عنوان: تنبيهات استصحاب / تنبيه پانزدهم: تنبيه مخصص
شرح:

   اعوذ باللّه‏ من الشيطان الرجيم بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.

تنبيهى كه مرحوم شيخ متعرض شده‏اند و بعد ديگران دنبال كرده‏اند اين است كه ما اگر يك عامى داشته باشيم، آن عام همين طور كه عام فردى است، عموم زمان هم داشته باشد و يك خاص بيايد و آن خاص هم تخصيص زمانى داشته باشد، حالا آن زمانى كه خاص دلالت دارد تمام شده، آيا مى‏توانيم تمسك به عام بكنيم يا نه؟ مولا گفت: اكرم كل عالم فى كل زمان. يك دليل ديگر آمد و گفت: لا تكرم زيدا يوم الجمعه. آن عام ما ـاكرم العلماء ـ كه عام زمانى هم هست اين تخصيص خورد به روز جمعه، حالا اين شك دارد كه روز شنبه عموم عام به حال خودش باقى است يا اينكه تخصيص خورد و تمام شد؟ و لا تكرم زيدا يوم الجمعه آن هم نمى‏تواند كار كند، چون آن هم يوم الجمعه داشت، حالا روز شنبه آيا اكرام زيد واجب است يانه؟ مى‏توانم او را استصحاب بكنم بگويم روز جمعه اكرامش واجب نبوده، الان هم واجب نيست و بواسطه استصحاب تخصيص بدهيم آن عام را بگوييم روز شنبه هم نه، روز يك شنبه هم نه تا آخر؟

مرحوم شيخ اينجا را منقسم كرده‏اند به چهار قسم، همان چهار قسم را مرحوم آخوند هم مى‏آورند در كفايه و هر چه مرحوم شيخ مى‏گويند، ايشان هم مى‏گويند الا اينكه نمى‏دانم چه جور شده، من نديده‏ام مرحوم شيخ چيزى را انداخته باشند يا زيادى گفته باشند كه مرحوم آخوند در آخر كار مى‏فرمايد و مما ذكرنا يظهر اينكه آنچه مرحوم شيخ فرموده‏اند نفيا و اثباتا درست نيست.[1] حالا چى مراد مرحوم آخوند است كه مى‏گويند درست نيست؟ اى كاش اين جا را يك مقدار واضح كرده بودند كه چرا درست نيست! در حالى كه شما وقتى كفايه را انطباق كنيد با رسائل مى‏بيند هر چهار قسم را كه مرحوم آخوند در كفايه دارند بهتر از آن را كه بنحو موجزتر مرحوم شيخ دارند و آنچه مرحوم شيخ فرموده‏اند، مرحوم آخوند هم فرموده‏اند. آقايان ديگر هم نظير مرحوم نائينى مرحوم كمپانى و محشين نظير مرحوم حكيم، يا محاظرات مرحوم آقاى خوئى هر چه كه مرحوم شيخ و مرحوم آخوند فرموده‏اند، گفته‏اند؛ من الان ياد ندارم كه يك چيز زائدى اينها از مرحوم شيخ داشته باشند، فقط عبارت‏هاى اينها با هم مختلف است و الا محتوى همه با هم يك چيز است. مرحوم شيخ و مرحوم آخوند در كفايه مى‏فرمايند اين عام و خاص ما گاهى هر دو مُفَرِّد است. مُفَرِّد معنايش اين است كه عام ما معنايش عام استغراقى است؛ مى‏گويد اكرم العلماء فى كل زمان، اين را مى‏گويند مُفَرِّد، يعنى روز، روز را، فرد فرد كرده و به عام استغراقى است. همين طور كه گفته اكرم كل عالم مفرد است عام استقراقى است زمانش را هم عام استغراق است؛ گفته است اكرم كل عالم فى كل زمان. خاص او هم مُفَرِّد است، گفته لا تكرم زيدا يوم الجمعه و ما از يوم الجمعه قيد فهميديم و ما به اين مى‏گوييم مُفَرِّد و مُفَرِّدش مى‏گويند براى اينكه اگر قيد باشد يعنى جمعه، شنبه، يك شنبه، دو شنبه، جمعه‏اش را بخصوصه بيرون كرده است به اين مى‏گويند هر دو مُفَرِّد است. به عبارت ديگر راجع به خاصش قيد دارد، زمان ظرف نيست قيد است. راجع به عامش هم مُفَرِّد است. يعنى عام استغراقى است.

