکم است و وقتی چنین باشد اطلاق گیری نمیتوانیم بکنیم.
و اما آن اصل اشتغال خب این را هم نمیشود
گفت برای این که اصاله الاشتغال آن جاها میآید آن جاها هست که اقل و اکثر توی کار
نباشد و اما اگر اقل و اکثر آمد این برمیگردد شک ما به یک علم تفصیلی وشک بدوی،
یعنی نماز نمیدانم چند جزء است، خب شارع مقدس نماز را باید تعیین بکند و تعیین
کرده گفته تکبیره الاحرام حمد و سوره و رکوع ذکر رکوع، سجده ذکر سجده، تشهد، سلام،
خب اینها یقینی هایش است اما نمیدانم آیا جلسه استراحت واجب است یا نه؟ این
مشکوکش است ،نمیدانم جلسه استراحت واجب است یانه؟ قاعده اشتغال دیگر نیست باید
بگوییم که یقین دارم به بعضی شک دارم ابتداً به بعض دیگر، یعنی همه جا در اقل و
اکثر ارتباطی یا اقل و اکثر استقلالی یک یقین و یک شک پهلوی هم گذاشته شده اسمش را
گذاشتهاند قاعده اشتغال لذا این جور میشود حتماً میدانم غسل باید سر و گردن
شسته بشود طرف راست طرف چپ اما نمیدانم آیا از بالا به پایین؟ از پایین به بالا؟
برمیگردد این نمیدانم به شک بدوی، یعنی میدانم ترتیب شرط است، خصوصیت در ترتیب
شرط هست یا نه؟ راجع به خصوصیت رفع مالایعلمون، گفتم مرحوم صاحب جواهر من دیدهام
چندین جا ایشان همین جور که من تقریب کردم تقریب کردهاند و برائتی شدهاند اما
بعضی اوقات هم اشتغالی شدهاند نمیدانیم چه جوری است؟ نمیشود که بگوییم مبنا
ندارند، گاهی نظرشان آن است گاهی نظرشان آن است ولی علی کل حال این در جواهر دیده
شده این جاها که این چند تا مسئله هست اشتغالی هستند اما د رهمین باب غسل خیلی
جاها برائتی هستند، بنابراین حالا دیگر کاری به صاحب جواهر نداریم به صاحب جواهر
عرض میکنیم شما که اشتغالی هستید بیخود اشتغالی هستید برای این که باب اشتغال شک
برمیگردد به یک علم تفصیلی و شک بدوی، بله آن باب محصل و متحصل آن یک قوی مشهوری
است یعنی گفتهاند در باب طهارت ثلاث باید اشتغالی بشویم مشهور است چرا باید
اشتغالی بشویم؟ گفتهاند که ما طهارت میخواهیم نه غسلات و مسحات و چون طهارت میخواهیم
به ذمه ماآن متحصل آمده، آن طهارت، حالا راجع به آن که این طهارت را برای ما میآورد
اگر 9 جزء به جا بیاوریم آن جزء مشکوک را به جا نیاوریم نمیدانیم آیا آن طهارت
آمد یا نه؟ اشتغال یقینی برائت یقینی، لذا مشهور در باب محصل و متحصل یعنی همین
طهارت ثلاث گفتهاند اشتغال نه برائت.
اما سابقاً صحبت کردیم با شما گفتیم
این باب محصل و متحصل را ما اولاً قبول نداریم برای این که آن چه برای ما واجب است
قرآن هم میفرماید این است اذا قمتم الی الصلوه فاغسلوا وجوهکم و ایدیکم الی
المرافق اما بگوید که اذا قمتم الی الصلوه
فاطهروا خب ندارد قرآن دیگر، آن که بر ما واجب است این غسلات و مسحات است
در باب وضو، آن چه بر ما واجب است همین که سر و گردن بشوییم طرف راست طرف چپ، و
اما به ذمه ما متحصل آمده باشد نمیتوانیم اثبات بکنیم، بله حالا عرفان اسلام و
اخلاق اسلام و این که انسان مثلاً حس میکند وقتی که جنب است یک جوری است و وقتی
غسل میکند یک حالت خوبی برایش پیدا میشود و اینها، اینها دیگر مربوط به فقه
نیست، ما آن چه میخواهیم محصل میخواهیم نه متحصل، این حرف اول که در باب محصل و
متحصل ما اصلاً قضیه را سالبه به انتفاء موضوع میکنیم میگوییم که این که طهارت پیدا
میشود و شارع آن طهارت را میخواهد این در روایات ما نیست، نگفته اذا قمتم الی
الصلوه فاطهروا مطلب دوم اگر قبول نکنید حرف من را این را اگر یک بدعت بدانید از
