اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا
قولی.
الحمدالله بحث
تجهیزات میت تمام شد، رسم فقهاء این شده است که بعد از بحث تجهیزات میت اغسال
مستحبه را ذکر میکنند بعد هم مسئله تیمم، باب طهارت کتاب طهارت تمام میشود.
اغسال مستحبه را مرحوم سید میفرمایند که بعضی40 تا
80 تا بعضی به 100 تا هم رساندهاند و مرحوم سید بعضی از آن اغسال را متذکر میشوند.
من خیال میکنم یک
قاعده کلی گفت حالا تا برویم جلو ببینیم حرف من درست میشود یا نه؟ و آن این است
که برای هر کار مقدس دینی مستحب است غسل بکنیم مثلا مثل خواندن زیارت، وارد شدن در
هر مکان مقدس دینی مستحب است غسل بکنیم مثل وارد شدن در حرمهای مطهر ائمه طاهرین
علیهم السلام، برای هر زمان مقدس دینی مستحب است غسل بکنیم نظیر روز جمعه، عید
فطر، عید اضحی و امثال اینها وآن 100 تا به بالایی که بعضی از فقهاء شمردهاند
برمیگردد به همین سه تا مطلب که مرحوم سید این جا اغسال را منقسم میکنند به سه
قسم اغسال مستحبه را غسل مکانی غسل زمانی غسل فعلی و در همین سه قسم هم صحبت میکنند
و ما بگوییم که بله بیش از 100 تا غسل مستحبی هم داریم اما میتوانیم این اغسال را
برگردانیم به سه قسم، غسل برای مکان مقدس که میخواهیم وارد بشویم، غسل در زمان
مقدس که وارد در آن شدیم، غسل برای فعل مقدسی که میخواهیم انجام بدهیم.
ظاهراً این حرف را
در باب وضو هم میشود زد آن آسانتر میشود زد که ما بگوییم
که برای هر امر مقدسی مثل خواندن قرآن مستحب است وضو بگیریم برای هر مکان مقدسی که
میخواهیم وارد بشویم مثل وارد شدن در مسجد مستحب است وضو بگیریم و برای هر زمان
مقدسی که وارد میشویم مثل روز جمعه مستحب است وضو بگیریم لذا بگوییم وضو و غسل
تفاوتی ندارد غایات وضو ولو بیش از 100 تاست اما هر سه بر میگردد به این سه تا
مطلب.
حالا باید آن اندازهای
که مرحوم سید متعرض اغسال مستحبه هستند یکی یکی برویم جلو تا آخر ببینیم آیا به
این حرف من میشود رسید یا نه؟ این یک مطلب.
مطلب دوم اول غسلی
که فوقالعاده اهمیت دارد غسل جمعه و خیلی روایت در باره این غسل جمعه وارد شده
است حتی روایت داریم که مرحوم سید در عروه نقل میکنند که اگر کسی غسل روز جمعه
کرد تا جمعه دیگر مثل این است که دائم العباده باشد لذا چون خیلی روایت دارد بعضی
از آن روایات هم دلالت بر وجوب دارد بعضی از بزرگان گفتهاند که غسل روز جمعه واجب
است.
تمسک کردهاند به یک
روایاتی روایتها خیلی است من بعضی از انها را میخوانم اما توجه به این مطلب
داشته باشید آن کسی که میگوید واجب است افراد بزرگی هستند مثل صدوقین هم صدوق اول
هم دوم، مثل کلینی مثل صاحب حدائق بحرانی مثل شیخ بهایی مثل مقدس اردبیلی یک افراد
جا افتاده در فقه هستند که فقهاء روی اینها خیلی حساب میکنند هم از قدماء صدوقین
هم روی مرحوم کلینی با آن همه خدمت و صاحب حدائق هم در حالی که اخباری است اما
انصافا آدم جا افتادهای در فقه است دیگر شیخ بهایی هم که معلوم است مقدس اردبیلی
هم که معلومتر است اینها یک افراد شناخته شده در فقه هستند اینها تمسک کردهاند
به یک روایاتی که روایتها دلالت بر وجوب دارد.
روایت 1و3 و 5 از
ابواب اغسال مسنونه لذا باب اول و باب دوم و باب سوم و باب پنجم در این ابواب یک
روایاتی هست که دلالت میکند بر وجوب.
صحیحه منصور بن حازم
عن ابی عبدالله علیه السلام الغسل یوم الجمعه علی الرجال و النساء فی الحضر و علی
الرجل فی السفر برای زنها در سفر ساقط است اما برای مرد و زن در حضر واجب است،
بهتر از این صحیحه ابن مغیره عن الرضا علیه السلام سئلته عن الغسل یوم الجمعه فقال
واجب علی کل ذکر و انثی و عبد و حر.
