عنوان: اگر حائض آخر وقت پاک شود
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

دیروز عرض کردم دوتا مسئله راجع به زن حائض هست هر دو خلاف قاعده است اما روایت روی آن هست و باید پذیرفت برای خاطر تعبد واجماع هم روی مسئله هست لذا تطابق النص و الفتوی روی این دو تا مسئله هست.

مسئله اول که دیروز درباره‌‌اش صحبت شد این‌که زن حائض اگر حیض ببیند اما یک مقداری از وقت نماز گذشته باشد این بعد از پاک شدن باید این نمازها که نخوانده قضایش را بخواند حتی مثلا اگر فقط نماز ظهر وقتش گذشته باشد مثلا 10 دقیقه بعد از ظهر حائض شود، نماز عصرش را نه اما نماز ظهرش را که می‌توانسته بخواند حالا یا عمداً سهواً نخوانده باید قضایش را بخواند خب این مسئله را دیروز درباره‌اش صحبت کردیم خلاف قاعده بودنش را صحبت کردیم.

مسئله امروز مشکل‌تر از مسئله دیروز است مسئله دوم راجع به آخر وقت است این‌که اگر خانم پاک شد مثلا یک ربع به مغرب مانده، غروب پاک شد خب معلوم است باید این نماز ظهر و عصرش را بخواند شکی نیست برای این‌‌که پاک است و الان هم وقت هست و باید نماز ظهر و عصر را بخواند همان عرض می‌کنم مثلا غروب دیگر تا مغرب یک ربع 20 دقیقه وقت هست و این پاک شده باید غسلش را بکند و نماز ظهر و عصرش را بخواند قاعده همین را اقتضا می‌کند روایت هم همین را دلالت دارد اجماع هم روی مسئله هست حرفی نیست.

اما دو تا خلاف قاعده در مسئله دیده می‌شود یکی این‌که گفته‌اند این اگر مثلا همان غروب بخواهد غسل بکند و نماز ظهر و عصرش را بخواند نمی‌شود به این اندازه وقت ندارد اگر تیمم بکند می‌تواند اگر با حال نجاست که مجبور است نمی‌تواند عوض و بدل بکند لباس پاک بپوشد این می‌تواند نماز ظهر و عصرش را در وقت بخواند گفته‌اند نه این نماز ظهر و عصر نخواند حتی فتوی داده‌اند نخواند قضایش را بعد بخواند و مثلا شب که می‌شود برود غسل بکند لباسش را تطهیر بکند و نماز قضا بخواند در حالی که قاعده اقتضا می‌کند این تیمم کند مثل کسی که از خواب بیدار شد دید الان آفتاب می‌زند جنب است نمی‌تواند غسل کند حائض است پاک شده نمی‌تواند غسل بکند خب می‌گویید که تیمم کند نماز بخواند تیمم به جای وضو به جای غسل اما فقهاء این‌جا گفته‌اند نه، تیمم نه، اگر وقت برای غسل و نمازش داشته باشد نمازش را بخواند اگر نه صبر بکند برود غسلش را بکند بدنش را طاهر بکند بعد نمازش را بخواند قضا بخواند خب این مسئله خلاف قاعده است دیگر، برای این‌که فرض ما این است الان این پاک است حالا پاک است اگر وقت داشته باشد برای این‌که برود غسل بکند  نمازهایش را بخواند خیلی خوب، حالا اگر وقت ندارد اما با تیمم می‌تواند نماز بخواند تیمم باید بدل از آن غسل بشود این این تیمم کند نماز بخواند گفته‌اندنه روایت هم می‌گوید نه، خب معلوم است خلاف قاعده است دیگر، اما هم نص و هم فتوی هر دو هست که اگر می‌تواند غسل بکند باید غسل بکند و نمازش را بخواند و اما اگر نه مثلا حتی مثلا نماز ظهرش را نمی‌تواند، نماز عصرش را می‌تواند بخواند خب معلوم است که اذا دخل الوقت آن نماز ظهر به اندازه 4 رکعت مختص به ظهر است آخرش هم به اندازه 4 رکعت مختص به عصر است دیگر این خانم باید نماز ظهر را نخواند غسل می‌کند بدنش را طاهر می‌کند لباسش را طاهر می‌کند نماز عصرش را می‌خواند بعد هم نماز ظهرش را می‌خواند و اما بخواهد تیمم بکند گفته‌اند نه، این یک مسئله است که خلاف قاعده است دیگر، یعنی قاعده اقتضا می‌کند تیمم را، قاعده اقتضا می‌کند این با لباس نجس نماز بخواند توی وقت برای این‌که وقت مقدم بر همه شروط است اگر یک کسی، حالا زن حائض نه، یک کسی نماز نخواند عمداً تا غروب حالا الان بخواهد وضو بگیرد یا اگر جنب است غسل بکند نمی‌تواند خب همه مراجع می‌فرمایند این باید تیمم کند و حتی مثلا خیلی‌ها می‌گویند اگر غسل بکند غسلش باطل است حالا ما می‌گوییم غسلش صحیح است، از خواب پا شد دید که نزدیک است آفتاب بزند این آیا می‌تواندحمام برود؟ می‌گویند نه، حمام نرود تیمم کند با همان تیمم با همان بدن نجس نماز بخواند برای این‌که بتواند وقت را درک بکند، در مسئله ما هم قاعده همین را اقتضا می‌کند که این خانم غروب پاک شده نمی‌تواند برود غسل کند وقت برای غسل ندارد و نمی‌تواند هم برود تطهیر کند وقت برای تطهیر لباس ندارد قاعده اقتضا می‌کند این تیمم کند با همان بدن نجس، تیمم بدل از حیض وضو بگیرد با همان بدن نجس نماز بخواند اما گفته‌اند نه، این یک خلاف قاعده که نمی‌شود هم ظاهراً درستش کرد جز تعبد.