من و بگویید بابا اینها چیست که میگویی مسلم است آدم وقتی که وضو بگیرد با طهارت
باشد یک حال معنوی دارد روایات هم میگوید وقتی غسل بکند یک حال معنوی دارد خیلی
خوب حالا یک کسی این جورها بگوید محصل و متحصل، میگوییم خب ما برائت را میآوریم
روی محصل، نمیدانیم این متحصل به واسطه چه پیدا میشود؟ آیا به واسطه این که باید
از بالا به پایین شسته شود چنانچه در باب وضوست یا نه؟ خب ما برائت را جاری میکنیم
راجع به خود این محصل میگوییم مولا در مقام بیان مراد بوده ذکر نکرده است الا علی
فالا علی را بنابراین احتجاج عبد در مقابل مولا، برائت، لذا اگر هم کسی محصل و
متحصل گفتم مشهور هم هست اگر هم کسی محصل و متحصل را هم بگوید اما فقیه نمیتواند
روی مقدمات اصل جاری بکند، بعضی از بزرگان هم گفتهاند اگر قضیه محصل و متحصل باشد
همه عبادات همین طور است برای این که صلاه هم تنهی عن الفحشاء و المنکر است آن هم
یک چیز نفس الامری و واقعی است روزه آن هم جنه من النار است روزه آن هم یک حالتی
است که برای انسان پیدا میشود مابقی عبادات هم همین طور است گفتهاند اگر حساب
محصل و متحصل را بیاوریم جلو همه عبادات از باب محصل و متحصل میشود، حالا باشد هم
اما این که ما در فقه چه باید بکنیم؟ امام صادق علیه السلام فرمودند که اگر دلیل
داری طبق دلیل برو جلو اگر دلیل نداری طبق اصل برو جلو حالا میخواهد محصل و متحصل
باشد میخواهد نباشد و ما در باب وضو طبق گفته امام صادق علیه السلام باید برویم
جلو در باب غسل امام صادق علیه السلام فرموده سر و گردن، طرف راست، طرف چپ امام
صادق علیه السلام نفرموده است وقتی که طرف راست را میشویی الا علی فالا علی خب
نگفتن ایشان برائت دارد. فتلخص مما ذکرناه این که مشهور در میان اصحاب است ادعای
اجماع هم روی آن شده این که الا علی فالاعلی در باب وضو شرط است اما در باب غسل
شرط نیست.
و علی کل حال این خصوصیت الا علی فا
لاعلی دلیل میخواهد دلیل در باب وضو داریم اما دلیل
در باب غسل نداریم همین مقدار که نداریم عدم الدلیل برای ما بس است یا به اطلاق
مقامی، عدم الدلیل یدل علی الدلیل یا به قاعده برائت.
مسئله بعدی ما راجع به موالات است آیا
باید پی در پی باشد؟ البته پی در پی عرفی ،این موالات در باب وضو هست روایات
فراوانی هم داریم که در باب وضو باید موالات عرفی باشد لذا اول صورت، خیلی طول
نکشد دست راست، خیلی طول نکشد، دست چپ، خیلی طول نکشد ، مسح سر، مسح پاها اما
مثلاً انسان سر حوض دارد وضو میگیرد برای مسح سر و مسح پاها مثلاً باران میآید
یا این پیر است و نمیتواند، بیاید توی اتاق مسح سر و مسح پاها را بکند طوری نیست،
چرا؟ برای این که موالات عرفی حفظ شده، لذا در باب وضو حتماً باید موالات باشد پی
در پی، اما در باب غسل این موالات باید باشد یا نه؟ اگر ما دلیل نداشتیم میگفتیم
باب وضو و باب غسل مثل هم است همین جوری که در آن موالات عرفی باید حفظ بشود در
غسل هم موالات عرفی باید حفظ بشود بخواهد مثلاً سر و گردنش را غسل بدهد بعد بیاید
توی حمام بنشیند کیسه بکشد لیف بمالد بعد برود طرف راست طرف چپ این را عرف نمیپسندد،
اما کمش حالا طوری نیست اول سر و گردن میشوید، دیگر تمام میشود بعد یک مقدار با
یک کسی حرف میزند یا دعا میخواند بعد میرود طرف دست راست، اگر ما باشیم و عرف
دیگر میگوییم فرقی بین باب وضو و باب غسل نیست در هر دو موالات عرفی شرط است.
