اعوذ باللّه من
الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم. رب اشرحلى صدرى و يسّرلى امرى و احلل
عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
كار ما طلبهها مخصوصا
مبلغين ما از نظر قرآن، كار انبياست. الذين يبلّغون رسالات اللّه... (الاحزاب ـ
آيه 39) و اين آيه شريفه در قرآن تكرار شده است. هو الذى بعث فى الأميين رسولاً
منهم يتلوا عليهم ءاياته و يزكّيهم و يعلّمهم الكتاب و الحكمه... (الجمعه ـ آيه 2)
لذا كار كار مقدّسى است و معلوم است مقدستر از اين كار نداريم. چنانچه از نظر
پاداش معنوى هم پاداشى بالاتر از تبليغ يا تحصيل علم، تدريس، تحصيل نداريم و اين
جملهاى كه مرحوممحدث قمى در مفاتيح در شبهاى قدر از مرحوم صدوق
رضواناللّهتعالىعليه نقل مىكند بايد در نظر همه ما باشد. مرحوم صدوق در شبهاى
قدر مىفرمايد در جلسه مشايخ بحث شد چه عملى افضل در شب قدر از همه اعمال است؟ صدوق
مىفرمايد اتفاق مشايخ بر اين شد كه تحصيل علم در شب قدر بهترين اعمال است. از
همين جهت هم بزرگان مقيّد بودند كه شب نوزدهم، شب بيست و يكم و شب بيست و سوّم يك
كار علمى داشته باشند. من در كلمات صاحب جواهر ديدهام كه تاريخ مىزند شب قدر. در
كلمات استاد بزرگوار علّامه طباطبايى ديدهام در الميزان تاريخ مىزند شب قدر و
اين تقيّد بزرگان به اين كه شب قدر مذاكره علمى باشد دليل بر همان است كه صدوق رضواناللّهتعالىعليه
فرموده است. لذا كار ما از نظر كارى كار انبياء، فوقالعاده تقدّس دارد. از نظر
پاداش فوقالعاده تقدّس دارد. از نظر مردم هم فوقالعاده تقدّس دارد و تقدّسش پيش
مردم مقدّم بر همه تقدّسهاست و اگر ما چيزى نداشتيم براى تقدّس كارمان جز آيه شريفه
كه مىفرمايد: «من احياها فكانما احيا الناس جميعا» كه امام صادق سلاماللّهعليه
آيه شريفه را معنا مىكنند مىفرمايند كه معناى آيه اين است كه اگر بتوانيم يك نفر
را بسازيم اگر بتوانيم آن حالت انحرافى را از يك كسى بگيريم مثل اين است كه جهان
را زنده كرده باشيم. اگر يك كسى در شرف مرگ باشد شما او را از مرگ نجات بدهيد يك خاطره
شيرينى مىشود براى شما و اگر از شما بپرسند يك خاطره شيرينات را بگو همان خاطره
نجات دادن كسى را از مرگ يادآور مىشوى. امام صادق سلاماللّهعليه مىفرمايند اگر
بتوانى يك كسى را نجات بدهى از جهل از شيطان از نفس امّاره. سازندگى تو مثل اين
است كه جهان را زنده كرده باشى. بنابراين كار ما بطور ناخودآگاه از نظر مردم مقدّس
است و از نظر قرآن بطور خودآگاه. فكأنما احيا الناس جميعا (المائده ـ آيه 32) است
و از نظر فقها عملش از هر عملى حتى در شب قدر بالاتر است چيزى كه همهمان بايد
توجّه به آن داشته باشيم اين تبليغ شرايط دارد و اين شرايط تبليغ را همهمان بايد
مراعات كنيم. كه اگر يكى از اين شرايط نباشد، بعضى از اين شرايط نباشد ضررش بيشتر
