اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن
الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری
واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
دو تا مسئله هست که هر دو با قواعد نمیسازد اما
مشهور در میان فقهاست و روایت هم روی آن هست یعنی یک تعبد.
مسئله اول که جلسه قبل عنوان کردم این بود که اگر
وقت داخل بشود و بعد زن حائض بشود گفتهاند ولو به مقدار نماز ظهر باشد به نماز
عصر هم نرسد آن نماز ظهر را باید بعد قضایش را بخواند، مثلا ظهر شد و این ده دقیقه
بعدازظهر حائض شد گفتهاند که این نماز ظهرش را میتوانسته بخواند، نخوانده و باید
این نماز ظهر را قضا بکند.
خلاف قاعدهاش این است که وقتی که ظهر بشود تا مغرب
این وقت دارد و واجب موسع این همیشه بالفعل است تا موقعی که مضیق بشود یعنی مثلا
ظهر و عصر را نخوانده تا 10 دقیقه مثلا به مغرب مانده یا حتی غروب شده و این نماز
ظهر و عصر را نخوانده باید بخواند و ادا هم هست، منجز این واجب کی میشود؟ آخر
وقت، لذا مثلا در رسالهها هم فتوی داده شده اینکه این 4 دقیقه وقت دارد گفتهاند
اگر 4 دقیقه وقت دارد دیگر نماز ظهر تمام شده، منجز است الان نماز عصر بخواند و
بالاخره اذا دخل الوقت وجب الظهران اما این وجوب وجوب بالفعل نه وجوب منجز یعنی میتواند
نخواند، واجب است اما میتواند نخواند، کی دیگر باید حتماً بخواند؟ وقتی واجب منجز
بشود مثلا 10 دقیقه به مغرب مانده که آن قاعده من ادرک هم داریم بعد دربارهاش
صحبت میکنیم لذا این واجب منجز نیست اما گفتهاند در حالی که منجز نیست اگر 5
دقیقه از ظهر بگذرد و این حائض بشود این نماز ظهر را باید بعد قضایش را بخواند اگر
مثلا یک ربع باشد این باید نماز ظهر و عصر را هر دو بعد از پاک شدن بخواند خلاف
قاعده است مثل همه جاها اینجا تخییر زمانی است اگر تخییر فردی هم باشد مثل اینکه
واجب است بر زید یا عمر و اکرام بکنند فلانی را حالا زید نمیتواند این واجب
تخییری میشود واجب معین، واجب منجز برای آن فردی که میتواند لذا تخییر میخواهد
تخییر زمانی باشد تخییر مکانی باشد یا تخییر فردی باشد این تخییر واجب منجز نیست
اما کی واجب منجز میشود؟ وقتی منحصر بشود به فردی یا منحصر بشود در زمانی یا
منحصر بشود در مکانی، لذا مثلا به واجب تخییری مثال بزنیم بر زید یا عمر و واجب
است این را اکرام کنند و هر دو تا اکرام نمیکنند یک ساعت، در این یک ساعت یک کدام
میمیرند خب وقتی مرد واجب بود برایش اما عقاب ندارد چرا عقاب ندارد؟ میگوید بر
من واجب بود یا آن، حالا که من نیستم بر او واجب است، باید در این مکان یا آن مکان
باشی خب حالا این دو تا مکان، در این مکان باشم درست است در آن مکان باشم درست است
حالا نتوانستم در یک مکان باشم آن وقت میشود منحصر، اصلاً واجب تخییری چه زمان و
چه مکان چه فرد واجب منجز نیست، حالا بگویید وقتی منجز نشد این خانم نمیخواسته
نماز بخواند اول وقت، رسمش بوده مثل بعضی خانمها میگذاشت نماز را آخر وقت میخواند
خب الان برایش واجب نبود کتکش نمیزنند بگویند که چرا نماز را نخواندی، کی به او
میگویند چرا نماز را نخواندی؟ وقتی منجز بشود و نخواند آن وقت واجب منجز است به
