اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
در مسئله 6 فرمودهاند اذا ولدت اثنین
او ازید فلکل واحد منهما نفاس فان فصل بینهما عشره ایام و استمر الدم فنفاسها
عشرون یوماً لکل واحد عشر ایام و ان کان الفصل اقل من عشره مع استمرار الدم
فیتداخلان فی بعض المده و ان فصل بینهما نقاء عشره ایام کان طهراً بل و کذا لو کان
اقل من عشره علی الا قوی من عدم اعتبار العشره بین النفاسین و ان کان الاحوط
مراعات الاحتیاط فی النقاء الاقل کما فی قطعات الولد الواحد.
اصل مسئله ظاهراً یک چیز واضحی است
حرف ندارد این خانم دو قلو زایید سه قلو زایید خب اگر با هم باشد بعد از 10 روز
باید برود غسل بکند ونفاسش تداخل پیدا کرده حالا یکی، دوتا، سه تا، بالاتر، و اما
اگر فاصله شد خب یک دفعه فاصله به اندازه 10 روز است یا به عقیده ما به اندازه
عادتش است خب معلوم است که دو تا نفاس میخواهد، زایید 10 روز بعد دو دفعه زایید
خب برای آن اول یک نفاس بوده حالا نمیتواند هم غسل بکند برای نفاس دومش هم به قول
ایشان میشود 20 روز برای نفاس اول 10 روز برای نفاس دوم هم 10 روز، میشود 20
روز، روی آن مشی که ما کردیم مثلا اگر عادتش 3 روز است و این سه روز بعد دو دفعه
زایمان کرد عادتش میشود 6 روز 3 روز برای اول سه روز هم برای دوم اگر هم 7 روز
است 7 روز برای اول 7 روز برای دوم، حالا مرحوم سید فرض کردهاند 10 روز چون که
اقل النفاس ایشان فرمودند 10 روز، چنانچه اگر تداخل کرد به این معنا بچه به دنیا
آمد، 5 روز بچه دوم به دنیا آمد خب یک تداخل میشود بین آن 5 روز اول و 5 روز دوم
این باید غسل بکند پانزدهم، 5 روز که برای آن نفاس اول است 5 روز هم باز برای نفاس
اول و نفاس دوم است، 10 روز که تمام شد نفاس اول تمام است، نفاس دوم تمام نیست
باید 5 روز صبر بکند تا آن نفاس دوم تمام بشود. خب مسئله تا اینجاها حرفی نیست و
اجماع هم درمسئله هست.
بله سابقا اگر یادتان باشد مرحوم سید
میگفتند که اگر کسی عادت باشد و جنب بوده یا جنب بشود این میتواند غسل بکند
چنانچه زن حائض میتواند غسل جمعه بکند میتواند غسلهای مستحبی یا غسلهای واجبی
من جمله جنابت میتواند غسل کند، حالا یک کسی در مسئله ما بگوید که آن نفاس اول که
تمام شد این میتواند غسل بکند برای نفاس اول، نفاس دوم هم هر وقت تمام شد برای
نفاس دوم هم میرود غسل میکند، البته آن جا نتیجه داشت اما اینجا نتیجهای ندارد
و اما به طوری که آنجا فرمودهاند روایت هم داشتیم اینکه منافات ندارد یک کسی
حائض باشد جنب باشد برای جنابتش برود غسل بکند، روز جمعه است برود غسل جمعه بکند
هر وقت هم پاک شد برود غسل حیض بکند یک کسی از آنجاها استفاده بکند بگوید که دو
تا نفاس مستقل است هر وقت که نفاس اول تمام شد برود غسل بکند خب این یک مسئله که
مسئله فقهی است، نه عملی یعنی از نظر عمل مثل همان زن حائض و زن جنب است که غسل
بکند یا غسل نکند باید نمازها را نخواند غسل بکند غسل نکند مستحب است که وقت نماز
توی سجادهاش بنشیند و به اندازه نماز ذکر بگوید، ما نحن فیه هم همینطور است این
برای آن نفاس اول غسل بکند یا غسل نکند تفاوت ندارد همانطور که ان شاءالله الان میگوییم
هر چه برای حیض است برای نفاس هم هست آن جا برای حائض مستحب بود که غسل بکند غسل
نفاس نه، غسل طهارت مثلا یا وضو بگیرد توی سجادهاش بنشیند ذکر بگوید در این جا هم
دو قلو باشد یا یک قلو باشد برای اولی غسل بکند یا نکند این استحباب هست، نتایج
فقهی دارد یعنی علمی، اما نتایج عملی ظاهراً ندارد.