از نفعش است. براى اينكه اگر خداى نكرده ما بواسطه نداشتن شرط تبليغ يك كسى را
منحرف كنيم ابهّت اسلام را، ابهّت تقدسات دين را از دل او ببريم قرآن مىفرمايد
گناهش مثل اين است كه جهان را كُشته باشيم. من قتل نفسا بغير نفس أو فساد فى الارض
فكانما قتل الناس جميعا... (المائده ـ آيه 32) امام صادق سلاماللّهعليه آيه را
معنا مىكند مىفرمايد معناى آيه اين است كه اگر كسى كسى را منحرف كند مثل اين است
كه جهان را كشته باشد. شرط اوّلى كه ما طلبهها در تبليغ بايد داشته باشيم علم
است. مراد از علم در اينجا اين نيست كه خوب فقه و اصول بداند. تسلط بر معارف
اسلامى داشته باشد، تسلّط بر علم كلام و امثال اينها داشته باشد اين علمى كه الان
مىگويم يعنى ممبر اين پر محتوا باشد. بررسى كرده باشد. اگر نسبت مىدهد به قرآن
به امام صادق(ع) درست باشد و از ممبر اين مخصوصا جوانها استفاده كنند. از ممبر
اين عموم مردم ـ استفاده كنند ـ تبليغ ما طلبهها مربوط به يك صنف خاصى نيست. معمولاً
پاى ممبر ما زنهاى بىسواد مردهاى بىفرهنگ، مردم كوچه و بازار، مردم دانشگاهى
جوانان پر شور، اينها همه هستند و بايد از باغ يك ساعت صحبت شما همه استفاده كنند.
به اين مىگوئيم علم براى مبلّغ و اين مطالعه مىخواهد.
من از همه شما عزيزان
تقاضا دارم بىمطالعه ممبر نرويد. يكى از بزرگان گفته بود من جلسه يك ساعته كه
مىخواهم اداره كنم هشت ساعت مطالعه مىكنم. در حالى كه اين جملهاى كه براى من
نقل كردند از آن شخص، آن شخص يكى از ممبرىهاى خوب و ممبر پر محتوا داشت. اگر
راستى انسان بخواهد صحبتش باغى باشد كه براى همه مفيد باشد از ميوه آن باغ همه
استفاده كنند بايد مطالعه كند. گفتههايش بررسى شده باشد. از كتابهاى معتبر گرفته
شده باشد. از اينكه يكساعت سر مردم را گرم كند بپرهيزد. بايد عقل مردم، دل مردم را
گرم كند و اين كار مىخواهد. اين شرط اوّل است.
شرط دوّم تقواست. اين
آيه شريفه را همه بايد توجّه داشته باشيم به معنايش هم توجّه داشته باشيم. لِمَ
تَقُولُونَ ما لاتَفْعَلُونَ ـ كَبُرَ مقتا عنداللّه أن تقولوا مالاتفعلون (الصّف
آيه 2 و 3) گناه بزرگى است اگر يك مبلّغ تقوا نداشته باشد، و معنايش اين نيست كه
حالا كه تقوا ندارى نگو ـ نه ـ معنايش اين نيست حالا كه عمل به گفتههايت نمىكنى،
تبليغ نكن. تبليغ بايد كرد. از اوجب واجبات است. اين آيه نفر مىدانيد كه از نظر
تأكيد در وجوب خيلى بالاست. فلو لانفر من كل فرقه منهم طائفة ليتفقهوا فى الدين و
لينذروا قومهم اذا رجعوا اليهم لعلّهم يحذرون. (التوبة ـ آيه 122) كه «لعلهم
يحذرون» هم يك گرمى خاصى به ما مىدهد كه بدانيد گفتههاى شما اثر دارد امّا
تَفَقُّه مىخواهد. علم مىخواهد. لذا اين آيه به ما مىگويد بايد بگوئيم. بايد
آنچه داريم منتشر كنيم. امّا شرطِ اين، اين است كه خود عامل باشيم. خود متقى باشيم.
