اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مرحوم سید در عروه فرمودهاند که غسل
حیض مثل غسل جنابت مستحب نفسی است و اینکه غسل را بهجا بیاورد مثلا برای نماز یا
بهجا بیاورد برای کون علی الطهاره میفرمایند لازم نیست، این مسئله را قبلاً مفصل
در باب وضو و در باب غسل جنابت صحبت کردیم و ادلهای آورده بودند بر اینکه وضو
مستحب نفسی نیست و باید برای هدفی برای غایتی از غایات وضو گرفت وضو برای نماز،
وضو برای خواندن قرآن، وضو لااقل کون علی الطهاره اما در باب غسل جنابت فرموده
بودند که غسل جنابت مستحب نفسی است ولو اینکه واجب غیری قرار بدهد غسل را به جا
بیاورد برای نماز اما لازم نیست بلکه غسل به خودی خود مستحب است نظیر نوافل نظیر
خواندن قرآن.
آن جا ادلهای اقامه کرده بودند بر
این اینکه غسل مستحب نفسی است و اگر یادتان باشد ادله ناتمام بود و بالاخره ما
رسیدیم به این جا که غسل جنابت قصد قربت میخواهد اگر قصد قربت نداشته باشد غسل
باطل است حالا غسل بهجا بیاورد برای اینکه نماز بخواند یا غسل بهجا بیاورد
مطلقا، گفتیم چون قصد قربت میخواهد از عبادات است وقتی عبادت شد دیگر میشود
مستحب نفسی یا میشود واجب نفسی، واجب غیری ما اینجور جلو آمدیم از همین جهت هم
ما مدعی شدیم اینکه وضو هم مستحب نفسی است لذا مثلا الان وضو میگیرد برای اینکه
ظهر نماز بخواند ما میگفتیم این وضو درست است برای اینکه قصد قربت میخواهد وقتی
قصد قربت خواست از عبادات است و وضو را بهجا میآورد ثواب میبرد بعد هم با آن
نماز میخواند، روی آن قاعدهای که ما جلو آمدیم دیگر غسل حیض میشود مستحب نفسی،
مطلق غسل دیگر هر غسلی که بکند چون قصد قربت میخواهد استحباب نفسی دارد وضو هم هر
وقت بگیرد ولو برای چیزی نگیرد این قصد قربت میخواهد چون قصد قربت میخواهد
استحباب نفسی پیدا میکند لذا فرمایش مرحوم سید این جا درست است اما روی مبنائی که
ما مشی کردیم و اما اگر یادتان باشد ادلهای که آوردند برای اینکه وضو مستحب نفسی
نیست غسل مستحب نفسی است ناتمام بود و ما نتوانستیم بپذیریم آن جا آن ادلهای که
آورده بودند اما علی کل حال این فرمایش ایشان که غسل الحیض کغسل الجنابه مستحب
نفسی این اصل مطلب درست است بنابراین زن حائض که پاک شده حالا میخواهد غسل بکند
اگر کون علی الطهاره غسل بکند خیلی خوب است اگر هم برای اینکه این یک عبادت است
غسل بکند آن هم خیلی خوب است برای این که اگر قصد قربت نکند غسلش باطل است و چون
قصد قربت میکند بنابراین یک عبادت مطلوب در شرع مقدس اسلام است،
مسئله دوم که این مسئله از مسئله اول
مشکلتر است و این مسئله را هم فیالجمله در بارهاش صحبت میکنند و آن این است که
مشهور در میان اصحاب است اینکه فقط یا غسل جنابت میشود نماز خواند و وضو لازم
نیست اما راجع به همه اغسال حالا یا نباشد
باید بعدش یا قبلش وضو بگیرد این مشهور در میان اصحاب است ادعای اجماع روی آن شده
است در مسئله دو دسته روایت دادیم یک دسته روایت همین است که مشهور گفتهاند اینکه
هر غسلی وضو میخواهد غیر از غسل جنابت، روایات در باب 35 از ابواب جنابت، همان جلد
اول وسائل، دو سه تا از این روایتها را بخوانم. روایت 1 صحیحه ابن ابی عمیر حالا
یا مصححه یا صحیحه عن ابی عبدالله علیه السلام کل غسل قبله وضو الا غسل الجنابه
این قبله در همه این روایتها تکرار شده و نمیدانیم معنایش چیست برای اینکه وضو
را قبل بگیرد یا بعد بگیرد شاید اگر بعد بگیرد بهتر باشد زن حائض پاک شده حالا میخواهد
نماز بخواند غسل کند بعد وضو بگیرد ظاهراً بهتر از این است که اول وضو بگیرد بعد
غسل بکند، اما قبله در روایات آمده و مورد فتوی هم نیست یعنی هیچ فقیهی چه قدماء
چه متأخرین نگفته که قبل از غسل وضو، گفتهاند تفاوتی ندارد، باید وضو بگیرد حالا
میخواهد غسل را اول بکند بعد وضو، میخواهد اول وضو بگیرد بعد غسل، کسی فتوی
نداده لذا نمیدانم این جور میشود معنا کرد بگوییم کل غسل مضافاً به اینکه این
غسل میخواهد وضو هم میخواهد، همین جا فتوی هم هست اینکه مستحب است اول غسل بکند
بعد وضو بگیرد لذا اگر این حرف من را بپسندید که کل غسل قبله وضو یعنی اضافه بر
غسل وضو هم میخواهد الا غسل جنابت که همان غسل جنابت کفایت میکند و اما اگر عرض
من را نکنید دیگر شما باید روی این قبله یک فکری بکنید، گفتم مورد فتوی فقهاء هم نیست
یعنی همین فقهایی که میگویند هر غسلی وضو میخواهد نگفته که قبلش وضو بگیرد بعد
غسل بکند به عکسش هست که گفتهاند مستحب است اول غسل بکند بعد وضو بگیرد.
