اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
مسئلهای که دربارهاش یک مقدار صحبت
کردیم از مسائل مشکل در فقه است و اینکه اکثر ایام نفاس چند روز است.
مشهور در میان فقهاء گفتهاند یک لحظه
است اما میشود یک روز باشد دو روز باشد 5 روز باشد 6 روز باشد تا 10 روز، دیگر از
10 روز بیشتر نمیتواند باشد لذا تا 10 روز گفتهاند نفاس بعد از 10 روز استحاضه و
برای این کلمه 10 روز دلیل پیدا نکردیم.
مرحوم شیخ طوسی، مرحوم شیخ مفید
فرموده بودند روایاتی در این مسئله داریم و این روایات را نمیدانیم کجاست لذا
دیروز ما حمل کردیم فرمایش شیخ مفید و شیخ طوسی را بر اینکه مرادشان این است
روایات داریم که اکثر 10 روز است 11 روز نیست 12 روز نیست آنها که گفتند 18 روز 18
روز نیست آنها که گفتند یک ماه یک ماه نیست آنها هم که گفتند تا خون میبینید باید
نفاس قرار بدهد آن هم نیست،
اگر این حرف من را بپذیرید گفتم حرف
خوبی است دیگر مخصوصاً اینکه گفتند روایات داریم بله روایات فراوانی داریم که
اکثر نفاس 10 روز است.
حالا قبل از 10 روز چه بگوییم؟ مثل
مشهور بگوییم که همه نفاس است تا 10 روز، اگر پاک شد که پاک شد اگر پاک نشد دیگر
همان لحظه اول که بچه پیدا میشود دیگر باید نفاس قرار بدهد تا 10 روز، 10روز که
تمام شد برود غسلش را بکند این مشهور در میان اصحاب.
روایت بر طبقش پیدا نکردیم و اینکه
یک روایت بگوید اگر 7 روز است نفاس، 8 روز است نفاس تا 10 روز نفاس روایت بر طبقش
پیدا نکردیم، لذا بنا شد شما عزیزان فکرش را بکنید برای این 10 روز روایت پیدا
بکنید.
بیشتر از 10 روز نفاس نیست آن را
روایت داریم، اجماع داریم اما قبلش که آیا 7 روز هم میشود باشد یا نه؟ 5 روز میشود
باشد یا نه؟ روایت بگوید نه تا 10 روز، حمام دهم میان عوام مردم مشهور است، شهرت
روی آن هست اما دلیل برایش پیدا نکردیم، بنا شد شما دلیل پیدا کنید.
آنکه دلیل پیداکردیم این بود که در
این 10 روز هر چه عادتش است و چند تا روایت هم هست صحیح السند ظاهر الدلاله و به
خوبی دلالت دارد ایام نفاس ایام عادت است و بعضی یک ذیلی داشت ذیلش را نتوانستیم
بپذیریم گفتیم خب آن روایتها که ذیلش را نمیتوانیم بپذیریم صدرش را میگیریم اگر
کسی اشکال بکند بگوید آقا روایتی که ذیلش را رها کردی صدرش را نمیتوانی بگیری،
گفتیم خب روایت داریم که این ذیل را ندارد و روایتش را دیروز خواندیم صحیحه زراره
بود میگفت که اکثر ایام نفاس همان عادتش است اگر 3 روز است 3 روز اگر 7 روز است 7
روز اگر 10 روز است 10 روز، این مسئله تا اینجا.
