عنوان: احكام نگاه كردن
شرح:

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‏

 

مسئلۀ 31 این بود که فرمودند: لایجوز النظر الی الأجنبیه و لا للمرأه النظر الی الأجنبی من غیر ضرورة.

به زن نامحرم و به مرد نامحرم نمی­شود نگاه کرد. مگر اینکه ضرورتی در کار باشد که بعد می­فرمایند مثل اینکه دکتر متخصص و منحصر به فرد بخواهد معالجه کند و بدن زن را ببیند. اما اگر ضرورتی در کار نباشد، مرد اجنبی نمی­تواند به زن اجنبیه نگاه کند و زن اجنبیه هم نمی­تواند به مرد اجنبی نگاه کند. دیروز عرض کردم این مسئله یک بغرنج در فقه است لذا من سراغ ندارم کسی صاف از مسئله گذشته باشد. مثلاً مثل مرحوم سیّد در عروه که الان فتوا می­دهند راجع به وجه و کفین هم احتیاط واجب می­کنند. از محشین هم کم هست که متابعت از مرحوم سیّد نکنند.

همچنین مثل صاحب جواهر خیلی مسئله را اینطرف و آنطرف می­زنند. شیخ انصاری خیلی دقت دارند. اما انسان می­بیند که در مسئله گیرند؛ لذا احتیاط واجب می­کنند و گاهی الأقرب یا الأقوی و لایَبعد و امثال اینها. این را عرض می­کنم به خاطر اینکه این هفته که در این باره صحبت می­کنیم، از شما عزیزان، مخصوصاً فضلای جلسه می­خواهم که هم دقت کنید و هم تتبّع تا شاید بشود از شما استفاده کنیم. حال مسئلۀ امروز که دیروز عنوان کردم، همین جا یک بغرنج شده است. وجه و کفین به کنار و این را بعداً مفصل درباره­اش صحبت می­کنیم.

آیا مرد می­تواند به بالای دست زن، ساعد دست می­تواند نگاه کند یا نه؟ یا اینکه مثل ما طلبه­ها یقه­اش باز است و یا آستین پیراهنش کوتاه باشد مثل جوانها که ما و جوانها تفاوتی نداریم، یقۀ ما باز است و آنها آستینشان کوتاه است، حال زن می­تواند نگاه کند یا نه؛ تا بعد برسیم به وجه و کفین. مرحوم سیّد فتوا می­دهند، نه. لایجوز النظر الی الأجنبیه و لا للمرأه النظر الی الأجنبی من غیر ضرورة؛ و همۀ محشین هم در اینجا فتوا ندارند.

نظر کردن به زن را می­شود درست کرد و دیروز می­گفتم که احتیاط به آیۀ غض هم نداریم برای اینکه آیۀ غض ولو اینکه معمولاً به این تمسّک شده، قل للمومنین یغضوا من ابصارهم الاّ وجه و کفین و قل للمومنات یغضضن الاّ وجه و کفین؛ گفتند اطلاقش می­گوید زن به مرد و مرد به زن باید نگاه نکند. گفتم اما اینکه می­گویند اطلاق دارد، از آن اطلاق نمی­توانیم استفاده کنیم برای اینکه در مقام تشریع حکم است و اگر بخواهیم خصوصیات از آن استفاده کنیم، نمی­شود و قدر متیقن آیه نگاه شهوت آمیز است و یا نگاه ریبه­ای است. اما این بحثهایی که سابقاً کردیم برای اینجا خیلی مفید است. مثلاً روایاتی داشتیم که اگر کسی بخواهد ازدواج کند، می­تواند به کسی که نامزدش است، نگاه کند که مرحوم سیّد اگر یادتان باشد، رفته بودند تا گاو و ماهی و گفته بودند به جز عورتین به همه جا می­شود نگاه کرد، آن روایتها می­گوید به بدن زن نمی­شود نگاه کرد الاّ اینکه بخواهید با او ازدواج کنید. اما ما قبول نکردیم و ما گفتیم متعارف به وجه و کفین و به موهایی که معمولاً جلوی صورت است و امثال اینها می­شود نگاه کرد. اما اینکه می­تواند به بدن زن نگاه کند، ما گفتیم نه، نمی­شود. اما معمولاً صاحب جواهر که گفته بودند اگر کسی این حرف را بزند ذوق فقهی ندارد و باید بگوییم می­تواند نگاه کند به سرتا پایش الاّ عورتین. آنها خوب می­توانند به این روایتها تمسّک کنند و بگویند به بدن زن نمی­شود نگاه کرد.

