اعوذ باللّه من الشيطان الرجيم. بسم اللّه
الرحمن الرحيم. رب اشرح لى صدرى و يسر لى امرى واحلل عقدة من لسانى يفقهوا قولى.
فصل ديگرى كه در باب قانون تجاوز و فراغ عنون
شده اين است كه آيا قاعده تجاوز و فراغ در
شروط مىآيد يانه؟ ايستاده، دارد نماز مىخواند، شك كرد وضو دارد يا ندارد، آيا
قاعده تجاوز مىآيد؟ بعد نماز شك كرد وضو داشت يانه، آيا قاعده فراغ مىآيد، نمازش
تمام شد، شك كرد آيا در وقت خواند يانه، قاعده فراغ مىآيد؟ در وسط نماز شك كرد كه
آيا وقت داخل شده بود يانه، آيا قاعده تجاوز مىآيد؟ در وسط نماز شك كرد كه رو به
قبله ايستاده است، آيا مىتوانيم قاعده تجاوز جارى بكنيم و بگوييم الان شرط قبله
گذشته است، كلما شككت فيه مما قد مضى فامضه كما هو، بگو رو به قبله است؟بعد نماز
شك كرد كه رو به قبله نمازش را خواند يانه، آيا قاعده فراغ مىآيد يانه؟
مرحوم شيخ بزرگوار از بزرگان نقل مىكنند كه
فرقى نيست بين اجزاء و شرائط و از جمله مرحوم محقق و مرحوم علامه و مرحوم شهيدين،
كه شيخ انصارى مىفرمايند اساتيد ما و من جمله اين چهار نفر فرمودهاند فرقى نيست بين
اجزاء و شرائط. همين طور كه قاعده تجاوز و فراغ در اجزاء مىآيد، در شرائط هم
مىآيد. رفته به ركوع، شك كرد كه آيا حمد و سوره
خوانده يانه، مىگويد خوانده است، رفت به سجده، نمىداند ركوع كرد يانه، مىگويد
ركوع كرد. بعد از نماز نمىداند ركعت چهارم را بجا آورد يانه، مىگوييم ركعت چهارم
را بجا آورد. اين راجع به اجزاء، مرحوم شيخ مىفرمايند راجع به شرائط هم همين است.
در وسط نماز نمىداند كه آيا وضو دارد يانه، وضو جايش قبل از نماز بوده، مما قد
مضى فامضه كما هو، بگو وضو دارم و اگر هم بعد از نماز است، نمىداند اين شرط آمده
يانه، مثل آن است كه نمىداند ركعت چهارم آمد يانه، همانطور كه آن قاعده فراغ
دارد، آن هم قاعده فراغ دارد. بعد از آنكه مرحوم شيخ از بزرگانى نظير مرحوم محقق،
علامه و شهيدين نقل مىكنند، مىفرمايند ما ابعد بين ذلك و بين اينكه بعضى
گفتهاند شروط نه قاعده تجاوز دارد و نه قاعده فراغ و قاعده تجاوزو قاعده فراغ
مختص به اجزاء است نه شروط. لذا اگر در نماز شك كند كه وضو دارد يانه، نمازش باطل
است، اگر بعد از نماز هم شك كند كه آيا وضو گرفته است يانه، نمازش باطل است. مرحوم
شيخ مىفرمايند چه قدر تفاوت است بين اين دو تا قول؛ يك قول مىگويد قاعده تجاوز و
فراغ در اجزاء و شرائط هر دو هست، يك قول هم مىگويد نه قاعده تجاوز و نه قاعده
فراغ هيچ كدام در باب شرائط نيست.
مرحوم شيخ تفصيل قائل مىشوند و مىفرمايند
قاعده تجاوز در باب شروط نيست، اما قاعده فراغ در باب شروط هست، آن وقت مثال
مىزنند به همين وضو، مىفرمايند اگر در بين نماز شك كرد كه وضو دارد يانه، نماز
باطل است. اما اگر بعد از نماز شك كرد كه وضو دارد يانه، نماز صحيح است. لذا شيخ
بزرگوار مىفرمايند قاعده تجاوز در شروط مىآيد ،اما قاعده فراغ در شروط مىآيد.
بعد از نماز شك كرد كه رو به قبله نماز خواندم يانه، بگويد نماز صحيح است. اما اگر
وسط نماز شك كند كه وضو دارد يانه، بايد نماز را رها كند و نماز ديگرى بخواند شك
كرد. وسط نماز شك كرد كه رو به قبله است يانه، بايد نماز را رها كند. يا شك كرد كه
ستر و ساتر دارد يانه، بايد نماز را رها كند، چون باطل است. پس قاعده تجاوز نيست،
اما قاعده فراغ هست.