خب ما مسئله را حل کردیم اما مشهور
نپذیرفتند گفتند که تا 10 روز ولو عادتش 7 روز است نفاس 10 روز است اگر عادتش 5
روز است نفاس 10 روز است و بالاخره این لفظ عشره را مشهور روی آن فتوی دادهاند من
جمله مرحوم سید هم در عروه، محشین بر عروه، مشهور توی این لنگ بودیم توی این گیر
بودیم ما به خوبی الحمدلله دیروز از مسئله رد شدیم و مسئله را صاف کردیم طبقاً
للروایات اهل بیت علیهم السلام آن وقت مابقی روایات را چه بکنیم؟ یعنی آن روایاتی
که میگوید 18 روز، آن روایاتی که میگوید یک ماه آن روایاتی که میگوید تا خون میبیند؟
ما گفتیم مطرود عند الاصحاب است کسی
به این روایتها عمل نکرده الا شاذاً اما مرحوم صاحب جواهر و دیگران میفرمایند که
نه، حمل بر تقیه میشود یک عبارتی از منتقی بخوانم که صاحب وسائل هم این را امضا
کرده ذیل روایت 28 از باب 3 از همین ابواب نفاس میفرماید المعتمد من هذه الاخبار
ما دل علی الرجوع الی العاده فی الحیض البعده عن التأویل و اشتراک سایر الاخبار فی
الصلاحیه للحمل علی التقیه و هو اقرب الوجوه التی ذکرها الشیخ رحمه الله علیه، شیخ
طوسی در تهذیب یک احتمالهایی داده میفرماید که بهترین احتمالها این است که ما
حملش بکنیم این روایات را بر تقیه، آن روایاتی که اکثر نفاس عادت است آن که ما
گفتیم این را بگیریم که دیروز دو سه تا را خواندیم حسابی صحیح السند ظاهر الدلاله
بود میفرماید این را بگیریم مابقی روایات را حتی روایات عشره را میفرماید حملش
بکنیم بر تقیه، چرا؟ میفرماید و لذلک اختلف الالفاظ کاختلاف العامه فی مذاهبهم که
این تقیه یک نحو تقیهای است که بعضی از بزرگان من جمله استاد بزرگوار ما آقای
داماد نه اینجا در باب روایات تقیه خیلی جاها روایات تقیه را اینجور آقای داماد
حمل میکردند و اصلش هم مال صاحب حدائق است صاحب حدائق هم گرفته شده از آن روایت
که میفرماید نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم ما اختلاف در بین شما میاندازیم
به یک کسی میگوییم 7 روز، در مسئله ما، به یک کسی میگوییم 10 روز به یک کسی میگوییم
18 روز که مطابق با آن اقوال عامه هم باشد اختلاف میاندازیم این اختلاف موجب میشود
که ما خون شما را بتوانیم حفظ بکنیم، نحن نقلی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم حالا
مرحوم صاحب معالم صاحب منتقی این کتاب منتقی انصافاً خیلی کتاب خوبی است کتاب
روایی است و مثل همان وسائل است الا اینکه قول دادهاند همه روایاتی که میآورند
توی منتقی صحیح السند باشد اما به عقیده ما نتوانستند به عهدشان عمل کنند بالاخره
کتاب منتقی کتاب خوبی است ایشان میفرماید که تقیه، نه آن تقیهای که بر وفق عامه
فتوی بدهد بلکه تقیهای که اختلاف میاندازند برای اینکه یک اختلافی در فقه شیعه
باشد حفظا لدمائکم گفتم مرحوم آقای داماد به همین نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا
لدمائکم خیلی پا فشاری داشتند حالا اینجا صاحب معالم همین را میفرمایند میفرماید
و لذلک اختلف الا لفاظ کاختلاف العامه فی مذاهبهم همین طور که عامه 4 تا مذهب
دارند و هر کدامشان یک چیز میگویند امام صادق علیه السلام هم وا میدارند شیعه هر
کدامشان یک چیزی بگویند تا شباهت با آن روش عامه پیدا بکنند.
