رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً
مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي
در مسئلۀ 16 فرمودند: إذا کان واجداً للماء و تیمّم لعذر آخر من
استعماله فزال عذره فی أثناء الصلاة. فهل یلحق بوجدان الماء فی التفصیل المذکور
إشکال، فلا یترک الاحتیاط بالإتمام والإعادة.
اگر کسی عذر داشت و به خاطر آن عذر تیمم کرد. در رکعت دوم آب
پیدا کرد، آیا تیمم باطل شد یا نه؟
اگر تیمم کرده بود برای اینکه آب نداشت، تیمم باطل نمیشود و با
همان تیمم باید نماز بخواند و نمازش صحیح است. به خاطر اینکه روایات داشتیم که اگر
کسی آب نداشت و تیمم کرد و در وسط نماز مثلاً در رکعت دوم ، آب پیدا کرد، آب آمد و
تیمم هم باطل نمیشود. و میتواند بلکه شاید بگوییم واجب است که این نماز را تمام
کند. حال به جای اینکه آب نداشته و تیمم کرده، عذر داشته و تیمم کرده. که دیروز میگفتم
مثل اینکه لب آب است اما عذر دارد مثلاً دست و پایش را بستند و نمیتواند آب
بردارد و یا گود است یا چاه است و نمیتواند آب بردارد. بالاخره آب دارد اما عذر
دارد برای اینکه وضو بگیرد. به نماز ایستاد و در رکعت دوم مثلاً رفیقش آمد و میتواند
به نهر یا چاه برود و آب بیاورد و یا دست و پای این را باز کردند و میتواند وضو
بگیرد. یعنی زوال عذر شد. فرقش با قسم اول است که در آنجا آب نداشت و آب پیدا شد و
قسم دوم آب داشت ولی عذر داشت و تیمم کرد و حالا زوال عذر شد. آیا میتواند نمازش
را با همان تیمم تمام کند یا نه؟ آب آمد و تیمم باطل شد و عذر رفت و تیمم باطل شد و باید نماز را بشکند و
وضو بگیرد و نماز بخواند. به عبارت دیگر آیا زوال العذر به جای وجدان الماء است یا
نه، آن مسئله مختص به خودش است و ما بخواهیم از آن مسئله به جای دیگر برویم، قیاس
است و باید اگر زوال عذر شد، نماز را بشکند و وضو بگیرد و نماز بخواند. گفتم که
مرحوم سید نتوانستند جازم شوند که آیا این میتواند با این زوال عذر و با این تیمم
نماز را تمام کند یا نه. لذا چون نتوانستند جازم شوند، احتیاط واجب کردند و گفتند فلا
یترک الاحتیاط بالإتمام والإعادة. که ما دیروز میگفتیم نه. اینکه ما بخواهیم زوال
عذر را به جای وجدان الماء بگذاریم قیاس است و آن روایتها مختص آنجاست که تیمم
کرده باشد برای اینکه آب نداشته است. و حالا که در رکعت دوم آب پیدا کرد آن
روایتها میگوید درحالی که آب آمد، تیمم باطل نشد و با همان تیمم نماز بخوان و چون
شکستن نماز هم جایز نیست، نماز را باید با همان تیمم بخوانی و اگر بخواهی بعد
دوباره نماز را بخوانی حرف دیگری است اما این نیست که آب آمد و تیمم باطل شد. اگر
در وسط نماز باشد، آب آمده و تیمم را باطل نکرده و اینکه مشهور است که آب آمد و
تیمم را باطل کرد، آن در قبل از نماز و یا در رکعت اول است. اما مسئلۀ ما عذر است.
یعنی اگر بخواهیم بگوییم زوال العذر مثل وجدان الماء است، قیاس است. قیاس کردیم
زوال العذر را به وجدان الماء. قیاس که نمیشود و القای خصوصیت هم نمیشود پس
بنابراین تا زوال عذر شد، تیمم باطل شد و باید رها کند و وضو بگیرد و نماز بخواند.
این حرف مرحوم سید و عرض ما که دیروز تا اینجا گفته شد.
