اعوذ بالله من
الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقده
من لسانی یفقهوا قولی.
در این قانون تسامح در ادله سنن ولو اقوالی در مساله هست و بعد
اقوالش را متعرض میشوم اما آن که عمده است و از روایات من بلغ استفاده کردند
قدماء و متأخرین هستند.
مشهور در میان قدماء گفتند که روایات من بلغ استحباب درست میکند و
گفتند اگر روایتی ضعیف السند باشد و همین مقدار که بشود به اهل بیت علیهم السلام
نسبت داد این روایت ضعیف مستحب درست میکند این آقا میتواند در رساله بنویسد
مستحب است که این دعا را بخوانید مستحب است بین نماز مغرب و عشا غفیله بخوانید اما
متأخرین آن هم مشهور مشهور در میان متأخرین گفتند که نه، در رساله اگر بخواهد
بنویسد همان طور که معمولا الان در رسالهها نوشته شده بنویسد که رجائا به قصد
ورود نه، به قصد رجا و این یک مساله فوق العاده مهمی است که در رسالهها آمده و
گاهی میگویند به قصد ورود گاهی میگویند به قصد رجا این از همین جاها سرچشمه
گرفته.
لذا قدماء تمسک کردند به این روایات من بلغ و آن جاها که متأخرین
میگویند به قصد رجا میگویند نه، بگو به قصد ورود مشروع. اما متأخرین چه میگویند؟
میگویند نه، روایت ضعیف نمیتواند برای ما استحباب درست بکند وقتی نتوانست خوب
عنوان رجا روایات هم پیش از این دلالت ندارد برای این که در روایات هم آمده رجائا
لذلک الثواب.
آن کسانی که گفتند به قصد ورود تمسک کردند به آن 2 روایتی که دیروز
خواندیم که باز هم توی همین باب 18 روایت مطلقه داریم. و آنها که گفتند نه باید
به قصد رجا تمسک کردند باز به بعضی از همین روایتها که در روایت میگوید به قصد
رجا.
روایتی که دیروزخواندیم روایت 1 و 3 بود گفتم ولو از نظر سندی
ظاهراً یک روایت است اما یک این روایت 3 گفتم که رساتر است من بلغه عن النبی شیءٌ
من الثواب فعلمه کان اجر ذلک له و ان کان رسول الله (ص) لم یقله. این و ان کان
رسول الله لم یقله، این دو تا معنی دارد یکی این که آن خبر ضعیف مطابق با واقع
نبوده یک معنی اش هم این که حالا که این خبر ضعیف است به حسب ظاهر لم یقل به رسول
الله وقتی ما میتوانیم بگوئیم رسول الله گفته که بدانیم روایت معتبر است لذا و ان
لم یقله به رسول الله یعنی ولو روایت ضعیف السند باشد ولو این که مطابق با واقع
نباشد این روایت 3.
روایت 4: و عن ابیه احمد ابن نزع عن محمد بن مروان عن ابی عبدالله
(ع) روایت صحیح السند است سندش هم خیلی عالی است.
قال: من بلغه عن النبی شیءٌ من الثواب فعفل ذلک طلب قول النبی (ص)
کان له ذلک الثواب و ان کان النبی لم یقله.
با روایت 3 تفاوتش همین است که آن طلب قول النبی التماسا ذلک
الثواب ندارد این طلب قول النبی یعنی التماسا لذلک الثواب رجائا لذلک الثواب آن
روایت 3 ندارد آن بود من بلغه عن النبی شیء من الثواب فعمله این روایت 4 میگوید
که من بلغه عن النبی شیءٌ من الثواب فعفل ذلک طلب ذلک الثواب، طلب قول النبی. یعنی
میآورد بعنوان رجاء نه بعنوان ورود گفتند که خیلی خوب ثواب میبرد به خاطر این که
انقیاد است و همین اندازه که احتمال میدهیم قول پیغمبر اکرم باشد کفایت میکند
اما بخواهیم بگوئیم که حالا بیاورد به قصد ورود آن روایت 3 میگفت میشود این
روایت میگوید نمیشود.
دیروز عرض میکردم که مثل مرحوم آخوند در کفایه که تابع قدماء است
ایشان میفرمایند که این دو تا مثبتین است منافات با هم دارند بنابراین او یک دفعه
میآورد به قصد ورود گاهی هم میآورد به قصد رجا صد نود مردم نماز میخوانند به
قصد رجا طلبا این که جهنم نرود طلبا این که به بهشت بروند بسیاری از مستحبات که
صحیح السند است مردم میآورند بعنوان رجاء بعنوان طلب قول النبی، التماسا لذلک
الثواب امام صادق فرمودند: تسبیح حضرت زهرا (سلام الله علیها) ثوابش بیش از 1000
رکعت است ترغیب، تحریص اینها هم میآورند به این عنوان اینها که با هم منافات
ندارد اگر منافات داشت یکی میگفت به قصد ورود آن میگفت نه به قصد ورود آن وقت
منافات پیدا میکرد اما یکی بگوید به قصد ورود دیگری بگوید به قصد رجا با هم
منافات ندارد.