و الحکم بالرجوع الی العاده یدل علی
ارتباط الحیض بالنفاس و اقصی العاده لا یزید عن العشره وقتی توی روایات برویم این
هم حرف خوبی است یک قدر متیقن میگیریم متیقنش همان اکثر این 10 روز است و اما
اقلش را دیگر روی عادت لذا همانها هم که عشره میگویند این عادت 7 روزه را قبول
دارند دیگر آن کسی هم که 18 روز میگوید این 7 روز را قبول دارد آن کسی که مثلا یک
ماه میگوید آن کسی که مادام رؤیه الدم میگوید همه اینها این را قبول دارند یک
قدر متیقنگیری میکنیم از روایات یک قدر متیقنگیری از اقوال فقهاء، آن وقت میگوییم
و اقصی العاده لا یزید عن العشره طبقا به همان که شیخ طوسی شیخ مفید فرمودهاند و
فرمودند که ما روایات زیاد دربارهاش داریم یعنی روایات زیاد داریم اکثرش 10 روز
است حالا اقلش چه؟ دیگر ذکر نکردهاند، یک لحظهاش را گفتهاند اما بین یک لحظه تا
10 روز دیگر شیخ مفید و شیخ طوسی متعرض نشدهاند،
بله دیروز عرض میکردم اگر عادتش 7
روز است آن 3 روز را استظهار بکند احتیاط بکند خیلی به جاست انصافا دیگر از نظر
عمل خلاف مشهور هم نکرده که گفتند 10 روز از نظر احتیاط هم همین است دیگر 7 روز را
نگرفته، احتیاط کرده تا 10 روز و یک استظهار بین دو قولی که میگوید که اکثر نفاس
عات است و آن قولی که میگوید اکثر نفاس 10 روز است یک احتیاط حسابی کرده و اینکه
ایام عادتش رفته غسل کرده حتماً باید این کار را بکند آن وقت آن دو سه روز استظهار
کرده یعنی تروک حائض را ترک کرده افعال مستحاضه را گرفته، آن چه به نظر ما میرسد
این است، بنا شد از شما امروز استفاده کنیم اگر کسی چیزی دارد بیاورد تا من بخوانم
برای آقایان همه ما استفاده بکنیم، این مسئله دیگر تا اینجا تمام شد.
لذا مسئله 18 روز که هم از قدماء هم
از متأخرین محشین بر عروه بعضی این 18 روز را گفتهاند.
اما آن قول یک ماه و قول اینکه تا
خون میبیند این را دیگر ندیدیم کسی بگوید احتمالش را داده اگر دیده باشید صاحب
جواهر احتمال دادهاند اما ندیدیم کسی بگوید اما برای 18 روز گفته شد، لذا اگر
مثلا یک خانمی خیلی مقدس باشد و بخواهد راستی احتیاط بکند دیگر احتیاط تا 18 روز
خیلی عالی است که ایام عادتش میرود غسل میکند نماز میخوانداما تروک حائض را هم
مراعات میکند یعنی 18 روز نزدیکی نمیکند این 18 روز توی مسجد نمیرود این 18 روز
آیات عزائم را نمیخواند همان 5، 6 چیزی که برای حائض حرام است، بنابراین اگر کسی
استظهار تا 10 روز که خیلی عالی است استظهار تا 18 روز آن هم خیلی عالی است ولی
همه اینها مستحب است نه اینکه واجب باشد، وجوب همین است الا اینکه کسی از اجماع،
شهرت و امثال اینها بترسد آن وقت بگوید 10 روز اما همان هم که میترسد میگوید 10
روز باز این استظهار طبقا للروایات خیلی خوب است دیگر که ایام عادتش برود حمام
غسلش را بکند و نمازش را بخواند الا اینکه استظهار بکند تا روز دهم شوهر با این
همبستر نشود ولی صرفاً بگوییم نه این روز عادتش است روز هفتم نماز نخواند این خیلی
جرأت میخواهد انصافاً ولو اینکه مشهور هم گفته اما انسان خیلی جرأت میخواهد که
روایات صحیح السند ظاهر الدلاله داشته باشیم اینکه روز هفتم برو غسل کن به او
بگویند نه نرو غسل کن غسل برایت حرام است، نماز خواندن برایت حرام است، صبر بکن
روز دهم تمام بشود آن وقت برو غسل کن نماز بخوان تا 18 روز هم استظهار بکن،
انصافاً با آن روایات دیروز که صحیح السند ظاهرالدلاله با این حرف صاحب منتقی که
المعتمد من هذه الاخبار ما دل علی الرجوع الی العاده فی الحیض لبعده عن التأویل با
این حرف صاحب منتقی که یک حرف عقلی است دیگر ما بگوییم که عادتش را نباید برود غسل
کند دیگر باید صبر کند تا 10 روز اما این جور بگوییم که بعضی از بزرگان محشین بر
عروه هم گفتهاند که عادتش برود غسل کند اما استظهار بکند احتیاط بکند تا روز دهم.