شيخ بزرگوار دو تا دليل مىآورند براى
مدعايشان: يك دليل اين است كه مىفرمايند قاعده تجاوز ما قبل را درست مىكند، نه
ما بعد را و ما بعد را چه كار مىكنيم؟ شما كه مىگوييد كل ما شككت فيه مما قد مضى
فامضه كما هو اين جارى است راجع به شروط، در ركعت دوم است كه شك كردى، شيخ بزرگوار
مىفرمايند تا ركعت دوم بگو وضو دارم، اما بعدش قاعده تجاوز ندارد، لذا بعدش را
نمىتوانيد به قبل بزنيد، لذا نماز باطل است مىفرمايند قاعده تجاوز قبلىها را
درست مىكند نه بعدىها. دليل دوم ايشان يك روايت است كه بخوانيم چه قدر دلالت
دارد. روايت2 از باب 44 از ابواب وضو، جلد اول وسائل: صحيحة على بن جعفر، عن اخيه
موسى بن جعفر عليهالسلام «قال: سألته عن رجل يكون على وضوء و يشك على وضوء هو ام
لا؟ (يكى وضو داشته حالا شك مىكند وضو دارد يانه) قال: اذا ذكر و هو فى صلاته
انصرف فتوضأ، نمازش باطل است و اعادها و ان ذكر و قد فرغ من صلاته اجزأه ذلك». مرحوم شيخ مىفرمايند اين روايت تصريح
مىكند: اگر شك در نماز است قاعده تجاوز ندارد، اگر شك بعد از نماز است قاعده فراغ
دارد. اين دو تادليل مرحوم شيخ. ظاهرا اين دو تا
دليل به مقام مرحوم شيخ نمىخورد، اماروايت فرض كرد كه استصحاب است، براى اينكه
مىگويد يقين داشت به وضو، شك كرد در او، امام مىفرمايند اگر در نماز است، استصحاب
ندارد، اگر بعد نماز است، استصحاب دارد و اين را مرحوم شيخ هم نمىگويند ؛ قاعده
تجاوز و فراغ آنجاهايى است كه استصحاب نباشد، يعنى در نماز شك مىكند كه وضو دارد يانه،
استصحاب هم ندارد. اينجا بحث ما است. بعد از نماز شك مىكند كه وضو دارد يانه،
استصحاب هم ندارد، قاعده فراغ مىگويد نمازت درست است، براى نماز بعدى وضو بگير.
اما اگر استصحاب داشته باشد، مىداند وضو گرفت، از خانه آمد بيرون، هميشه هم با
همين وضو نماز مىخواند، حالا نماز ظهرش را خواند، شك كرد كه آيا وضو داشت يانه،
استصحاب مىگويد نماز درست است، قاعده فراغ هم مىگويد نمازت درست است، استصحاب
مىگويد با همين مىشود نماز بعدى را هم خواند. در اين روايت فرض كرده كه استصحاب
دارد، وقتى فرض كرده كه استصحاب دارد، لذا روايت معرض عنها است حتى پيش شيخ
بزرگوار.
اما قاعده فراغ آنجا است كه استصحاب در كار
نيست و نمىداند وضو داشت يانه، حالا نماز خواند، نمىداند با وضو خوانده يانه،
قاعده فراغ مىگويد نمازت درست است و بلند شو براى نماز عصر وضو بگير، براى اينكه
براى نماز عصر ديگر قاعده فراغ ندارى و بايد وضو بگيرى.
و كلاً روايت معرض عنها عند الاصحاب است و
نمىشود ما استصحاب را بگوييم بعد از عمل جارى است و در عمل جارى نيست، استصحاب هم
قبل از عمل جارى است و هم تو عمل جارى است و هم بعد عمل جارى است و اگر كسى يقين
داشت وضو دارد، شك كرد كه وضوى او از بين رفته يانه، قبل از نماز باشد، مىتواند
به نماز بايستد، در نماز باشد، مىتواند نماز را تمام كند، بعد از نماز هم باشد
نمازش درست است و مىتواند نماز بعدى را هم با او بخواند.
