اعوذ باللّه من
الشيطان الرجيم بسم اللّه الرحمن الرحيم رب اشرحلى صدرى و يسرلى امرى و احلل
عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
امروز روز تولد امام
پنجم امام باقر(ع) است. و ما اين عيد سعيد را به همه شما تبريك مىگوييم. و امروز
روز اوّل ماه رجب است و خوب است مقدارى در مورد دعا و راز و نياز با خدا با شما
صحبت كنم. اين سه ماه يعنى ماه رجب ماه شعبان و ماه رمضان يك فرصتى است براى همه.
هر سه ماه ماه رابطه با خداست، ماه دعا، ماه خواندن قرآن، ماه توبه و انابه است. و
همه ما بايد از اين فرصت استفاده كنيم. به خوبى از حالات بزرگان فهميده مىشود كه
آنها به همان اندازه كه به درس اهميّت مىدادند، به خواندن قرآن، دعا و راز و نياز
باخدا اهميت مىدادند. مرحوم شيخ طوسى (رضواناللّهتعالىعليه) در حاليكه در فقه
يك افتخار است براى ما. كتاب «مبسوط» ايشان كه در اوّل آن مىفرمايند كه سنىها ما
را تحقير و سرزنش مىكردند و مىگفتند شما فروعات فقهى نداريد و من مبسوط را نوشتم
تا بدانند كه ما فروعات فقهى داريم. آن «مبسوطش» آن «خلافش» آن «عدّهاش» ـ در
اصول كه ابتكار در اصول است ـ و دوش به دوش آن تفسير دارد. اوّل كسى كه در اصول
كتاب نوشت مرحوم شيخ طوسى است. آن «تِبيانش» كه مرحوم «طبرسى
(رضواناللّهتعالىعليه)» از مرحوم شيخ طوسى خيلى استفاده كرده است. انصافا
بهترين تفسيرها كه الان در دسترس ماست «مجمع البيان» است (از نظر تفسيرى) بعد كتاب
(الميزان) است از استاد بزرگوار ما «علامه طباطبايى» كه از نظر علمى و تطبيقى كتاب
بالايى است ولى از نظر تفسيرى «مجمع البيان» بهترين تفسيرها است. امّا همين «مجمع
البيان» سرچشمهاش «تبيان» شيخ طوسى است و دوش به دوش اين تفسير، كتاب دعا دارد.
«مصباح المتهجد». استاد بزرگوار ما، مرحوم آقاى بروجردى (رضواناللّهتعالىعليه)
بارها شد كه به من فرمودند كه اين شيخ طوسى علاوه بر اينكه عالم بوده است عابد
بوده است. و عمر كم ايشان نصفش صرف در عبادت و نصف ديگر صرف علم شده است. و اين
مرادم بود كه مىفرمود: كه اين كتاب «مصباح المتهجد» را كه نوشتند، ديدند نمىشود
تا عمل نكنند كتاب را منتشر كنند و دست مردم بدهند. براى اينكه عالم بىعمل نباشند،
اوّل يك دوره خودشان به «مصباح المتهجد» عمل كردند، دعاهايش را خواندند زياراتش را
خواندند، نمازهايش را خواندند، خوب مثل اينكه شما بخواهيد يك دور به مفاتيح عمل
كنيد ـ انصافا كار مشكلى است ـ آقاى بروجردى مىفرمودند كه به اين هم اكتفا
نكردند، واداشتند به قاعده «و أنذر عَشيرتك الأقربين» (الشعرا ـ آيه 214) زن و
بچّه ايشان يك دوره «مصباح المتهجد» را عمل كردند. بعد از آن كتاب را منتشر كردند.
يعنى مرحوم شيخ طوسى كتاب دعا مىنويسد، سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا، سر
و كار با توسّل به اهلبيت به طور چشمگير دارد. مرحوم شيخ طوسى، تفسير مىنويسد در
حاليكه «مبسوط» دارد «استبصار» دارد تفسير مىنويسد و تفسيرى كه الان بعد از هزار
سال در ميان شيعه و سنّى بلكه در ميان اهل علم ولو غيرمسلمان جاى دارد. مرحوم شيخ
طوسى با قرآن سر و كار دارد، علاوه بر اينها با روايات اهلبيت سر و كار دارد.