مسئله بعدی راجع به این 18 روز است
اینها دلیل ندارند جز یک روایت و آن روایت هم قضیه یک زنی است که من نفاس بودم و
غسل نکردم و اعمالم را به جا نیاوردم و حالا چکار بکنم؟ حضرت فرمودند خب حالا که
18 روز است برو غسل کن حالا برو غسل کن و بعد هم اعمالت را به جا بیاور و اعمالت
درست است تمسک کردهاند به این روایت که پیامبر اکرم فرموده روز 18 برو غسل کن،
حالا این اگر روز دهم میآمد پیامبر میگفت برو غسل کن، اگر روز پانزدهم میآمد
پیامبر اکرم میگفت برو غسل کن اگر روز 25 میآمد پیامبر اکرم میگفتند برو غسل کن
این چه دلیلی است که روز 18 پیامبر گفتند برو غسل کن پس اکثر نفاس 18 روز است لذا
دیروز می گفتیم اصلاً دلیل برای 18 روز نداریم ولی این فعل پیامبر اکرم این امر
پیامبر اکرم را اینها دلیل گرفتهاند و گفته اند 18 روز، میگویم که بعضی اوقات
یک چیزهایی انسان در فقه میبیند، میبیند صاحب آن فتوی خیلی جرأت داشته اینکه
بگوید روز هفتم نرو غسل کن روز دهم نه، تا روز 18 نه، نمازهایت را نخوان روز 18
غسل کن نمازهایت را بخوان چرا؟ برای اینکه نفاس 18 روز است به چه دلیل؟ به دلیل
اینکه پیامبر اکرم امر کردند به یک کسی روز 18 برو غسل کن آن هم یک کسی که نمیدانسته
وضعش چیست کی، برود غسل کند؟ چکار باید بکند؟ بنابراین دیروز میگفتم اصلاً برای
هیجدهم دلیل نداریم، حالا این روایت را بخوانم.
روایت 7 از باب 3 از ابواب نفاس
مرفوعه علی بن ابراهیم علی بن ابراهیم خیلی جلیل القدر است انصافا خیلی بالاست
شاید بیش از 1000 روایت کلینی از این علی بن ابراهیم نقل میکند تفسیر علی بن
ابراهیم هم اهل درایه و رجال و اینها گفتهاند همه روایاتش صحیح السند است برای
خاطر اینکه خود علی بن ابراهیم اول تفسیر گفته من هر چه نقل میکنم سندش درست است
یعنی معتمد علیه عندالاصحاب آن صحیحه قدمائی، همه قبول دارند، مرادم این است که
علی بن ابراهیم را خیلی بالا میدانستند اما این علی بن ابراهیم از اصحاب اجماع باشد
از کسی باشد که هر روایتی نقل میکند درست باشد کسی نگفته لذا تفسیرش را گفتهاند
برای اینکه خودش گفته هرچه میگویم معتمد علیهاست اما در غیر تفسیر نگفته لذا علی
بن ابراهیم جلیل القدر است خیلی اما اگر مرفوعهای داشته باشد بگوییم مرفوعهاش
حجت است ندیدم کسی بگوید، نمیشود گفت دیگر، مثلا در ابی ابن عمیر آن را خب همه
گفتهاند، گفتهاند مرسلات ابن ابی عمیر کالمسندات ابن ابی عمیر آن هم با این تعبد
درایی میپذیریم ولی راجع به علی بن ابراهیم مرفوعهاش را بخواهیم بپذیریم وجهی
نمیتوانیم برایش پیدا بکنیم و این مرفوعه است دو سه تا واسطه میخورد تا برسد به
امام صادق سلام الله علیه سئلت امرأه اباعبدالله علیه السلام فقالت انی کنت اقعد
نفاس عشرین یوماً حتی افتونی بثمانیه عشر یوما این خانم سؤال کرد از امام صادق
سلام الله علیه که من نفاس بودم تا 20 روز، اما استفتاء کردم به 18 روز و غسل کردم
یعنی هجدهم رفتم غسل کردم فقال ابو عبدالله علیه السلام لم افتوک بثمانیه عشر
یوما؟ برای چه فتوای 18 را قبول کردی؟ فقال رجل یک کسی آن جا بود برای امام صادق
علیه السلام گفت للحدیث الذی روی عن رسول الله صلی الله علیه و آله انه قال لاسماء
بنت عمیس حیث نفست بمحمدبن ابی بکر، پیامبر اکرم به او گفتند روز 18 برو غسل بکن
اما روایت را علی بن ابراهیم انداخته، این جا بیشتر دارد این که اسماء بنت عمیس در