صحیحه زراره الغسل
واجب یوم الجمعه تمسک کردهاند به این روایتها این سه تا روایت را خواندم خیلی
هست این لفظ وجوب برای غسل جمعه در روایات ما زیاد آمده این بزرگوارها هم تمسک
کردهاند به این روایتها گفتهاند که غسل جمعه واجب است. اما چیزی که مطلب را
مشکل میکند این است که خب یک روایاتی هم داریم که این روایتها میگوید واجب نیست
آن وقت فقهاء گفتهاند خب ما دست ازلفظ وجوب برمیداریم به قاعده حمل ظاهر علی
النص و میگوییم که مستحب مؤکد است حالا قبل از آن که روایتها را بخوانم حرف این
است که این جمع عرفی را این بزرگان بلد نبودند بکنند؟ این یک جمع خیلی طلبگی است
که اگر یک روایت بگوید واجب نیست یک روایت بگوید واجب است خب همه طلبهها که فرائد
خواندهاند بلدند که حمل ظاهر بر نص آن واجب را میگوییم مستحب مؤکد آن وقت این
بزرگوارها چرا این جور نکردهاند؟ چرا این کار را نکردهاند؟ آدم لنگ میشود که
اینها مگر بلد نبودند حمل ظاهر بر نص بکنند؟ یک دفعه حضرت امام توی درس همین را
میفرمودند ما راجع به اهل کتاب خب یک دسته روایت داریم که اینها نجس هستند یک
دسته روایت داریم اینها پاک هستند و معمولا فقهاء حمل کردهاند حمل ظاهر بر نص
گفتهاند که اینها پاک هستند اما اجتناب از اینها خوب است چون معمولا لاابالی در
طهارت و نجاست هستند از اینها پرهیز بکنید آن وقت حضرت امام همین را میگفتند که
قدماء که میگویند اهل کتاب نجس هستند این جمع را بلد نبودند؟ چه جوری اینها حمل
ظاهر بر نص نکردند و گفتند اهل کتاب نجس هستند؟ نظیرش را در فقه زیاد داریم حالا
منجمله این جا یک دسته روایت میگوید واجب است یک دسته روایت میگوید واجب نیست
قاعده طلبگی حمل ظاهر بر نص وجوب را حمل میکنیم بر استحباب مؤکد، میشود غسل جمعه
مستحب مؤکد، اما حرف این است که صدوقین یا شیخ بهایی و شاگردش مقدس اردبیلی این
حرفها را نمیدانستند؟چرا اینها حمل ظاهر بر نص نکردند؟ روایتها که دال بر
استحباب است.
صحیحه زراره روایت 3
از باب 47 از ابواب صلاه جمعه قال قال ابوجعفر علیه السلام لا تدع الغسل یوم
الجمعه فانه سنه و شم الطیب و البس صالح ثیابک و لیمکن فراغک من الغسل قبل الزوال
فاذا زالت فقم و علیک السکینه والوقار
گفتند خب این لا تدع الغسل یوم الجمعه ولو اینکه دلالت بر وجوب میکند اما لفظ
فانه سنه این ظهور را از ما میگیرد علاوه بر این این شم الطیب والبس صالح ثیابک
بوی خوش استعمال بکن لباس نو بپوش غسلت هم این جوری باشد که تا فارغ شدی بروی رو
به مسجد برای نماز اینها همه مستحب است پس سیاق اقتضا میکند آن کلمه ولا تدع
الغسل یوم الجمعه این هم مستحب باشد یکی لفظ فانه سنه یکی هم ردیف کردن یوم الجمعه
را با شم الطیب و با لباس نو پوشیدن و با اینکه غسل را که کردیم فورا برویم رو به
مسجد و قبل از زوال به مسجد برسیم و در صف بنشینیم و ذکر خدا بگوییم منتظر باشیم
تا امام جمعه بیاید خطبه بخواند بعد هم تند تند نرفتن و با وقار رفتن و قدمها را
کوچک برداشتن اینها همه مستحب است پس آن لا تدع الغسل یوم الجمعه هم این هم مستحب
است.
خب اینها همه حرفها
خوب است اما موجب بشود ما دست برداریم از لا تدع الغسل یوم الجمعه کار مشکلی است
انصافا مخصوصا با آن روایاتی که خواندیم غسل یوم الجمعه واجب، این یک روایت.
روایت 3 از باب 10
از اغسال مندوبه موثقه سماعه عن ابی عبدالله علیه السلام فی الرجل لا یغتسل یوم
الجمعه فی اول النهار قال یقضیه آخر النهار فان لم یجد فلیقضه من یوم السبت باز
این روایت (این روایت را فردا میخوانم).