مى‏فرمايند اگر اين باشد حكم واضح است. يعنى چه؟ براى اينكه گفته لا تكرم زيدا يوم الجمعه و روز جمعه كه تمام شد، مخصص‏ها هم تمام شد و عام كار مى‏كند بلا معارض، براى اين كه مى‏گويد اكرم كل عالمٍ فى كل يوم و در روز شنبه اكرم كل عالم فى كل يوم مى‏گويد اكرام كن و  معارض هم ندارد چون لا تكرم زيدا يوم الجمعه قيد است و قيد رفته است، روز شنبه ديگر اين قيد و تخصيص نيست. مى‏فرمايند اگر هر دو مقيد باشد، اين است.

اما اگر هر دو مقيد نباشند، ظرف باشند؛ كه مرحوم آخوند اسم او گذاشته استمرار، عام ما استمرار دارد، خاص ما را اسمش را آورده مى‏فرمايد زمان ظرف براى اوست، مثل اينكه گفته اكرم العلماء دائما، يا دائما را نياورده، شما اطلاق درست مى‏كنيد، مى‏گوييد مولى در مقام بيان مراد است، قيد نياورده پس اطلاق اراده كرده است. معنايش اين است كه يك مستمرا، يك دائما بگذار پهلوى اكرم كل عالمٍ؛ مى‏شود اكرم كل عالم دائما. لا تكرم زيدا يوم الجمعه اين هم قيد نيست بلكه ظرف است، يعنى بود و نبودش مثل هم است؛ اين معناى ظرفيت است يعنى اينكه گفتم لا تكرم، ظرفش اين زمان است، مثل اينكه بگويم الماء فى الكوز، چه جورى اين كوزه هيچ دخالتى ندارد، اين هم همين جور است، روز جمعه را آورديم مى‏خواستيم بگوييم روزهاى تعطيل بايد اينجورى باشد اما قيديت ندارد. من احراز كردم اين ظرف است، يعنى بود و نبودش مثل هم است. اين معناى ظرفيت است. مرحوم شيخ و مرحوم آخوند همين جور معنا مى‏كنند. بعد از آن هم اينكه زمان ظرف است، عام ما استمرارى است، همين جورها معنا مى‏شود. حالا برويم در صورت دوم.

مرحوم شيخ و به تبع او مرحوم آخوند مى‏فرمايند اكرم العلماء ديگر از بين رفت، چون قيد خورد به لا تكرم الجمعه و اين استمرار كه قطع شد يك دليل محكم ديگر مى‏خواهد كه بيايد و اين را درست كند مى‏فرمايند اكرم العلماء ديگر نمى‏تواند در روز شنبه هم كار كند؛ همانطور كه روز جمعه نمى‏تواند كار كند، روز شنبه هم نمى‏تواند كار كند؛ چون مُفَرِّد كه نيست و به قول اصفهانى‏ها بيل به كت او خورده است؛ عام ما هيچى. اما خاص ما هم دلالت ندارد چون يوم الجمعه ولو اينكه ظرف است، يعنى نمى‏تواند بگويد بعدش اما يك قاعده كلى هم هست و آن اين است كه اين قيدهاى ظرفى اينها مثل كلاله مى‏ماند، يعنى همانطور كه خودش استفاده ندارد مانع از استفاده ديگران هم هست. مثل «و ربائبكم اللاتى فى حجوركم»[2] است، كه مى‏گويند ربيبه را قرآن مى‏گويد اگر در حجور باشد، حالا اگر در حجور نيست وضع او چيست؟ مى‏گويند باز مَحرَم است و مى‏گويند ربائبكم اللاتى فى حجوركم اطلاق ندارد و ما نمى‏توانيم اطلاق‏گيرى كنيم. لذا اطلاق را از اين نمى‏شود گرفت، وقتى نشد مرحوم شيخ مى‏گويند نوبت استصحاب است ـ استصحاب اين خاص ـ مى‏گويند روز جمعه وجوب اكرام نداشت؛ الآن من نمى‏دانم وجوب اكرام دارد يا نه، يكون كذلك. لذا صورت دوم او را مى‏گويند استصحاب مخصص مى‏شود.