میشود بگوییم کل غسل قبل العمل وضوء
میشود این را گفت؟ که مراد اینکه قبله ضمیر را بزنیم به عمل کل غسل قبل العمل
وضو اگر این را هم بشود بگوییم یک احتمال باشد آن عرض من هم یک احتمال است ولی علی
کل حال ما ظاهر روایت را بخواهیم معنا بکنیم مورد فتوی نیست که بگوییم حتماً باید
مثلا در غسل حیض در غسل نفاس در غسل مس میت در سایر غسلها حتی در غسل جمعه اول وضو
بگیرد بعد غسل بکند اگر نگوییم که مستحب است اول غسل بکند بعد وضو بگیرد لااقل کسی
نگفته قبل از غسل جمعه وضو بگیرد.
روایت 2 از همین باب 35 مصححه حماد یا
صحیحه حماد عن ابی عبدالله علیه السلام فی کل غسل وضو الا غسل الجنابه، این خوب
است دیگر این قبله را این ندارد، فی کل غسل وضو الا غسل الجنابه که غسل جنابت وضو
نمیخواهد اما مابقی غسلها همه وضو میخواهد.
روایت 3 از باب 35 صحیحه علی بن یقطین
عن ابی الحسن علیه السلام اذا اردت ان تغتسل الجمعه فتوضا و تغتسل اگر میخواهی
غسل جمعه بکنی توضا و تغتسل باز این قبله را دارد قبله هم دیگر صراحتش بیشتر است
اذا اردت ان تغتسل الجمعه فتوضا و تغتسل، بخواهیم معنا کنیم اذا اردت ان تغتسل
الجمعه این وضو میخواهد و غسل میخواهد هم غسل بکن هم وضو بگیر، حرف آقا را هم
بخواهیم بزنیم اذا اردت ان تغتسل الجمعه فتوضا قبل العمل همه اینها خلاف ظاهر است
دیگر و بخواهیم هم روی آن فتوی بدهیم اذا اردت ان تغتسل الجمعه اول فتوضا ثم تغتسل
مورد عمل اصحاب نیست احدی نگفته، لذا این اشکال که من کردم ندیدم هم کسی این اشکال
را بکند یعنی صاحب جواهر و دیگران همه همه بدون اشکال رفتهاند جلو و گفتهاند که
این روایات باب 35 دلالت میکند بر اینکه هر غسلی وضو میخواهد دیگر حالا میخواهد
وضویش قبل باشد میخواهد بعد باشد، خب هذا کله دلالت این روایتها از این جهت که
دلالتش خوب است میگوید که هر غسلی غیر غسل جنابت وضو میخواهد.
اما یک دسته روایات داریم خیلی صحیح
السند ظاهر الدلاله میگوید نه غسل دیگر وضو یعنی چه؟ برای اینکه آن غسل انقی و
اطهر دیگر وضو احتیاج ندارد این روایتها را هم یک قدری بخوانیم.