او میگویند چرا نخواندی؟ ولی همین است دیگر چرا اول وقت نخواندی؟ باید دلیل داشته
باشیم مثلا راجع به نماز میگویند نه واجب فقهی، واجب اخلاقی، مثلاً فویل للمصلین
الذینهم عن صلاتهم ساهون را معنا میکنند وای به آن کسی که در وقت نماز غافل از
نماز است اما به اینکه فتوی نمیدهند این را یک نحو اعراض میدانند روی آن اعراض
کتک میزنند ولی حالا یک کسی اول وقت نشسته گعده گرفته حالا بگویید اعراض است خوب
است اما این حالا نماز نمیخواند کتک بخورد چرا نماز نخواندی؟ میگوید حالا نمیخواهم
بخوانم خب خودتان گفتهاید تا غروب وقت داری یک ساعت دیگر میخوانم، نمیشود
بگوییم واجب منجز است که، اگر اهمال و اعراض و امثال اینها بیاید جلو آن مسئله
دیگر است اگر اخلاق و اهمیت به نماز و آنها بیاید جلو اینها دیگر امور اخلاقی است
و ممکن است کتک هم داشته باشد به عنوان ثانوی، اما به عنوان فقهی اول وقت هیچ کس
نگفته که واجب است بر تو منجز همین الان نماز بخوانی، خود من روی منبر بارها میگویم
که نماز اول وقت بخوانید، نماز اول وقت نخوانید 18 تا عقوبت دارد، نماز اول وقت
بخوان قرآن میگوید فویل للمصلین الذین هم عن صلاتهم ساهون اینها را همه را میگوییم
باید هم بگوییم اما اینکه حالا از نظر فقهی یک کسی گعده گرفته و نماز نمیخواند
به او میگویند چرا نماز نمیخوانی؟ می گوید نمیخواهم بخوانم برای اینکه شارع
مقدس گفته میخواهی بخوان میخواهی نخوان، تخییر است دیگر، شارع مقدس گفته میخواهی
بخوان میخواهی نخوان، نخوان یعنی چه؟ یک ساعت دیگر بخوان، اگر شما یک فتوی یک
رساله بیاوریدتوی رساله توی عروه که کسی گفته باشد اگر کسی عمداً نماز اول وقت را
تأخیر بیندازد یک ساعت دو ساعت، وقت فضیلت را نخواند در وقت فضیلت اصلاً خود وقت
فضیلت معنایش این است که مستحب است، در وقت فضیلت نخواند حالا این از نظر فقهی این
گناه کرده؟ نه، اگر ببرید آن را روی اعراض، ببرید آن را روی توهین به جماعت و یک
عنوان ثانوی درست بکنید ببرید آن را روی اینکه بیاهمیت به نماز و اینها خوب است
یعنی یک کسی سر کوچه نشسته نمیرود نماز جماعت خب میگوید نمیخواهم بروم اما همینکه
میگوید نمیخواهم بروم پیامبر اکرم میگفت که خانه را بر سرت خراب میکنم غلط میکنی
توهین به جماعت مسلمانها میکنی، یک دفعه توهین به جماعت مسلمانها است در مسجد
نشسته یا توی مسجد گعده گرفته توی سرش میزنند توهین به نماز اما یک وقت ما طلبهها
میخواهیم روی آن فتوی بدهیم که این آقا میگویند که احدی نگفته به عکس است هیچ کس
را پیدا نمیکنید که بگوید نماز اول وقت واجب است، مثل نماز جماعت است دیگر، خب
حالا مسلم است پیش اصحاب شکی نیست اصلاً نمیشود شک کرد که نماز اول وقت مثل نماز
جماعت میبیند آن مستحب مؤکد است آن هم مستحب مؤکد است اگر توهین بشود به نماز
جماعت به عنوان ثانوی کار حرام است و اهمیت ندادن به نماز خیلی بد است مرحوم صدوق
18 تا عقوبت توی خصال برایش درست میکند یکی درد چهکنم چهکنم که جامعه الان ما
دارد لذا ما هم میگوییم که اقیموالصلوه یعنی اول وقت همه جا باید تعطیل باشد جز
مسجدها، توی جمهوری اسلامی اول وقت همه جا شلوغ است ترافیک عجیب مغرب، کجا خلوت