بايد تحصيلِ شرط كرد. نه اينكه يك كسى بگويد من تقوا ندارم پس نبايد بروم. بايد
رفت در روز قيامت يك سؤال مىشود از طلبه چرا تبليغ نكردى؟ خوب اگر تبليغ نكرده
باشد جهنم است. اگر تبليغ كرده باشد سؤال دوّم از او مىشود. چرا متقى نبودى؟ (اگر
متقى نباشد.) ولى اگر تبليغ كرده باشد با تقوا هم باشد كه معلوم است جاى او پيش آن
كسى است كه كار او را انجام داده است. يعنى پيش پيغمبراكرم(ص)، پيش ائمه طاهرين
عليهمالسلام و چيزى كه به همه شما عزيزان تذكر بدهم اين است كه اگر تقوا باشد
كلام اثر خاصى دارد. اگر تقوا باشد شما عزيزان حكومت بر دل داريد و ما طلبهها تا
حكومت بر دلها پيدا نكنيم نمىتوانيم كار كنيم. تحميل و زور و امثال اينها اينها
اسلحه ما نيست. اسلحه ما حكومت بر دلهاست و اگر بخواهيم حكومت بر دلها پيدا كنيم بايد
متّقى باشيم. ان الذين امنوا و عملو الصالحات سيجعل لهم الرحمن وُدا. اگر مىخواهى
محبتات در دل ديگران ريخته بشود حرفت در دلها نفوذ كند بايد ايمان توأم با تقوا
[داشته باشى] بايد يك مؤمن واقعى باشى. من أراد عزا بلاعشيرة و هيبتا بلاسلطنة
فليخرج من ظُلّ معصيت اللّه الى عزّ طاعته اگر مىخواهى ابهت داشته باشد خودت و
كلامت. اگر مىخواهى عزيز در دل مردم باشد خودت و كلامت بايد لباس ذلّت معصيت كنده
بشود لباس عزت تقوا پوشيده بشود كار درست مىشود. بدون تقوا نمىتوانيم كار بكنيم،
بدون تهذيب نفس حرفهاى ما تأثير ندارد. لذا شرط دوّم براى ما طلبهها در تبليغ
تقواست.
شرط سوّم عقل است. مراد
از عقلى كه اينجا كه مىگوئيم آن عقل فلسفه نيست كه ميوهاش فكر است. مراد از عقل
در اينجا عقلِ اجتماعى است كه معناى عقل اجتماعى اين است كه فصاحت و بلاغت داشته
باشد. معناى فصاحت و بلاغت اين است كه علاوه بر اينكه خوب حرف مىزند حرفِ خوب بزند.
حرفِ به جا بزند. در هر مجلسى مواظبت كند چه بايد بگويد. با هر كسى توجّه داشته
باشد چه جور بايد صحبت كند. اگر مجلس او يك مجلس جوانهاى پر شور دانشجوست طرز صحبت
كردن با اينها خيلى فرق مىكند تا اينكه پاى ممبر چند نفر پيرزن يا پيرمرد باشد.
آنجا كه پيرزن و پيرمرد است بايد بالاترين چيز را گفت و آن مسأله [است]. مسأله
گفتن كار مشكلى است و مسأله فهميدن [كارى است] مشكلتر. عقل اينها دل اينها را
سيراب كرد. اگر نمىتواند عقل اينها را سيراب كند با اخلاق دل اين هار ا سيراب
كند. آن اخلاق وجدانىشان را كه تحريك شده است سيراب كند. در مجالس عمومى عقل
مىگويد آقا رياست مال تو در صحبت كردن، جلسه را قبضه كن. نگذار حرف مالايُعنى زده
شود. آن هم شب ماه مبارك رمضان كه شب دعا و راز و نياز با خداست. جلسه را قبضه كن
به چى؟ ببين افراد جلسه چى مىخواهند. قبل از آنكه وارد حرفهاى مالايُعنى يعنى
حرفهايى كه نه نتيجه دنيا دارد نه نتيجه آخرت بلكه قطعا اين حرفها در ضمنش ضرر
دارد هم ضرر اجتماعى دارد هم ضرر دينى دارد. قبل از اين جلسه را قبضه كن. اگر مردم
عادى هستند مثلاً به يك كدام بگو كه تيمم كن ببينم بلدى تيمم كنى يا نه؟ از يك كسى
مسألهاى بپرس ببين بلد هست يا نه؟ نه بالاتر از اينها يا مثل همينها. به قول
اميرالمؤمنين طرائف الحكم را، يك روايتى در نظر بگير برو تو جلسه مردم را مشغول كن
به روايت. خوب مىدانيد كه كلام اهلبيت(ع) نور است. همين جا اين جمله را به
همهتان عرض كنم. تقاضا دارم اين زيارت جامعه را هر روز، لااقل هفتهاى يك روز بخوانيد.
