اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن
الرحیم.
رب اشرح لی صدری و یسرلی
امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بحث که ناقص ماند این بود که با آب مستعمل از وضو یا غسل آیا میشود
وضو گرفت یا غسل کرد یا نه؟
راجع به وضو مثل این که مسلم پیش اصحاب بود که میشود
و روایت هم داشتیم دو تا روایت خواندیم که گاهی آب وضوی پیامبر اکرم را اصحاب میگرفتند
و با آن وضو میگرفتند.
اما حرف در این است که اگر با آبی غسل کند آیا میشود یک کس دیگری با
آن آب غسل کند یا وضو بگیرد یا نه؟
مشهور در میان اصحاب گفته بودند که طوری نیست برای این که آبی است
مطلق آبی است پاک و وجهی ندارد برای این که بگوییم که وضو و غسل با آن نمیشود.
اما قدمای اصحاب آن هم افراد بلند مرتبهای مثل مرحوم صدوق مرحوم مفید
مرحوم شیخ طوسی فرموده بودند که نمیشود از آبی که با آن غسل کرده بخواهد یک کس
دیگری غسل بکند مثلاً یک صاع آب دارد مرد خودش راتطهیر میکند و با آن آب در یک
ظرفی غسل میکند بعد خانمش با همان آب خودش را تطهیر میکند و با همان آب غسل میکند
فرموده بودند نمیشود، چرایش را تمسک کرده بودند به یک روایت.
روایت را سابقاً خواندیم الان بخوانیم، روایت 13 از باب 9 از ابواب
ماء مضاف جلد اول وسائل صحیحه احمدبن هلال عن ابی عبدالله علیه السلام قال الماء
الذی یغسل به الثوب او یغسل به الرجل من الجنابه لا یجوزان یتوضأ منه و اشباهه اگر
یک جامهای را که البته پاک، بشویند یا مردی غسل کند غسل جنابت حالا دیگری بخواهد
وضو از این آب بگیرد لایجوز، و اشباهه هم گفتهاند که یعنی غسل بکند ان یتوضأ منه
و اشباهه بخواهد غسل بکند نمیشود.
روایت از نظر دلالت اشکال ندارد لذا متأخرین این روایت را رد کردهاند
به این که احمد بن هلال توثیق نشده بلکه تضعیف شده لذا گفتهاند روایت معتبر نیست
بنابر این قاعده اقتضا میکند جواز را، سابقاً اگر یادتان باشد عرض کردم که این احمد
بن هلال را نجاشی تضعیف کرده، همین نجاشی هم فرموده صالح الروایه یعنی از نظر
روایت نقل کردن کاری با او نداریم، از نظر عقیده چون غالی است میگوییم که ضعیف
است یعنی ضعیف من حیث العقیده، قوی من حیث الروایه و عجب هم هست که چرا متأخرین
این جمله مرحوم نجاشی را نگرفتهاند و قول مرحوم نجاشی که فرموده ضعیف این را
گرفتهاند؟ خود مرحوم نجاشی تصدیق میکند این که صالح الروایه است،
مرحوم شیخ هم در عمده هم در فهرست میفرماید که معتبر الروایه است.
ولی این دو بزرگوار که توصیف کردهاند دیگر توصیف بهتر از این نمیدانم
چیست، اما بزرگانی هم مثل علی بن ابراهیم در تفسیر ابن قولویه در کامل الزیارات و
مرحوم ابن ولید در نوادر الحکمه و امثال اینها یعنی اجلای اصحاب هم توثیقش کردهاند
بنابراین میگفتم روایت صحیحه است و اشکال سندی نداریم به قول نجاشی صالح الروایه
است بنابراین روایت این که متأخرین میگویند دلالت خوب است مثل شیخ انصاری هم بعدش
هم این کسانی که تقریر نوشتهاند مثل مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی اینها
ظاهراً فرمایششان درست نیست میگویند دلالت خوب است سند خوب نیست پس تمسک به روایت
نمیتوانیم بکنیم، باید بگوییم که سند خوب است دلالت هم خوب است پس از این جهت
اشکال ندارد. تا این جا مباحثه کردیم.