است؟ مسجدها خب معلوم است این خیلی گناه دارد این معلوم است که من اعرض عن ذکری
فان له معیشه ضنکاو نحشره یوم القیامه اعمی اینها همه مسلم است باید هم برای مردم
خیلی بگوییم که آقا این نماز اول وقت سنیها وقتیکه مغرب بشود ظهر بشود اول اذان
صبح بشود همه آنها توی مسجد هستند دیگر، شیعهها که ولایت دارند مسجدها همه خلوت
است در وقتی که من آمدم اصفهان که اصلاً ظاهراً یک مسجد (برای نماز صبح) در تمام
اصفهان باز بود حالا الحمدالله روی آن خیلی کار کردیم و حالا خیلی مسجدها اول اذان
صبح امام جماعت دارد و باید تشکر کرد خیلی، اما خیلی کم است، حالا بالاخره حرف این
است که این روایتها این واجب را منجز میکند چکارش بکنیم؟ روایاتش را دیروز
خواندم دو دفعه امروز بخوانم روایت 1 از باب 49 از ابواب حیض صحیحه عبید بن زراره
عن ابی عبدالله علیه السلام قال ایما امرأه رات الطهر وهی قادره علی ان تغتسل فی
وقت صلاه ففرطت فیها حتی یدخل وقت صلاه اخری کان علیها قضا تلک الصلاه التی فرطت
فیها و ان رأت الطهر فی وقت صلاه فقامت فی تهیه ذلک فجاز وقت صلاه و دخل وقت صلاه
اخری فلیس علیها قضائها و تصلی الصلاه التی دخل وقتها و خیلی هم طمطراق دارد اینکه
ظهر شد و این اگر میخواست نماز اول وقت بخواند میتوانست وضو بگیرد تهیه بکند
مقدمات نماز را وضو بگیرد نماز بخواند همین مقدار 10 دقیقه، 5 دقیقه اما حائض شد
گفتهاند که این نماز ظهر را باید قضایش را بخواند نماز عصر را نه، نماز ظهر را
آری، اما اگر نمیتوانست وضو بگیرد به این اندازه وقت نداشته، میتوانسته تیمم کند
نماز بخواند نخوانده میگوید نه این نماز دیگر قضا ندارد به اندازهای که میتوانسته
نماز ظهر را بخواند وقت دارد بعد حائض شده گفتهاند این نماز را باید بخواند اما
نماز عصر را نه، در حالی که نماز ظهر و عصر هر دو واجب بوده اول وقت، اذا دخل
الوقت موقع ظهران میشود اذا دخل الوقت وجب الظهران الا ان هذه قبل هذه که در جلسه
قبل عرض میکردم حتی ما فتوی میدهیم که اول اذان اول اذان ظهر کسی نماز ظهر و عصر
را پشت سر هم بخواند هر دو در وقت فضیلت خوانده شده برای اینکه در وقت است الا ان
هذه قبل هذه نماز ظهر اول است نماز عصر بعد است، حالا این یک دفعه میتوانسته نماز
ظهر و عصر را بخواند و حائض شده خب میگویند هم ظهر و هم عصر هر دو را باید قضایش
را بخواند اما یک وقت ظهر را فقط میتوانسته، عصر را نمیتوانسته ظهر فقط را یک
دفعه نصفه مثلا 5 دقیقه بوده این اگر میخواست نماز بخواند باید برود وضو بگیرد
تطهیر کند وضو بگیرد نماز بخواند تا میآمد وضو بگیرد تطهیر بکند این حائض شد میگویند
نه نماز ظهر نه نماز عصر هیچ کدام.
مسئله ما این است که یک خانمی نماز ظهر را نخواند،
نماز ظهر را میتوانست اول وقت بخواند نخواند حالا که نخواند حائض شد حالا چه؟ بعد
که طاهر شد نماز ظهرش را بخواند اما نماز عصر را لازم نیست بخواند چرا؟ برای اینکه
اول وقت وقت برای نماز عصر خواندن نداشته، بخلاف آن جا که وقت داشته باشد مثلا یک
ربع بعد از ظهر این حائض شد بعد هم نماز ظهر را باید بخواند هم نماز عصر را چرا؟
چون وقت هر دو را داشته.