كلامُكم نور و امركم رشد و وصيتكم التقوى و فعلكم الخير و عادتكم الاحسان و سجيتكم
الكرم.
اين كلامُكم نور و
فعلكم تقوى اينها خيلى معنا دارد. با يكى از روايات كه شيرين است. همه روايات
شيرين است. جلسه را قبضه كن. به اين مىگويند عقل. در ممبر مواظب باش كه اين جمله
كه مىگويى آيا استفاده اجتماعى دارد يا نه؟ قبل از گفتن بايد فكر كرد. فرق بين
عاقل و احمق همين است. كه عاقل اوّل فكر مىكند بعد مىگويد. احمق اوّل مىگويد
بعد فكر مىكند. بعد ضررش را توجّه مىكند. ما وقتى كه ـ مخصوصا روى ممبر ـ
مىخواهيم چيزى را بگوئيم بايد ببينيم از اين جمله چه كسى استفاده مىكند؟ اگر
دشمن از اين جمله استفاده مىكند خوب نگوئيم. اگر مفيد براى دوست است و كوبندگى
براى دشمن دارد بگوئيم. مواظب باشيم در وضع فعلى طرز گفتن ما جورى باشد كه نفع
براى اسلام داشته باشد نه نفع براى دشمن و من از همهتان تقاضا دارم اين عقل را كه
مقدم بر شرط اوّل و دوّم است مراعات بكنيد. استاد بزرگوار ما حضرت امام
رضواناللّهتعالىعليه بارها و بارها به ما يك قضيهاى مىگفتند. مخصوصا در
اواخرى كه مثل الان درسها تعطيل مىشد آقايان مىخواستند متفرق بشوند تذكّر
مىدادند مىگفتند در زمان مرحوم ميرزاى بزرگ يك طلبهاى را مرحوم ميرزا فرستادند
براى تبليغ در يك شهرى. او بد درآورد. نتوانست تبليغ كند. آقاى آن شهر كه مرد
واردِ عالمى بود يك نامه نوشت براى مرحوم ميرزاى بزرگ. به مرحوم ميرزا گفت آقا!