یک خلاف قاعده دیگر هم توی مسئله هست قاعده من ادرک است برای این‌که خب ما در روایات داریم اگر کسی یک رکعت بتواند درک بکند فقد ادرک کله مثلا می‌تواند غروب است یک مقدار از غروب گذشته این می‌تواند که 5 رکعت نماز بخواند گفته‌اند این 5 رکعت را همه‌اش ادا برای این‌که نماز ظهر را که می‌خواند نماز عصر یک رکعت وقت دارد من ادرک رکعه فقد ادرک کله هر دو نمازها را ادا می‌خواند اما این‌جا گفته‌اند قاعده من ادرک نمی‌آید مشهور هم هست گفته‌اند قاعده من ادرک این‌جا نمی‌آید و اگر 5 دقیقه وقت داشته باشد و نماز مثلا ظهرش را بخواند نماز عصرش را دیگر نخواند یا اگر پاک است می‌خواهد بخواند قضا بخواند این هم خلاف قاعده است یعنی قاعده من ادرک می‌گوید اگر رکعت وقت داشته باشد فقد ادرک کله اما روایت‌ها می‌گوید نه، البته این‌جا روایت‌ها نیست از اطلاق می‌خواهند اما فتاوی هست یعنی فتاوی می‌گویند قاعده من ادرک این‌جا نمی‌آید حالا توی مسئله اول چون روایت هست چاره‌ای نداریم بگوییم تعبد اما توی مسئله دوم چون که آن اجماعی که می‌خواهیم نیست یک شهرتی است، عدم تعرض است می‌توانیم بگوییم نه، اگر 5 رکعت وقت دارد می‌تواند برود غسل کند و لباسش را عوض بکند اما نمی‌تواند همه نمازها را درک کند 5 رکعت می‌تواند نماز ظهر و عصر را هر دو را بخواند و هر دو هم اداست و این‌که بگوییم نماز ظهر را بخواند نماز عصرش قضا می‌گوییم نه، قاعده من ادرک هست و ظاهراً قاعده من ادرک بیل به کتش نخورده که ما بخواهیم از کارش بیندازیم برای این‌که من ادرک رکعه فقد ادرک کله الان این خانم بعد از غسلش اگر بگوییم غسل، بعد از غسلش بعد از طهارت بدنش 5 رکعت وقت دارد نماز ظهر و عصرش هر دو ادا، اما فقها می‌گویند نه، این اصلاً نمی‌تواند غسل بکند و عجب این‌جاست نمی‌تواند نماز بخواند و این باید بعد برود غسل بکند و بدن را طاهر بکند و نمازهایش را هر دو را قضا بکند و این مسئله راستی مشکل است حالا آن خلاف قاعده اول را فقهاء معمولاً نگفته‌اند مثل این‌که مفروغ عنه گرفته‌اند اما این قاعده دوم را مرحوم صاحب جواهر مسئله را متعرض است بعدش هم مشهور صاحب جواهر ادعای شهرت از قبل خودشان می‌کند که قاعده من ادرک نمی‌آید این‌جا ولی ما می‌گوییم قاعده من ادرک می‌آید اجماعی نداریم که پاگیر ما باشد و دلیلی هم نداریم قاعده من ادرک را تخصیص بزنیم قاعده من ادرک می‌آید اما توی مسئله اول که خلاف قاعده است نمی‌توانیم بگوییم چون که هم نص است هم فتوی هست دیگر در مقابل نص و فتوی باید بگوییم که بله این اگر نمی‌تواند برود غسل کند و اگر غسل بکند نمازش قضا می‌شود و نمی‌تواند بدنش را طاهر بکند، نه، دیگر نمازش قضا، تیمم نه، طهارت بدن نه، نماز هم نه، بعد از این‌که توانست غسل بکند بدنش را طاهر بکند نماز بخواند خلاف قاعده است اما دیگر مجبوریم بگوییم برای خاطر روایت و برای خاطر فتوی.