صحیحه علی بن یقطین
روایت 9 از باب 6 از همان ابواب غسل مستحبه عن الغسل یوم الجمعه و عید ا ضحی و
الفطر قال سنه لیس بواجب خب این دلالتش آن لیس بواجب دارد خوب است غسل یوم جمعه و
عیدا ضحی و عید فطر این هر سه سنه لیس بواجب گفتهاند آن واجب ظهور است لیس بواجب
نص است حمل ظاهر بر نص اقتضا میکند که مستحب باشد، سنه یعنی مستحب، مستحبش هم
البته مؤکد.
صحیحه علی بن حمزه
بطائنی روایت 12 از باب 6 قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن غسل العیدین اواجب
هو؟ قال سنه قلت فالجمعه؟ قال هو سنه بگوییم سنه یعنی مستحب، همینطور که غسل
عیدین مستحب است غسل جمعه هم مستحب است اما این را هم توجه داشته باشید آن کسی که
میگوید غسل جمعه واجب است غسل عیدین را یعنی عید اضحی و عید فطر را هم میگوید
واجب است لذا این سیاق در این جا نمیشود اما لفظ سنه ظهور دارد در استحباب نه در
واجب. صحیحه حسین بن خالد روایت 12 حسین بن خالد را گفتهاند ضعیف السند است الا
اینکه اجلای اصحاب از او روایت نقل میکنند منجمله ابن ابی عمیر و بزنطی هر دو
از اصحاب اجماع هستند و در خصوص ابن ابی عمیر هم مرحوم شیخ در عده میفرماید که
هرچه بگوید ولو مرسل روایتش مثل صحیحه است لذا روایت از نظر سند اشکال ندارد سئلت
اباالحسن علیه السلام کیف صار غسل الجمعه واجبا؟ فقال انالله اتم صلاه الفریضه
بالنافله و اتم صیام الفریضه بصیام النافله و اتم وضوء الفریضه بغسل یوم الجمعه ما
کان فی ذلک من سهو او تقصیر او نسیان، هفته اگر یک نواقصی در عبادات پیدا بشود
نوافل را بخوان نمازها آن نواقصش رفع میشود، گاهی روزه مستحبی بگیر اگر نواقصی در
ماه مبارک رمضان است خدا آن نواقص را رفع میکند غسل جمعه بکن اگر یک نواقصی در
وضو پیدا شد خدا آن نواقص را رفع میکند، گفتهاند که خب این رفع نواقصی که اگر هم
غسل جمعه نباشد نواقص مرفوع است دیگر، آدم در هفته نمازهایش با حضور قلب نباشد یا
ماه مبارک رمضان روزه روزه خواص نباشد یا وضوها آن وضوی عالی نباشد خب پروردگار
عالم هر سهو و نسیان و تقصیری هست اینها را رفع میکند پس این روز جمعه که آمده
وضو را رفع بکند مثل نوافل است که نواقص واجبات را رفع میکند پس دلالت میکند بر
استحباب. این روایتها خوب است اما چیزی که مشکل است این است که آن روایتها که میگفت،
فراوان هم هست، غسل الجمعه واجب با اینها بخواهیم رفع ید بکنیم انصافا مشکل است
دیگر و علی کل حال بزرگان به واسطه این روایتها دست برداشتهاند از ظهور آن روایتها
که میگوید غسل جمعه واجب است، مشهور هم شده اما این اشکال را یک قدری روی ان فکر
بکنید ببینیم که چه جوری میشود جواب داد.
یک مطلبی هست قطع
نظر از این روایتها و ان این است که راستی اگر واجب بود این باید یک شهرت بهسزایی
پیدا کرده باشد و این شهرت بهسزا نه در میان فقهاء در میان مسلمانها هم نیست
مسلمانها یعنی شیعه، این همان حرف مرحوم آخوند در کفایه است که گفتم مرحوم صاحب
جواهر اصلش مال آن است مرحوم آخوند از او گرفته که ایشان میفرماید این چیزهای مهم
در اسلام که فراوان است معتنا به است مبتلا به است اینها اگر روی آن روایت نداشته
باشیم معلوم میشود واجب نیست مرحوم آخوند در کفایه به قصد وجه و تمیز مثال میزند
میفرمایند اگر چیزی مبتلا به باشد در میان شیعه اما روی آن گفتاری روایتی سؤال و
جوابی نشده باشد این دلیل براین است که واجب نیست یک کسی این جا همین را بگوید،
بگوید خب غسل جمعه یک چیز مبتلا به مشهور لااقل آن استحبابهای مؤکد این اگر واجب
بود جدا باید یک شهرت بهسزایی هم در فقه ما و هم در میان مردم وحیث اینکه وجوبش
شهرت ندارد بگوییم پس واجب نیست.