مبلغ تو بايد سه تا شرط داشته باشد. عالم باشد متدين باشد عاقل باشد. بعد آن آقا
به مرحوم ميرزا گفته بود اگر نمىتوانى اين سه شرط را احراز كنى يك كسى را بفرست
كه متدين باشد عاقل باشد و اگر نمىتوانى اين دو شرط را احراز كنى يك كسى را بفرست
كه عاقل باشد. دين ضربه نخورد از اثر گفتارش. از اثر كردارش و انصافا حرف اين آقا،
نامه اين آقا به مرحوم ميرزاى بزرگ نامه پر محتوايى بوده تقاضا دارم بالاتر از علم
ـ كه خيلى لازم است ـ بالاتر از تقوا ـ كه لازمتر است ـ اينكه در مجالس خصوصى، در
مجالس عمومى روى ممبر مواظب زبانتان باشيد كه چه مىگوئيد، عقلپسند است يا نه؟
شرعپسند است يا نه؟ و اينكه آيا حلقوم من بلندگو براى امريكاست يا نه؟ براى
اسرائيل است يا نه؟ و آيا اين حرف مفيد براى اسلام است يا نه؟
مطلب ديگرى كه بايد تذكر
بدهم اينكه ماه مبارك رمضان ماه دعا، ماه قرآن ماه رابطه با خداست و معلوم است خود
شما رابطه با خدا داريد. معلوم است خود شما قرآن زياد مىخوانيد. خود شما دعا زياد
مىخوانيد؛ مردم را دعاخوان، قرآنخوان و اينكه رابطه پيدا كردن با خدا بار
بياوريد و علاوه بر اينكه دعا و قرآن خيلى ثواب دارد و از نظر قرآن، خواندن قرآن،
حالا معنايش را نفهمد. خواندن دعا، رابطه با خدا، ولو معنايش را نفهمد بالاترين
ثوابهاست و از نظر قرآن الآن وقت دير است نمىتوانيم بيشتر با شما مباحثه كنم، از
نظر قرآن آيهاى در قرآن است مربوط به خواندن قرآن، خواندن دعا كه اينها منحصر به
فرد است از نظر تأكيد. علاوه بر اينها يك چيزى تو كار است كه بايد توجّه به او
داشته باشيم و آن اين است دعا، قرآن، رابطه با خدا رقت قلب مىآورد و اگر شما
بتوانيد دهه اوّل، دهه دوّم رقت قلب بدهى به مردم، دهه سوّم به خوبى مىتوانيد كار
خودتان را بكنيد. اگر سنگدل باشد نمىشود كار كرد.
بنابراين تا مىشود در
ممبرها، رقت قلب، نورانيت، رفع قساوت و سنگدلى از مردم بكنيد و بهترين صيقلها
دعا، قرآن و رابطه با خداست. در مجالس به خواندن قرآن به خواندن دعا و راز و نياز
خيلى اهميت بدهيد. اين دعاها كه كارخانه آدمسازى است. همانطور كه قرآن يك كلام
نازل است و كارخانه آدمسازى، همين طور دعا يك كلام صاعد است و مكالمه با خدا و يك
كارخانه آدمسازى. قرآن و مفاتيح محدث قمى رضواناللّهتعالىعليه دوتا كارخانه
آدمسازى هستند. دوتا كارخانه دلسازى است. دعاى ابوحمزه را واداريد ديگران
بخوانند خودتان زياد بخوانيد در اين دعاى ابوحمزه يك دنيا معرفت خوابيده است. مطلب
سومى كه همهمان بايد توجّه داشته باشيم اينكه دهه فجر اين مصادف شده با ماه مبارك
رمضان و اين دهه فجر را همه بايد اهميت بدهيم. اين يك سرمايه است براى ايران. از
همين جهت هم شما مىبينيد تا حال نشده 22 بهمن كوبندگى براى دشمن نداشته باشد. تا
حال نشده حالا يا خود مردم به طور ناخودآگاه مىكوبند دشمن را با بودِ در صحنهشان
يا امام زمان(عج) يا هر دو. بالاخره 22 بهمن كوبندگى براى دشمن است. يكسال تبليغ
مىكنند. خودشان هم گفتهاند گفتهاند ما يكسال تبليغ مىكنيم ميلياردها خرج
مىكنيم امّا ناگهان يك 22 بهمن تمام خرجهاى ما خنثى مىشود تمام تبليغات ما از
بين مىرود. اين اگر خود مردماند ما بايد به اين فكر اهميت بدهيم و احترام قائل
شويم. حالا اليعاذباللّه كسى در ميان ما باشد دهه فجر را قبول داشته باشد يا
نداشته باشد، انقلاب را قبول داشته باشد يا نداشته باشد ما براى مردم داريم ممبر
مىرويم و مردم دهه فجر را اهميت مىدهند. اگر هم امام زمان(عج) است كه حتما امام
زمان(عج) است و دست عنايت او وامىدارد اين جور مردم ايران در صحنه باشند خوب ما
بايد ديگر به آقايمان اهميت بدهيم و اين دهه فجر كه مصادف با ماه مبارك رمضان شده
بايد امتيازهاى اين نظام را، بايد خوبىها را كه مردم خودشان مىدانند گوشزد كنيم.