آن که ماند این جاست که این روایت معارض دارد و حالا چرا بزرگان با
این حربه جلو نیامدهاند تا روایت احمد بن هلال را از کار بیندازند ؟ نمیدانم.
روایت معارض دارد معارضهایش هم خیلی است روایت 1 از باب 10 بلکه روایات باب10 اینها
معارض این روایت هستند باب 10 از ابواب ماء مضاف، روایتش این است ذیل روایت میفرماید
وان کان فی مکان واحد یعنی آب یک جا جمع است و هو قلیل در مقابل صدر روایت که آب
پخش است، حالا میفرماید اگر آب پخش نیست و ان کان فی مکان واحد که کان به ماء میخورد
و هو قلیل آب قلیل است لا یکفیه لغسله فلا علیه ان یغتسل و یرجع الماء فیه فان ذلک
یجزیه فرمودهاند طوری نیست توی همان آب غسل بکند ولو این که آب میریزد توی آبهای
دیگر و از آن آبها غسل میکند مانعی ندارد و ان کان الماء قلیل لا یکفیه لغسله
فلا علیه باکی نیست بر او که ان یغتسل چه جوری یغتسل؟ و یرجع الماء فیه فان ذلک
یجزیه روایت سندش علی بن جعفر است سند صحیح است دلالتش هم عالی است هیچ اشکال
ندارد، چنانچه دو سه تا روایت دیگر هم داریم که میخوانیم و آن روایات راجع به این
است در وقتی که غسل میکند قطرات میریزد توی آن آب و غسل میکند آب را مثلاً از
طشت برمیدارد میریزد روی سرش قطرات آن میریزد توی این آب فرمودند که اشکال
ندارد، که بزرگان میگویند مراد از آن
قطرات یعنی یک قطره دو قطره این که مستهلک میشود و وقتی مستهلک شد دیگر طوری نیست
اما ظاهراً روایت را بخوانیم ببینیم که جور نمیآید.
صحیحه ابن بزیع عن ابی عبدالله علیه السلام روایت 6 از باب 9 قال فی
الجنب یغتسل فیقطر الماء عن جسده فی الاناءفینتزع الماءمن الارض فیصیر فی الاناء
انه لا بأس بهذا کله، قطرههای آب کاسه آب را میریزد روی سر قطرات آب میریزد توی
طشت یا میریزد روی زمین و از زمین جستن میکند توی ظرف، خب گفتند طوری نیست، ماء
مستعمل است اما با همین ماء مستعمل گفتند اشکال ندارد.
بالاخره ماء مستعمل میخواهیم، ماء مستعمل برای غسل آیا میشود با آن
غسل کرد یا نه؟ آن روایت میگفت که لا یتوضأ و اشباهه این روایتها میگوید طوری
نیست دیگر خواه ناخواه لایتوضأ را حمل میکنیم بر کراهت.