گفتم 5-4 تا قول در مساله هست بعد درباره اینها صحبت میکنم حالا
فعلا این که صحبت مان است اینست که قدماء مشهور که حتی میشود شهرتش را هم
باندازیم بگوئیم قدماء چنین گفتند متأخرین چنین گفتند مشهور گفتند روایات من بلغ
برای ما استحباب درست میکند که حتی مثلاً مثل مرحوم نائینی گفتند که روایات من
بلغ سند درست میکند حالا آنها نمیگویند سند مساله اصولیش نمیکنند مساله فقهی
میکنند لذا قدماء گفتند من از این روایت 3 میفهمم مه اگر یک روایت ضعیفی بگوید
که این کار را بکن آن هم این کار را انجام بدهد درست انجام داده برای این که
روایات من بلغ میگوید که همین ولو روایت ضعیف است چون مربوط به مستحبات است تسامح
در ادله سنن پیش میآید یعنی تسامح در مستحبات.
حالا آیا وجوب را هم میگیرد یا نه؟ آیا مکروه و حرام را هم میگیرد
یا نه؟ آنها بحث بعدی است قدماء نگفتند خوب این قدما.
متاخرین تقریبا همه جوری که شهرتش را انداخته اند گفتند متأخرین
اینجور گفتند آنها گفتند نه به قصد ورود نمیشود. چرا؟ برای این که این روایت 4 میگوید
که باید طلب قول النبی را بیاورد با آن روایت 7 میگوید که باید التماس ذلک الثواب
را بیاوردای به قصد رجاء.
پس بخواهد به قصد ورود در رساله بنویسد که مستحب است نمیتواند
بنویسد همینجور که حالا معمولا در رسالهها نمیگویند به قصد ورود میگوید به قصد
رجا اگر روایت ضعیف السند باشد میگویند به قصد رجا لذا محشین بر عروه معمولا وقتی
که مرحوم صاحب عروه 8- 10 تا مستحب درست میکند محشین میگویند بله حرفها خوب است
اما به قصد رجا مرحوم سید استحباب درست میکند مرحوم آخوند در کفایه استحباب درست
میکند اما مشهور در میان متأخرین میگویند استحباب نه ورود نه رجا.
مرحوم آخوند در کفایه و خیلیها گفتند چرا؟ قول قدماء درست است نه
قول متأخرین برای این که منافات ندارد بتواند هم به قصد ورود بیاورد هم به قصد رجا
گاهی به قصد ورود گاهی به قصد رجا نه در همان وقت هم نماز مستحبی بخواند برای بهشت
مثل این که نماز شب بخواند برای حور العین. خوب این هم قصد رجا است هم قصد ورود.
منافاتی با هم ندارند وقتی منافات با هم نداشت -روایت 3 با روایت 4 اصلاً با هم
منافات ندارند- مثبتین اند به قول ایشان مفهوم گیری که نمیخواهید بکنید وقتی
مثبتین شد هم میتواند به قصد ثواب بیاورد هم به قصد رجا.
لذا قدماء که گفتند مثلاً اقبال مرحوم شیخ طوسی همه اش درست است از
این باب است یا مثلاً حضرت امام که میفرمایند مفاتیح محدث قمی کارخانه آدم سازی
است و تالی تلو قرآن، عترت، همین طور که باید انس با قرآن داشته باشیم انس با
مفاتیح داشته باشیم خوب همین است میگویند که مفاتیح محدث قمی.