مسئله بعدی این است که خب اگر آن
زایمان اول 10 روز طول کشید یا نه به قول ما عادتش مثلا عادتش 7 روز است 7 روز طول
کشید بعد رفت غسل کرد 10 روز هم فاصله شد دو دفعه زایمان کرد خب معلوم است که اگر
10 روز یا به اندازه عادتش فاصله شده این چندروزه که پاک بوده ولو آلودگی خون
استحاضه هم داشته اما این چند روزه که پاک بوده این باید نمازهایش را بخواند اگر
خون نمیبیند که هیچ، اگر خون هم میبیند آن اعمال مستحاضه را به جا بیاورد اما
اگر کمتر از 10 روز باشد مثل اینکه مثلا 7 روز نفاس اول است روز هفتم که تمام شد
زایمانش شد، روی عرض ما مثل آن جاست که 10 روز فاصله شود اما مرحوم سید این را
قبول ندارد میفرماید نه اگر بخواهیم بگوییم پاک است باید 10 روز فاصله باشد، روی
فرمایش مرحوم سید که اقل طهر را 10 گرفتهاند مثل اقل الحیض، اقل طهر را 10 روز گرفتهاند
حرف درست است و اما روی عرض ما 7 روز که تمام شد این دیگر زایمان بکند یا زایمان
نکند باید برود غسل بکند، بله زایمان دوم مستقل است برایش یک نفاس جلو میآورد اما
اینکه 10 روز صبر بکند 10 روز زایمان دوم باشد سابقا بحثش را کردیم دیگر همان
اختلاف بین فقهاست که استظهار بشود؟ نشود؟ که در جلسه قبل هم میگفتیم ما استظهار
را مستحب میدانیم نه واجب.
بنابراین اصل مسئله بلاشکال است
ظاهراً یک تسالمی هم در میان اصحاب است.
و اما فروعاتی که بار بر این مسئله
ششم است این فروعات حکمش گذشته است هرچه که شما مبنا درست کردید روی همان مبنا
باید جلو برویم. مرحوم سید دو سه تا مسئله هم این جا دارند نمیدانم چه جور شده
تکرار ما سبق است؟ یعنی این مسائل ششم تا مسائل دهم توی ضمن مسائل همه همه گفته
شده دیگر چیزی نداریم.
مسئله دهم هم در باب حائض گفته شده هم
در باب نفساء اما چون مسئله آخر باب نفاس است الحمدلله از این خون را حت شدیم
مسئله دهم مرحوم سید را بخوانم ببینیم که چه میفرماید؟ عرض کردم تکرار است اگر یک
جمله گفته بودند النفساء کالحائض فی وجوب الاحکام مطلب صاف شده بود، خود مرحوم سید
هم قبول دارند النفساء کالحائض در جلسه قبل هم میگفتم این النفساء کالحائض یک
تسلم در میان اصحاب است اینکه اگر ماهیت نفاس پیدا شد درست شد دیگر احکامش احکام
حیض است یک هفت هشت ده تا چیز مرحوم سید در این جا میشمارند و یکی از آنها را یک
ان قلت روی آن دارند و الا مابقی را هرچه در باب حیض گفتهاند این جا هم میفرمایند،
حالا عبارت مرحوم سید این است النفساء کالحائض فی وجوب الغسل بعد الانقطاع او بعد
العاده او العشره فی غیر ذات العاده که این مسئله پنجم بود که حسابی روی آن حرف
زدند اگر خون قطع شد به طور کلی حالا ولو اینکه یک روز نفساء باشد باید برود غسل
بکند اگر خون قطع نشد اگر عادت داشته باشد بعد از عادتش این را مرحوم سید قبول
نداشتند اما این جا مثل اینکه مسلمشان است اگر عادت ندارند 10 روز فی غیر ذات
العاده که ما اشکال داشتیم تبعا لشهید اول در ذکری میگفتیم که همین که عادت ندارد
یا مبتدئه است یا ناسیه است یا مضطربه باید مراجعه کند به اقرباء و مرحوم سید قبول
نداشتند این جا هم میفرمایند 10 روز، او العشره فی غیر ذات العاده خب این یک
مسئله.