آن روایت علی بن جعفر میگفت سر را شسته حالا از همان که سر را شسته
دودفعه میخواهد طرف راست را بشوید گفتند طوری نیست، ماءمستعمل استعمال شده برای
غسل همین جا را گفتند طوری نیست ، یا این که کاسه را ریخت به بدنش ریخت توی آبها
دودفعه از همان آبها غسل کرد خب ماء مستعمل است دیگر حالا مستعمل یک معنایش این
است که اول غسل کرد خودش، بعد زنش غسل کرد از این آب یا اول خانم غسل کرد بعد این
غسل کرد خب این یک صورتش است، یک صورتش هم این که آب کم است این سر و گردنش را میشوید
در یک ظرفی دودفعه با همان آب دست راست را میشوید توی ظرفی دودفعه دست چپ را میشوید
توی همان ظرف، خب ماء مستعمل است، دیگر چه فرقی میکند بین این و آن؟ قطراتش همین
است، عرض کردم این روایت علی بن جعفر را متأخرین به آن نمیدانم چرا تمسک نکردهاند؟
و تمسک به آن قطرهها را هم گفتهاند آن جا فرض میکنیم که آن قطرات کم باشد
مستهلک باشد آب مستعمل صدق نکند، ماء مستعمل یا جایز است یا جایز نیست اما حالا ما
هستیم و این روایت ببینید روایت خیلی خوب است انصافاً وان کان الماء فی مکان واحد
و هو قلیل یعنی توی یک طشت است یک صاع آب دارد لایکفیه لغسله فلا علیه ان یغتسل و
یرجع الماء فیه فان ذلک یجزیه، یک دفعه با یک صاع آب غسل میکند آب را از طشت برمیدارد
میریزد روی سرش آن هم میریزد روی زمین، اما یک دفعه یک شیشه آب دارد آن شیشه آب
را مینشیند توی طشت و شیشه آب را به عنوان سر و گردن میریزد روی سر و گردن، آب
میریزد توی طشت، دو دفعه همان را بر میدارد میریزد به عنوان طرف دست راست آبها
میریزد توی طشت، دودفعه همان را برمیدارد به عنوان دست چپ میریزد به بدن گفتند
این یجزیه، گفتند لابأس علیه و یجزیه ذلک، دیگر حالا این ماء مستعمل است و گفتند
جایز است حالا مابگوییم ( نگفتهاند) ما بگوییم آن جا را میگوییم که یک کسی اول
غسل کند سپس دومی غسل کند این نمیشود و اما اگر یک کسی سر و گردنش آب مستعمل شد،
طرف راستش را غسل کند یا طرف راستش هم مستعمل شد طرف چپش را با همان آب مستعمل این
طوری نیست برای این که مثلاً یک نفر است ظاهراً نمیشود گفت اینها را دیگر، اگر
ما باشیم و عرف روایت احمد بن هلال میگوید با آن وضو نگیر غسل هم نکن روایت علی
بن جعفر میگوید طوری نیست دیگر حمل نص بر ظاهر اقتضا میکند که خب معلوم است که
با آب مستعمل انسان هیچ کار نکند خیلی خوب است معلوم است دیگر، یعنی ولو قول مفید
هم نبود قول شیخ طوسی و صدوق هم نبود روایت احمد بن هلال هم نبود خب ما میگفتیم
که مثلاً پیراهنش را شسته البته کف و امثال اینها ندارد پیراهنش عرق داشته شسته
توی طشت حالا با این طشت میخواهد وضو بگیرد خب همه میگویند نکن اما حالا راستی
اگر آب نباشد بخواهد وضو بگیرد شما میگویید تیمم کن؟ روایت احمد بن هلال میگوید
تیمم کن خب مشکل است انسان بگوید، روایت علی بن جعفر میگوید نه طوری نیست بد است
خوب نیست مخصوصاً آن جا که آب داشته باشد، اگر آب نداشته باشد خیال هم نمیکنم
بگوییم خوب نیست، آن جاها را باید بگوییم که آب دارد و الا اگر آب نداشته باشد خیلی جرأت میخواهد انسان
بگوید این تیمم بکند، پیراهنش عرقی بوده توی طشت شست آب ندارد حالا با همین آب وضو
بگیرد با همین آب غسل بکند خب قاعده میگوید جایز است، روایت علی بن جعفر میگوید
جایز است روایت احمد بن هلال میگوید جایز نیست عدم جوازش را به قرینه این نص این
ظهور را حمل میکنیم بر کراهت.
با آب نجس که نمیشود غسل کرد فرض کرده که این بدن پاک است و الا اگر
بدن نجس بود اگر آن جامه نجس بود حالا ممکن بود فقط اگر روی جامه بود بگوییم این
روایت از آن روایاتی است که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود اما غسل در
آن است دیگر غسل را که احدی نگفته با آب نجس میشود غسل کرد. حتماً روایت احمد بن
هلال صورت یقینی را میگوید روایت علی بن جعفر هم صورت یقینی را میگوید.