مرحوم آقای خوئی (رضوان الله تعالی علیه) دو تا دلیل میآورند بر
اینکه زوال العذر هم مثل وجدان الماء است و نماز باطل نمیشود و زوال عذر شد و در
وسط نماز است، مثل آنجاست که وجدان الماء باشد و باید نماز را با همین تیمم تمام
کند. حال اگر بخواهد بعد دوباره نماز بخواند چیزی دیگری است.
بعضی از فضلای جلسه هم دو تا دلیل میآورند و بعضی از فضلای جلسه
آن دو دلیل مرحوم آقای خوئی را قبول کردند و در حقیقت سه چهار دلیل آورده شده بر
اینکه زوال عذر مثل وجدان الماء است. همینطور که در وجدان الماء اگر در رکعت دوم
باشد، باید با همان تیمم نماز بخواند و نماز درست است. اگر زوال عذر شد، در رکعت
دوم آب هست اما نمیتواند استعمال آب کند و حالا مثلاً رفیقش آمد و او میتواند آب
بیاورد و یا دست و پایش را باز کند، به مجرد اینکه زوال عذر شد، تیمم باطل شد و
باید نماز بخواند. این سه چهار دلیل اینها، میگویند تیمم باطل نشد و مثل وجدان
الماء است و باید نمازش را تمام کند.
دلیل اولی که مرحوم آقای خوئی آوردند، میفرمایند آیۀ شریفه است.
برای اینکه قرآن میفرماید: فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا
طَيِّبًا (سوره مائده ، آیه 120). و این لم تجدوا ماء، از باب مثال است و معنایش
عدم تمکّن است. که سابقاً هم ما تأیید میکردیم و میگفتیم این هفت هشت موردی که
مرحوم سید آوردند برای اینکه مجوز تیمم است، همه به یک چیز برمیگردد. سابقاً اگر
یادتان باشد، ما خیلی روی این حرف پافشاری داشتیم و میگفتیم فَلَمْ تَجِدُوا
مَاءً، یعنی ان لم یتمکّن من الماء. مرحوم آقای خوئی میگویند پس آیۀ شریفه اینطور
میگوید که: ان لم یتمکّن من الماء، پس وجدان ماء خصوصیت ندارد. وقتی وجدان ماء
خصوصیت نداشت در رکعت دوم زوال عذر شده و در آن آب، برای عدم تمکن بود و اینجا هم
برای عدم تمکّن است پس بنابراین باید با همان تیمم نماز را بخواند و نماز درست
است. این دلیل اول مرحوم آقای خوئی است.
به مرحوم آقای خوئی عرض میکنیم بله، درست است. فَلَمْ تَجِدُوا
مَاءً فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا، یعنی فَلَم یتمّکَن من الماء. این که حرفی نیست.
بلکه حرف اینجاست که این در رکعت دوم، یک دفعه تمکّن آب دارد و روایتها میگفت
حالا که تمّکن از آب پیدا کردی، تیمم باطل نشد. در مسئلۀ ما زوال عذر دارد. روایت
نداریم ولو اینکه فَلَم یتمّکَن، یعنی الان تمکّن از آب پیدا کرده اما حرف اینست
که آیا این تیمم باطل شد یا نه. با چه چیز میخواهید بگویید که این تیمم باطل نشد.
القای خصوصیت است و نمیشود چنین القای خصوصیتی کرد. مرحوم سید مثل اینکه شبهه
دارند که آیا میشود القای خصوصیت کرد یا نه و ما یقین داریم که نمیشود القای
خصوصیت کرد. لذا همۀ حرفها خیلی احتیاج به این طرف و آن طرف زدن ندارد بلکه همۀ
حرفها در اینست که آیا در وسط نماز که آب آمد و تیمم باطل شد، اما اگر عذر برطرف
شد، آیا تیمم باطل شد یا نه؟
اگر ما بودیم، در همۀ صور میگفتیم آب آمد و تیمم باطل شد، چه
قبل از نماز و چه در رکعت اول و چه رکعت دوم. الاّ اینکه روایات اهل بیت به ما میگفت
قبل از نماز و در رکعت اول اگر آب آمد، تیمم باطل شد. اما اگر در رکعت دوم و سوم،
آب آمد تیمم باطل نشد.