اما راجع به این چندتا روایت داریم یک روایتش را بخوانم که این روایت را دیروز خواندم برای یک مطلبی خواندم که آقا ایراد کردند گفتند این برای آخر وقت است نه اول وقت.

نوشته‌ام روایات باب 49 از ابواب حیض من جمله روایت 1 صحیحه عبید بن زراره عن ابی عبدالله علیه‌السلام قال ایما امرأه رأت الطهر و هی قادره علی ان تغتسل فی وقت صلاه ففرطت فیها حتی یدخل وقت صلاه اخری کان علیها قضاء تلک الصلاه التی فرطت فیها تا این‌جا خب معلوم است دیگر، یک خانمی پاک شده قدرت دارد این‌که برود غسل بکند نمازش را در وقت بخواند حضرت فرمودند خب معلوم است باید این نمازش را بخواند و حرفی نیست و اگر هم نخواند قضا، گناه هم کرده و ان رأت الطهر فی وقت صلاه مثلا غروب این طاهر شد فقامت فی تهیه ذلک این پا شد برای این‌که غسل کند مثلا بدنش را طاهر کند فجاز وقت صلاه و دخل وقت صلاه اخری اما نماز ظهرش رفت از بین، نماز عصرش مانده یا اصلا نه وقت تمام شد موقع نماز مغرب و عشاست حضرت فرمودند فلیس علیها قضائها و تصلی الصلاه التی دخل وقتها فرمودند نماز عصرش را بخواند و دیگر با غسل هم می‌خواند با لباس طاهر می‌خواند نماز عصرش درست است نماز ظهرش را گفتند که دیگر لازم نیست قضا بکند خب معلوم است اما اگر این تیمم کند و با بدن نجس نماز بخواند این چه؟ ظاهر روایت می‌گوید که نه تیمم نه، باید پا شود برای تهیه غسل و لباس طاهر بپوشد و بخواهد تیمم کند نماز بخواند نه، مثلا غسل بکند لباسهایش را طاهر بکند نماز ظهرش تمام شد هیچ، نماز عصرش را باید قضایش را بخواند در حالی که قاعده اقتضا می‌کند این نرود غسل بکند نرود بدن را طاهر بکند تیمم بکند با بدن نجس نماز بخواند هم نماز ظهرش هم نماز عصرش هر دو در وقت واقع می‌شود ولو به قاعده من ادرک، لذا این روایت می‌گوید نه، و این هفت هشت تا روایت هم هیچ‌کدام این حرفی که من می‌زنم که خب تیمم کند نزده‌اند، گفته‌اند که باید غسل بکند اگر وقت برای غسل ندارد نمازش هم قضا ندارد فقهاء هم همه دیگر مثل صاحب جواهر ادعای اجماع می‌کند و دیگران هم همین طور مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه هم روی آن فتوی می‌دهند و این از عجایب هم هست یک تعبد حسابی توی فقه است اما این حرفی که من می‌زنم متعرض آن نشده‌اند که آقا این خلاف قاعده است حالا که خلاف قاعده شد باید تیمم کند این را نگفته‌اند همین طور سر بسته سر بسته نیست، ظهور، همین طور که روایت سر بسته است فقهاء هم سر بسته مسئله را متعرض شده‌اند گفته‌اند اگر کسی آخر وقت است و این بخواهد غسل بکند نماز بخواند نمی‌شود گفته‌اند نمازها را دیگر نخواند حتی گفته‌اند نخواند لا اقل مثلا مثل مرحوم سید که توی مسائل حیض خیلی مرحوم سید احتیاط دارند و نمی‌دانم چه جوری شده اما این‌جا دیگر احتیاط هم نکرده‌اند و لااقل خوب بود مرحوم سید احتیاط بکنند بگویند نماز ظهر و عصر را با تیمم بخواند با لباس آلوده بخواند بعد هم نماز و و ظهر عصر را برود غسل بکند و با غسل بخواند با بدن پاک بخواند این را هم نگفته‌اند.

