عنوان: حکم بيرون رفتن از خانه، براي زني که طلاق رجعي داده شده است
شرح:

أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

دیروز عرض کردم تطابق نصّ و فتوا بر اینست که اگر زنی در طلاق رجعیه باشد، باید در خانۀ شوهر بماند تا عدۀ او تمام شود. او نمی‌تواند این زن را از خانه بیرون کند و زن هم نمی‌تواند از خانه بیرون رود، و آیۀ شریفه را خواندم که آیه به خوبی دلالت داشت. آیه می‌فرماید: (... وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ ... ﴿الطلاق‏، 1﴾) و روایات فراوانی هم داریم. البته اگر طلاق، طلاق باین باشد، همان موقع که طلاق گرفت باید از خانه بیرود رود و اما عده را نگاه دارد. برای این هم باز روایت داریم و از جمله روایتها این روایت است:

روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 20 از ابواب عدد فرمودند.مرحوم صاحب وسائل ده یا بیست باب به نام ابواب عدد در وسائل آوردند.

روایت 1 از باب 20 از ابواب عدد:

صحیحه ابی خلف، سألت ابی الحسن موسی علیه السلام عن شيء من الطلاق، فقال: اذا طلق الرجل امراته طلاقاً لایملک فیه الرجعه فقد بانت منه ساعة طلّقها و ملکت نفسها و لا سبیل له علیها، و تعتدّ حیث شاءت و لا نفقة لها ...

 

ابی خلف می‌گوید وقتی موسی بن جعفر «سلام‌الله‌علیه» این را گفتند، من خدمت ایشان عرض کردم: قلت: الیس الله عزوجل یقول: وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ ....

پس با این آیه چه کنیم؟! مثل اینکه از ایه اطلاق گیری کرد و گفت قرآن می‌فرماید: زن مطلقه را (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ)، و آیه ندارد که طلاق رجعی.

حضرت جواب او را دادند. قلتُ ألیس الله عزوجلّ یقول: (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ) فقال: انّما عني بذلک المراة التی یطلّقها الرجل تطلیقة ثم یدعها حتی یخلو أجلها. فهذه ايضاً تعقد فی منزل زوجها و لها النفقة والسکنی.

حضرت فرمودند مراد از آیۀ شریفه طلاق رجعی است و طلاق باین نیست. اگر ما بودیم و آیۀ شریفه، همینطور که ابی خلف از آیه استفاده کرد، ما هم می‌گفتیم زن مطلقه (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ) اما امام «سلام‌الله‌علیه» آیۀ شریفه را تخصیص زدند به طلاق رجعی.

روایات دیگری هم هست.

روایت 6 از باب 18:

صحیحه أبی بصیر عن أحدهما: عن المطلقه اين تعتد فقال: فی بیتها اذا کان طلاقاً له عليها رجعة لیس له یخرجها و لا لها ان تخرج حتی تنقضی عدّتها.

 

باز هم روایت داریم، بنابراین روایت آیۀ شریفه را تخصیص می‌زند و می‌گوید زنی که عدۀ رجعی باشد، حکمش اینست که باید در خانه بماند و مرد هم نفقۀ او را بدهد و درحقیقت زنش است، تا اینکه عده‌اش تمام شود و اما اگر طلاق باین باشد، اینطور نیست. چنانچه اگر عدۀ حمل باشد، متعرض نشدند و سابقاً متعرض شدیم که باید صبر کند تا وضع حمل کند و این هم همینطور است که نمی‌تواند او را از خانه بیرون کند و باید نفقۀ او را بدهد تا وضع حمل شود و وقتی وضع حمل شد، آنگاه عده تمام می‌شود و می‌توانند او را از خانه بیرون کنند، اما مسئلۀ حمل را اصلاً در روایات و گفتگوها و مسئلۀ ما فعلاً نیاوردند و اما مسلّم است و سابقاً درباره‌اش حرف زدیم.

از این آیۀ شریفه و روایتها بر روی هم استفاده می‌کنیم که طلاق بائن، عده دارد و نفقه ندارد و اما طلاق رجعی، عده دارد و نفقه هم دارد.