دیروز ایشان اشکال میکرد بعد صحبت بکنیم اگر توی مفاتیح چیزهایی
باشد که نباید باشد همین جور هم هست مرحوم محدث قمی و همچنین حالا مثل زاد المعاد
علامه مجلسی چیزهایی هست که خلاف عقل است خلاف عرف است موجب تجری است مثلاً ببینید
خودم مرحوم محدث قمی در زیارت وارث حسابی زیارت وارث را میکوبد چه کوبیدنی نسبت
خرافت به آن افرادی که این کار را کردند دعای حبی را میکوبد دعای خوبی است اما
ثوابهای عجیبی برایش بار کردند ثواب شهید اگر 60 سال تارک الصلاه باشد باز هم بهشت
میرود و مرحوم محقق قمی حسابی خرابش میکند اما متاسفانه هم آن جا - هم توی حاشیه
هم توی متن- نظیر دعای حبی را خود ایشان میآورد با آن ثوابها، خوب اینها مراد ما
نیست اما مراد ما اینست دعاهای مرسل دعاهای ضعیف السند اینها در حکم مسند است
قدماء گفتند به آن هم عمل کردند و کتاب های دعا را از همین باب میدانند چنانچه
مقاتل را هم از همین باب میدانند لذا شما مقتل صحیح که ندارید اما ابی مخنف این
خبرنگار بنی امیه بود دیگر میگویند صحیح ترین مقاتل ابی مخنف است اما همین محتمل
را شما میگوئید که طوری نیست و میشود نقل کنیم قدماء میگویند بله متأخرین میگویند
نه ولو حالا میخواهی نقل بکنی بگو بنا به آن چه گفته شده «علی ما روی» اما جزما
بخواهی متأخرین میگویند نه قدماء میگویند بله حالا نمیدانم چرا مرحوم آقای
بجنوردی تا آخر کار مقاتل را یک کاسه میگوید اینها از بحث ما بیرون است اینها
هیچ اینها که نمیشود در حالیکه اگر نشود میمانیم دیگر خدا رحمت کند آیت الله
العظمی آقا سید محمدباقر درچهای را این خیلی جسور بوده من خیلی موافق نیستم پای
منبر میرسد منبری که منبر میرفته اگر خلاف سلیقه ایشان بوده داد میزده یک مرجع
تقلید این بیچاره بدبخت را خرابش میکرده، لذا خانه خودش روضه بود روضه خوانها با
هم تبانی کردند گفتند متن مقاتل را باید بگوئید هیچ چیز دیگر نگوئید متن مقاتل از
روی ارشاد مفید اولی رفت گفت خوب هیچ کس گریه نکرد زنها نشسته بودند مردها نشسته
بودند دومی سومی یک دفعه مرحوم آقا سید محمدباقر لج کرد داد زد وسط منبر گفت یک
قدری از این زهرماریها خلطش کن برای این که مردم گریه کنند تا این زهرماریها را
خلطش نکنیم که نمیتوانیم از مردم گریه بگیریم.
بنابراین خوب مسلم اگر بگوئیم این قانون تسامح در ادله سنن چه
استحبابش را بگوئیم چه رجا خوب میتوانیم بگوئیم علی ما روی، میتوانیم راستی نسبت
جزمی بدهیم به این که اسب بی صاحب آمد پشت خیام حرم و بردشان آن جا وشمر روی سینه
بود و بالاخره این روضهای که خیلی سوزناک است و همه میخوانند و خوب هم میگیرد
با یک علی ما روی یا این که نه قدماء میگویند جزما همین مقدار که توی مقتل ابی
مخنف نوشته کفایت میکند.
آن که میگوید که عمله باید چیزی در کار باشد آن وقت آن نمیتواند
بنابر قول متأخرین رجا کار میکند حالا رجا که کار کرد یک دفعه تمسک به روایت میکنند
که بعد صحبت میکنم یک دفعه اصلاً تمسک به روایت هم نمیکند و میگوید که محتمل
الخیر را بعنوان رجا میشود آورد اصلاً کاری به روایت من بلغ هم ندارد حالا آن
حرفهای دیگرش را بعد درباره اش صحبت میکنیم خلطش نکنید حالا آن که الان میخواهیم
اینست که قدماء تسمک کردند به این روایت یک وسه گفتند استحباب درست میشود متأخرین
تمسک کردند به این روایت چهار و هفت و گفتند استحباب درست نمیشود.
مرحوم آخوند در کفایه ایراد میکند به متأخرین که اقا چرا استحباب
درست نشود؟ برای این که نمیخواهم حمل مطلق بر قید بکنم اگر میخواستم حمل مطلق بر
قید بکنم شما بفرمائید که استحباب نه و رجا بله و آن روایت هم که مطلق رجا لذلک
الثواب قید آن میشود آن هم قید دار میشود پس همه روایتها قیددار میشود مرحوم
آخوند میگویند که چرا حمل مطلق بر مقید کنم؟ چرا عمل عام بر خاص بکنم؟ مثبتین است
با هم منافات ندارد و حق هم با مرحوم آخوند و دیگران است که قدماء هم فهمیدند دیگر
قدماء میدانند این روایتها در مرعا و منظرشان بوده عام و خاص را شیخ طوسی یادمان
داده.