لذا مرحوم آقای خوئی کاری نکردند. خیل احتیاج نبود که مرحوم آقای
خوئی بگویند آن فَلَمْ تَجِدُوا به معنای فلم یتمکّنوا است و لازم نبود که این را
بگویند. بلکه باید بگویند که ما فرق نمیگذاریم بین آب و غیر آب. آن روایاتی که به
ما میگوید اگر آب آمد تیمم باطل نشد، آن روایات هم به ما میگوید اگر تمکّن پیدا
شد،تیمم باطل نشد. فقط برمیگردد به القای خصوصیت که اگر القای خصوصیت را پذیرفتید
که باید یقینی هم باشد، خوب، و الاّ اینکه آیه میگوید ان لَم یتمکّن، ما هم میگوییم
ان لَم یتمکّن. شکی نیست. چطور در رکعت اول تمکّن از آب پیدا کرد، نماز باطل شد و
یا به خاطر وجدان الماء نماز باطل شد و در هر صورت نماز باطل شد برای اینکه آب آمد
و تیمم باطل شد. اما در رکعت دوم اگر آب آمد تیمم باطل شد، این خلاف قاعده است و
الاّ قاعده میگوید نماز باطل شد اما خلاف قاعده روایت به ما میگوید اگر آب آمد
تیمم باطل شد و شما میگویید اگر در رکعت اول زوال عذر هم شد، باز تیمم باطل شد و
در رکعت دوم میگویید اگر آب آمد تیمم باطل نشد، اگر زوال عذر هم شد، باز تیمم
باطل نشد. در روایتها نبود و در روایتها وجدان الماء بود و شما میخواهید القای
خصوصیت کنید. لذا عدم تمکّن برای ما فرقی نمیکند. الان متمکّن از آب است، آیا
تیمم باطل است یا نه؟ اگر آب نداشتیم و آب پیدا شد، روایتها میگوید تیمم باطل نشد
اما اگر عذر داشتیم و زوال عذر شد، روایتها این را نمیگوید. همۀ روایتها میگوید
آب نداشت و آب پیدا کرد و نداریم روایتی که بگوید عذر داشت و زوال عذر شد. شما میخواهید
بگویید زوال عذر مثل وجدان الماء است و آن روایاتی که میگوید در رکعت دوم نماز
صحیح است و تیمم صحیح است، آنها هم میگوید که تیمم صحیح است و برمیگردد به القای
خصوصیت و ما نمیتوانیم القای خصوصیت کنیم. حتی به مرحوم سید هم میگوییم، نمیدانیم
شما که حسابی در این تنقیح مناط و القای خصوصیتها خیلی سرسخت بودید، چطور سر این
مسئله گیر هستید و مسئله که گیر ندارد.
بنابراین نزاع ما با مرحوم آقای خوئی اینست که ما میگوییم آن
روایاتی که میگوید در وسط نماز اگر آب پیدا کردیم، این تیمم صحیح است به خاطر
اینکه روایت داریم. حال اگر آب داشت اما نمیتوانست وضو بگیرد و در وسط نماز زوال
عذر شد، آیا این زوال عذر هم مثل آنجاست که آب پیدا شد؟ آیا این نماز صحیح است و
نماز را ادامه دهد یا نه، آب آمد و تیمم باطل شد؟. اگر بتوانید القای خصوصیت کنید
از وجدان الماء به زوال العذر، روایتها را با القای خصوصیت کش میدهیم و به زوال
عذر میآوریم و اما اگر بگویید نه، روایتها مختص آنجاست که آب نداشت و آب پیدا شد،
اما اگر عذر داشت و زوال عذر شد، ما میگوییم که تیمم باطل شد و نماز باطل شد. بنابراین
اگر ما بخواهیم به آیۀ شریفه برویم و ان لم تجدوا را ان لم یتمکّن، کنیم برای ما
فایده ندارد. معلوم است که مرحوم سید هشت مصداق برای این فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً
فَتَيَمَّمُوا صَعِيدًا طَيِّبًا درست کردند و لذا گفتند ماء خصوصیت ندارد و مثلاً
فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً، اگر آب نیست و یا آب هست و عذر دارد و آب هست و عذر هم
ندارد و آب برای او ضرر دارد، ما گفتیم همۀ اینها را آیۀ شریفه میگیرد. مرحوم سید
قبول نداشتند و مرحوم سید فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً
را میگفتند مختص به آب است و برای مابقی میخواستند دلیل بیاورند. ولی ما
به مرحوم سید گفتیم نه، این فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً ، یعنی ان لم یتمکّن من الماء.