مىرسد به جاييكه دو تا از كتابهاى اصل ما مربوط به شيخ است. يعنى «تهذيب» و
«استبصار» كه از كتب اربعه ماست. اين دو كتاب مال شيخ طوسى است. كتابهاى اربعه
همانطور كه مىدانيد يكى مال شيخ صدوق كه از نظر عمل و از نظر سر و كار داشتن با
روايات مثل شيخ طوسى است. يكى مرحوم شيخ كلينى (رضواناللّهتعالىعليه) كه عمرش
را براى اين كافى داد. و يكى هم شيخ طوسى كه دو تا از كتابها مال ايشان است. عمر
ايشان به 70 سال نرسيد. شصت و خوردهاى (64 سال) و شما مىدانيد، خدا مىداند كه
ايشان در اين «تهذيب» و «استبصار» چه كرده است. چه تسلطى به روايات اهل بيت!، چه
تسلطى بر فقه، چه تسلطى بر اينكه بتواند بين روايات اهلبيت رابطه ايجاد كند.
اينها در حاليكه اينگونه بودند يعنى در حاليكه به راستى عالم بودند، دوش به دوش
علم، سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا داشتند و وقتى شما حالات بزرگان را
مطالعه كنيد مىبينيد كه همه آنها چنين
بودند. نمىتوانيد كسى را كه چشمگير باشد، روشنايى چشم شيعه باشد ولى با دعا و
قرآن سر و كار نداشته باشد را پيدا كنيد و متأسفانه اين كمرنگ شده است. در ميان ما
خيلى كمرنگ شده است. من يادم نمىرود در طلبگى در مدرسه «حجّتيه» قم ـ آنجا طلبه
بودم ـ يك ساعت مانده به اذان صبح چراغ يك حجره خاموش باشد، نداشتيم. موقع اذان
صبح كوچهها مثل روز روشن و به اين پر جمعيتى بود. درجاتشان عالى است عالىتر كند
مرحوم آيتاللّه العظمى نجفى بارها و بارها ديده شد در آن هواى سرد زمستان پشت در
مانده بودند چون هنوز درها را باز نكرده بودند (در حرم را) و ايشان گوشهاى كِز
كرده بودند و عبايشان را روى سرشان كشيده بودند. آن وقتها كه سالن و آب گرم، جاى
تطهير و وضو در جاى گرم كه نبود امّا طلبه نماز شبنخوان، طلبه زيارت حضرت
معصومهنرو، خيلى كم بود. راستى آن درسخوانها مخصوصا سر و كار با دعا، قرآن، راز
و نياز با خدا و توسل به اهلبيت داشتند. و اين روز به روز كم رنگ شده و بايد
بگويم كه در ماه اقلاً يك دور قرآن خوانده مىشد و اگر خوانده نمىشد در آخر ماه
وقت بيشترى مىگذاشتند تا خوانده شود، اينها حافظ «زيارت جامعه»اند حافظ دعاها،
حافظ دعاى كميل، شبها چه راز و نيازهايى (شب جمعه)، روزها چه راز و نيازهايى. من
هيچ وقت فراموش نمىكنم در مدرسه «حجّتيه» آن كتابخانهاى كه ـ خدا رحمت كند آن
مرد بزرگ را، مرحوم آيتاللّه العظمى آقاى حجت كه مريض هم بودند و با چه اشتياقى
اين مدرسه را ساختند ـ كتابخانه ايشان پر از جمعيت، پر از فضلاى بالا بالا. شايد
صد تا مجتهد در اين جلسه بود و يكپارچه گريه، همه گريه مىكردند. يك درس اخلاق بود
از مرحوم آشيخ عباس تهرانى ـ خدا رحمتشان كند، مرد بالايى بود ـ اين درس اخلاق را
مىگفت بعد خود ايشان دعاى ندبه را مىخواندند، عشق خاصى به امام زمان داشتند و جلسه
يكپارچه گريه بود. بارها من خودم مىديدم وقتى از جلسه مىآمدم چشمهاى اين فضلا
ورم كرده و سرخ شده است. متأسفانه اين كمرنگ شده و ما اگر مىخواهيم سعادت دنيا و
آخرت را، اگر عمل پر بركت، اگر عمر پر بركت مىخواهيم بايد به «سلف صالح» به سيره
آنها برگرديم. بايد هر ماهى يك ختم قرآن در زندگى ما باشد. بايد حتما با مفاتيح سر
و كار داشته باشيم سر و كار نداشتن با مفاتيح خيلى خجالت دارد. دو تا آيه در قرآن
است يكى مربوط به خواندن قرآن و يكى مربوط به خواندن دعا. هردو در قرآن منحصر به
فرد است يعنى ديگر مثل آن را نداريم. يكى ديگر هم هست مربوط به اخلاق در سوره «و الشمس»
كه مثل آنرا نداريم. امّا راجع به اين دو آيه منحصر به فرد كه يكى مربوط به خواندن
قرآن است و رنگ تأكيد در اين آيه در هيچ جاى قرآن وجود ندارد. «فأقرؤا ما تيسَّر
مِن القرآن» در سوره «مزمّل» است «علم ان سيكون منكم مرضى و اخرون يضربون فى الارض
يبتغون من فضل اللّه و اخرون يقاتلون فى سبيل اللّه فأقروا ما تَيَسَّرَ منه»
(آيه 20) تا مىتوانى قرآن بخوان، خدا مىداند مريضى امّا در همان حال مريضى تا
مىتوانى قرآن بخوان. خدا مىداند كه كارِ دنيا دارى، سرت خيلى شلوغ است امّا تا
مىتوانى قرآن بخوان. خدا مىداند در خطّ مقدم جبههاى تير مثل باران مىبارد
«فأقروا ما تيسر منه» خوب مثل اين از نظر تأكيد ديگر نداريم. اين «افلا
يَتَدَبّرون القرآن ام على قلوبٍ اقفالها...» (محمّد ـ آيه 24) اين براى ما خيلى
تكان دهنده است. يك طلبه كه «خارج» بخواند امّا تفسير نداند، اين آيه مىفرمايد كه
بدبخت است. قفل بدبختى به دلش است و ما طلبهها از نظر قرآن كمبود داريم هم در خواندنش،
هم در تدبّرش. يك طلبه «خارج»خوان بايد مفسّر باشد. از آيات قرآن و روايات اهلبيت
آسان نگذريد. كسى كه به قرآن پا بزند ـ پا زدن به قرآن معنايش اين نيست كه قرآن را
قبول نداشته باشيم بلكه يعنى هفته به هفته سر قرآن نمىرويم، قرآن توى خانهاش است
ولى سر قرآن نمىرود ـ خوب معنايش همين است. راجع به دعا هم همين طور. آيهاى در
قرآن هست كه 7 تأكيد دارد و مثل آن ديگر در قرآن نيست به قول استاد بزرگوار ما
علامه طباطبايى (رضواناللّهتعالىعليه) 7 مرتبه ضمير متكلم تكرار شده «و اذا سألك
عبادى عنّى فإنى قريب اجيب دعوة الدّاع اِذا دعان فليستجيبوا لى و لْيؤمنوا بى
لَعَلَّهُم يرشدون» (البقره ـ آيه 186) خدا دوست دارد كه تو به حد رشد برسى. حال اينكه
دوست دارد چيست؟ دعا و راز و نياز با خدا. و اين ضميرهاى متكلم كه تكرار شده است
از آن نگذريم اينقدر پروردگار عالم مىگويد: بندهام، عزيز من، مربوط به من، بيا،
با راز و نياز با خدا بيا، حتما دعوت مرا اجابت كن. حتما ايمان داشته باشيد كه دعا
در زندگى مفيد است. و با وجود اين آيه ما ديگر با مفاتيح سر و كار نداريم. يك وقت
مردم سر و كار ندارند كه اين خيلى بد است ـ مردم معمولاً با مفاتيح سر و كارى
ندارند ـ و الّا يك شبِ گناهى (به قول خودشان) بيايد و يك دعاى جوشن كبيرى بخوانند
و امثالهم، يك مكهاى بروند يا حرم حضرت رضا(ع) بروند و يك زيارت بخوانند. خوب پس
اين مفاتيح براى كى نوشته شده؟ ـ اين كارخانه آدمسازى ـ و به قول حضرت امام اين
كلام «صاعد». قرآن كلام «ناصح» است يعنى از طرف حق به زبان ما گفته مىشود امّا
دعا كلام «صاعد» است يعنى از طرف ما به بالا مىرود، به طرف حق. خوب، اين كلام
«صاعد» براى كى گفته شده؟ اين مفاتيح براى چى نوشته شده؟ ـ اين كارخانه آدمسازى ـ
اين مفاتيح «محدث قمى» خيلى فايده دارد. از جمله فوائد اين مفاتيح همانطور كه شما
مىدانيد اين است كه مفاتيح «محدث قمى» آن دعاهاى طولانى را نقل نمىكند. اين دعاى
مربوط به ماه رجب در «اقبال» هست در «مصباح المتهجد» هست در «ذات المعاد» هست
(ملاحظه كنيد) يك دعاى كوچك تقريبا يك ثلث اين مفاتيح مربوط به ماه رجب است و اين
دعاها خيلى چيز به انسان مىدهد. «ذل عبوديت و عز ربوبيت» كه جلسه قبل در مورد آن
صحبت كرديم و گفتيم كه مرتبه ششم از ايمان است، اين مفاتيح به انسان مىدهد. يعنى
با دعا و راز و نياز با خدا در عمق جان انسان «ذل عبوديت و عز ربوبيت» رسوخ مىكند
باور مىكند «عز ربوبيت» را و اين خيلى بالاست. چه خونجگرها بايد خورد تا اين مقام
پيدا شود و دعا به انسان مىدهد. با دعا و راز و نياز «انقطاع إلى اللّه» مقام لقا
و فنا، «انقطاع عن الناس» به طور ناخودآگاه به انسان داده مىشود به طور ناخودآگاه
انقطاع عن الناس و انقطاع إلى اللّه پيدا مىشود. يكى از بهترين راهها براى پيدا
شدن توكل و اينكه انسان به جايى برسد كه به هيچ چيز اميد نداشته باشد جز خدا دعا و
راز و نياز است. امّا از همه اينها بگذريم مكالمه با خدا چقدر شيرين است. كسى حس
كند ادب حضور را و اينكه دارد با خدا حرف مىزند و به اينجا برسد كه بيابد اين را
كه در محضر خداست و خدا به حرفهايش توجّه دارد. كه اين مال خواص و اخص الخواص است
امّا بالاخره اين مكالمه براى افراد معمولى بالاترين لذتها، حرف زدن با خداست.
انسان توجّه به اين كند ـ البته نه دانستن بلكه يافتن ـ كه دارد با خدا حرف مىزند
و خدا اين حرف را دوست دارد. گفته «و اذا سألك عبادى عنّى فإنّى قريب». گفته «اجيب
دعوة الداع إذا دعان» گفته «فاستجيبوا لى و لْيؤمنوا بى» گفته «لعلهم يرشدون» اگر اين
را بيابد، خوب، بالاترين لذتها براى او دعا و راز و نياز است. به تجربه ثابت شده
كه يك دعا مىتواند رفع نگرانىها، اضطرابخاطرها كند. يك «كميل» بسيارى از غم و
غصّهها را رفع مىكند. بسيارى از نگرانيها، اضطرابخاطرها، دلهرهها رفع مىشود و
خلاصه دعا زياد است، زياد و يك اشكالى كه معمولاً هست و اميدوارم در شماهانباشد
اين است كه وقت دعا كردن تعيين وظيفه براى خدا مىكنيم. يعنى دعا مىكنيم كه حتما
مستجاب شود و به خدا مىگوييم كه حتما بايد بدهى از اين جهت هم وقتى مقدارى دعا
كنيم و مستجاب نشود از دعا دلسرد مىشويم در حاليكه دعا براى اين نيست. اين براى
افرادى است كه از نظر فرهنگ دينى پايين هستند. انسان در وقت دعا بايد اينگونه باشد
كه من مىگويم حال خدا مىخواهد بدهد يا ندهد. حالا يك مقدار بالاتر برويم. اصلاً دعا
براى استجابت يعنى چه؟ ـ اين البته براى ما نيست ـ اين دعاى سحر كه اسمش را
«مباهله» هم مىگويند، دعايى است كه همه ائمه طاهرين (سلاماللّه) نظير مناجات
شعبانيه مىخواندند. در اين دعا شما نمىتوانيد پيدا كنيد كه يك چيزى از خدا
بخواهد. يعنى چيز خواستنش را به عهده خود خدا گذاشته است. «اللهم انى اسئلك
ببهائك». اسئلك چى؟ تا آخر دعا كه برويم ندارد. براى چى؟ خوب براى چى ندارد!. عبد
در مقابل خدا، عبد در مقابل مولا بايد دعا كند، بايد ذلّت به خرج دهد. عبد در
مقابل مولا بايد خدا خدا كند و اين حالا براى
چى؟، اين ديگر نزد بزرگان مثل «شيخ طوسى»ها ديگر پوچ است.
تو
بندگى چو گدايان به شرط مزد مكن
كه خواجه خود روش
بندهپرورى داند.
ما طلبهها بايد به اين
توجّه داشته باشيم (كه نداريم) كه اين دعاها همه چيز دارد. يعنى ائمه طاهرين نمىتوانستند
همه اسرار شيعه را بگويند پس بصورت دعا گفتهاند. ائمه طاهرين (سلاماللّه) كسى
را نداشتند كه اسرار شيعه را بگويند پس بصورت دعا گفتهاند. به صورت دعا براى كى
گفتهاند؟ اين جملهاى كه در دعاى «رجبيه» هست براى كى گفتهاند. «لافرق بينك و
بينها الّا انهم عبادك» اين را براى چى گفتهاند. «إنك لاتحتجب عن خلقك الّا أن تحجبهم
الاعمال دونك» در دعاى «رجبيّه» اين را براى چى گفتند؟ اگر خدا را نمىبينى براى
اين است كه اعمال تو حجاب است. براى چى نمىبينى؟ راوى ابىبصير است كه مىگويد من
با امام باقر(ع) در مسجد بودم و مسجد پر از جمعيت بود لذا امام نمىخواست كسى او
را ببيند. بنابراين مثل خدا كه محجوب از چشم ماست ايشان محجوب شدند لذا كسى او را
نمىديد. لذا يك شيعه چشمدار (چشم دل) كه كور بود ـ ابوهارون مكتوم ـ رسيد به
امام سلام كرد من به او گفتم تو چگونه آقا را ديدى؟ گفت مگر نمىبينى كه مسجد را
نور پر كرده است. آنهايى كه چشم دارند امام را نمىبينند و آنكه چشم ندارد امام را
مىبيند. خوب اگر اين چشمها پيدا شود. «وجوه يومئذ ناضرة إلى ربّها ناظره» (القيامة
ـ آيه 23) اين آيات چه مىگويد؟ خوب، اگر شما بخواهيد عامّه تفسير كنيد يكى ابن
«تيمّيه» مىشود كه ميگويد خدا از عرش پايين مىآيد همانطور كه من از منبر پايين
مىآيم و مردم هم خدا را مىبينند يكى هم ما مىشود كه مىگوييم «وجوه يومئذ ناضرة
الى ربها ناظره أى الى قربها أى الى رحمتها» امّا يك بار دعا مىخوانيم، دعا
مىگويد «انك لاتحتجب عن خلقك الا عن تحجبهم الاعمال دونك» اعمال ما عقب برود، صفت
رذيله عقب برود تا انسان با عمق جانش خدا را بيابد نظر آدم تشنهاى كه تشنگى را
مىيابد. و نظير اينها در دعاها زياد است. يعنى مسأله جبر و تفويض در دعاها خيلى
راحت حل شده است. مسأله قضا و قدر خيلى عالى حل شده مسأله «بدا»، مسأله رجعت، مسأله
علم امام مسأله قدرت امام در دعاها خيلى راحت حل شدهاند. مسأله واسطه فيض كه
نمىشد بگويند بسيار عالى در دعاها و زيارتها حل شده است، مسأله امكان اشرف هم
همين طور. من بعضى اوقات مىبينم مرحوم «صدرالمتألهين» در «اسرار» يك عمر زحمت
كشيدند و راستى زحمت كشيدهاند و آن مباحث دقّى مربوط به شيعه را زنده كرده است.
مرحوم «حاجى» حال چه در منظوم و مخصوصا در كتابهايى كه مربوط به دعاست اسرار شيعه
را زنده كرده است. امّا وقتى كه انسان در دعاها مىبيند، همان چيزيكه «صدرالتمألهين»
با يك عمر افتخار مىكند كه زنده كرده است در دعاى «رجبيه» و مناجات «شعبانيه»
هست. در همين دعاهاى كوچك. و ما به اين دعاها دقت نداريم در حاليكه اين دعاها براى
ما گفته شده است. ما در روايات داريم كه ائمه طاهرين به راويان مىگفتند شما همان
چيزى را كه ما مىگوييم نقل كنيد. اين حرف معنايش چيست؟ يعنى اينكه تو نمىفهمى،
من نمىتوانم اسرار را براى تو بگويم، كشش نداريد. در آيه شريفه دست روى شانه سلمان
مىزد و مىگفت: اين، يعنى قرآن را مىفهمد. خوب يعنى اين دعا براى ما طلبهها
گفته شده است. هم بخوانيم، هم امكان اشرف را استخراج كنيم، هم بخوانيم هم واسطه
فيض را استخراج كنيم، هم بخوانيم هم رجعت شيعه را استخراج كنيم و بالاخره هم
بخوانيم هم علم امام و هم قدرت امام را استخراج كنيم. به قول دعاى رجبيه «لافرق
بينك و بينها الا انهم عبادك» يعنى بدست بياوريم كه فرقى نيست بين «احد» و «احمد»
الا يك «ميم» امكان. اين دعاها براى اين گفته شده و اين لازم است كه ما از دعاها
عقيده ائمه طاهرين را بفهميم كه چه بوده است. بفهميم كه اينها واسطه فيض هستند.
بفهميم كه ما الان در محضر مقدس امام زمان(عج) هستيم. الان به واسطه فيض امام
زمان(عج) اينجاست و اينها براى ما طلبههاست. دعا چه چيز خوبى است. براى دنياى ما،
براى آخرت ما، براى درسمان براى مبارك بودن عمر و علممان امّا دقّت! همانطور كه
«افلا يتدبرون القران ام على قلوب اقفالها». (محمّد ـ آيه 24) شما را به خدا قسم
مىدهم با اين عينكى كه من به دست شما مىدهم برويد در مفاتيح، در كارخانه
آدمسازى، ببينيد كه همه چيز دارد، يك دوره عرفان. حيف، حيف كه ما عرفان را
مىخواهيم از ابن عربى بگيريم، مفاتيح را كنار گذاشتهايم و مىخواهيم عرفان را از
ابن عربى بگيريم. حيف شما!. به قول شاعر:
سالها
دل طلب جام جم از ما مىكرد
آنچه خود داشت ز
بيگانه تمنّا مىكرد.
ما خودمان داريم ولى به
دنبال كس ديگرى مىرويم. اين مفاتيح همه چيز دارد. يك دوره عرفان است. خدايا به حق
ائمه طاهرين با دعاهايشان قسمت مىدهيم كه سر و كار با دعا و راز و نياز با خدا،
سر و كار با قرآن به ما عنايت فرما.
و صلى اللّه على محمّد و آل محمّد