مکه وضع حمل کرد و این تا 10 روز و عادت و اینها نرفت غسل بکند و بالاخره روز
هیجدهم آمد خدمت رسول گرامی گفت که من عادت هستم حضرت فرمودند برو غسل کن، این اینها
را انداخته این جمله را دارد قال لاسماء بنت عمیس حتی نفست بمحمد ابن ابی بکر وقتی
این جور شد فقال ابو عبدالله علیهالسلام ان اسماء سألت عن رسول الله صلی الله
علیه و آله و قد اتی لها ثمانیه عشر یوما ولو سألته قبل ذلک لامرها ان تغسل و تفعل
ما تفعل المستحاضه همین عرضی که کردم آقا امام صادق علیه السلام فرمودند گفتند خب
اسماء روز 18 آمد سؤال کرد حضرت هم فرمودند برو غسل کن اگر هم روز دهم میآمد
پیامبر میفرمودند برو غسل کن اگر هم ایام عادتش میآمد پیامبر اکرم میفرمودند
برو غسل کن و اینکه هجدهم گفتهاند پس هفدهم، دهم این هنوز نفاس است آقا فرمودند
این را از کجا استفاده میکنید؟ این همان که صاحب معالم میفرمایند که ما میبینیم
این روایتها خیلی حرفهای عامه را میزند توی روایت، قیاس میکند استسحان میکند
مفهوم لقب میگیرد و این اینجا این جور شده، لذا نمیدانیم اصلاً این کسی که میگوید
18 روز که تمسک کرده به آن روایت اسماء بنت عمیس چرا این روایت را با آن نسنجیده؟
این را تقاضا دارم روی آن یک فکری بکنید ببینید که چه جور شده، روایت اسماءبنت
عمیس خیلی خوب است گفته است 18 روز اما بسنج مرفوعه علی بن ابراهیم را با آن
روایت، مرفوعه علی بن ابراهیم میفرماید این کسی که این حرف را زده مفهوم لقب
گرفته مفوم لقب حجت نیست و اگر میآمد خدمت پیامبراکرم روز دهم میآمد پیامبراکرم
میفرمودند برو غسل کن و اینکه روز 18 آمده پیامبر فرموده برو غسل کن و حالا این
دلیل باشد برای اینکه نفاس تا 18 روز است دیگر دلیل نیست بلکه دلیل اینکه 18 روز
بیشتر نه آن هم دلیل نیست اگر مثلا یک روایت بگوید یک ماه خب این 18 روز حضرت
فرمودند برو غسل کن اگر یک ماهه میآمد پیامبر میفرمودند برو غسل کن، تفاوت که
ندارد و این مرفوعه علی بن ابراهیم آن روایت 18 روز را حسابی خراب میکند یعنی میفهمیم
که امام صادق سلام الله عیله فهماندند به ما که آن روایت 18 روز این عامی است
فتاوای عامه روی آن است آن هم یک استحسانهایی کردهاند فعل پیامبر را حجت دانستند
پیامبر فرموده روز 18 به این زن که برو غسل کن پس 18 روز است امام صادق علیه
السلام فرمودند خب اگر شانزدهم هم میآمد پیامبر میفرمودند برو غسل بکن یا لااقل
احتمالش بس است دیگر لذا باید بگوییم که اصلاً قول هجدهم ولو اینکه بعضی از محشین
بر عروه هم در عروه دارند اصلاً قول هجدهم معلوم میشود که روایتش تقیه است امام
صادق علیه السلام هم فرمودند تقیه است و بالاخره به این روایت اصلاً باید عمل
نکنیم، حتی استظهارهای این جوری را هم من مشکل دارم آیا حالا استظهار بکند تا
هجدهم آیا این خوب است؟ خوب نیست؟ درست است؟ درست نیست؟ و این روایت ابی عبدالله
علیه السلام خیال میکنم استظهار تا 18 هم اشکال داشته باشد برای اینکه میخواهد
استظهار بکند شاید نفاس 18 روز باشد ابی عبدالله علیه السلام میفرماید که بیخود
احتمال میدهی، احتمالت غلط است، استظهارت هم غلط است، استظهار تا دهم خب خیلی خوب
است آن روایت دیروز را هم داشتیم اما از دهم برو آن طرف دیگر استظهار کردنش یعنی
احتیاط کردنش کار بیخودی میشود، نه کار بیخودی میشود این روایت حسابی ردش میکند.