روایتها در باب 33 از ابواب غسل
جنابت روایت اول صحیحه محمد بن مسلم عن ابی جعفر علیه السلام الغسل یجزی عن الوضو
و ای وضو اطهر من الغسل، میشود تخصیصش بزنیم؟ بگوییم الغسل یجزی عن الوضو فی غسل
الجنابه به قرینه آن روایاتی که میگفت روایاتی که الان خواندیم میگفت فی کل غسل
وضو الا غسل الجنابه بگوییم این الا غسل الجنابه این را تخصیص میزند، فقط اشکالش
این است که این آبی از تخصیص است این را چکار بکنیم؟ ولو اینکه بزرگان گفتهاند
الغسل یجزی عن الوضو فی غسل الجنابه یعنی الغسل تخصیص دادهاند به غسل جنابه به
قرینه آن روایتها ولی ای وضو اطهر من الغسل این علت نمیگذارد تخصیص بخورد اسمش
را میگذارند عام ما آبی از تخصیص است مثلا عمومات عقلی همه آنها چنین است یک
قاعدهای بین ما طلبهها هست که میگویید کل عام تخصیص خورده آن وقت میگویند که
خب این کل عام تخصیص خورده خود این این هم عام است به چه تخصیص خورده؟ میگویند به
عمومات عقلی لذا این به منزله علت است علت یعنی امر عقلی بگوییم ای وضو اطهر من
الغسل ای فی غسل الجنابه، نمیشود، لذا و ای وضو اطهر من الغسل میگوید هر غسلی،
یک تعارض پیدا میشود بین این روایت و آن روایتها.
حالا باز هم روایت بخوانم صحیحه عبد
الرحمن همدانی روایت 2 کتبت الی ابی الحسن الثالث امام هادی علیه
السلام یسئله عن الوضو للصلاه فی غسل الجمعه فکتب لا وضو للصلاه فی غسل الجنابه
ولا غیره خب اینها دیگر قابل تخصیص هم نیست در خود غسل جمعه سؤال میکند میفرماید
غسل جمعه کافی از وضوست وضو نمیخواهد هم چنین غیر غسل جمعه روایت 3 موثقه عمار
قال سئل ابو عبدالله علیه السلام عن الرجل اذا اغتسل من جنابته او یوم الجمعه او
یوم عید هل علیه الوضو قبل ذلک او بعده؟ فقال لیس علیه قبل و لا بعد قد اجزأه
الغسل و المرأه مثل ذلک اذا اغتسلت من حیض او غیر ذلک فلیس علیها الوضو روایتها
نه قابل تخصیص است نه سندش اشکال دارد نه دلالتش اشکال دارد،
(برای اینکه هر دو استحباب نفسی دارد
دو تا عبادت است خب هم وضو میگیرد هم غسل میکند خیلی عالی است قاعده این را
اقتضا میکند، ما روی آن فتوی دادهایم لذا ما میگوییم هر غسلی غیر غسل استحاضه
که آن یک حرفهای خاصی دارد برای اینکه در آن جا خب روایت دارد اگر متوسطه باشد
حتما باید غسل بکند وضو هم بگیرد برای هر نمازی هم وضو بگیرد آن بحث ما نیست آن
اصلاً یک بحث جداگانهای دارد بعد ان شاءالله در بارهاش صحبت میکنیم و الا ما
مدعی هستیم در حاشیه بر عروه هم فتوی دادیم توی رساله عملیه هم فتوی دادیم اینکه
با هر غسلی میشود نماز خواند حرف من مربوط به روایات نیست حالا شما بفرمایید که
در غسل جنابت نمیشود وضو گرفت خیلی خوب بگویید یا در غسلهای دیگر هم که مستحب
نفسی است کسی بگوید آقا وقتی مستحب نفسی شد دیگر کافی از وضوست انقی و اطهر است
دیگر نباید وضو بگیرد حالا آن را بگویید)
اما آنکه الان میگوییم این است که
یک دسته روایت داریم میگوید که هر غسلی وضو میخواهد یک دسته روایات داریم میگوید
همه غسلها وضو نمیخواهد جمع بین روایات بخواهیم حمل مطلق بر مقید بکنیم نمیشود
برای اینکه روایتها آبی از تخصیص است همه روایتها هم آبی از تخصیص است برای اینکه
موثقه عمار دیدیم که حسابی همه غسلها را شمرد دیگر قابل تقیید نیست قابل تخصیص
نیست، وقتی قابل تخصیص نشد دیگر جمع عرفی دارد جمع دلالی دارد تصرف در هیئت بکنیم
تصرف در هیئت میگوید که با هر غسلی میشود نماز خواند اما اگر وضو بگیری بهتر است
وقتی قابل تقیید نشد دیگر تصرف در هیئت آن هم جمع دلالی عرفی است عرف این جور
اقتضا میکند و محشین بر عروه هم بعضی منجمله مرحوم اقای خویی ایشان هم به همین
روایتها فتوی داده ایشان هم میفرماید با هر غسلی میشود نماز خواند لذا ما مدعی
هستیم که با این غسل هر غسلی باشد میشود با این غسل نماز بخوانیم حتی این را
مرحوم آقای خویی و امثال مرحوم آقای خویی نمیگویند اینها میگویند آن غسلهایی که
مشروع است مثل مثلا همین غسل حیض یا غسل جمعه ما میگوییم نه، مشروع هم نباشد یک
غسل به جا میآورد استجاب نفسی دارد این استحباب نفسی ثوابش را میبرد وقتی ثوابش
را برد با همان غسل میتواند نماز بخواند به جای وضو، برای اینکه روایت داشت
روایت صحیح السند هم بود میفرمود که بل انه انقی و اطهر منالوضو حالا این را
ندیدم کسی بگوید برای اینکه معمولاً مثل مرحوم آقای خویی و امثال اینها میگویند
آن غسل مشروع، نمیدانم حالا این را از کجا آوردهاند؟ ولی جمع بین روایات اقتضا
میکند غسل مشروع باشد یا مشروع نباشد غسل مستحب نفسی است این مسلم پیش همه آنهاست
وقتی مستحب نفسی شد همین جوری بهجای وضو گرفتن غسل میکند ثوابش را میبرد بعد هم
با همین غسل که بهتر از وضوست نماز میخواند.