و گفتند حمل مطلق بر مقید نه، بلکه میتواند در رساله بنویسد مستحب
است همین مقدار که روایتی باشد یا حتی اجماع باشد شهرتی باشد و شهرت در میان مردم
- که بعد صحبت میکنیم- حتی شهرت در میان عوام باشد اگر خرافت نباشد و بشود نسبت
به اهل بیت داد، بعنوان رجاء میآورد مطلب صاف میشود قدماء میگویند نه بعنوان
استحباب بیاور برای این که این روایات من بلغ میگوید بعنوان استحباب بیاور با آن
روایت هم منافات ندارد حق هم با قدماء است این روایت چهار بود خواندیم
روایت 6 مثل روایت 1 و 3 است:
محمد ابن یعقوب عن علی ابن ابراهیم عن ابیه عن ابن ابی عمیر عن
هشام ابن سالم، عن ابی عبدالله (ع) همان روایت است سندها با هم فرق میکند همه اش
هشام ابن سالم است. لذا گاهی از هشام ابن سالم آن علی ابن حکم نقل کرده گاهی ابن
ابی عمیر نقل کرده گاهی آن روایت اول را کسی دیگر نقل کرده اما بالاخره هشام ابن
سالم 3 مرتبه از امام صادق شنیده برای این گفته برای آن گفته برای آن (یکی) هم
گفته 3 روایت شده که در حقیقت یک روایت است:
من سمع شیءً میالثواب علی شیءٍ فصینعه کان له و ان لم یکن علی
مابلغه عین همان روایت 3 و روایت 1.
روایت 7 مثل آن روایت 4 است بهتر هم هست:
و عن محمد ابن یحیی عن محمد ابن الحسین عن محمد ابن سنان عن عمران
زعفرانی عن محمد ابن مروان. آن روایت 4 هم مال محمد ابن مروان بود لذا در حقیقت ما
9 تا روایت نداریم ما 2 تا روایت راجع به قانون من بلغ داریم یکی از هشام ابن سالم
است یکی از محمد ابن عمران هر دو روایت صحیح السند اند الا این که این 2 تا روایت
را راویان 9 تا روایتش کردند به خاطر این که از هشام ابن سالم 4 تا نقل کردند از
محمد ابن مروان هم 4- 3 تا نقل کردند شده 9 تا روایت:
قال سمعت ابا جعفر (ع) یقول من بلغه ثواب من الله علی عمل فعمل ذلک
العمل التماس ذلک الثواب اوتی و ان لم یکن الحدیث کما بلغه، اما التماسا لذلک
الثواب آن هم میگفت که تفعل ذلک طلب قول النبی.
عرض کردم 9 تا روایت است اما واقعا 2 تا روایت است و این 2 تا
روایت یکی التماس ذلک الثواب ندارد میگوید هر کس از پیغمبر اکرم چیز ضعیفی شنید و
طبق آن عمل کرد خدا به او ثواب میدهد خوب وقتی مستحب باشد ثواب میدهد و الا
مستحب نباشد که ثواب نمیدهد اما آن روایت محمد ابن مروان میگوید نه مستحب نیست
بعنوان رجا باید بیاوری بیاور ولی بعنوان رجا.
مرحوم آخوند هم جمع میکنند بین هر دو میگویند که حرف قدماء درست
است میتوانیم که استحباب درست بکنیم در وقتی که استحباب درست شد بعنوان رجا هم میتواند
بیاورد.
تا اینجا بین قدماء و متأخرین مساله آن شد جمعش هم آن که مرحوم
آخوند در کفایه فرمودند مرحوم سید در درس و در عروه عملا فرمودند و بسیاری محققین
و بزرگان از متأخرین بسیاری از بزرگان نسبت به میرزای شیرازی بزرگ میرزای شیرازی
کوچک مرحوم آقا سید محمد فشارکی و امثال اینها منجمله مرحوم آخوند.
اما خوب بله متأخرین هم زیاد مخصوصا در رساله های عملیه توی حواشی
بر عروه معمولا برای این که خودشان را راحت کنند و توی دردسر نیفتند گفتند آقا
بعنوان رجا بیاور دیگر قضیه تمام شود، این قدر ان قلت، قلت ندارد مستحب باشد
بعنوان رجا میتوانی بیاوری مستحب هم نباشد بعنوان رجا میتوانی بیاوری، پس بعنان
رجا بیاور مطلب تمام است. بعبارت دیگر یک احتیاطی کردند اما این محققین گفتند نه
احتیاط چرا؟ خوب روایت داریم که استحباب درست میشود تو هم رساله بنویس به قصد
ورود.
این تا اینجا لذا آن روایت استحباب درست میکند حالا 4-3 تا قول
درمساله هست که این 4-3 تا قول را هم باید رویشان بحث بکنیم این فرمایش آقای
بجنوردی را جمع کرد تشکر میکنیم از ایشان اینها را مطالعه کنید تا فردا یک مقدار
درباره اش حرف بزنیم.
و صلی الله علی محمّد و آل
محمّد.