اما در باب وضو چند تا روایت داشتیم
اگر یادتان باشد میگفت که موالات شرط است، البته موالات عرفی، در باب غسل چند تا
روایت داریم این روایتها میگوید موالات شرط نیست، یکی از روایتها آن قضیه ام
اسماعیل که کنیزک جنب شده بود برای این که حس هوو گری زن امام صادق علیه السلام گل
نکند امام صادق علیه السلام به او گفتند که اول سر و گردنت را بشوی آن وقت برای
این که نفهمد شک نکند موقعی که میخواهی سوار بشوی آن موقع هم تنت را بشوی، که این
زن فهمید یعنی کار داشت در خیمه او رفت کارش را انجام بدهد نمیدانم از کجا از
بویش فهمید حس هووگری فهمید بالاخره فهمید و این بدبخت را یک کتک حسابی که به او
زد سرش را هم تراشید خب روایت هم صحیح السند بود هم ظاهر الدلاله است در این که
موالات در
باب غسل شرط نیست.
روایت دیگر روایت 1 از باب 29 از
ابواب جنابت صحیحه حریز فرمود ابدر بالرأس ثم افض علی سایر جسدک خب این غسل را
یادش دادند این سؤال کرد قلت و ان کان بعض یوم؟ قال نعم گفت آن افض علی سایر جسدک
صبح سر و گردن، ظهر طرف راست و طرف چپ؟ فرمودند طوری نیست روایت مثل همان صحیحه ام
اسماعیل روایتش هم صحیح است هم ظاهر الدلاله.
صحیحه یمانی عن ابی عبدالله قال ان
علیا علیه السلام لم یر بأساً ان یغسل الجنب راسه غدوه و یغسل سائر جسده عند
الصلوه این هم تقریباً میشود نصف روز، فرمودند که طوری نیست.
روایت 4 مرسله صدوق روایت 4 از باب 29
از ابواب جنابت امام صادق علیه السلام فرمودند لابأس بتبعیض الغسل تغسل یدک و فرجک
و رأسک و تؤخر غسل جسدک الی وقت الصلوه فرمودند که خب حالا دستهایت را که آب میکشی
خودت را هم پاک میکنی سر و گردن را هم غسل میدهی و تأخیرش ببیندازی تا وقت نماز
یعنی مثلاً از صبح تا ظهر اشکال ندارد خب روایتها انصافاً هم صحیح السند است هم
ظاهر الدلاله است که میفرماید اشکال ندارد موالات در باب غسل نیست دو سه روزش را
روایت نداریم اما مرحوم سید در عروه و مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع میکند میفرماید
حالا دو سه ساعتش طوری نیست دو سه روزش هم طوری نیست الا این که مثلاً نمازش از
بین برود مثلاً اگر کسی سر و گردن را غسل داد آب لوله بند آمد و حمام بی آب شد
واین دیگر آب پیدا نکرد باید تیمم بکند تیمم کرد روز اول و روز دوم، روز سوم آب
پیدا کرد خب طرف راست و طرف چپ را غسل میدهد کفایت میکند هذا کله راجع به سه جزء.
اما مسئلهای که یک مقدار مشکل میشود
این است که راجع به جزئی از عضو این چیست؟ یعنی مثلاً طرف چپ را شست غسل داد اما
مانعی توی دستش بود حالا یا عمداً یا سهواً جهلاً این مانع را، به زیر مانع باید
آب ببرد به پوست بدن، نبرد حالا آمد لباس پوشید و یک ساعت دو ساعت طول کشید دید
مانع توی دست است آیا میتواند همین مانع را غسل بدهد یا نه؟ خب مشهور در میان
فقهاء گفتهاند آری و مرحوم سید هم در عروه میفرمایند آری، برود مثلاً دستش را زیر شیر بگیرد به عنوان غسل و آن جزئی
که غسل داده نشده عمداً یا سهواً یا جهلاً غسل بدهد دیگر غسلش درست است و اما اگر
طرف راست باشد آن ترتیب از بین میرود اگر یادتان باشد روایات داشتیم بالاخره
اجماع داشتیم ترتیب شرط است اول سر و گردن بعد طرف راست و بعد طرف چپ، ترتیب شرط
است، حالا اگر طرف راست یک مانعی بود و این از حمام که آمد بیرون دید که این هست
خب میتواند مانع را رفع بکند همان جا را غسل بدهد خب طرف راست غسل داده شد حالا
طرف چپ چه؟ دیگر باید طرف چپ را غسل بدهد مرحوم سید در عروه همین را میگویند میگویند
طرف چپ را باید غسل بدهد، اما اگر حرف
دیروز من را قبول بکنید که ما گفتیم حدیث رفع راجع به اجزاء میآید خب خواه ناخواه
این اگر عمداً باشد درست است اما اگر سهواً باشد چه؟ اگر جهل به حکم و جهل به
موضوع باشد چه؟ دیگر ترتیب از بین میرود رفع ما لایعلمون ترتیب را برمیدارد وقتی
رفع ما لایعلمون ترتیب را برداشت همان مقدار را که غسل میدهد دیگر غسلش درست است
دیگر لازم نیست طرف چپ را بشوید اگر بپسندید حرف دیروز من را.
وصلی الله علی محمد
وآل محمد