این مسئله مسلم است. اما مسئلۀ ما این نیست که فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً را برگردانیم
به ان لم یتمکّن من الماء، بلکه مسئله اینست که قاعده به ما میگوید آب آمد و تیمم
باطل شد. در رکعت دوم امام علیه السلام فرموده اگر آب آمد، تیمم باطل نمیشود.
حالا تیمم به خاطر آب نبوده بلکه عذر داشته مثلاً دست و پایش را بستند و حالا در
وسط نماز دست و پایش را باز کردند. آن روایتها که میگوید فقدان ماء و حالا وجدان
الماء است آیا میتواند بگوید این هم مثل آنجاست که فقدان آب بود و حالا وجدان آب
شده، آیا میشود این را گفت؟ اگر بتوانید القای خصوصیت کنید، میشود وگرنه نمیشود.
ولو ان لم یتمکّن من الماء را هم مثل فلم تجدوا الماء درست کنید. ولی بالاخره ما
باید از روایاتی که میگوید آب آمد و تیمم باطل نشد، القای خصویت کنیم و بگوییم
رفع عذر شد و تیمم باطل نشد. این دلیل اول است.
دلیل دومشان هم مرحوم آقای خوئی تمسک میکنند به روایاتی که علت
داشت و اگر یادتان باشد، در آن روایاتی که آب آمد و تیمم باطل نشد که هفت هشت
روایت داشتیم. یک دسته روایت داشتیم که مطلقا میگفتند همۀ رکعات و یک دسته روایت
داشتیم که میگفت در رکعت دوم و نه در رکعت اول. اختلاف بود و مشهور گفته بودند
حمل مطلق بر مقیّد و روایت را اختصاص میدهیم به رکعت دوم و نه رکعت اول. اما
مشهور در میان محشین گفته بودند نه، آن روایاتی که در رکعت اول میگوید آب آمد و
تیمم باطل شد، آنها را حمل بر استحباب میکنیم. مطلقا در نماز آب آمد و تیمم باطل
نشد. آنگاه دو روایت داشتیم که علت دار بود.
امام علیه السلام میفرمودند که آب آمده و تیمم باطل نشد، لأنّه
طهرٌ. یا لأنَّ التیمّم موجبُ للطهارة.
روایت 4 از باب 21 از ابواب تیمم: یُمضی فی صلاته لمکان انّه دخلها
و هو علی طُهر بتیمّم.
مرحوم آقای خوئی میگویند این داخل به نماز شده و این طاهر بوده
به تیمم و این روایت به ما میگوید که تیمم را مثل وضو میبیند و حالا که تیمم را
مثل وضو میبیند. همینطور که اگر آب آمد وضو باطل نشد، اینجا هم آب بیاید و تیمم
باطل نشود. میگویند این علتها که انّه دخلها و هو علی طُهر، میگوید این علتها به
ما میگوید که این وارد نماز شده با این تیمم و این تیمم به منزلۀ وضوست. به مرحوم
آقای خوئی میگوییم درست است و ما اینها را قبول داریم و به منزلۀ وضوست اما آب
آمد و تیمم باطل شد. مثل کسی که در وسط نماز مُحدث شود. چطور اگر محدث شود تیمم
باطل میشود اینجا هم آب آمد و تیمم باطل شد. اما امام علیه السلام میفرمایند در
رکعت دوم اگر آب آمد، تیمم باطل نشد. حالا که تیمم باطل نشد، نماز را ادامه بده.