یک دفعه دیگر روایت احمد بن هلال را بخوانم عن ابی عبدالله علیه
السلام قال الماء الذی یغسل به الثوب او یغسل به الرجل من الجنابه اینها را که
نمیشود بگوییم که شک دارد که وضع آب چه جوری است یا میداند بدن نجس است حالا میخواهد
غسل بکند این که نمیشود مسلم فرض کرده آن جا که این پیراهنش پاک است اما حالا عرق
کرده پیراهنش را اول شست توی این طشت یا این که فرض کرده این پاک است رفت خودش را
تطهیر کرد آمد نشست توی طشت غسل کرد حالا از همان آب زنش میخواهد غسل بکند و الا
اگر فرض کنیم که یغسل به الرجل من الجنابه نجس بوده که این معنا ندارد سئوال بکند
که من با آب نجس غسل کردم حالا با همان آب نجس یک کس دیگر میخواهد غسل کند جایز
است یا جایز نیست؟ مسلم نیست این حرفها دیگر، همین جور که فقهاء هم همین را فهمیدهاند
دیگر، فقهاء هم همین را فهمیدهاند این که این همین طور که عرض کردم خیلی فرض میشود
آن وقتها خیلی فرض بوده دیگر که میرود خودش را تطهیر میکند میآید مینشیند توی
طشت و غسل میکند حالا این آبهای مستعمل پاک است حالا دیگری میشود با آن غسل کرد
یا نه؟ گفتیم قاعده میگوید بله هیچ اشکالی ندارد برای این که آب نه مضاف است نه
نجس است نه وجهی از برای فساد دارد این قاعده میگوید جایز است استصحاب هم دارد
قبلاً با این میشده غسل کنیم الان نمیدانیم میشود یا نه؟ بله، اما روایت احمد
بن هلال گفت نه، گفت لا یجوز ان یتوضأ منه و اشباهه. الا این که من عرض کردم این
روایت معارض دارد معارضش هم خیلی است منجمله از معارضها روایت علی بن جعفر است و
علی بن جعفر این جور بود که وان کان فی مکان واحد و هو قلیل لایکفیه این که این
وضو بگیرد یک شیشه آب است فرمودند فلا علیه ان یغتسل چه جوری یغتسل؟ و یرجع الماء
فیه فان ذلک یجزیه آبها را میریزد روی سر و گردن میریزد توی طشت، سر و گردن غسل
داده شده، دودفعه آبها را میریزد به عنوان دست راست طرف راست را غسل میکند آبها
را ریخته توی طشت، دودفعه همان آبها را برمیدارد میریزد طرف دست چپ را هم غسل
میدهد حضرت فرمودند که فلا علیه اشکالی ندارد فلا علیه ان یغتسل واوش حالیه است
در حالی که یرجع الماء در همان ظرف در همان مکان واحد فان ذلک یجزیه.
فتلخص مما ذکرناه این که حرف مرحوم شیخ طوسی و شیخ مفید و مرحوم صدوق
را نمیشود قبول کنیم و شاید هم اینها معمولاً دیدهایم که احتیاط میکنند به این
صورت در میآید و گفتم احتیاطش هم خیلی خوب است عرف هم میپسندد اشکال هم ندارد
اما اگر راستی جداً بخواهیم بگوییم جایز نیست حتی کار برسد به آن جا که بگوییم آبها
را بریز و تیمم کن این خیلی جرأت میخواهددیگر اینها همه راجع به آب قلیل بود.