ساده نمیشود صدوقین
و کلینی و شیخ بهایی و شاگردش صاحب حدائق و مقدس اردبیلی را رد کرد، ساده نیست،
اما معمولا این جور گفته شده یک دسته روایت داریم دال بر وجوب، یک دسته روایت
داریم دال بر استحباب، دال بر لیس بواجب حمل ظاهر بر نص اقتضا میکند که غسل جمعه
مستحب باشد نه واجب.
روایتهایش این است
که خواندم این است که گفتم و راستی انسان اگر از نظر قواعد بخواهد بیاید جلو به
قاعده حمل ظاهر بر نص بگوییم مستحب است مشکل است مگر همین کسی این حرف را بزند
بگوید که آقا این غسل جمعه یک امر مشهور یک امر معتنا به که مقید به این غسل جمعه
بودهاند و ما بخواهیم بگوییم واجب است باید مدرک حسابی داشته باشد لبان و اشتهر و
حیث اینکه این ظهور نیست پس واجب نیست، حالا باز هم از شما تقاضا دارم یک فکری
بکنید غیر از آن چه صاحب جواهر فرمودهاند یک فکری بکنید ببینیم بهتر از آنکه من
گفتم برای استحبابش چیزی میتوانید پیدا کنید یا نه؟ آن که قوم فرمودهاند همین
است که گفتم به قاعده حمل ظاهر بر نص گفتند غسل جمعه مستحب است این یک مطلب، یک
مطلب هم که من گفتم اگر واجب بود لبان واشتهر و حیث اینکه این شهرت وجوب در میان
قدماء و متأخرین نیست پس این نبود عدم الوجدان یدل علی عدم الوجوب، لذا این دوتا
مطلب، اگر غیر از این برای عدم وجوب چیزی پیدا کردید چیزی به نظرتان رسید بگویید
تا فردا بگویم انصافا مسئله مشکل است این مسئله اول.
مسئله دوم که از این
مسئله مشکلتر است مشهور در میان فقهاء گفتهاند که غسل جمعه وقتش از اذان صبح است
تا اذان ظهر اما وقتی که زوال شد اذان ظهر شد دیگر وقت ادا گذشته است، حالا از
زوال ظهر تا مغرب چه؟ نتوانستند فتوی بدهند به قضا، لذا مشهور شده منجمله مرحوم
سید در عروه گفتهاند نه نیت ادا کند نه نیت قضا، نیت ادا نه نیت قضا نه، همین جور
غسل جمعه بهجا بیاورد اگر اداست خودش ادا میشود اگر قضاست خودش قضا میشود اول
گفتهاند اینکه وقتش از اذان تا اذان اما وقتی که رسیدند به اینکه خب حالا اگر
بعد از ظهر بخواهد این غسل را بهجا بیاورد قضاست نتوانستند بگویند معلوم میشود
مسئله مشکل است انصافا، نتوانستند بگویند، لذا گفتهاند نیت ادا و قضا هیچ
کدام، لذا مرحوم سید و محشین بر عروه همه
همه هیچ کدام نگفتهاند قضا و ما مدعی هستیم وقت نماز جمعه از اذان صبح است تا
اذان مغرب، دیگر شب شنبه و روز شنبه روایت داریم اگر روایت نداشتیم میگفتیم دیگر
وقتش گذشته نمیتواند بهجا بیاورد اما روایت داریم برای روز شنبه بیاور قضا بیاور
همان جا هم یک مسئله خیلی مشکلی پیدا شده اینکه مشهور منجمله مرحوم سید در عروه
و محشین گفتهاند شب شنبه نمیتواند اصلا بهجا بیاورد نه ادا نه قضا اما روز شنبه
میتواند بهجا بیاورد قضا نه ادا، این هم خیلی مسئله مشکل است که انسان بگوید روز
شنبه قضا روز جمعه تا ظهر ادا، از ظهر تا مغرب نه ادا نه قضا، اما شب شنبه دیگر
هیچ نه قضا نه ادا، دیگر باید بهجا نیاورد لذا مسئله از مسئله اول انصافا خیلی
مشکلتر است دو سه تا روایت داریم میخواستم بخوانم نشد روایتها را فردا میخوانم
اما تقاضا دارم هم روی مسئله اول هم روی این مسئله که مشکلتر از مسئله اول است یک
مقدار فکر بکنید جوابش را فردا بدهید ان شاءالله.
و صلی الله علی محمد و آل محمد