اگر احتیاط کرده بودند خیلی خوب بود اگر ما این روایت را که سه چهار تاست نداشتیم روی آن فتوی می‌دادیم می‌گفتیم که آقا الان این خانم پاک است اما وقت برای غسل ندارد نوبت تیمم است به عنوان ثانوی باید تیمم بکند تیمم می‌کند جای غسل را می‌گیرد نمازش را می‌خواند یا مثلا اگر بدنش آلوده است و وقت ندارد این بدن را لباس را عوض بکند قاعده اقتضا می‌کند وقت مقدم است با همین آلودگی بدن نماز بخواند نمازش درست است اما فقهاء می‌گویند نه، اگر بدن آلوده است ونمی‌تواند بدن را آلودگیش را رفع بکند گفته‌اند که نماز نخواند، بگذارد بعد از مغرب برود بدنش را تطهیر بکند آن وقت نماز بخواند و نماز ظهر و عصر را که در وقت هم بوده این پاک شده نماز ظهر و عصر را قضایش را بخواند هم راجع به آلودگی بدن گفته‌اند هم راجع به تیمم گفته‌اند، خودش را آورده‌اند اسمش را نیاورده‌اند، این که من عرض می‌کنم خودش را آورده‌اند لذا مرحوم سید در عروه حسابی می‌فرماید که اگر وقت از برای غسل نداشته باشد اسم غسل را هم می‌آورد وقت برای غسل نداشته باشد وقت برای پاک کردن بدن نداشته باشد نماز برایش واجب نیست و بعد از آن که رفت غسل کرد و بدنش را تطهیر کرد آن وقت نمازهایش را بخواند قضا بخواند و با هیچ قاعده‌ای جور نمی‌آید بله با این روایت شریف خوب جور می‌آید برای این‌که ظهور این روایت هم همین است که می‌فرماید که و ان رأت الطهر فی وقت صلاه فقامت فی تهیه ذلک یعنی پا شد برود لباسهایش را مثلا عوض کند آب بکشد بدنش را پاک کند، رفت فی تهیه ذلک تا غسل بکند فجاز وقت صلاه و دخل وقت صلاه اخری فلیس علیها قضائها و تصلی الصلاه التی دخل وقتها در حالی که باید بگوید که باید برود تیمم بکند با همان بدن آلوده نماز بخواند اگر نه باید نمازش را قضا بکند، گفته‌اند نه، حتی اگر هم پا شد رفت غسل کرد بدنش را تطهیر کرد و این نماز ظهرش از بین رفت گناه کرده اما این نماز ظهر را باید قضایش را بخواند، نمازش عصرش چه؟ نماز عصر را هم غسل دارد هم بدن طاهر است نماز را بخواند درست است، ولو صورت معصیتش مثل یک کسی که از خواب پا شد جنب است می‌گوید به دلم نمی‌نشیند نمی‌توانم تیمم کنم می‌رود غسل می‌کند خب ما می‌گوییم که گناه کرده اما غسلش درست است ولی مشهور در میان فقهاء می‌گویند غسلش هم باطل است و این باید نماز بخواند با تیمم نماز بخواند با آلودگی بدن، گناه کرده حالا که گناه کرده الان که دارد غسل می‌کند نهی در عبادت است نهی در عبادت موجب فساد است غسلش باطل است ما می‌گوییم نهی در عبادت نیست اجتماع امر و نهی است و ما چون مجوزی هستیم در اصول، می‌گوییم که گناه کرده اما غسلش درست است ولی این‌ها این‌جاها همه دیگر نفرموده‌اند، مناط نیست، مرادم این‌جاست بالاخره این روایت‌ها این فتاوی به ما می‌گوید که اگر یک خانمی غروب پاک است و این نمی‌تواند برود غسل بکند و با بدن پاک نماز بخواند می‌گویند که این نماز دیگر قضا ندارد در حالی که باید بگویند تیمم کند نماز بخواند اگر نکرد قضا دارد ولی روایت می‌گوید نه، فتاوی هم می‌فرماید نه. همچنین قاعده من ادرک، قاعده من ادرک را متعرض شده‌اند اما باز مشهور در میان فقهاست قاعده من ادرک نمی‌آید این‌جا و اگر کسی 5 رکعت وقت دارد بخواهد نماز ظهر و عصر را هم دو را بخواند گفته‌اند نه حتما باید نماز عصر را بخواند، نماز ظهرش چه؟ اصلاً قضا ندارد نه قضا دارد نه باید بخواند، دیگر حالا اگر چیزی بعد به نظرتان رسید که ما بشود از شما استفاده کنیم بفرمایید تا استفاده کنیم ان شاالله.