فقط یک مسئله هست این را باید حل
بکنیم و آن این است که یک دفعه به شما میگفتم حضرت امام رضوان الله تعالی علیه در
این گونه مسائل میگفتند خب این کارهایی که ما میخواهیم بکنیم این را قدماء هم میتوانستند
بکنند چرا نکردند؟ حمل عام بر خاص تصرف در هیئت و خب اینکارها را آنها هم میتوانستند
بکنند اینها که این قدر فکر نمیخواهد از بدیهیات در اصول است حمل عام بر خاص اگر
نشد از بدیهیات در اصول است حمل وجوب بر استحباب، تصرف در هیئت نمیخواهید که جمع
تبرعی بکنید که بگویید عقل میخواهد و دقت میخواهد و اختلاف است، نه، حمل عام بر
خاص یا حمل وجوب بر استحباب این یک چیز فراوانی است که آنها نشان ما دادهاند مثلا
مثل مرحوم شیخ در تهذیب خب کارش همین است دیگر آن اصلاً تهذیب را نوشتهاند برای
اینکه جمع بین روایات بکنند بعضی جمع تبرعی است قبول نداریم اما غالبش همین جمعهای
ماست که مرحوم شیخ در تهذیب میکنند در استبصار میکنند، آن وقت بگوییم که قدماء
از این روایتها اعراض کردهاند، میشود گفت؟ این روایات صحیح السند ظاهر الدلاله
را از کار بیندازیم بگوییم اعراض اصحاب،
اعراض اصحاب اگر راستی محرز بشود طوری
نیست باید هم بگوییم برای اینکه روایات میشود متهمه و دیگر نمیشود به آن عمل
کرد اما چند روز قبل میگفتم اگر احتمال بدهیم اصحاب روی ان احتیاطگریشان که
مبنای فقه شیعه بوده این را حمل بر استحباب نکردهاند بلکه آن روایتها را گرفتهاند
این روایتها را به آن عمل نکردهاند برای خاطر احتیاط، نه برای خاطر اعراض، اگر
کسی این را بگوید باز هم حرف ما اشکال پیدا نمیکند و دیگر حرف قدماء یا متأخرین
یعنی شهرت دیگر خیلی اهمیت ندارد و اما اگر حرف من را نزنید ندیدم کسی بزند اگر
حرف من را نزنید یک کسی بگوید اعراض اصحاب از این روایتها، صاحب جواهر همین را میفرماید
و رد میشود، صاحب جواهر سرسری یعنی مثل اینکه مسئله مسلم بوده پیش ایشان و خیلی
روی آن بحث نکردند و همین طور روایتها را نقل کردهاند و بعد هم فرمودند آن روایتهایی
که هر غسلی وضو میخواهد الا غسل جنابت این مسلم است و مابقی روایت هم مطرود است
معرض عنها عندالاصحاب است جواب حضرت امام را هم گفتم چند روز قبل هم گفتم که آقا
اینها بلد بودند اما یک قاعده هم از آنها بیرون میاید مثل قاعدهای که استاد
بزرگوار ما آقای بروجردی تبعا لقدماء داشتند و اینکه در حالی که میدانستند
احتیاط خوب نیست بعضی اوقات هم میفرمودند احتیاط خوب نیست و میفرمودند احتیاط در
ترک احتیاط است اما رساله آنها پر از احتیاط است، حالا روی این فکر بکنید ببینید
آیا چیزی به نظرتان میرسد یا نه؟ اگر چیزی به نظرتان رسید به من بگویید تا فردا
روی آن صحبت کنم.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد