عنوان: مستحبات دفن، کراهت انتقال میت از جایی به جایی
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مرحوم سید 40، 50 تا مستحب و مکروه در این باره فرموده‌اند بعد دو دفعه یک مسائلی را از سر گرفته‌اند، آن مسائل مستحب و مکروه را دیگر متعرض آن نمی‌شویم و بعضی از آن مسائل هم دیروز گفتم ما قائل به استحباب بشویم کار مشکلی است نظیر لحد برای میت، باز کردن کفن و صورت میت را روی خاک گذاشتن، یک قامت گود بودن قبر و امثال این‌ها، علتش هم این‌که این یک سیره است سیره عملی ولو این‌که فعل است و دلالت بر وجوب و استحباب نمی‌کند اما سیره مردم یا سیره خود پیامبر اکرم، ائمه طاهرین علیهم السلام که تقید به آن داشته‌اند ما بگوییم مستحب است کار مشکلی است اما اجماع هم در مسئله هست کسی نگفته واجب است همه این گونه امور را از مستحبات حساب کرده‌اند لذا مرحوم سید در عروه همچنین مرحوم صاحب جواهر وقتی که در دفن وارد بحث می‌شوند می‌فرمایند که واجب این است که این میت را دفنش بکنند زیر خاکش بکنند، موارات، آن وقت حتی متعرض می‌شوند این‌که آیا اگر مخفی بکنند به جای موارات کفایت می‌کند یا نه، که ما گفتیم آری اما صاحب جواهر و مرحوم سید و مشهور گفته‌اند نه، یعنی مسئله را این قدر جدی گرفته‌اند که آن‌چه واجب است این‌که زیر خاکش بکنند و اما لحد برای او درست بکنند روی لحد را ببندند بعد خاک روی آن بریزند مثل این‌که مفروغ عنه گرفته‌اند این واجب نیست اما از آن طرف هم می‌بینیم سیره پیامبر اکرم، ائمه طاهرین مخصوصا پیامبر اکرم که زیاد می‌شود ادعای سیره کرد برای ایشان، در باره ائمه طاهرین چون بسط ید نداشتند شرکت در این تجهیزات نمی‌کردند آن جا هم سیره هست اما ادعایش مشکل است اما روی فعل پیامبر اکرم سیره پیامبر اکرم تقید پیامبر اکرم به این‌که لحد درست بکنند و امثال این‌ها انسان خوب می‌تواند ادعای سیره بکند از آن طرف هم تقید همه مسلمانها من‌جمله شیعه روی این خصوصیاتی که به عنوان مستحب ذکر شده انسان خوب می‌تواند ادعای سیره بکند آن هم تقید یعنی واجب اما از آن هم انسان خوب می‌تواند ادعای اجماع بکند توی فقه این‌که این‌ها واجب نیست، لذا می‌گفتم این 40، 50 تا مستحب بعضی از آنها یک تقیداتی از پیامبر اکرم، ائمه طاهرین و مسلمانها روی آن هست مسئله را مشکل می‌کند و بنا شد امروز از شما استفاده بکنیم حتی مثلا تلقین خب یک چیزی است که یک تقیدی همیشه روی آن بوده است و حتی از خصوصیاتش هی سؤال و جواب می‌کردند مختصرش را متوسطش را مفصلش را پیامبر اکرم ائمه طاهرین علیهم السلام یاد می‌دادند و شیعه هم همیشه این تقید را داشته و بفهمد میتش را بدون تلقین خاک کرده‌اند معلوم است خیلی ناراحت می‌شود گریه‌ها زاری‌ها چرا میتم بدون تلقین دفن شد و انسان روی این بخواهد ادعای استحباب بکند اگر برویم توی سیره می‌بینیم که واجب است اگر بیاییم توی فقه می بینیم مستحب است تصریح هم کرده‌اند لذا تقید آنها به وجوب، تقید این‌ها به استحباب آدم را گیر می‌اندازد و در فقه ما بعضی اوقات این جوری است که انسان گیر است دیگر، زمان انسداد علم است دیگر باید دعا بکنیم اقا بیایند زمان انفتاح علم بشود دیگر این مسائل واضح بشود، همین الان آقا سؤال می‌کردند در آن زمان ظهور هم طلبگی هست؟ گفتیم خب بله، زمان امام صادق علیه السلام طلبگی بوده است و آن همه خدمت، اجتهاد بوده است و آن همه فتوی، خب زمان امام زمان هم طلبه هست هم حوزه هست هم تشکیلات هست فرقش همین است که زمان امام صادق علیه السلام زمان انسداد علم بوده الان زمان انسداد علم است، به ما نرسیده آن چه به ما رسیده یک درصد است آن چه به ما رسیده تعارض‌ها در مسئله هست تقیه‌ها در مسئله هست نگفتنی‌ها توی مسئله هست، دیگر زمان امام زمان (عج) همه این‌ها رفع است و زمان انفتاح علم است و دیگر فورا با آن وسایل دقیقی که هست تماس گرفتن با آقا یا افرادی که علمشان گرفته شده از علم آقاست دیگر مسئله حل می‌شود این گونه مسائل هم فورا حل می‌شود اما راستی انسان همین مسئله دیروز متعرض شدم با مسئله امروز که ادامه‌اش است انسان بخواهد حلش بکند خیلی مشکل است و من نمی‌دانم چرا؟ مثلا اگر مرحوم سید و امثال مرحوم سید یک احتیاط واجب در این مسئله می‌کردند خیلی خوب بود خیلی به جا بود در این چیزها که انسان می‌بیند یک سیره از پیامبر اکرم یک سیره از ائمه طاهرین علیهم السلام بوده و از آن طرف هم می‌بیند اجماع هست مسلم همه آنها چه قدماء چه متأخرین چه متأخر متأخرین مخصوصا این کسانی که الحمدلله شرح فقه کرده‌اند مثل صاحب جواهرها خب این‌ها مسائل را متعرض شده‌اند همه همه قائل به استحباب شده‌اند لذا اگر مثل مرحوم سید و رساله نویس‌ها این جا یک احتیاط واجب می‌کردند انصافا خیلی جا داشت که مثلا ما بگوییم که گود کردن قبر به اندازه قامت متوسط، درست کردن لحد، بندهای کفن صورت میت را روی خاک گذاشتن روی لحد را درست پوشاندن محکم‌کاری کردن و خاک روی قبر ریختن، علامت قبر برای قبر گذاشتن همین طور که در میان عامه یک جور علامت دارد در میان خاصه جور دیگری و همچنین تلقین در آن وقتی که هنوز لحد را نبسته‌اند تلقین برای این میت خواندن و امثال این چیز‌ها که سیره هست یک احتیاط واجب مرحوم سید و همچنین محشین بر عروه کرده بودند خیلی خوب بود اما دیده‌اید که محشین بر عروه همین جور رفته‌اند جلو اگر چیزی هم نوشته‌اند قبل از این 40، 50 تا یا بعد از این 40، 50 تا فرموده‌اند این‌ها خیلی از آنها دلیل ندارد بنابراین قانون تسامح در ادله سنن این 40، 50 تا حرف مرحوم سید را درست می‌کند خیلی که شاهکار کرده‌اند این جوری یا آن کسانی که شرح عروه کرده‌اند مخصوصا مثلا مثل آقای حکیم مثل مرحوم آقای خویی خب این‌ها هم خیلی سرسری از مسئله گذشته‌اند اصلا مثل آقای حکیم چیزی نیست اصلا ابدا شرح این‌ها را نداده‌اند و مرحوم آقای خویی هم خیلی گذرا، بعد هم هر کجا گیر کرده‌اند قانون تسامح در ادله سنن می‌گوید این‌ها مستحب است لذا خیلی سرسری از مسئله رد شده‌اند و اگر این جور کرده بودند، این‌ها را می‌گویم برای این‌که نه العیاذبالله تعییر آنها باشد برای این‌که شماها ان شاءالله رساله می‌نویسید یک احتیاط واجبی در این جاها داشته باشید که هم جمع بین سیره و بین فتاوی بشود جمع بین سیره و آن اجماع در فقه ما از قدماء و متأخرین باشد، این مسئله دیروز تکرار کردم شاید بتوانم یک حرفی از شما عزیزان استفاده بکنیم.

مسئله اول که مرحوم سید این جا متعرض هستند می‌فرمایند که مکروه است میت را از جایی به جای دیگر منتقل بکنند الا راجع به مشاهد مشرفه آن وقت راجع به مشاهد مشرفه می‌فرمایند که نبش قبرش طوری نیست و اگر هم نبش قبر نکرده باشند امانت گذاشته باشند طوری نیست اگر هم هنوز دفن نکرده باشند بردن آن طوری نیست بلکه می‌فرمایند مستحب است بعضی از آن فقرات زیارت جامعه را هم مرحوم سید در عروه نقل می‌کنند من تمسک بکم فقد نجی موجب نجات این میت است آن وقت مرحوم سید داغش می‌کنند می‌فرمایند ولو متعفن هم باشد طوری نیست و این‌ها دیگر دائر مدار این‌که متعفن نشود و در ده دفن بکنند، در شهرشان دفن بکنند یا متعفن بشود و در کربلا دفن بکنند، در کربلا دفن بکنند بهتر است اما اثبات کردن این فرمایش مرحوم سید خیلی مشکل است انصافا.

اولا منتقل کردن از جایی به جایی اگر داعی عقلایی باشد که معمولا هم منتقل می‌کنند یک داعی عقلایی دارند مثلا پدرش تهران مرده می‌خواهند بیاورندش اصفهان برای این‌که شهرشان است مردم سر قبرش می‌روند همیشه می‌خواهد بیاید این جا تشییع جنازه بکنند و امثال این‌ها خب معلوم است خیلی خوب است ما بگوییم کراهت دارد معنا ندارد کراهت داشته باشد حالا ولو این‌که در روایات خواندیم که عمده تمسک هم که کرده‌اند همین است که آقا باید برای دفن میت تعجیل کرد و چون باید تعجیل کرد بنابراین در همان ده در همان شهری که مرده دفنش بکنید اما می‌شود به مرحوم سید همچنین به مرحوم صاحب جواهر بگوییم نه بابا دواعی فرق می‌کند بعضی اوقات داعی عقلایی هست بعضی اوقات حتی واجب می‌شود مثل این‌که بچه‌های میت می‌گویند حتما میتمان را باید ببریم حتی خیلی اوقات اتفاق می‌افتد حالا شاید این کار کار بدی باشد، در مشهد مرده می‌آورند اصفهان دفن می‌کنند یا حتی من سراغ دارم در مکه مرده در کربلا مرده می‌آورند به زور می‌آورند در اصفهان دفن می‌کنند می‌گوید می‌خواهم قبر پدرم توی شهر خودم باشد حالا مثلا آن کربلا و مکه را بگویید خیلی نفهمی است اما بعضی اوقات نه نفهمی که نیست نیست بلکه داعی عقلایی روی آن است ترجیح روی آن است بعضی اوقات مستحب می‌شود بعضی اوقات واجب می‌شود و ما به‌طور کلی عبارت مرحوم سید این است یکره نقل المیت من بلد موته الی بلد آخر الا الی المشاهد المشرفه ظاهراً فرمایششان کوتاه است اگر فرموده بودند یکره نقل المیت من بلد موته الی بلد آخر الا ان یکون له داعی عقلائیه آن وقت مثال زده بودند مثل مشاهد مشرفه این خیلی عالی در می‌امد آن وقت مشاهد مشرفه‌اش داعی عقلائیش خیلی بالاست استحبابش خیلی بالاست همین‌طور که مرحوم سید فرمودند فان من تمسک بهم فقد نجی خیلی مستحبش بالاست و اما از تهران حتی مثلا از قم آوردن توی شهرشان دفن بشود شبهای جمعه مخصوصا اگر مشهور هم باشد طایفه‌دار باشد مسلم سر قبرش می‌روند خب این خیلی بهتر است دیگر، کراهت که ندارد خیلی جا‌ها مستحب است خیلی جاها واجب است اگر بچه‌هایش بگویند که میتمان را می‌خواهیم ببریم مثلا اصفهان، میتمان را می‌خواهیم ببریم ده‌مان و این زیاد هم اتفاق می‌افتد حتی بعضی اوقات از من استفتاء می‌کنند که میت را این جا دفن کرده‌اند اما حالا ما می‌خواهیم نبش قبر بکنیم و ببریم ده خودمان دفن بکنیم همین حرف آن جا زیاد می‌ایند سر قبرش این جا هیچ کس نمی‌رود حالا توی نبش قبرش هم حتی انسان می‌تواند بگوید اگر راستی مثلا یک دفعه چند روز است مرده متعفن شده یا نه، حرام است و توهین به میت است و همین‌که بو بدهد دیگر نمی‌شود و اما اگر همین امروز دفنش کردند امروز هم بچه‌هایش از ده آمده‌اند می‌گویند می‌خواهیم پدرمان را نبش قبر کنیم خب نبش قبر حرام است اما به شرطی که داعی عقلایی روی آن نباشد نبش قبر دلیل بر حرمتش نداریم اگر یادتان باشد 5، 6 تا دلیل بود هیچ کدام درست نبود فقط اجماع بود اجماع قدر متیقن است این جاها را نمی‌گیرد وقتی نگرفت بنابراین یحرم نیست، یکره نیست بلکه یجوز است بلکه یستحب است بلکه گاهی واجب است، باید بگوییم که موارد تفاوت می‌کند، این راجع به صدر مسئله که یکره نقل المیت من بلد موته الی بلد آخر الا الی المشاهد المشرفه و الاماکن المقدسه و الظاهر عدم الفرق فی جواز النقل بین کونه قبل الدفن او بعده و یجوز ذلک و ان استلزم فساد المیت فان من تمسک بهم نجی، می‌شود درست کرد حرفهای مرحوم سید را؟ این میت اگر بخواهند ببرند تا کربلا می‌گندد متعفن می‌شود مرحوم سید می‌گویند که نه مستحب است این کار را بکنند چرا؟ من تمسک بهم فقد نجی،می‌شود تمسک کرد به این جمله من تمسک بهم فقد نجی؟ برای این‌که بگوییم نبش قبر جایز است بالاتر از این بگوییم که اگر هم تغییر پیدا کرده میت بوی گندش بالاست باز هم طوری نیست نبش قبر کنید ببرید دفنش بکنید، همه این‌ها انصافا مشکل است گفتن آن، لذا نمی‌دانم یادتان است یا نه؟ توی نبش قبر خب یک اختلاف حسابی بود که آیا می‌شود اگر کسی وصیت بکند مرا ببرید کربلا حالا دفنش کرده‌اند حالا می‌شود ببریم کربلا آیا می‌شود نبش قبر کنند؟ اختلاف بود، ما گفتیم نبش قبر اشکال ندارد برای این‌که داعی عقلایی روی آن است مخصوصا بردن به کربلا، ولی اگر نبش قبر بشود بوی گندش بالا برود باز هم جایز است یا نه؟ خیلی مشکل است انسان بتواند بگوید بلکه می‌توانیم بگوییم حرام است چرا حرام است؟ هتک مؤمن است هتک مؤمن خیلی گناهش بزرگ است حالا گاهی هتک مؤمن می‌کند غیبت می‌کند آبرویش را می‌برد گاهی هتک مؤمن می‌کند دفنش نمی‌کند تا بگندد چه تفاوت می‌کند آن هتک است آن هم هتک است آن گناه کبیره است آن هم گناه کبیره، لذا نبش قبر اگر داعی عقلایی روی آن باشد مثل این‌که از تهران می‌خواهد بیاورد میتش را این جا دفن کند جایز است مکروه هم نیست چنانچه می‌خواهد ببرد کربلا خیلی خوب است اما هر دو به شرط این‌که هتک مؤمن نباشد و اما اگر هتک مؤمن باشد چه از تهران بیاورد این جا دفن بکند چه از این جا بخواهد ببرد کربلا مسلم جایز نیست برای این‌که آن هتک مؤمن دیگر همه این مستحبات را زیر پوشش قرار می‌دهد، این این مسئله.

یک روایتی هست که بزرگان تمسک به این روایت می‌کنند به این‌که میت را ببرند در مشاهد مشرفه دفن بکنند این طور که من عرض کردم روایت هم نداشته باشیم خیلی خوب است و مستحب است و یک امر عقلایی است و به قول مرحوم سید من تمسک بهم فقد نجاست و این‌ها احتیاج به روایت نداریم اما نمی‌دانم چرا تمسک به این حرف مرحوم سید نشده و همچنین عرض من را نگفته‌اند تمسک کرده‌اند به یک روایت برای این‌که ببرند در مشاهد مشرفه دفن بکنند این جایز است بلکه مستحب است، روایت هم نداشتیم می‌گفتیم به غیر از آن فردی که من عرض کردم به غیر از این‌که هتک حرمتش باشد آن نمی‌شود هتک حرمت نباشد معلوم است حتی نبش قبر هم بکنند ببرند در مشاهد مشرفه خیلی خوب است روایات باب 47 از باب احتضار صحیحه علی بن سلیمان روایت 2 از باب 47 صحیحه علی بن سلیمان قال کنت اسئله عن المیت یموت بعرفات یدفن بعرفات او ینقل الی الحرم فایهما افضل فکتب یحمل الی الحرم و یدفن فیه فهو افضل نمی‌دانم عرفات دفن بشود یا در قبرستان مکه مثلا در قبرستان ابی طالب دفن بشود کدام بهتر است؟ این را من هنوز نتوانسته‌ام، عرفات خب جای فوق‌العاده مقدسی است دیگر و حرم نمی‌دانم مراد روایت از حرم چیست؟ یعنی آن جاهایی که دیگر آن کسی که محرم است نتواند بیرون برود ظاهراً همین است، در بقیع یک افراد فوق‌العاده مهمی آن جا دفن هستند مخصوصا ائمه طاهرین علیهم السلام اما خیلی بزرگان آن جا دفن هستند ولی در قبرستانهای مکه تقدسی ندارد حالا عرفات یا مکه؟ نمی‌دانم چه جوری درستش بکنیم حضرت فرمودند بیاورند در حرم افضل است لذا تمسک کرده‌اند به این روایت گفته‌اند که ببریم کربلا افضل است برای این‌که اگر در حرم مکه افضل باشد بنابراین‌در مثل کربلا و امثال کربلا یا مشهد مقدس حتی قم  بگوییم افضل است، پس اشکال نیست ولی خیال می‌کنم اگر عرض من یا حرف مرحوم سید فرمایش مرحوم سید باشد خیلی بهتر از تمسک به این روایت است که مرحوم سید تمسک کرده‌اند به آن فقرات زیارت جامعه من تمسک بهم فقد نجی بردن به کربلا معلوم است خیلی خوب است خیلی عالی است در جوار امام حسین علیه السلام، نه، در جوار حضرت رضا علیه السلام.

آن یکره است یکره نقل المیت الا الی مشاهد المشرفه بحث این است لذا مرحوم صاحب جواهر می‌فرماید یکره نقل المیت من بلد موته الا الی المشاهد المشرفه وتدل علیه این روایتی که الان خواندم صحیحه علی بن سلیمان، اما مرحوم سید می‌فرمایند یکره نقل المیت من بلد موته الا الی المشاهد المشرفه آن وقت تمسک می‌کنند به من تمسک بهم فقد نجی، خیلی بهتر از حرف صاحب جواهر است برای این‌که آن روایت صاحب جواهر اصلا من نمی‌دانم عرفات بالاتر است؟ منی بالاتر است یا حرم؟ یعنی 4 فرسخی، 4 فرسخ به مکه، قبرستان مکه، حالا یک دفعه قبرستان مدینه است آن خیلی افضل است اما قبرستان مکه را من نمی‌دانم افضل است یا نه؟ حالا بفرمایید افضل است اما تمسک مرحوم سید خیلی بهتر است که ما بگوییم من تمسک بهم فقد نجی، یا عرض من باشد بگوییم که داعی عقلایی می‌خواهد هر کجا داعی عقلایی روی آن باشد کراهت برداشته می‌شود بلکه بعضی اوقات به جای کراهت استحباب می‌شود مثل همین حرف مرحوم سید بعضی اوقات واجب می‌شود بعضی اوقات هم همین جوری بگوییم خب مثلا مکروه است مکروه هم به این معنا اقل ثوابا اگر این را دفن بکنند توی این قبرستان فوری می‌شود اگر ببرندش جای دیگر یک روز طول می‌کشد آن روایاتی که عجل که روایاتش را خواندیم آن می‌گوید هرچه زودتر بهتر پس آن جا بهتر آن وقت دیگر کراهت اصطلاحی هم نیست کراهت اقل ثوابا هرچه زودتر این میت را دفن کردن مسلم بهتر این خلاصه مسئله که مرحوم سید فرموده‌اند.

مسئله می‌فرمایند یجوز البکاء علی المیت ولو کان مع الصوت بل قد یکون راجحا بشرط ان لا یکون منافیا للرضا بسخط‌الله اگر منافی با آن حال تسلیم و رضا نباشد گریه کردن بر میت جایز است بلکه بعضی اوقات رجحان هم دارد، این جمله مرحوم سید که می‌فرماید که اگر منافات با مقام رضا نداشته باشد این یعنی چه؟ خب حالا عموم مردم گریه می‌کند پسرش مرده اصلا مقام تسلیم و رضا و این‌ها هم ندارد حالا گریه می‌کند این گریه جایز نیست، برای این‌که این اصلا مقام تسلیم و رضا سرش نمی‌شود چیست؟ قضیه پیامبر اکرم که برای ابراهیم گریه می‌کرد به پیامبر اکرم گفتند یا رسول‌الله شما می‌گویید که ما مقام تسلیم و رضا داشته باشیم چرا گریه می‌کنید؟ فرمودند گریه منافات با مقام تسلیم و رضا ندارد خب اگر آن روایت باشد معنایش این است که این اگر گریه بکند منافات با مقام تسلیم و رضا ندارد حالا خیلی هم گریه وداد وفریاد، کجا پیدا کنیم که بگوییم لایجوز برای این‌که منافات با مقام رضا دارد؟ بر می‌گردد به این‌که اصلاً گریه برای میت نمی‌شود کرد چون مقام تسلیم و رضا یک درصد یک در هزار هم پیدا نمی‌شود یک کسی بچه‌اش مرده حالا به مقام تسلیم و رضا رسیده و راستی راضی باشد بگوید از الطاف خفیه خداست ما رایت الا جمیلا، حالا این را مطالعه کنید تا فردا، ظاهراً این جمله نبود خیلی بهتر بود بفرمایید یجوز البکاء علی المیت ولو کان مع الصوت بل قد یکون راجحا دیگر به شرط ان لایکون این شرط را نخواهد ظاهراً این شرط را نداشته باشد خیلی بهتر است یک مطالعه‌ای بکنید تا فردا.

و صلی الله علی محمد و آل محمد