يك جملهاى مقام معظم
رهبرى چند روز قبل داشتند تقاضا دارم اين جمله فراموش نشود كه نظيرش زياد است. من
الآن نظير اين جملهاى كه مقام معظم رهبرى گفتند اگر بخواهم دو سه ساعت نظيرش را
براى شما بگويم دارم. ايشان مىفرمود كه در زمان رضاشاه پانزدهم شعبان شد. آن شور
ايران. رضاشاه ديگر در آن اواخرش بود. شركت كرد در يك جلسهاى. ديد عجب شورى؛ نشده
آنچه مىخواسته پياده بشود. آخوند دربارىاش را خواست به آخوند دربارىاش گفت اين
چى است؟ اين چه افتضاحى است؟ اين چه خرافتى است؟ مگر بنا نشد اين خِرافتها را شما
از ايران برداريد. آن جواب داد آقا نمىشود. كرديم نشده، مو مو جلو رفتيم امّا
نشده، هرچه مىكنيم ناگهان پانزدهم شعبان مىشود مىبينيم مردم شورشان از سال
گذشته بيشتر شده است. خوب راستى رضاشاه بعدش بيشتر محمدرضا چى مىخواستند؟ خوب اگر
راستى رفع تشيّع. خوب اين نظام كه لااقل كار آنها را خنثى كردند. كمِ كم. وقتى چنين
باشد ـ گفتم هم ـ معلوم است امام زمان(عج) دست عنايتش روى اين نظام است. خوب ما
طلبهها كه شاگرد امام زمان(عج) هستيم بايد دست عنايتمان، دست ارادتمان روى اين
نظام باشد. به دهه فجر مخصوصا به بيست و دوّم بهمن و تبليغ كردن به اينكه مردم
شركت بكنند در مجالس. مخصوصا مردم شركت بكنند در آن شعار مهمّى كه كوبندگى براى
دشمن دارد.
حرف ديگرم مربوط به
انتخابات است. انتخابات در بعضى جاها يك امتياز است. ما سراغ داريم حتى در بعضى از
شهرهاى اصفهان اينكه تقريبا صد نود به بالا شركت كردند. در اصل انتخابات. حالا كى
انتخاب بشود آن معلوم است اصلح و هر كه تشخيص مىدهد. آن الآن مربوط به من و شما
نيست. مربوط به خود مردم است. اصل شركت در انتخابات. متأسفانه در اصفهان اين موجب
سرافكندگى بوده است. يعنى حتى مثلاً در انتخابات دوره قبل صدِ سى مردم اصفهان شركت
داشتند و اين تقصير كى است؟ و اگر كسى بگويد يكى از تقصيرها يا بعضى از تقصيرها،
تقصير روحانيت است شايد اشتباه نكرده باشد و اگر صدِ سى مردم شركت در انتخابات
بكنند بالاخره يك وكيلى در مجلس مىرود. نمىشود كه وكيل مجلس نرود. همان آقايى كه
العياذباللّه عليه انتخابات صحبت مىكند بالاخره نمىتواند كار بكند، يك آقايى
مىرود مجلس، مجلس اسلامى هم تشكيل مىشود. امّا اين شركت نكردن اصفهان كه براى
اين انقلاب سرافرازى بوده است دارالمؤمنين است. اين اصفهانى كه مقدم بر همه
شهرهاست از نظر علمى، از نظر هوش و عقل، از نظر تقيد به ظواهر شرع، دشمن بگويد سى
درصد مردم اصفهان در صحنهاند؟!!