مسئله دوم وجوب قضاء الصوم دون الصلوه
روایات فراوانی در باب حیض بود در باب نفاس هم هست که نمازهایش را لازم نیست اما
روزهاش را باید قضا بکند این هم یک تعبد حسابی است، نمیدانیم چرا؟ برای اینکه
نماز که خیلی مهمتر از روزه است اما میگویند روزههایت را قضا کن نمازهایت را
نباید بخوانی بعد هم قضا ندارد که دریک روایتی امام صادق سلام الله علیه به
ابوحنیفه میگفتند شنیدهام قیاس میکنی تصدیق کرد گفت بله، فرمودند که منی نجستر
است یا بول؟ گفت بول گفت چرا برای منی باید غسل کرد برای بول نه؟ در آن ماند فرمودند چرا در باب حیض و نفاس و
اینها نماز نباید بخواند و روزه باید بگیرد در حالی که نماز خیلی بالاتر از روزه
است؟ در آن ماند، حالا این جا مرادم است که این وجوب قضاء الصوم دون الصلوه دیگر
یک تعبد است و ما در مقابل تعبد نباید چون و چرا بکنیم و یک تقاضا هم از شما دارم
اینکه مواظب باشید در تعبدیات چرا چرا نگویید، چرا چرا نشنوید اگر از شما چرا چرا
گفتند که الان غالبش از بهاییهاست ایجاد شبهه میکنند از شما میپرسند راجع به
تعبدیات چرا؟ جوابش این است که امام صادق علیه السلام فرموده، دیگر وقتی ایشان
فرموده دیگر باید عمل بکنیم جوابش دیگر همین است غیر از این جواب ندارد اگر
بخواهیم ببافیم توی خیلی جاها گیر میکنیم و افتضاح بار میآید به قول حضرت امام
بعضی اوقات مزاح میکردند میفرمودند امام صادق علیه السلام فرموده. فضولی موقوف
خیلی حرف خوبی است حالا آن فضولیاش شوخی بود اما امام صادق علیه السلام فرموده.
در مقابل امام صادق علیه السلام تعبد. البته این روح تعبد پیدا کردن خیلی کار
مشکلی است روح رضا در مقابل قضا و قدر خیلی مشکل است تسلیم در مقابل قضا و قدر
الهی اما مشکلتر تسلیم در مقابل اوامر و نواهی خدا، حضرت ابراهیم آن همه مقام را
پیدا کرد برای این جمله اذ قال له ربه اسلم قال اسلمت لله رب العالمین این اسلمت
این جا همان بود که گفت برو سر بچهات را ببر و آمد این کار را هم کرد و بعد هم
خطاب شد قد صدقت الرؤیا مشکل است اما برای ما طلبهها خیلی لازم است خیلی واجب است
انسان اگر این روح تسلیم را نداشته باشد یک فقه جدید جلو میآید مخصوصاً در زمان
ما که دلمان میخواهد ان قلت قلت بشود و دلمان میخواهد برای جوانها هم یک کاری
کرده باشیم اما در تعبدیات برای جوانها نمیشود کار کرد جواب حسابی همین است،
زراره گفت یابن رسول الله انار را دو قسم کن یک قسم را بگو حلال یک قسم را بگو
حرام آن قسم حلال را میخورم آن قسم حرام را اجتناب میکنم. و عدم وجواز وطیها و
طلاقها این هم روایات زیاد داریم همینطور که راجع به حائض نمیشود با او نزدیکی
کرد طلاقش را هم نمیشود داد در باب نفاس هم همین است.