زوال عذرش هم همینطور است. آیا میتوانیم بگوییم زوال عذر شد و تیمم باطل شد یا
نمیتوانیم بگوییم و باید بگوییم این تیمم کار وضو را میکند و تا آخر برود؛ برمیگردد
به اینکه آیا میتواند القای خصوصیت کند یا نه. علت نمیتواند برای ما کار کند و
علت معمّم است و مخصص است و مسلم است در اینکه این تیمّم مثل وضوست که حتی مرحوم
سید اگر یادتان باشد میگفتند فی حکم الوضوء، فی حکم الغسل. ما میگفتیم نه،
طهارات ثلاث مثل هم است. أحد الطهارة یکفیک السنه. حالا این با تیمم وارد نماز شده
است. اگر ما بودیم و قاعده، میگفتیم اصلاً اینکه آب آمد و تیمم باطل شد، جایی
نیست و در هیچ جا نمیگوییم. روایات ما میگفت اگر در رکعت اول است و آب آمد، تیمم
باطل شد و اگر در رکعت دوم است و آب آمد، تیمم باطل نشد. لأنّه طهرٌ. حالا زوال
عذر شد، آیا تیمم باطل شد یا نه؟ اگر بگوییم لأنّه طهر، تمسّک به عام در شبهۀ
مصداقی است و من که نمیدانم الان لأنّه طاهر است یا نه. اگر بدانیم که این طاهر
است، میگوییم نماز را ادامه بده و اگر بدانیم تیمم باطل نشد، میگوییم نماز را
ادامه بده. لأنّ التیمّم طهرٌ. اما من که نمیدانم که وضع چطور است. من یقین دارم
که طهارت باطل شد. روایت تعبّدا به ما میگوید که آب آمد و تیمم باطل نشد. تعبّد
است و اگر تعبّد نبود من یقین داشتم که آب آمد و تیمم باطل نشد. لذا این لأنّه
طُهرٌ، به مرحوم آقای خوئی میگوییم اینها درست است و در لأنّه طهرٌ شکی نیست اما
حالا که زوال عذر شد، این طهارت آیا از بین رفت یا نه؟ باید بگوییم مثل آنجاست که
آب آمد و تیمم باطل نشد، حال زوال عذر هم آمد و تیمم باطل نشد. مرحوم سید میگوید
نمیدانم و لذا احتیاط میکند. ما میگوییم که میدانیم و زوال عذر نمیتواند جای
وجدان الماء را بگیرد. برای اینکه قیاس است. ما اگر بخواهیم تمسّک به علت کنیم که
تمسّک به علت و تمسّک به عام در شبهۀ مصداقی است و نمیشود.
حرف سوم که بعضی از فضلاء نوشتند؛ تمسّک به یک روایت کردند.
روایت 6 از باب 19 از ابواب تیمم: که امام علیهالسلام اینطور میفرمایند
که: اذا رأی الماء و کان یقدر علیه ان تنقض التیمّم.
گفته دو چیز است. یکی اینکه آب را ببیند و یکی هم اینکه قدرت
داشته باشد. بنابراین در مانحن فیه، آب نبوده و عدم قدرت بوده و حالا قدرت پیدا
کرده پس تیمم باطل نشده است. ولی حرف در اینست که این کان یقدر علیه، عطف تفصیل
برای رأی الماء است و اذا رأی الماء یعنی و کان یقدر علی الماء. تفنّن در عبارت
است و نمیشود دو چیز باشد. اگر این بود که اذا رأی الماء أو کان یقدر علیه، خوب
بود. اما باز مطلب را درست نمیکرد و خوب بود به این معنا که عدم قدرت را با وجدان
الماء پیش هم گذاشته است. این هم نمیشود.