اما آب کر دیگر مسلم این حرفها نیست مثل خزینههای زمان گذشته یا
استخرهای زمان ما حالا در این خزینهها روزی صد نفر غسل میکردند خب ماء مستعمل
میشد دیگر همان اولی که غسل میکرد هم بدنش نجس بود اگر هم آدم بود و مواظبت بود
بدنش طاهر بود اما بالاخره غسل میکرد توی این آب آب میشد مستعمل، دومی و سومی و
دهمی بالاخره از این آب غسل میکردند لذا سیره هست سیره بوده و کسی هم شبهه نکرده
که این حرفهایی که زدیم و روایت احمد بن هلال و امثال اینها مربوط به آب قلیل است
و اما اگر قلیل نباشد دیگر با آب مستعمل وضو گرفتن و غسل کردن اشکال ندارد.
الا این که علاوه بر این که سیره در مسئله هست کسی هم اشکال نکرده ولی
روایت هم داریم روایات هم داریم یکی از آن روایتها را بخوانم.
روایت 12 از باب9 از ابواب ماء مطلق روایت خیلی هست حالا منجمله
صحیحه صفوان است سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الحیاض بین مکه الی مدینه این
معلوم میشود که چون که بی آبی بوده یک حوضهایی بین مکه و مدینه درست کرده بودند
چنانچه یک چاههایی در راه آن وقتها میکندند دیگر، حالا مسجد درست میکنند نماز
خانه درست میکنند دست شویی درست میکنند آن وقتها هم همین جورها بوده مثل این که
یک حوضهایی در آن جا کنده میشده چنانچه توی راه آبهایی جمع میشده کنار جاده، آبهای فراوان بعضی اوقات هم آب این
جوری بوده که باید از این طرف آب به آن طرف آب یا با الاغ یا با پا از آن طرف
یباید این طرف حالا این حیاض ظاهراً همه اینها را میگیرد یعنی هم حوض خدا را هم
حوض مصنوعی را، عن الحیاض بین مکه الی مدینه تردها السباع و تلغ فیها الکلاب و
تشرب منها الحمیر و یغتسل فیها الجنب و یتوضأ منها، حالا من از این آب وضو بگیرم؟
قال کم قدر الماء؟ قال الی نصف الساق و الی الرکبه گفت کر بوده دیگر آب تا ساق
پایش یا تا زانو، فقال توضأ منه غسل ندارد اما دیگر خب تفاوتی ندارد ماء مستعمل در
حالی که جنب هم در آن غسل کرده فرمودند که چون کر است وضو بگیر دیگر خواه ناخواه
غسل هم بکن یعنی تو هم مثل آنها که استعمال کردند تو هم استعمال بکن حالا ماء
مستعملی است که هم مثلاًسگ خورده از آن آب اما چون کر است نجس نمیشود هم مستعمل
است حیوانها خوردهاند اما چون کر است مضاف نمیشود حالا از این آب مستعمل برای
همه چیز حضرت فرمودند که مانعی ندارد آب کر لاینجسه شیی حالا که لاینجسه شیی میتوانی هم تطهیر بکنی هم میتوانی وضو بگیری
هم میتوانی غسل بکنی، فتلخص این که اگر هم کسی بگوید مثل مرحوم شیخین مثل مرحوم
صدوق اگر هم بگویند مربوط به آب قلیل است و اما آب کر را دیگر احدی نگفته است.
(این برای کلب و اینهاست دیگر برای این که خیلی فرض کرد همهاش که
جنب نبود یکی جنب بود گفت که تردها السباع تلغ فیها الکلاب تشرب منها الحمیر
یغتسل فیها الجنب و یتوضأ منها قال کم قدر الماء؟ قال الی نصف الساق و الی الرکبه
گفت کر است حضرت فرمودند که اشکال ندارد توضأ منه)
حالا بحث ما راجع به آن جملهاش است که یغتسل فیها الجنب آب مستعمل
بوده حضرت فرمودند طوری نیست چون کر است طوری نیست پس علاوه براین که سیره هست
روایات فراوانی هم هست منجمله این روایت.
وصلی الله علی محمد و آل محمد