مسئله بعد ما که آن هم مسئله خوبی است این است که اگر کسی مظنه دارد یا شک دارد این‌جاهای دیگر هم به درد می‌خورد که مثلا خانم غروب پاک شده اما شک دارد مظنه دارد می‌تواند برود غسل کند یا نه؟ این باید چه بکند؟ مسئله را جای دیگر ببرید یک کسی از خواب پا شده آفتاب نزدیک است بزند نمی‌داند آیا این باید تیمم کند یا باید برود غسل کند و می‌تواند نمازش را در وقت بخواند این چه بکند؟

مشهور در میان فقهاء در هر دو صورت گفته‌اند که باید برود غسل بکند این خانم باید برود غسل بکند و لباسهایش را طاهر بکند آن وقت اگر آفتاب زده باشد همین جا گفته‌اند طوری نیست نمازهایش را قضا می‌کند اگر هم آفتاب نزده یا شک دارد قربه الی الله نماز می‌خواند، خب حالا دلیل چیست؟

دلیلی که صاحب جواهر می‌آورد و دیگران پسندیده‌اند دو تا دلیل است یکی گفته‌اند عمومات، عمومات چیست؟ گفته‌اند که نماز بر هر زنی واجب است تخصیص خورده الا زن حائض حالا در این‌جا نمی‌داند این زن حائض نماز برایش واجب است یا نه؟ نماز برایش واجب است تمسک به عمومات اقم الصلوه لذا این مربوط به زن حائض هم نمی‌شود همان کسی که از خواب پا شده نمی‌داند آیا نمازش قضا می‌شود یا نه؟ تمسک کرده‌اند به عمومات گفته‌اند که باید نماز بخواند حالا که باید نماز بخواند پس باید برود غسل بکند و این تمسک به عام در شبهه مصداقی مخصص است، نمی‌شود برای این‌که می‌گوید خانم نماز بخوان مگر حائض باشی خب این الان نمی‌داند حائض است یا نه؟ می‌داند پاک است اما حائض در حکم حائض برای این‌که گفتیم این در حکم حائض می‌شود اگر نتواند نماز بخواند نمی‌داند نماز برایش واجب است یا نه؟ آن عمومات می‌گوید نماز برایت واجب است برو غسل کن و نمازت را بخوان حالا اگر شک داری که آفتاب زد یا نه؟ غروب شد یا نه؟ نماز را بخوان ما فی الذمه، قربه الی الله، اما تمسک به عام در شبهه مصداقیه خب جایز نیست دیگر، می‌گوید که اکرم العلماء بعد می‌گوید که الا زید حالا این الا زید نمی‌دانیم که از اکرم العلماء بیرون است یا اصلا جاهل است؟ خب گفته‌اند که می‌شود تمسک به اکرم العلماء کرد؟ مشهور گفته‌اند نه، چرا نه؟ گفته‌اند تمسک به عام در شبهه مصداقی مخصص است نمی‌شود این دیگر مربوط به اصول می‌شود.