و اما حرف اول شيخ كه مىفرمايند اگر در نماز
شك كرد كه وقت داخل شده يانه، وضو دارد يانه، مىفرمايند قاعده تجاوز دارد، اما
بعدش را با چى درست مىكنيد؟ اگر اين حرف مرحوم شيخ درست باشد، در همه جا اين حرف مىآيد،
رفت به سجده شك كرد كه ركوع كرده يانه، مىگوييم ركوع كرده است. به نسبت به قبل او
قانون تجاوز درست مىكند، بعدش را با چى درست كنيم؟ يعنى مثلاً مىخواهم تشهد را
بعد از ركوع بياورم، تشهد بعد از ركوع كه قانون تجاوز ندارد، مىدانم ركعت چهارم
است، بعد از ركوع بياورم، قاعده تجاوز ندارد. اگر حرف مرحوم شيخ درست باشد ما در
همه جا در قانون تجاوز لنگ مىشويم، چه در باب شروط و چه در باب اجزاء و اينكه
مرحوم شيخ بفرمايند در باب اجزاء تا ركعت دوم مىگويد وضو دارم، ركعت سوم و چهارم
را با چى مىخواهيد درست كنيد؟ چون قانون تجاوز جارى نيست، وقتى قانون تجاوز جارى
نيست، پس ركعت اول و دوم درست است و ركعت سوم و چهارم را نمىشود به او چسباند.
لذا به ايشان عرض مىكنيم كه آقا فرقى نيست بين اجزاء و شرائط، اگر
بتوانم بچسبانم، همه را مىچسبانم و اگر نتوانم بچسبانم، نه باب شروط را مىتوانم
و نه باب اجزاء را. حرف ديگرى در مسئله هست اين است كه اگر هم اصل مثبت حجت نباشد كه
ما گفتيم حجت است، اگر قانون تجاوز و قانون فراغ اماره نباشد، كه ما گفتيم اماره
است، اما مسلم است ديگر اينجور احكام بار بر قانون فراغ و تجاوز است، يعنى قاعده
فراغ كه مىگويد ركوع كرده است، مىگويد بگو ركوع كردم. اگر يقين داشتى كه ركوع
كردهاى، ركعت سوم و چهارم را مىتوانستى بياورى. حالا هم ركعت سوم و چهارم را
بياور. در باب وضو مىگويد بگو وضو دارم. اگر وضو داشتى، قبلىها درست بود،
بعدىها هم درست مىشود، حالا هم بعدىها را بياور، درست مىشود، يعنى بار مىشود.
بعبارت ديگر قاعده فراغ و قاعده تجاوز مىگويد تو وضو دارى تعبدا؛ تو ركوع دارى
تعبدا، وقتى وضو دار باشى، همانطور كه قبل را درست مىكند، بعد را هم درست مىكند.
اشكال سومى كه به مرحوم شيخ است و مهمتر از
اين دو است اينكه شرائط همه محل او قبل از نماز است و اينكه شيخ مىفرمايند شما
مىتوانيد قاعده تجاوز جارى كنيد راجع به ركعت اول و دوم و راجع به ركعت سوم و چهارم
نمىتوانيد، مىگوييم، ركعت سوم و چهارم هم مىشود، براى اينكه وضو محل او قبل از
نماز خواندن است. حالا در نماز شك مىكند آيا وضو گرفت، يانه، كلما شككت فيه ممّا
قد مضى، فامضه كما هو. وقتى چنين باشد، در ركعت سوم و چهارم كه هنوز نگذشته است،
نمىداند وضو دارد يانه، مىگوييم محل او قبل از نماز است و محل او گذشته است، پس
قاعده تجاوز دارد بر آنچه آورده و بر آنچه بعد از اين مىآورد.
و صلى اللّه على محمد و آل محمد.
-«الموضع
الخامس: ذكر بعض الاساطين: «ان حكم الشك فى الشروط بالنسبة الى الفراغ عن المشروط،
بل الدخول فيه، بل الكون على هيئة الداخل، حكم الاجزاء فى عدم الالتفاوت». شيخ
مرتضى انصارى، فرائد الاصول، پيشين، ج 2، ص 386 - 385.
-و ما ابعد بينه و بين ما ذكره بعض
الاصحاب من اعتبار الشك فى الشرط حتى بعد الفراغ عن المشروط، فأوجب اعادة
المشروط». كتاب پيشين، ص 386.
-«و الاقوى
التفصيل بين الفراغ عن المشروط فيلغو الشك فى الشرط بالنسبة اليه، لعموم لغويّة
الشك فىالشىء بعد التجاوز عنه. اما بالنسبة الى مشروط آخر لم يدخل فيه فلاينبغى
الاشكال فى اعتبار الشك فيه...».همان كتاب.
-محمد بن حسن
حر عاملى، وسائل الشيعه، پيشين، ج 1 ص 333، باب 44، از ابواب الوضوء، ح 2.
-رك: فرائد الاصول، پيشين، ج 2، ص
387.