حرف آخر، حرف صاحب جواهر است و اما حرف صاحب جواهر باز مربوط به
بحث ما نیست. مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع میکنند که سابقاً ما صحبت کردیم و از
آقایان خواستیم و اصرار کردیم که این حرفی که مشهور شده در میان اصحاب که میگویند
یکی اینکه آب آمد و تیمم باطل شد و یکی هم زوال عذر شد و تیمم باطل شد. میگفتیم
برای آب آمد و تیمم باطل شد، خیلی دلیل داریم و خیلی روایت داریم اما برای اینکه
زوال عذر شد و تیمم باطل شد، دلیل نداریم. اگر بتوانید یک دلیل بیاورید که زوال
عذر شد و تیمم باطل شد. حال کجا نتیجه میگیریم؟ آنجا که این عذر داشت و تیمم کرد
و حالا که تیمم کرد، نماز نخوانده و حالا رسید به آب و وقتی به آب رسید، زوال عذر
دیگر ی پیدا کرد، آیا این تیمم باطل شد یا نه. در اینجاها نتیجه میگیریم. و الاّ
شکی نیست که اگر کسی زوال عذر شد و میخواهد نماز بخواند، مثل اینکه محدث شده،
باید وضو بگیرد و نماز بخواند. اما حرف اینست که زوال العذر، مثل وجدان الماء،
دلیلی برایش نداریم و ما نتوانستیم دلیل پیدا کنیم. صاحب جواهر هم نتوانستند. لذا
مربوط به مسئلۀ ما نیست. این فاضلی که دلیل آورده یعنی دلیل صاحب جواهر را که حرف
آقای خوئی را درست کند. این اشتباه است. مرحوم صاحب جواهر روی حرف ما هستند که
ایشان هم میگویند دلیل نداریم و ادعای اجماع میکنند و میگویند عامه الاّ بعضی
از آنها میگویند دو چیز تیمم را باطل میکند. یکی وجدان الماء یعنی آب آمد و تیمم
باطل شد و یکی هم زوال عذر شد و تیمم باطل شد. اما این منافات ندارد با اینکه تیمم
باطل نشد اگر در رکعت دوم باشد. مرحوم صاحب جواهر روی مسئلۀ ما صحبت نمیکنند بلکه
روی اصل مسئله که اگر یادتان باشد مرحوم سید فرمودند اگر محدث شد به احداثی که وضو
و غسل را باطل میکند، تیمم باطل میشود. دو چیز دیگر هم که غیر از غسل و وضو
ندارد، تیمم را باطل میکند. یکی اینکه آب آمد و تیمم باطل شد که برای این روایت
داریم. یکی هم زوال عذر. مرحوم سید جزماً فرمودند دو چیز تیمم را باطل میکند. یکی
وجدان الماء و یکی زوال العذر. به مرحوم سید گفتیم دلیل ندارد و اگر بتوانید یک
دلیل بیاورید خیلی خوب است. مرحوم صاحب جواهر هم اقرار دارد که دلیل ندارد. لذا
ایشان ادعای اجماع میکند و میفرماید طبق اجماع، همینطور که آب آمد و تیمم باطل
شد، اگر زوال عذر هم بشود تیمم باطل میشود. آنگاه صاحب جواهر مثل اینکه مسلّم پیش
ایشان است، میفرمایند که اصحاب گفتند بل العامه الاّ شاذاً. لذا حرف صاحب جواهر
اصلاً ربطی به بحث ما ندارد. بحث ما اینست که در رکعت دوم که زوال عذر شده، آیا
مثل وجدان الماء است که نماز درست است یا نه؟. مرحوم صاحب عروه نتوانسته درست کند
و احتیاط کرده است و ما توانستیم درست کنیم و گفتیم زوال العذر مثل وجدان الماء
نیست. اگر زوال عذر شد، تیمم باطل شد. و اما اینکه زوال عذر در مقابل وجدان الماء
یک دلیل خاصی داشته باشد، دلیل ندارد و اجماع صاحب جواهر هم مربوط به اصل مسئله
است و نه مربوط به اینجا.
و صلّی الله علی محمد و آل محمّد