آیا ظاهر این آیات اینست که در این طلاق رجعی زنش است و چون زنش است، قاعدۀ کلی اینست و مسلم است و روایت هم زیاد داریم و سابقا خواندیم از حقوقی که شوهر به زن دارد، اینست که اگر زن بخواهد از خانه بیرون رود، باید اجازه بگیرد و نمی‌تواند بدون اجازۀ شوهر از خانه بیرون رود، چنانچه بر او هم واجب است که نفقه دهد. آیا این آیه و روایتها می‌خواهند همین را بگویند. آیۀ شریفه و روایتها می‌خواهند بفرمایند که این طلاق رجعی است و درحقیقت این خانم زن اینست که در عده است و تمام احکام زناشویی بار است تا عده تمام شود. آنگاه آیۀ شریفه که می‌فرماید (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ) برای اینکه زنش است و باید مسکن و نفقه به او بدهد و (لاَ يَخْرُجْنَ) یعنی زن و شوهر هستند و باید با اجازۀ شوهر بیرون رود و بدون اجازۀ شوهر نمی‌تواند برود. یا اینکه این یک حکم مستقلی برای خود است و خروج در اینجا غیر از خروج در آنجاست. این یک حکم مستقلی برای خودش است، که در طلاق رجعی شوهر حق ندارد زن را بیرون کند.

مرحوم فضل بن شاذان همین احتمال را داده و گفته این مراد خروج اخراج مراقبتی است نه به زور است که یک حکم تعبّدی از شارع مقدس است و مرحوم صاحب جواهر هم بعد از آنکه یک عبارت مفصلی از فضل بن شاذان نقل می‌کند، می‌فرماید: «و هو لایخلو من قوة» که در حقیقت خانمی که طلاق داده شده، نمی‌تواند از خانه بیرون رود برای اینکه زن این آقاست و مرد هم نمی‌تواند او را از خانه بیرون کند، برای اینکه زنش است و حق مسکن دارد. حق دیگری هم هست و اینکه اگر طلاق بدهد، باز از جهت طلاق نمی‌تواند زن را بیرون کند و او هم از جهت طلاق نمی‌تواند بیرون رود. اما نمی‌دانیم نتیجه چیست و اما عبارت را فضل بن شاذان نقل می‌کنند و مرحوم صاحب جواهر هم می‌فرمایند: «لایخلو من قوة» یعنی این خروج در آیۀ شریفه غیر از خروج در زمان زناشویی است و امر مستقلی است و ربطی به هم ندارند. اما فقهاء نفرمودند و صاحب جواهر هم نمی‌فرمایند و اگر سر تا پای جواهر را مطالعه کنیم، می‌بینیم که دو حکم درست نمی‌کند، درحقیقت اینگونه است که این خانم در طلاق رجعی چون تعبّداً زن اینست، پس حق بیرون رفتن از خانه را ندارد، برای اینکه از احکام زناشویی اینست که زن حق ندارد بدون اجازۀ شوهر از خانه بیرون رود و حتی به منزل پدرش برود و مرد هم حق ندارد این زن را از خانه بیرون کند برای اینکه زنش است و زن حق مسکن دارد. پس آیه که می‌فرماید (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ)، روی قاعده است و نه اینکه یک امر تعبّدی راجع به مطلّقه باشد. ظاهراً نتیجۀ عملی هم ندارد برای اینکه چه حکم اول را بگوییم و چه حکم دوم را بگوییم، بالاخره اینطور می‌شود که این زن حق بیرون رفتن را ندارد و مرد هم حق بیرون کردن را ندارد. اما مرحوم فضل بن شاذان خیلی اصرار دارد که این (لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ)، خروج به زور است و مربوط به نفقه نیست. (لاَ يَخْرُجْنَ) هم یک حکم تعبّدی است و در حالی که مطلقه است، می‌گویند از خانه بیرون نرو. بعد هم مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند «و هو لایخلو من قوة». اما وقتی جواهر را مطالعه کنیم، جواهر آن را حکم مستقل نمی‌داند بلکه (لاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ) برای اینست که زنش است و (لاَ يَخْرُجْنَ) برای اینست که او شوهرش است وباید با اجازۀ او باشد و تا آخر کار مطلب را اینگونه می‌گویند و یک حکم جداگانه درست نمی‌کنند. شارع مقدس گفته طلاق رجعی آبکی و نیمه طلاق است و باید صبر کند تا عده تمام شود، آنگاه از هم جدا می‌شوند و الاّ در طلاق رجعی از هم جدا نمی‌شوند و شوهر گیر زن و زن گیر شوهر است تا عده تمام شود و وقتی عده تمام شد، این از زنی و او از شوهری می‌افتد.