روایت را یک بار دیگر بخوانم سالت
امراه ابا عبدالله علیه السلام فقالت انی کنت اقعد فی نفاسی عشرین یوماً من روز
بیستم پاک شدم حتی افتونی بثمانیه عشر یوماً اما به آن کسانی که میگفتند 18 روز
به فتوای آنها عمل کردم این حتی افتونی یعنی عامه دیگر، آمد خدمت ابی عبدالله علیه
السلام گفت من به فتوای عامه عمل کردم فتوای عامه چیست؟ 18 روز، حتی افتونی
بثمانیه عشر یوماً فقال ابو عبدالله علیه السلام و لم افتوک بثمانیه عشر یوماً؟ یک
نحو تعریض است یعنی چرا از ما سؤال نکردی؟ از عامه سوال کردی؟ عامه این جور به تو
گفتند، این کارها چیست که میکنی؟ در حقیقت این جوری است تعریض است دیگر فقال رجل
کسی خدمت امام صادق علیه السلام بود میخواست آبروی این زن را حفظ بکند فقال رجل
این که میگوید افتوک بثمنیه عشره یوما دلیلش این است لحدیث الذی روی عن رسول الله
صلی الله علیه و آله انه قال لاسماء بنت عمیس حیث نفست بمحمد بن ابی بکر این تا
این جا دارد آن روایتش مفصل است که در همین باب 3 روایتش را مفصل صاحب و سائل نقل
میکند فقال ابو عبدالله ان اسماء سألت رسول الله صلی الله علیه و آله و قد اتی
لها ثمانیه عشر یوما و لو سألته قبل ذلک لامرها ان تغتسل و تفعل ما تفعل المستحاضه
خب حسابی معلوم میشود آن زن غلط کرده رفته از عامه سؤال کرده آن 18 حرف عامه بوده
دلیلشان هم این روایت اسماء بنت عمیس بوده و مفهومگیری کردهاند مفهوم لقب، امام
صادق علیه السلام همهاش را رد کرد فرمودند اصلاً مفهوم لقب حجت نیست خب این یک
فعل است، آمد 18 روزه سؤال کرد حضرت فرمودند برو غسل کن، اگر 10 روزه میآمد سؤال
میکرد پیامبر میگفتند برو غسل کن، دیگر مسئله تمام شد یعنی آنکه ما را معطل
کرده برای خاطر این 18 روز است که یک قول معتنابهی از قدماء و متأخرین است
دلیلشان همین است با این دلیل هم نمیشود کار کرد.
خلاصه حرف ما این است که نفاس مثل
عادت است اگر عادت این 7 روز است باید 7 روز، اگر عادت این 10 روز است باید 10
روز، بله استظهار کردن از ایام عادت تا 10 روز بسیار بجاست برای اینکه جمع بین
اقوال 7 روز و 10 روز بکنیم.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد