عنوان: ذکر مسائل وشرایط باب رضاع
شرح:

 اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مسأله قبلی – چون مسأله روز است - اجازه بدهید مقداری صحبت کنم ولو اینکه برای خیلی از شما تکرار باشد اما مسأله روز است ، مبتلا به است ، روی مسأله صحبت نشده لذا اگر تکرار هم باشد ، از تکرارش خسته نشوید .

حرف این بود که گفتند باید این شیری که می دهد ازشوهر باشد و روایتی هم آوردند که این روایت را هم سابقاً خواندیم ، روایت صحیح السند است ، روایت از عبدالله ابن سنان است ؛ سألت ابا عبدالله (ع) عن لبن الفحل ، فحل یعنی شوهر ، از شیر شوهر سوال کردم ، قال هو ما ارضعت امرئتک من لبنک فرمود که فحل اینست که زن تو از شیر تو بچه را شیر بدهد گفتند این روایت می گوید که باید شیر از شوهر باشد لذا اگر از شوهر نباشد این شیر را ولو یکسال یا 2 سال هم بخورد این محرم نمی شود .

    ما یک ایراد داشتیم و آن اینکه این سوال از لبن فحل کرده برای چه سوال کرده ؟ نمی دانیم . برای اینکه از لبن فحل و در جواب اینکه ما ارضعت امرئتک من لبنک زن تو از شیر تو به بچه ای شیر بدهد .

    خوب گفت فحل کیست ؟ فحل چیست ؟ امام (ع) فحل را برایش معنا کرد اما حالا اگر زنی شیر داد نه از شیر شوهرش مثل همین مثال ما که آنوقت هم نظیرش بوده که روایت داریم دختر به حمام رفت و نشست اتفاقاً آبستن شد بعد بالاخره مولا امیرالمومنین مسأله را حل کرد که نطفه ای در حمام بوده ، منی روی زمین ریخته بوده و زن روی زمین نشسته که رحمش (این نطفه را ) جذب کرده واین زن آبستن شده حالا این بچه بدنیا آمد ، بچه مال اوست ، بچه شبهه است ، بچه بی پدر که معلوم نیست پدرش کیست ؟ ولی مادرش معلوم است که کیست و حرام زاده هم نیست بلکه بچه شبهه است اما اینجا مرادمان است که این زن شیر دارد از بچه اش اما لبن فحل نیست ، اصلاً شوهر ندارد تا لبن الفحل باشد حالا یک بچه را هم شیر داده آیا به این بچه که شیر می دهد به او محرم است یا نه ، آقایان باید بگویند نه چرا ؟ می گوید لبن الفحل نیست یا مثالی که الان مشهور اینست که رحم اجاره ای  ، اوول و اسپرم از غریبه ، از زن و شوهری که بچه دار نمی شوند را بگیرند این نطفه را در رحم زنی تزریق می کنند ، این نطفه ، در رحم آن زنی که بچه دار نمی شد ، در رحم این زن (اجاره ای ) اتفاقاً بچه می شود ، همان قضیه امیرالمومنین (ع) است دیگر فرقی نمی کند حالا این رحم اجاره ای بچه تحویل داد این بچه مال کیست ؟ مال عوول و اسپرم ، مال نطفه زن و مرد هر کسی باشد یعنی بچه مال این رحم اجاره ای نیست و بچه به او نامحرم است حالا این زن شیرده شد و شیر داد حالا مادرش می شود یا نه ؟ گفت شیر شوهر چیست ؟ سألت ابا عبدالله عن لبن الفحل شاید مثلاً روایات دیگری بوده که به دست ما نرسیده ، دست عبدالله ابن سنان بوده یا با هم مباحثه می کردند و امام صادق در مدینه بودند قطع نظر از اینکه حوزه مرکزی در مدینه بود حوزه های فراوان هم در مثل کوفه و مثل حله و شام بود و شیعیان حوزه داشتند و در آنجا با هم مباحثه می کردند حالا عبدالله ابن سنان برایش مشکل شده که لبن الفحل (چیست) و پرسید ، آقا فرمودند ما ارضعت امرئتک من لبنک که آقایان می خواهند استفاده کنند و می گویند لبنک ، امرئتک پس باید زن شوهر دار این شیر را بدهد و گرنه اگر بی شوهر شد ، این شیر او محرمیت نمی آورد . مرادم اینست که الان روی قول مشهور این طور می شود که آن زنی که نطفه را در حمام جذب کرده و روایت داشتیم این (زن) بچه دار می شود ، بچه مال خودش است و شیر به این بچه می دهد ، عوول هم مال این زن بوده نطفه مرد را جذب کرده لذا بچه اش است شیر می دهد ، شیر هم ندهد محرمش است اما حالا بچه دیگری را شیر داد حالا این بچه محرم است یا نه ؟ فقهاء می گویند نه چرا نه ؟ می گویند برای اینکه لبن الفحل نیست و این شوهر نکرده و باید شوهر بکند تا امرئتک و لبنک صادق باشد تا آن وقت محرمیت بیاورد یا روی عرض ما این رحم اجاره ای اگر اسپرم مال خودش است خوب این بچه محرم به این زن است اما محرم به شوهرش هم هست برای اینکه ربیبه است ولو اینکه عوول هم مال این مرد نیست ،محرم به آن مرد است برای اینکه ربیبه اش می شود ، ربیبه مدخول بهای مادرش است و هم قبلش مدخول بها است ، هم بعدش حالا در رحم اجاره ای فرض کنید که عوول و اسپرم هر دو مال غریبه ها باشند ، یک زن و شوهر که بچه دار نمی شوند از خواهرشان یا از مادرشان خواهش کردند زنی آمده بود پیش من و مثل باران گریه می کرد چه بکنم که نطفه پسرم در شکمم است ؟ اینها بد اخلاقی کردند ، نطفه غریبه یا نطفه خودی مثل پسرش یا پدرش را ، ولی علی کل حال اشکال ندارد . حالا این بچه در شکم این مادر بزرگ شد و بدنیا آمد این بچه نا محرم به این زن است برای اینکه نه مادر بچه است و نه فرزند شوهرش است تا بگوئیم محرمش است حالا این (زن) شیر دارد و به این بچه شیر می دهد خوب فقها می گویند این محرم نمی شود چون لبن الفحل نیست ، تمسکشان هم به این روایت است ما چه می گوئیم ؟ ما می گوئیم نه ، محرم می شود . چرا ؟ برای اینکه این روایت اصلاً دلالت بر این حرفها ندارد این روایت نظیر همان روایت است که اگر کسی (بدون دلیل) شیردار شد ، که روایتش را هم در سابق خواندیم که روایت این طور بود ؛