استاد بزگوار ما آقای بروجردی تمسک به عام در شبهه مصداقی را جایز می‌دانستند با آن تبسم‌های ملیحشان هم یک مثال می‌زدند می‌گفتند که مثلا می‌گوید اکرم العلماء زید را می‌دانیم عالم است خب این اکرم العلماء می‌گوید مال من، لا تکرم الفساق منهم زید را نمی‌دانیم فاسق است یا نه؟ لا تکرم الفساق منهم می‌گوید من اصلاً نمی‌خواهم او را تمسک به عام در شبهه مصداقی مخصص خب جایز است.

مرحوم سید در عروه اختلاف فتوی دارد بعضی اوقات تمسک به عام در شبهه مصداقیه می‌کند بعضی اوقات هم تمسک به عام در شبهه مصداقیه نمی‌کنند، نمی‌دانم چه جور شده؟ در حالی که انصافاً فقه مرحوم سید خیلی بالاست اصولشان هم چنین است اصول مرحوم سید می‌بینیم بعضی اوقات که وارد می‌شود چه در حاشیه بر مکاسب چه در عروه می‌بینیم خیلی بالاست اما این بعضی اوقات مرحوم سید مبنا ندارد و من‌جمله در تمسک به عام در شبهه مصداقیه، دیگر حالا باید ببینیم مبنای شماها چیست؟ اگر تمسک به عام در شبهه مصداقیه را جایز می‌دانید این عموماتی که این‌جا گفته شده خب درست است چنانچه آقای بروجردی در حاشیه بر عروه‌ همین‌جور می‌فرمایند و اما اگر تمسک به عام در شبهه مصداقیه را جایز ندانید وبگویید جد مولا روی اکرم العلماء الا الفاسق است و این تمسک به عام در شبهه مصداقیه نیست تمسک به عام در شبهه مصداقیه خود عام است و مسلم جایز نیست، وما این‌‌جور می‌گوییم بنابراین تمسک به عمومات که گفته‌اند نمی‌شود کرد مخصوصاً این‌که ما اصلاً عمومات نداریم، اصلاً در این مسائل چون که در مقام تشریع حکم است اقیموا الصلوه این عام نیست این اطلاق ندارد در مقام تشریع حکم است همچنین زن حائض دع الصلوه ایام اقرائک این خاص نیست این اطلاق نیست، در تشریع حکم است ما اصلاً عامی اطلاق نداریم تا بخواهیم تمسک به عام بکنیم، چه تمسک به عام مخصص چه تمسک به عام اصل عموم، علاوه براین اشکال هم که هست که بارها گفته‌ایم تبعا لمرحوم شیخ انصاری ما می‌گوییم که عمومات در مقام تشریع حکم همچنین اطلاقات نمی‌توانیم به آن تمسک بکنیم.  وقت گذشت دو تا دلیل دیگر هم دارند در مسئله ان شاءالله برای فردا.

و صلی الله علی محمد و آل محمد