یک روایت دیگر هم بخوانم روایت 2 از همین باب صحیحه
ابی عبیده عن ابی عبدالله علیه السلام اذا طهرت فی وقت فاخرت الصلوه حتی یدخل وقت
صلاه اخری ثم رات دما کان علیها قضاء تلک الصلاه التی فرطت فیها نماز ظهر را میتواند
بخواند نخواند عادت شد خب هیچ، وقتی عادتش تمام شد آن نماز را باید بخواند، مسئله
اول همین است که خانمی یک ربع بعد از زوال بعد از ظهر عادت شده این نماز ظهر و عصر
را باید بخواند یا نه؟ بعد از اینکه پاک میشود قضا بکند یانه؟ امام علیه السلام
میفرماید دوتا که دوتاست یکی را هم اگر وقت داشته و نخواند باید آن نماز را قضایش
را بخواند گفتم که این حتی مثلا فتوی دادهاند شاید هم از روایت بشود استفاده
بکنیم اینکه یک خانمی میدانست عادت میشود البته این کم پیدا میشود، میدانست
عادت میشود و ظهر شد تا ظهر شد دیگر آن واجب بالفعل برایش میشود واجب مضیق حتماً
باید هیچ کار نکند فقط نماز بخواند تا نماز ظهرش را خوانده باشد بعد عادت بشود همان
واجب بالفعل که تا غروب وقت داشته اگر میداند مانع برایش پیدا میشود باید نماز
ظهرش را بخواند، آن وقت این در باب حیض مسلم است اما جاهای دیگر فقهاء نمیگویند
یا با سکوت برگزار کردهاند یا نمیگویند مثلا یک خانمی میداند که اگر الان وضو
نگیرد نماز نخواند بعدش توی مسافرت است و ماشین نگه نمیدارد و یا اینکه نگه هم
بدارد باید تیمم بکند آیا الان نماز خواندن برایش واجب است یا نه؟ فقهاء نگفتهاند
یا مثلا یک آقایی خانمی میداند این اگر جنب بشود دیگر آب پیدا نمیشود حالا آیا
میتوانند خودشان را جنب بکنند یا نه؟ فقهاء میگویند آری طوری نیست حالا اگر هم
نمیتواند تیمم بکن چه؟ باز هم خیلی از فقهاء گفتهاند بله، میتواند خودش را جنب
بکند بعد هم نتوانست نماز بخواند قضایش را میخواند اما بعضی گفتهاند اگر نمیتواند،
فاقد الطهورین است خودش را جنب نکند اما علی کل حال منجز مثل باب حیض که مسئله
ماست نگفتهاند یا مثلا یک کسی مُرد اما یک ساعت بعدازظهر، نماز ظهر و عصرش بر
ورثه هست یا نه؟ نگفتهاند لذا برای اینکه نگفتهاند تنقیح مناط و اولویت و اینها
را هم نمیتوانیم بکنیم و همین جور فقهاء همینطور کردهاند لذا میگویند این مختص
باب حیض است و اینکه ما بخواهیم سرایتش بدهیم به جاهای دیگر هرکجا دلیل داری بگو
هرکجا نداری نه، یعنی شما واجب بالفعل را بخواهی واجب مصیق بکنی لمانع گفتهاند
نه، باب حیض آری واجب بالفعل را شارع مقدس واجب مضیق کرده برای خصوص این خانم گفته
که خانم اگر ظهر شد نماز نخواندی یک ساعت بعد عادت شدی نماز ظهر و عصر را باید قضا
کنی این برمیگردد به اینکه واجب بالفعل برای این خانم واجب مضیق است حالا در
جاهای دیگر میگوییم یا نه؟ معمولاً فقهاء نگفتهاند که واجب بالفعل را ما واجب
مضیق بکنیم لمانع، مانع بیاید جلو واجب موسع بشود واجب مضیق واجب بالفعل بشود واجب
منجز، نگفتهاند دیگر، اما این روایتها اینجا دلالتش خوب است و دیگر مجبوریم
تعبد، اما الغای خصوصیت هم نمیشود کرد.
باز هم یک روایت بخوانم روایت 4 و 5 از باب 48 از
ابواب حیض صحیحه یونس عن ابی عبدالله علیهالسلام قال فی امرأه دخل علیها الوقت و
هی طاهره فاخرت الصلوه حتی حاضت قال تقضی اذا طهرت یعنی اگر میدانسته واجب مضیق
بوده برایش، واجب منجز بوده باید بخواند اگر هم نمیدانسته باز هم واجب مضیق بوده
واجب منجز بوده باید بخواند خب مجبوریم بگوییم چشم، دیگر امام صادق علیهالسلام
فرموده، ما هم میگوییم چشم و الا قاعده باید بفرمایند لا تقضی اذا طهرت چرا؟ برای
اینکه واجب منجز که نبود خب نخواند برای اینکه واجب موسع اصلاً معنایش همین است
واجب موسع یعنی در این «آنها» هر وقت میخواهی بخوان یعنی آن آن بکنید، 5 دقیقه 5
دقیقهاش بکنید مثلا میشود 10 تا 5 دقیقه میگوید در این 10 تا 5 دقیقه هر وقت