ممكن است كسى عليه مرحوم شيخ بگويد استصحاب عام هم هست؛ استصحاب عام مى‏كنيم براى اينكه اكرم العلماء دائما بود، اين دائما شكسته شد، پس اطلاق‏گيرى نمى‏شود بكنيم، بخواهيم بگوييم دلالت بر ادامه وجوب دارد، ندارد. استصحاب عام مى‏كنم، مى‏گوييم كان واجبا الان يكون كذلك.

اينجا را هم مرحوم شيخ ممكن است جواب بدهند كه آقا اتصال زمان يقين و شك نيست، براى اينكه آن يقين ما حتما به لا تكرم يوم الجمعه شكست خورد، پس بين يقين ما و شك ما يك يقين فاصله شد و چون اتصال زمان يقين و شك نيست، پس اكرم العلماء استصحاب ندارد؛ خودش نمى‏تواند كار كند، استحصاب هم ندارد. اما خاص ما خودش نمى‏تواند كار كند، اما استصحاب دارد و اتصال زمان يقين و شك هم هست. روز جمعه وجوب اكرام نداشت، روز شنبه نمى‏دانم وجوب اكرام دارد يا نه، مى‏گويم كان الان يكون كذلك. اين هم صورت دوم بود.

صورت سوم اين است كه عام ما على سبيل الاستمرار باشد، خاص مامُفَرِّد باشد. گفته اكرم العلماء مستمرا و گفته لا تكرم زيدا يوم الجمعة فقط. حالا روز شنبه شد، روز شنبه بخواهم استصحاب خاص بكنم نمى‏شود، چون به قول مرحوم آخوند اسراء الى موضوع آخر لازم مى‏آيد، براى اينكه يقين ما روز جمعه فقط بود، شك ما روز شنبه است و ما حكم را بخواهيم بياوريم از روز جمعه به روز شنبه، مثل اين است كه بخواهيم استصحاب زيد بكنم و اثبات بكنم وجود عمرو را. خاص ما كه استصحاب ندارد. بياييم سر عام، كه عام ما استصحاب دارد يا نه؟ بگويم اكرم العلماء، مى‏دانم روز شنبه شكسته شده، نمى‏دانم حكم هست يا نه، مى‏توانم تمسك به عام بكنم؟ اين را هم مرحوم شيخ مى‏گويند نه، مرحوم آخوند هم مى‏گويند نه. اين چرا؟ مى‏فرمايند براى اينكه قضيه متيقنه شما شكسته شد و تمام شد، قضيه متيقنه شما عام قبل از مخصص بود و ديگر روز شنبه عام ما نمى‏تواند كار بكند. چه بايد كرد؟ مى‏گويند استصحاب نه، دليل نه، اصول عمليه ديگر. لذا روز شنبه نمى‏دانم وجوب اكرام دارد يا نه، اصلاً علماء وجوب اكرام دارند يا نه، رفع ما لايعلمون مى‏گويد هم راجع به عامش و هم راجع به خاصش جارى است. مى‏فرمايند ديگر تمسك به عموم عام نمى‏شود كرد تمسك به خاص هم نمى‏شود كرد و نوبت مى‏رسد به اصول عمليه ديگر كه در ما نحن فيه رفع ما لايعلمون است. اين هم وجه سوم كه ما اينجاها حرف داريم كه چرا استصحاب عام نمى‏كنند؟ اتصال زمان يقين و شك هم هست چرا استصحاب نمى‏كنند؟ نمى‏دانم چه جورى است.

اما قسم چهارم: اگر عام ما مُفَرِّد باشد و خاص ما على سبيل ظرفيت باشد. گفته است اكرم كل عالم فى كل زمان و گفته است لا تكرم زيدا يوم الجمعة كه احراز كرده‏ام يوم الجمعة ظرف است نه قيد، احراز كرده‏ام كه مُفَرِّد است نه قيد. مى‏فرمايند روز شنبه خاص ما نمى‏تواند كار بكند، استصحاب روى خاص هم نداريم، براى اينكه اسراء حكم من موضوع الى موضوع آخر است، چون مُفَرِّد است، چون قضيه متيقنه ما اين است كه روز جمعه نمى‏شود اكرام كرد. اما عموم عام ـ كه اكرم كل عالم فى كل زمان است ـ براى ما كار مى‏كند و آن لا تكرم زيدا يوم الجمعه قدر متيقن او همان روز جمعه است، روز شنبه مى‏گوييم اكرم العلماء به حال خود باقى است و عموم عام براى ما مى‏گويد اكرام بكن. استصحاب خاص هم دارد اما فايده‏اى ندارد، براى اينكه گفته لا تكرم زيدا يوم الجمعه، كه استمرارى است و تعارضى مى‏شود بين عموم عام و استصحاب مخصص و معلوم است كه عموم عام مقدم است بر استصحاب مخصص.

اما مرحوم شيخ و مرحوم آخوند اين چيزها را نمى‏فرمايند، مى‏فرمايند قسم چهارم اگر عام مُفَرِّد شد و خاص ما ظرف شد نوبت مى‏رسد به عموم عام و آن براى ما كار مى‏كند و خاص هم نمى‏تواند براى ما كار كند. پس بايد تمسك كنيم به عموم عام و بگوييم روز شنبه اكرام واجب است. اين چهار قسمى است كه بزرگان فرموده‏اند، شيخ بزرگوار فرموده‏اند و ديگران هم همين جورها كه مرحوم شيخ فرموده‏اند، فرموده‏اند.

ديروز من عرض كردم كه ما اگر اينجا بخواهيم بحث كنيم كه اگر ما يك عامى داشته باشيم، يك خاص داشته باشيم و آن خاص را ندانيم ظرف است يا قيد چه بايد كرد و عمده ايراد همين جا است و متاسفانه مرحوم شيخ اين را بحث نكرده‏اند يعنى رفته‏اند روى يقينيّات، كه اگر هر دو مُفَرِّد باشند چى، اگر هر دو استمرارى باشدچى، اگر اولى استمرارى باشد، دومى مُفَرِّد باشد چى، اگر اولى مُفَرِّد باشد و ديگرى استمرارى چى، اين بحث‏ها را كرده‏اند. يعنى يك بحثهايى كه خيلى واضح است، يعنى اگر شما بدانيد عام مُفَرِّد است، و بدانيد خاص مُفَرِّد است شكى در اين نيست كه ما بخواهيم بحث او را بكنيم؛ عام ما كار مى‏كند هر روز، خاص ما كار مى‏كند يك روز. عام ما به حال خود باقى است، پس روز شنبه تمسك مى‏كنم به عام. مرحوم شيخ اينجورى بحث مى‏كنند، يعنى يقينيّات آمده، بعدش هم مرحوم آخوند يقينيّات را آورده‏اند و همچنين ديگران. اما حالا اگر عام ما مُفَرِّد باشد، خاص را ندانم اين زمان ظرف است يا قيد، حالا چه كنم؟ يا اينكه عام را از نظر ظرفى ندانم مُفَرِّد است يا اينكه استمرارى است، اطلاق‏گيرى كردم. گفته اكرم العلماء مستمرا، شك كردم اين مستمرا، يا دائما يعنى فى كل زمان يا نه. اين مثل ظرفيت مى‏ماند. اين ديگر در رسائل نيامده و حكمش را ما بايد بگوييم.