و مس کتابه القرآن و اسم الله و قرائه
آیات السجده و دخول المساجد و المکث فیها، همین جور که در باب حیض تمام اینها را
گفتیم و استدلال هم روی آن کردیم در این جاها هم همین طور است.
و کذا فی کراهه الوطی بعد انقطاع الدم
این سابقا اگر یادتان باشد در همین باب نفاس دو سه روایت داشتیم که در حال نفاس
نمیشود با او نزدیکی کرد بعد از پاک شدن، 10 روزش تمام است میخواهد برود حمام
حالا قبل از ان که حمام برود میشود با او نزدیکی کرد یا نه؟ گفتند میشود اما
نکند بهتر است و کذا فی کراهه الوطی بعد انقطاع الدم و قبل الغسل و کذا فی کراهه
الخضاب که این هم نمیدانیم یعنی چه؟ مثلا وقتی که پاک شد میخواهد برود غسل بکند
کراهت دارد که حنا به سرش ببندد یا مثل حالا که غیر حنا به سرشان میبندند رنگ میکنند،
دستهایش را ببندد حالا چرا؟ نمیدانم اما هم در باب حیض هست هم در باب نفاس هست
اینها روایات هم روی آن هست اگر هم بخواهید میتوانید همین جاها جلد 2 وسائل
روایاتش را همه پیدا بکنید.
و کذا استحباب الوضو فی اوقات الصلوات و الجلوس فی المصلی و الاشتغال بذکر الله بقدر الصلوه این
را هم سابقا روایاتش را خواندیم در باب حیض و به قاعده اینکه النفساء کالحائض هم
روایت داریم خیلی، هم اجماع داریم حسابی خب این جا هم همین طور است و ما آن جا میگفتیم
به جای وضو غسل هم میتواند بکند و در این جا که وضو اختلاف است آیا استحباب نفسی
دارد یا نه؟ در این جا برای اینکه بخواهد در اوقات نماز ذکر بگوید دیگر خود آن
غسل هم که استحباب نفسی دارد این زن نفساء یا زن حائض میتواند ولو بعضی اوقات غسل
بکند غسل خودش استحباب نفسی دارد اگر هم نمیخواهد باز غسل میتواند بکند برای اینکه
به جای نماز، یک امر مستحبی است دیگر به جای نماز در مصلای خودش بنشیند و ذکر و
ورد و بالاخره رابطه با خدا خب تا این جاها همه حرفی نبود و نگفته بودند هم اشکال
نداشت، فرموده بودند که النفساء کالحائض فی جمیع الاحکام و لقد مر آن احکام در باب
حیض فراجع اما خب حالا دیگر چون که عروه یک کتاب فروع است در فروع باید هم باز
بشود هم تکرار بشود. اما چیزی که اختلافی است این جاست و الحقها بعضهم بالحائض فی
وجوب الکفاره لو وطئها و هو احوط و لکن الا قوی عدمه که دلیل مرحوم سید ندارد اگر کسی در آن جا در باب حیض
کفاره را لازم بداند در وطی روزهای اول یک مثقال طلا، روزهای وسط نصف مثقال،
روزهای آخر یک ربع مثقال اگر کسی آن جا واجب بداند روی فرمایشی که مرحوم سید آمده
تا این جا باید بگوید النفساء کالحائض فی وجوب الکفاره اگر دلیل ندارد آن جا هم
دلیل ندارد خیلی جاها که خواندیم اگر دلیل دارد دلیل همان النفساء کالحائض فی
جمیع الاحکام هم اجماع رویش است هم خود مرحوم سید در همین باب نفاس دو سه جا اقرار
کردهاند النفساء کالحائض خب باید این جا هم بگویند و در این جا میگویند که اقوی
عدمه در باب حیض میگویند اقوی وجوبه و ما در باب حیض گفتیم که یک چیزی بگوییم اما
توی مردم نرود و آن این است که کفاره اصلاً واجب نیست یک مثقال بدهد روزهای وسط
نصف مثقال روزهای آخر ربع مثقال این برای مردم و کنترل کردن خیلی خوب است شاید هم
اصلاً همین کفاره که قرار دادهاند برای همین است که این مرد یا زن هفت هشت ده روز
حیض است نمیتواند خودش را بگیرد یا آن مرد نمیتواند یک کفاره روی آن گذاشتهاند
شاید، نمیگویم این جورها، حکمت حکم نه علت حکم، آن وقت آن جا اگر بگوید واجب است
این جا هم همان حکمت میآید باید بگوییم و اگر آن جا بگوییم مستحب است که ما گفتیم
مستحب است برای این که جمع بین روایات، نمیدانم کسی یادش است یا نه آن جا روایت داشتیم به اینکه کفاره واجب نیست جمع
بین روایات اقتضا کرد استحباب را، مرحوم سید همان حرفی که در باب حیض ما گفتیم
ایشان در باب نفساء میفرمایند میفرمایند که والحقها بعضهم بالحائض فی وجوب
الکفاره اذا وطئها ایشان میفرمایند و هو احوط لکن الا قوی عدمه، این لکن الا قوی
عدمه این برای خاطر اینکه دلیل پیدا نکردهاند گفتهاند اقوی عدمه، اما ایراد به
مرحوم سید است آقا دلیل نمیخواهیم اگر در باب حیض دلیل داشته باشیم دیگر در باب
نفساء هم باید بگوییم و باید بگویند لکن الا قوی وجوبه اما روی عرض ما که آن جا
گفتیم مستحب است این جا هم میگوییم مستحب است لذا میگوییم لکن الا قوی عدمه، این
خلاصه دمائ ثلاثه. نمیدانم چقدر با من بودید الحمدلله این احکام
دماء ثلاثه
مشکلترین احکام در فقه ماست حتی مثلا مشهور است که احکام ارث خیلی مشکل است یا
بعضی از احکام در فقه خیلی مشکل است اما وقتی که راستی دماء ثلاثه را برخورد بکنیم
میبینیم که خیلی مشکل است مشکلترین مسائل در فقه این دماء ثلاثه است لذا یک وقت
به شما میگفتم که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه در حالی که جسور در فتوی است
یکی از امتیازهای ایشان و مرحوم سید آسید ابوالحسن اصفهانی اینها در تحریر در
وسیله اینها خیلی جسور در فتوی هستند اما همین مرحوم سید در عروه این جسارت در
فقه را ندارد در دماء ثلاثه شاید بیش از 50 مورد ایشان میفرمایند که احتیاط، گاهی
فتوی به احتیاط میدهند مثل این جا گاهی فتوی به احتیاط نیست احتیاط را به گردن
مقلد میگذارند گاهی احتیاط را به گردن خودشان میگذارند میشود احتیاط در فتوی
گاهی هم به گردن مقلد میگذارند دلیل براین است که این دماء ثلاثه خیلی مشکل بود
اگر کسی در جلسه ما این دماء ثلاثه را نوشته باشد که ظاهراً ننوشته، نوشته باشد
درست کرده باشد ما هم خیلی ابتکار داشتیم الحمدلله هم خیلی دقت داشتیم و حیف است
این ابتکارها و این دقتها از بین برود و علی کل حال خدا را شکر میکنیم توانستیم
از این دریای مشکل یا از این دریای خون بگذریم هم زود گذشتیم شاید این دماء ثلاثه
بیش از یک سال بحث داشته بیش از اینها و الحمدلله ما زود هم تمامش کردیم و از این
دریا گذشتیم، دیگر بحث ندارد. بحث فردا راجع به غسل مس میت است این غسل مس میت یک
هفت هشت ده تا مسئله خوب دارد مطالعه کنید تا فردا ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد
و آل محمد