خلاصۀ حرف این شد که در طلاق رجعی، مرد نمی‌تواند زنش را از خانه بیرون کند و این زن هم نمی‌تواند از خانه بیرون رود، الاّ در یک صورت. قرآن هم همین یک صورت را می‌گوید و بعد یک فروعاتی می‌گوییم و از جمله فروعات اینست که زن با اجازه می‌تواند برود و حتی در حج مستحبی. در روایات می‌خوانیم اگر واجب الحج است، بدون اجازه و اگر واجب الحج هم نیست، با اجازۀ شوهر می‌تواند به حج عمره و حج مستحبی برود. قرآن این را متعرض نیست که آیا با اجازه می‌تواند یا نه و این بحث بعد است.

چیزی که در اینجا بحث ماست و بحث مفصل و مشکلی هم هست، اینست که اگر این خانم بدی کند، شوهر می‌تواند او را از خانه بیرون کند، برای اینکه قرآن می‌فرماید: (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ). اما اگر در طلاق نباشد، آیا مرد می‌تواند زنش را بیرون کند! حتی اگر زنا داده باشد و مثلاً زن زنا داده و شوهر بگوید من تو را نمی‌خواهم و به خانۀ پدرت برو و نفقه هم ندهد و او را از خانه بیرون کند، آیا می‌تواند؟! مرد نمی‌تواند این کار را بکند و می‌گویند اگر زنا داده، او را طلاق بده و او را نزد حاکم شرع ببر تا اثبات شود و او را حد بزنند و اما نمی‌شود او را از خانه بیرونی کن. پس اگر این حرف درست باشد که درست هم هست، آنگاه حرف فضل بن شاذان درست می‌شود و معلوم می‌شود (وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ) یعنی می‌تواند او را از خانه بیرون کند. شاید هم صاحب جواهر که می‌فرمایند «و هو لایخلو من قوه»، همین چیزها در نظر مبارکشان بوده که اگر از او فاحشه مبینی سر زد، می‌تواند او را از خانه بیرون کند. علی کل حالٍ قرآن به خوبی متعرض است که اگر زن مطلّقه یعنی طلاق رجعی که واجب است که آقا این زن را در خانه نگاه دارد و اما اگر زن کار بدی کرد، این شوهر می‌تواند او را از خانه بیرون کند. آنگاه حرف در اینست که آیه‌ای که می‌فرماید (إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ) یعنی چه؟!

اگر ما باشیم و عرف، یعنی زنا. ظهور آیه هم اینست. اما فقهاء من جمله مرحوم محقّق و روایتها به ما می‌گوید فاحشه مبیّنه یعنی ناسازگاری. اقواها اینکه زنا دهد و عدناها اینکه ناسازگاری کند. یعنی زندگی را تلخ کند و از خواب که بیدار می‌شود به جان هووی خود بیفتد و کتک کاری کند و بچه‌ها را بزند. پس این مصداقش است.

مرحوم محقق همین را می‌فرمایند که أقواها گفتند زنا و ادناها اینکه ناسازگار باشد.

روایات باب 23 از ابواب عدد دلالت بر این مطلب دارد.

 

روایت 1:

علی بن ابراهیم عن الرضا علیه السلام: وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قال أذاها لأهل زوجها، وسوء خلقها.

مسلّم باید اینطور معنا کنیم که بداخلاقی به این معنا که نشود با او زندگی کرد و داد و فریاد کند و ناسازگاری کند و بچه‌ها را کتک بزند و اما علی کل حالٍ روایتها این را دارد که این فاحشه مبیّنه و اینکه عرف از او می‌فهمد که یعنی زنا دهد، نیست و اگر بدی کند به طوری که نشود با او زندگی کنی، این هم فاحشه مبینه است و می‌تواند او را از خانه بیرون کند.