بخوانی طوری نیست بله هر چه زودتر بهتر معلوم است هر چه زوتر بهتر مخصوصاً در وقت
فضیلت دیگر وقت فضیلت درست کردید فقهاء معمولاً اینجور میفرمایند که یک ساعت و
نیم تقریبا از ظهر گذشته این وقت فضیلت ظهر است وقت فضیلت عصر را میگویند نیست که
ما میگوییم وقت فضیلت عصر هم هست یک ساعت و نیم که تمام میشود وقت فضیلت عصر
است، وقت فضیلت ظهر تمام شد، آن وقت تا سه ساعت تقریبا وقت فضیلت عصر هم تمام شده
اینطور که در رسالهها هست آن وقت دیگر وقت فضیلت نیست تا مغرب بنابراین این در
هر آنی بخواهد بیاورد میتواند گاهی وقت فضیلت است گاهی وقت فضیلت نیست اما مضیق
نیست موسع است وقتی مضیق نشد مخیر است وقتی مخیر شد واجب منجز نیست واجب بالفعل
است، اذا دخل الوقت این وجب الظهر ان الا ان هذه قبل هذه یعنی نماز ظهر و عصر را که
ما شیعیان پشت سر هم میخوانیم هر دو را در وقت فضیلت خواندهایم روایت هم یکی
نیست نمیدانم چهجور شده فقهاء روی آن فتوی نمیدهند هفت هشت تا روایت صحیح السند
ظاهرالدلاله اذا دخل الوقت وجب الظهر ان الا ان هذه قبل هذه، اذا دخل الوقت یعنی
مغرب باز وجب المغرب و العشاء الا ان هذه قبل هذه لذا ما فتوی هم دادیم هم توی
عروه هم توی رساله اینکه این نمازهایی که شیعه میخوانند که بعضیها گفتهاند حتی
بعضی شیعهها گفتهاند که این نمازها اول وقت نیست، نه، این حرف غلطی است مسلم
شیعه نمازها را اول وقت میخواند هم ظهر و عصر و هم مغرب و عشا، بله اگر یک ساعت و
نیم بعد نماز بخواند نماز ظهر را در وقت فضیلت نخوانده نماز عصر را در وقت فضیلت
خوانده اگر مثلا چهار ساعت بعد نماز ظهر و عصر را بخوانند آن وقت هر دو در وقت
فضیلت خوانده نشده اما اول ظهر هر دو در وقت فضیلت است، اینکه مشهور شده سنیها
هم میکنند که نماز ظهر را میخوانند بعد میروند و میآیند نماز عصر را میخوانند
برای اینکه هر دو در وقت فضیلت خوانده بشود بعضی شیعهها هم میگویند که نمازها
به پنج وقت خوانده بشود در وقت فضیلت به چه دلیل؟ یک دلیل باید بیاورید من دارم
دلیل میآورم آن هم روایت صحیح السند ظاهر الدلاله شما این روایتها را باید رد
بکنید آن وقت بگویید نماز خواند در پنج موقع فضیلت دارد ما میگوییم خیر نماز
خواندن در سه موقع فضیلت ظهر و عصر درک میشود فضیلت مغرب و عشا هم درک میشود،
حالا مثلا اگر یک سیره هم در زمان پیامبر اکرم بوده نمیدانیم چیست؟ نمیدانیم
دیگر، مخصوصاً پیامبراکرم هم بعضی اوقات نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند میگفتند
میخواهم بفهمانم که نماز ظهر و عصر را با هم میشود خواند اینکه بعضی گفتهاند
صورت ضرورت بوده، نه، صورت اختیار هم پیامبراکرم بعضی اوقات نماز ظهر و عصر را با
هم میخواندند مثلا هوا خیلی گرم بود نماز ظهر و عصر را میخواندند میگفتند دیگر
عصر نمیخواهد بیایید، باران میآمد، هوا ابری بود برای زنها مشقت بود میگفتند
دیگر نمیخواهد عصر بیایید نماز ظهر و عصر را با هم میخواندند، پیامبراکرم هر کار
میکردند درست بوده آن ربطی به ما ندارد ما هستیم وروایات پیامبراکرم روایات اهل
بیت علیهم السلام و اینها به ما میگویند که وقتی ظهر شد دخل وقت ظهر و عصر الا
ان هذه قبل هذه لذا آن اولش چهار رکعت این وقت مختص است دیگر بعدش میشود وقت
مشترک تا یک ساعت و نیم بعد، میخواستیم مسئله دوم را بگوییم نشد ان شاالله مسئله
دوم فردا مسئله ما این است که فرمودهاند عکس قضیه اگر پاک بشود و وقت نماز داشته
باشد معلوم است باید نمازش را بخواند اما حرف در این است گفتهاند اگر نمیتواند
وضو بگیرد، نه، با تیمم دیگر نمیشود، آن نماز را نخواند در حالی که وقت هم دارد
نماز را نخواند بگذارد بعد نماز را با وضو بخواند این هم خلاف قاعده است اما مشهور
است اما اجماع است اما روایت داریم روی این فکر بکنید از شما استفاده کنیم ان شاالله.
وصلی الله علی
محمد و آل محمد