سرافرازى براى دشمن،
اين معلوم است صلاح نيست و من اميدوارم كه إنشاءاللّه همهمان راجع به شركت در
اصل انتخابات كار بكنيم. گوشزد بكنيم. امتيازش را بگوئيم. آن چيزى كه الآن در نظر
من است اين است كه امريكا، اسرائيل، دشمنهاى داخلى و خارجى اينها خوشحال نشوند.
از كارهايمان اسرائيل خشنود نشود. اين جمله حضرت امام رضواناللّهتعالىعليه را
فراموش نكنيد كه ايشان بارها مىفرمودند كه ببين امريكا چه مىگويد. هرچه امريكا مىگويد
بكن [شما] ضد او بكن.
اين يك حرف حساب شدهاى
است. شما همهتان مىدانيد كه الآن چندين ميليارد دلار امريكا خرج مىكند براى
اينكه اين ايران را بكوبد. شما همهتان وارد اين قضايا هستيد مىدانيد كه وضع
رسيده به اينجا كه اين خيلى برايش ضرر دارد ولى چارهاى ندارد كه بكند بيست ميليون
دلار، براى اينكه خرابكارى در ايران بكند. خوب الان وضع ما رسيده به اينجا. در سناى
امريكا قانون وضع مىكند تصويب مىكند بيست ميليون دلار براى اينكه خرابكارى در
ايران بكند. خوب اگر ما بواسطه گفتارمان بمب بشويم براى نظام. خوب معلوم است اين
همسو با امريكاست. معلوم است از نظر دين جايز نيست از نظر عقل جايز نيست و از نظر
مردم هم جايز نيست. جايز نيست ديگر و شركت در اصل انتخابات براى همه ما لازم است.
همينطور كه مراجع معظم تقليد هم هميشه در هر انتخابى شركت مىكردند و ما سراغ
نداريم در يك انتخاب مراجع معظم تقليد قم شركت نكرده باشند. همه مراجع از زمانى كه
اين انقلاب پيروز شد تا الان شركت در انتخابات را داشتهاند. چه انتخابات مجلس چه
انتخابات ديگر. همين هم دليل بر اين است كه همين طور كه حضرت آيتاللّه العظمى آقاى
گلپايگانى در وصيتنامهشان نوشتهاند اصلِ انتخابات، اصل نظام، اصل كليات؛ مطلوب
همه بايد باشد و هست و ما بايد بواسطه گفتارمان، بواسطه كردارمان، يك دفعه خداى
نكرده اين تقدس را كمرنگ نكنيم و من مىتوانم بگويم كه تقدس نظام را كمرنگ كردن
گناهش بزرگ است و امّا راجع به خصوصيات آن مربوط به خود شما و مربوط به مردم.
چون طول كشيده، چندتا
حرف داشتم ديگر بيش از اين مزاحم نمىشوم و از همهتان التماس دعا دارم و با عدم
قابليت به همهتان دعا مىكنم. چيزى كه بايد از همهتان تشكر كنم اينكه من هميشه
دلم براى روحانيت اصفهان مىسوخته، مخصوصا اين مدتى كه اينجا آمدم مىبينم كه اين
روحانيت اصفهان از نظر استعداد خوب است. از نظر هوش خوب است. از نظر فعاليت، بودِ
در صحنه خوب است و بالاخره يك روحانيتى است كه امام زمان(عج) مىپسندد. امّا از آن
طرف هم محروميت در روحانيت اصفهان زياد است و اين مرا خيلى ناراحت كرده
انشاءاللّه دعا كنيد با يكديگر نه من. با يكديگر بتوانيم اين محروميتها را به
اندازه وسعمان هرچه زودتر زائل كنيم انشاءاللّه. من از همه شما، از فعاليتتان، از بودِ در
صحنهتان، از عقل و شعورتان، از دينتان و از اينكه راستى مهيّاى براى ترويج دين،
مهيّاى براى تحصيل هستيد تشكّر مىكنم. مثل اينكه شيرينى هم آوردند. اين هم شيرينى
آخر درس. بخوريد متفرق شويد.
و السلام عليكم و رحمهاللّه و بركاته.