تا اینجا را می‌توان گفت، اما حرف دیگری جلو می‌آید که این را فقهاء هم متعرض نشدند و شما باید فکر کنید که اگر او را از خانه بیرون کرد، باید به خانۀ پدرش رود و یا برای او خانه بگیرد! اگر زنش است، پس باید برای او خانه بگیرد. مثل آنجاست که طلاق نداده باشد و دو زنه باشد. مثلاً دو زن دارد و دو هوو نمی‌توانند در یک خانه زندگی کنند. آنگاه شارع مقدس می‌فرماید الان که دو زن داری، پس دو خانه بگیر. یکی برای این در شأنش و یکی هم برای او در شأنش بگیر و هم باید این را ارضا کنی و هم دیگری را ارضا کنی و به هر دو نفقه دهی. و اما اگر نتوانست با هوو زندگی کند و بگوییم او را از خانه بیرون کن و حق نفقه هم ندارد، ظاهراً نمی‌شود اینطور گفت و فقهاء هم نگفته‌اند. ولی علی کل حالٍ محقق می‌فرماید اگر این زن اذیت کند، حق مسکن ندارد و می‌تواند او را از خانه بیرون کند و به او بگوید به خانۀ پدرت برو. خوب اگر زنش است، آیا زن بداخلاق را می‌شود از خانه بیرون کرد و یا حتی گفتم زن زنا دهنده را می‌توان از خانه بیرون کرد؟ نه، نمی‌توان او را از خانه بیرون کرد و شارع مقدس گفته این زن زنا داده و معلوم است که به درد تو نمی‌خورد، پس او را طلاق بده. راجع به نفقه هم باید به او نفقه دهی و روایت هم راجع به زنای در اینجا گفته به او حدّ هم بزن، و شاید حدّ او رجم نباشد برای اینکه رجم آنجاست که به شوهر دسترسی نداشته باشد و این طلاق داده شده و دسترسی به شوهر ندارد برای اینکه شوهر پیش اوست اما کاری با او نمی‌کند، لذا رجم هم نیست و می‌گوید به او حدّ بزن و او را به خانه برگردان. و ما بخواهیم بگوییم، این خروج، همان خروج است، در اینجا گیر می‌کنیم، لذا حرف فضل بن شاذان زنده می‌شود و مخصوصاً متن شرایع که دیگران هم از ایشان متابعت کردند و اینست که: وَلاَ تُخْرِجُوهُنَّ مِنْ بُيُوتِهِنَّ وَ لاَ يَخْرُجْنَ إِلاَّ أَنْ يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُبَيِّنَةٍ، قال آذاها لأهل زوجها، وسوء خلقها.