لذا بايد به آقاى مرحوم شيخ عرض كنيم آقاى شيخ! آنچه عمده مسئله بوده در مسئله نيامده و اتفاقا عمده مسئله كه خيلى مفيد است در فقه ما همين جا است كه ما ندانيم لا تكرم زيدا يوم الجمعة اين ظرف است يا قيد، وقتى ندانم ظرف است يا قيد، روز شنبه نمى‏دانم چه كار بكنم. يا اگر عام ما مُفَرِّد باشد چه بايد كرد؟ يا عام ما مشكوك باشد كه مُفَرِّد است يا على سبيل ظرفيت است، چه بايد كرد؟ ديروز من يك اشاره‏اى مى‏كردم و مى‏گفتم كه مثلاً اگر گفته لا تكرم زيدا يوم الجمعة و بدانم مُفَرِّد است، حكم او معلوم است، اگر هم بدانم ظرف است، حكم او معلوم است و اما اگر ندانم ظرف است يا قيد است آيا مى‏شود استصحاب كرد؟ ظاهرا استصحاب او بلا اشكال است، براى اينكه روز جمعه من وجوب اكرام نداشتم، روز شنبه نمى‏دانم آيا مُفَرِّد بوده يوم الجمعه كه وجوب اكرام حالا داشته باشم، يا ظرف بوده كه الان وجوب اكرام نداشته باشم. استصحاب مخصص مى‏كنم، مى‏گويم كان الان يكون كذلك. حالا آيا مى‏توانم تمسك به عموم عام بكنم يا نه؟ مى‏گفتم اين نظير تمسك به عام در شبهه مصداقى مخصص است و تمسك به عام در شبهه مصداقى مخصص اين است كه گفت اكرم العلماء، يك دليل ديگر گفت لا تكرم الفساق منهم. من مى‏دانم زيد عالم است، اكرم العلماء حتما او را مى‏گيرد. نمى‏دانم زيد فاسق است يا نه، لا تكرم الفاسق منهم او را نمى‏گيرد. چرا نمى‏گيرد؟ چون شبهه مصداقى خود عام است؛ ثبت العرش ثم انقش؛ من نمى‏دانم زيد فاسق است يا نه، تا لا تكرم الفساق منهم او را بگيرد. پس به قول آقا ضياء عراقى «رضوان اللّه‏ تعالى عليه» مى‏گويد اين زن در ميان، آن مرد مى‏گويد من او را نمى‏خواهم، آن يكى مى‏گويد زن من است. ديگر نزاع نداريم. اكرم العلماء مى‏گويد او را مى‏خواهم لا تكرم الفساق منهم مى‏گويد من او را نمى‏خواهم، براى اينكه مصداق من نيست، مصداق مشكوك من است هيچى. پس تمسك به عام مى‏كنيم در شبهه مصداقى مخصص، كه مرحوم آية اللّه‏ بروجردى هم همين جورها مشى مى‏كردند و تمسك به عام در شبهه صداقى مخصص مى‏كردند. الا اينكه مشهور از زمان مرحوم شيخ به اين طرف مى‏گويند نمى‏شود تمسك به عام در شبهه مصداقى مخصص بكنيم. چرا؟ مى‏گويند براى اينكه اين لا تكرم الفساق منهم در حقيقت قيد است، يعنى اكرم العلماء الا الفساق منهم ـ كه اسم او را مى‏گذارند اراده جد ـ و من نمى‏دانم زيدِ مشكوك آيا مصداق اكرم العلماء الا الفساق منهم است يا نه. مى‏شود شبهه مصداقى خود عام. همين جور كه لا تكرم الفساق منهم او را نمى‏گيرد، چون شبهه مصداقى خودش است، اكرم العلماء الا الفساق منهم هم نمى‏تواند او را بگيرد، پس تمسك به عام در شبهه مصداقى جايز نيست. ما نحن فيه همين طور است. ببينيم فرداى درسى چه بايد بگوييم.

وصلى اللّه‏ على محمد و آل محمد.



[1]- «فتأمل تعرف ان اطلاق كلام شيخنا العامة اعلى اللّه‏ مقامه فى المقام نفيا و و اثباتا فى غير محله». محمد كاظم خراسانى آخوند كفاية الاصول، (چاپ چهارم، مؤسسه نشر اسلامى، قم، 1418 هـ. ق) ص 488.

 

[2]- سوره نساء، آيه 23.