دو ـ روایاتی که گفتند در مقام معالجه که بعد هم صحبت می­کنیم، می­شود به بدن زن نگاه کرد. روایات فراوانی داریم که همان حرف مرحوم سیّد، من غیر ضرورةٍ، روایاتی داریم که اگر زن مجبور باشد که مرد به بدنش نگاه کند، طوری نیست. آن روایتها به خوبی دلالت دارد که من غیر ضرورة جایز نیست. باز روایات داریم که سابقاً صحبت کردیم و آن نظر کردن به اهل کتاب است. مرحوم سیّد سابقاً گفتند و روایت هم زیاد داشتیم که نگاه کردن به اینها طوری نیست. یا اذا نهو لاینتهی، به بدن زنهای لاابالی نگاه کنی، طوری نیست. آن روایتها به ما می­گوید اگر بخواهی به یک زن مسلمان و متقیّد نگاه کنی، نمی­شود. یک مقدار انسان روایات اهل بیت را در باب زناشویی بررسی کند، می­بینیم که اگر به وجه و کفین بشود نگاه کرد اما به غیر از وجه و کفین نمی­شود نگاه کرد، از نظر روایات. ان شاء الله بعد هم که دربارۀ وجه و کفین صحبت می­کنیم، آنها هم به خوبی دلالت دارد که می­گوید به وجه و کفین می­شود یعنی بخواهد به زیر گلویش نگاه کند و یا به بالای دست دست نگاه کند که آنها را هم می­گوید نمی­شود. و اگر کسی در فقه ادعای ضرورت کند و یا ادعای تواتر کند، اینکه به بدن زن اجنبی نمی­شود نگاه کرد، ولو شهوتی هم نباشد، ولو ریبه هم نباشد. اگر مرد بخواهد به بدن زن غیر از وجه و کفین نگاه کند، نمی­شود. علاوه بر این ادعای اجماع و سیره و ارتکاز و اینها هم خیلی شده است. معلوم است که یک ارتکاز در اسلام عزیز؛ یک ارتکاز در میان متدینین. همان کسانی هم که لاابالی در حجاب هستند، می­دانند که اسلام می­گوید باید خودش را بپوشاند و نامحرم به او نگاه نکند. این هم دلیل خوبی است که دلیل پنجم است و بالاخره نگاه کردن مرد به زن به غیر از وجه و کفین، ولو من غیر شهوة و من غیر ریبة باشد، حرام است. لذا این بحث ندارد. از همین جهت هم می­بینیم که مثلاً مثل صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری و امثال این دو بزرگوار که کتاب نکاح نوشتند، تا اینجا به وضوح باقی گذاشتند. یعنی وضوح در اسلام عزیز اینست که مرد نمی­تواند به زن نگاه کند به غیر از وجه و کفین که آن حرف دارد و اما غیر از وجه و کفین نمی­شود. مثل اینکه فقها یک ضرورت دیدند و لذا خیلی دربارۀ این حرف نزدند و خیلی ساده از بحث گذشتند. اما عکس مسئله یعنی نگاه کردن زن به بدن مرد؛ این مسئله مشکل است. ولو اینکه مثل صاحب جواهر و مرحوم شیخ انصاری و بعد هم این مقررین مثل مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی و یا مرحوم سیّد و محشین و همه، به وضوح باقی گذاشتند و گفتند همینطور که مرد نمی­تواند به بدن زن نگاه کند، زن هم نمی­تواند به بدن مرد نگاه کند به غیر از وجه و کفین. بعضی هم مثل صاحب جواهر فرمودند اصلاً یک تلازم هست. اگر راجع به مرد گفتیم باید راجع به زن هم بگوییم. انفکاک، مرحوم صاحب جواهر فرمودند که معنا ندارد. معلوم می­شود که مرحوم صاحب جواهر یک دلیل حسابی برای مسئله ندارد، لذا با اجماع و وضوح و ارتکاز و تلازم و امثال اینها گذشتند و تمسّک به یک دسته روایات هم کردند که آن روایتها دلالت ندارد. مثلاً صاحب جواهر و همچنین دیگران بعد از صاحب جواهر، تمسّک کردند به آن روایاتی که سنّی و شیعه نقل می­کند، گرچه سند ضعیف است و شاید هم تکرار بوده است. گاهی از عایشه و گاهی از ام سلمه نقل می­کنند که نشسته بودیم و ابن ام مکتوم کور بود و وارد شد، پیغمبر اکرم (ص) فرمودند بروید. گفتیم یا رسول الله! این که کور است و نمی­تواند به ما نگاه کند. فرمود شما که چشم دارید. مرحوم صاحب جواهر تمسّک به این روایتها کرده است. بنابراین همینطور که مرد نمی­تواند به زن نگاه کند، زن هم نمی­تواند به مرد نگاه کند. اما ایرادی که هست، اینست که این می­خواسته به وجه و کفینش نگاه کند و ابن ام مکتوم که پوشیده بوده و می­خواسته به وجه و کفین نگاه کند و نگاه کردن به وجه و کفین، لاأقل یک ضرورت در فقه است که مسلّم جایز است که اگر هم کسی راجع به زن بگوید به وجه و کفین نمی­شود اما راجع به مرد یک سیره است که زن می­تواند به صورت مرد بدون شهوت و بدون ریبه، نگاه کند. اما بحث ما که راجع به وجه و کفین نیست و بحث ما راجع به بدن است. همین مثال الان که یقۀ ما طلبه­ها باز است و یا کسی یقه­اش باز است و یا پیراهن آستین کوتاه پوشیده است و در کوچه آمده، آیا زن می­تواند به این نگاه کند یا نه. اگر بخواهیم به این روایت ابن ام مکتوم تمسّک کنیم، هم سند ضعیف است و سنّیها با سند خودشان و شیعه هم با سند خودش نقل کرده و دو سه روایت است و هر دو سه روایت ضعیف است. اما کاری به ضعف سند هم نداشته باشیم، ضعف دلالت است و ضعف دلالت می­گوید این مربوط به وجه و کفین است و بعد دربارۀ این صحبت کن و بگو جایز است اما راجع به بدنش، بدن ابن ام مکتوم که پوشیده بود.

صاحب جواهر یک دلیل دیگر آوردند که دیگران هم می­بینیم که در کتابها آمده و این روایت است. آقایان هم فرمودند که این روایتها فعل بوده و دلالت بر وجوب ندارد اما اینکه حضرت فرمودند بلند شوید و بروید و شما چشم دارید، اینها را که نمی­شود گفت دلالت بر استحباب دارد. ولی این روایتها که به آنها استدلال شده، دلالت ندارد. و اینکه مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی فرمایش این آقارا گفتند که اینها فعل است و فعل دلالت بر وجوب ندارد. ما می­گوییم قول است و حضرت فرمودند بروید. آنها هم گفتند یا رسول الله! این که چشم ندارد که به ما نگاه کند. فرمود شما که چشم دارید و باید به او نگاه نکنید. اینها دلالت بر وجوب دارد. فقط روایتها اولاً، ضعیف السند است و بعد هم اگر می­خواست به بدنش نگاه کند که عایشه نمی­خواست به بدن ابن ام مکتوم نگاه کند بلکه می­خواست به صورتش نگاه کند و بحث ما فعلاً با بدن است و نه وجه و کفین. بعداً دربارۀ وجه و کفین صحبت می­کنیم که آیا جایز است یا جایز نیست. لذا این روایتها دلالت ندارد.

این روایاتی که خواندم در باب 129 آمده است؛ این روایاتی که پیغمبر به ام سلمه و عایشه گفتند بروید. حال در این باب 129 یک روایت هست که مرحوم صدوق در عقاب الاعمال این روایت را آورده است.

روایت دو از باب 129: قال النبی صلی الله علیه و آله: اِشتَدَّ غَضَبُ اللّه عز و جل عَلَى امرأةٍ ذاتِ بَعلٍ مَلَأتْ عَينَها مِن غَيرِ زَوجِها.

گفتند ببین که چقدر طنطراق دارد و می­گوید هر زنی که چشمش را از نامحرم پر کند، غضب خدا را متلاطم کرده است. این خیلی خوب است اما روایت ظهور بلکه صریح در اینست که نگاه شهوت آمیز و این غیر شهوت آمیز ندارد. یا لاأقل قدر متیقنش اینست. مخصوصاً اینکه چشمش را پر کند یعنی به نامحرم خیره می­شود برای اینکه لذت ببرد. لذا اینهم که صاحب جواهر به آن تمسّک کرده، این هم نمی­شود برای اینکه بحث ما نگاه کردن زن به بدن مرد است که شهوت و ریبه نباشد و وجه و کفین هم نباشد. این بحث الان است و تمسّک به این روایت، ظاهراً درست نیست. معلوم می­شود که در نظر صاحب جواهر و همچنین مرحوم شیخ انصاری، چیزی نبوده؛ لذا از درد ناعلاجی به این روایات باب 129 تمسّک کردند و روایات باب 129 از ابواب مقدمات نکاح، هیچکدام دلالت ندارد.

دو دلیل باقی می­ماند. یک دلیل را فرمودند و ای کاش مرحوم صاحب جواهر و مرحوم شیخ و دیگران به این روایتها استدلال نمی­کردند و به همان که فرمودند تمسّک می­کردند و آن ارتکاز متشرّعه؛ اجماع در فقه و ضرورت در میان مسلمانهاست که اصلاً همین تلازمی که فرمودند، حرفی خوبی است که همینطور که مرد نمی­تواند به بدن زن نگاه کند، زن هم نمی­تواند به بدن مرد نگاه کند. یک تلازم عرفی و یک ارتکاز در میان متدینین و بلکه در میان لاابالیها. همان لاابالیها که با این وضع بیرون می­آیند، می­دانند که اسلام غیر از این است. و این دلیل بهترین دلیلهاست و همینطور که مرحوم سیّد هم حسابی و بدون دردسر و بدون احتیاط که در وجه و کفین احتیاط واجب می­کنند اما در اصل مسئله خیلی داغ فتوا می­دهند که عبارتش این بود که: لایجوز النظر الی الأجنبیه و لا للمرأه النظر الی الأجنبی من غیر ضرورة. تا اینجا اینطور شد که نظر کردن به بدن اجنبیه راجع به مرد، یک ضرورت در فقه است با آن ادلّۀ پنجگانه که آوردیم. و نظر کردن زن به بدن مرد، من غیر شهوة و ریبة هم یک ضرورت در فقه است و لذا ندیدیم که کسی مخالفت کند و یک مخالف نداریم. آنها همیشه بدن خود را از نامحرم می­پوشاندند وگرنه لاابالی گری بوده است. در زمان پیغمبر همین بوده و حتی الان روایت خواندیم که پیغمبر فرمودند بروید. این که کور است، شما که کور نیستید و به او نگاه نکنید. روایتها که مشهور در میان اصحاب هم هست، چیزهایی است که در میان متشرعه و مخصوصاً این قضیه­ای که می­خواست پیدا شود و همۀ مراجع فتوا دادند و دادشان بلند شد برای اینکه می­خواستند زنها را در ورزشگاه راه دهند و علما حسابی در مقابلش ایستادگی کردند و مجبور شدند که راه ندهند و همین الان در تلویزیون که این ورزشکاران را نشان می­دهند، حرام است. تلویزیون کار حرام می­کند. زنها به آن نگاه می­کنند و حرام است و مثل آنجاست که بالای پای زن نمایان باشد و مرد به او نگاه کند. آن موقع در میان مراجع یک سر و صدایی بلند شد و همه و همه گفتند نگاه کردن به بدن مرد، مثل نگاه کردن به بدن زن است. همینطور که برای مرد حرام است، برای زن هم حرام است. این ارتکاز یک ضرورت در فقه است از قدماء و از متأخرین. عرض کردم یک الأحوط و الأقوی و اینها هم نیست؛ بلکه لایجوز النظر الی الأجنبیه و لا للمرأه النظر الی الأجنبی من غیر ضرورة.

یک مسئلۀ دیگر هم هست که ما در آن اشکال داریم و مرحوم سیّد روی آن فتوا می­دهد و می­گوید بر مرد حرام نیست و بر زن حرام است. اینجا که فتوا می­دهند، می­گویند زن نمی­تواند نگاه کند اما اینکه مرد باید بپوشاند یا نه؛ مرحوم سیّد می­گویند نه و بعد صحبت می­کنیم و ما می­گوییم بله. همینطور که زن باید بپوشاند، مرد هم باید بپوشاند و همینطور که زن نباید نگاه کند، مرد هم باید با پیراهن آستین کوتاه در کوچه نیاید و یقۀ ما روی منبر نباید باز باشد و سینۀ ما را نامحرم ببیند. اما الان مورد بحث ما، نظر کردن زن به مرد و مرد به زن است. عرض کردم که هم قدماء و هم متأخرین و هم آن کسانی که استدلالی هستند، مثل صاحب جواهر تا آخر و آن کسانی که فتوایی هستند، مثل صاحب عروه و محشین؛ همه با جزم می­گویند که تلازم هست. همینطور که مرد نمی­تواند به بدن زن نگاه کند، ولو شهوت و ریبه هم نیست؛ زن هم نمی­تواند به بدن مرد نگاه کند، ولو شهوت و ریبه هم نیست. و این دلیل، خیلی خوب است. اما ما قبلاً یک دلیلی داشتیم که شاید بهتر باشد و آن دلیل استیذان است که قرآن می­فرماید بچه­های نابالغ وقتی می­خواهند وارد بر پدر و مادر شوند، در سه موقع باید اجازه بگیرند. یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لِیسْتَأْذِنْکمُ الَّذِینَ مَلَکتْ أَیمانُکمْ وَ الَّذِینَ لَمْ یبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ؛ مِنْ قَبْلِ صَلاةِ الْفَجْرِ وَ حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ وَ مِنْ بَعْدِ صَلاةِ الْعِشاءِ ثَلاثُ عَوْراتٍ لکُم.

سه وقت، وقت اختصاصی است که بچه­ها به بدن مادرشان و به بدن پدرشان نمی­توانند نگاه کنند، چه دختر و چه پسر. آنگاه علت حکم را می­آورد. حِينَ تَضَعُونَ ثِيابَكُمْ مِنَ الظَّهِيرَةِ؛ برای اینکه در وقت خصوصی این پیراهن خواب دارد و چون پیراهن خواب دارد، این بچه­ها نباید وارد شوند و بدن پدر یا بدن مادرشان را ببینند. اینکه بدن نمایان باشد، این مختص زن راجع به شوهر و شوهر راجع به زن است. دلالت آیه خیلی خوب است. بعد درباره­اش صحبت می­کنیم که مرحوم صاحب جواهر می­گوید این دلالت بر وجوب ندارد. می­فرماید: نحواً من الادب. حال صاحب جواهر این را از کجا استفاده کرده که نحواً من الادب یک ادب است که بچه باید ران پای پدر را نبیند. نمی­دانم از کجا آوردند. شما که الان تمسّک می­کنید و می­گویید مرد و زن مثل هم است؛ پس اگر مثل هم است، همینطور که مرد نمی­تواند به ران پای زن نامحرم نگاه کند؛ زن هم نمی­تواند به ران پای مرد نامحرم نگاه کند. محرمش را که می­گوییم، آنگاه نامحرمش بالاولویة القطعیة است. چه کسی می­تواند این آیه را تخصیص دهد. اگر بتوانید برای این آیه مخصص پیدا کنید، خوب است و الاّ ما در مسئلۀ قبل گفتیم و در مسئلۀ بعد هم می­گوییم که ران پا، مختص به شوهر است. من السره الی الرکبه، باید پوشیده شود؛ و اینکه بعضی مردها در خانه شورت پوشیدند؛ ما این را می­گوییم حرام است. همینطور که اگر زن شورت پوشیده باشد و ران پایش پیدا باشد، ما می­گوییم حرام است، آن را هم می­گوییم حرام است. حال الان شما برای این آیه یک مخصّص پیدا کنید. اگر توانستید یک مخصص پیدا کنید که بگوییم این استحباب است و یک دلیل برای استحبابش پیدا کنید؛ از شما استفاده می­کنیم.

بنابراین خلاصۀ حرف این شد که اگر حرف مرا بپذیرید، دو دلیل داریم که نمی­شود زن به بدن مرد نامحرم نگاه کند. یکی آن اجماع و ضرورت و ارتکاز که صاحب جواهر و دیگران می­فرمایند و یکی هم آیۀ استیذان که من عرض می­کنم. فتلخص این حرف صاحب عروه، راجع به تلازم بین زن و مرد درست است.

تقاضا دارم روی اینها فکر کنید تا بشود از شما استفاده کنیم. ان شاء الله

 

و صلّی الله علی محمد و آل محمّد