اگر بفرمایید این صرف اذیت نیست برای اینکه زن مطلّقه مسلماً زندگی را تلخ می‌کند و باید برگردد به سوء رفتار به طوری که عرفاً نشود در این خانه زندگی کنید. آنگاه این زن فاحشه مبیّنه است و می‌توان او را از خانه بیرون کرد و به او گفت به خانۀ پدرت برو تا عدۀ تو تمام شود. معلوم می‌شود این (لاتخرجوهن و لایخرجن) یک امر مستقلی است و اینست که این خانم اگر ناسازگاری کند، ین حکم را ندارد. اما چون در طلاق رجعی است، پس نمی‌توان او را از خانه بیرون کرد، پس خواه ناخواه باید بگویید یک خانه برای او بگیرد و یا با اجازۀ او به خانۀ پدرش برود. باید این مطلب را اینطور درست کنید و علی کل حالٍ فاحشه مبیّنه ولو به زنا هم معنا کنید، معنایش اینطور می‌شود که این حکم اخراج برای این خانم هست در آنجا که زنا دهد و یا آنجا که رفتاری داشته باشد که نشود با او زندگی کرد. حال باید نفقۀ او را بدهد و مسکن هم برای او تهیه کند، برای اینکه زنی که در عدۀ رجعی است، مانند زنی است که در عده نباشد و هر بدی بکند، باید با بداخلاقی او بسازد و حق بیرون کردن او از خانه را ندارد. بله، مگر اینکه ناشزه شود، که روایتش را هم می‌خوانیم و اتفاقاً روایتش را بزرگان خلط کردند بین نشوز و عدم نشوز و عدم نشوز را نیاوردند و گفتند زن اگر محتاج باشد، می‌تواند از خانه بیرون رود و اما روایت نشوز را آوردند. لذا اگر زن ناشزه شد، اگر در طلاق هم نباشد، مثلاً زنی با شوهرش نمی‌سازد و غریزۀ جنسی شوهر را ارضا نمی‌کند، حال حق مسکن و نفقه ندارد، چنانچه اگر شوهری نفقه ندهد، ناشز می‌شود و این زن می‌تواند بدون اجازۀ او از خانه بیرون رود. ما همینطور که سابقاً خواندیم که ناشزه داریم،پس ناشز هم داریم. مرد اگر به وظایفش عمل نکند، ناشز می‌شود و زن هم اینطور نیست که از او اجازه بگیردوبرای او زینت کند و یا ارضای غریزۀ جنسی او کند. مثلاً یک شوهری هروئینی است و در خانه می آید و می‌رود و فقط مزاحم است و نفقه هم نمی‌دهد، حال این زن نباید حرف این مرد را بشنود، زیرا مرد ناشز است و این خانم می‌تواند از خانه بیرون رود و یا ارضای غریزۀ جنسی او را نکند. چنانچه اگر خانم ناشزه شد، یعنی از نظر غریزۀ جنسی شوهر را ارضاء نکرد، که اگر یادتان باشد ما مقداری بیشتر می‌رفتیم و می‌گفتیم اَقدام شرط ضمنی دارند و اینست که زن علاوه بر اینکه باید غریزۀ جنسی را ارضاء کند، باید خانه دار و شوهردار و بچه دار هم باشد. حال روی عرض ما که سابقاً صحبت کردیم، خانمی بچه‌داری و شوهرداری نمی‌کند و یا خانه‌داری نمی‌کند، و می‌خورد و می‌خوابد و می‌گوید من می‌خواهم بخورم و بخوابم، حال شما فقهاء می‌گویید بله و ما می‌گوییم نه. همینطور که ما ناشز داریم، ناشزه هم داریم. در وقتی می‌تواند بگوید من حق دارم که بخورم و بخوابم که کارهای خانه و بچه داری را انجام داد و گرنه ناشزه می‌شود و مرد هم در وقتی می‌تواند امر و نهی کند که نفقه از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج را بدهد و الاّ ناشز می‌شود و هیچ حقی به این خانم ندارد.

حال از برای اینکه اگر برعکس شد، روایت هست و روایت را بخوانیم و ببینیم که چرا فقهاء نفرمودند!

 

روایت 1 از باب 55 از ابواب عدد:

صحیحه صفار عن العسکری علیه السلام: في امرأةطلّقها زوجها و لم تجر عليها النفقة للعدّة و هي محتاجة، هل يجوز لها أن تخرج و تبيت عن منزلها للعمل و الحاجة؟ فوقّع عليه‌السلام:لا بأس بذلك إذا علم الله‏ الصحة منها.

اگر به راستی حرف اینطور باشد و نخواهد العیاذبالله کارهای بد کنند و شوهر هم نفقه نمی‌دهد، این می‌تواند از خانه خارج شود. ایراد اینست که این روایت خارج از بحث ماست. این روایت آنجا را می‌گوید که شوهر نفقه نمی‌دهد و نه اینکه اگر شوهر نفقه دهد، باز این می‌تواند از خانه بیرون رود. پس اینطور نیست و فرض روایت اینست که می‌خواهد مثلاً برای کلفتی برود و چیزی دربیاورد.  پس در زمانی «للعمل و الحاجة؟ فوقع عليه‌السلام:لا بأس بذلك إذا علم الله‏ الصحة منها.» هست که « في امرأةطلقها زوجها و لم يجر عليها النفقة للعدة »، زمانی که نفقه نمی‌دهد و وقتی نفقه نداد، ناشز می‌شود و وقتی ناشز شد، زن بدون اجازۀ شوهر می‌تواند از خانه بیرون رود. لذا اشکالی که هست و تقاضا دارم مطالعه کنید برای فردا و ببینید چیزی به نظرتان می‌رسد یا نه؛ اینکه اگر مرد ناشز شد و یا زن ناشزه شد، همۀ اینها از بحث ما بیرون است و بحث ما آنجاست که نشوزی در کار نباشد.

صلّي الله علي محمّد وَ آل محمّد