    عن امرئه درت لبنها من غیر ولادت فارضعت . بعضی هستند حتی سوال هم کردند که این خانم دختر هم هست اما بچه با پستانهایش بازی می کند و کم کم این دختر خانم شیر پیدا می کند حالا این (دختر) شیر حسابی پیدا کرد و به این بچه هم شیر داد آیا محرم می شود یا نه ؟ روایت می گوید نه . روایت این بود که ؛

    عن امرئه درت لبنها من غیر ولادت فارضعت جاریهً ، غلاماً من ذلک اللبن در آن واحد هم یک دختر را شیر داد و هم یک پسر را آیا این هم محرم است یا نه ؟ فرمودند نه . خوب آن غیر از رحم اجاره ای است جایی است که همین طور (بدون حمل) شیر پیدا بکند اما در آن یکی شیر عن ولادتٍ پیدا کرده اما بچه بدون پدر است و ما بخواهیم از این روایتی که خواندم ، روایت عبدالله ابن سنان ؛ « عن لبن الفحل قال هو ما ارضعت امرئتک من لبنک» ما بخواهیم استفاده کنیم که زن باید شوهر دار باشد . یک حرف در اینست که باید عن ولادتٍ باشد خوب اگر از غیر ولادت باشد را نمی گوئیم اما یک دفعه نه ، عن ولادتٍ هست اما شوهر ندارد مثل همین مثالی که در زمان امیرالمومنین بود یا اینکه زن شوهرش مرده در حالی که آبستن است یا مثل حضرت مریم است و بالاخره این شیر می دهد که بگوئیم حضرت مریم اگر شیر داد اگر به عیسی شیر بدهد بچه اش است اما اگر همراه عیسی به کسی شیرداد ، این محرم نیست چرا؟ چون شوهر ندارد . اینها را که نمی شود درستش بکنیم لذا یکدفعه شما از راه اصل جلو می آیید آن حرفی است ، فقها نفرمودند از راه اصل جلو می آیند ، از راه اصل جلو می آئید و هر چه شک بکنید اصاله عدم رضاع (جاری می شود) خیلی خوب است ، این عرض من است . یکدفعه نه می خواهد با قاعده مطلب را درست بکنید که نمی شود برای اینکه حضرت مریم هر کسی را شیر بدهد با حضرت عیسی محرم می شود آن دختر که آبستن شده بود و عن ولادت بوده محرم می شود این رحم اجاره ای اگر شیر پیدا بکنند و شیر بدهند محرم می شوند چرا ؟ لبن عن ولادتٍ ، ما این را می خواهیم و اینهم لبن عن ولادتٍ است بنابراین چیزی که الان مشهور شده که رحم های اجاره ای درست می کنند اولاً رحم اجاره ای درست کردن اشکالی ندارد و فراوان هستند ، زن وشوهر مقدس هستند و نمی خواهند بروند از جای دیگری دختر بگیرند برای اینکه آنها معلوم نیست پدر و مادرشان چه کسانی هستند لذا پیش یکی از خویشان یا یکی از همسایه ها می آید و می گوید وقتی زایمان کردی این دختر ، این بچه را به من بده حالا یا پول می دهد یا مجانی بچه را می گیرد و بچه نامحرم است و می خواهد بچه را محرم بکند ، شیر دارد ، شیرش می دهد چرا نامحرم باشد ؟ ارضعت می خواهید ، ارضعت صادق است  ،عن فحلٍ می خواهید ، دلیل ندارد دلیل همین روایت است  ،که این روایت از باب مثال است  ،مشهور اینست که زن شوهر دارد واز شیر شوهردار شیر می دهد اما غلبه نمی تواند که غیر غلبه را دفع بکند « ما ارضعت » و در اینجا هم ارضعت صادق است . اگر عرض من را بپسندید و بگوئید این روایتی که می گوید ارضعت امرئتک من لبنک اینها خصوصیت ندارد ، اینها مورد است و مورد نمی تواند خصوصیت داشته باشد . از مورد سوال می کند ، حضرت هم از مورد جواب می دهند لذا آنکه می خواهیم ارضعت می خواهیم حالا امرئتک داشته باشد یا نداشته باشد  ،اصلاًشوهر ندارد ، شوهرش مرده است یا مطلقه است ، یا رحم اجاره ای است یا نطفه قهراً در رحم رفته است و امثال اینها . اینهم شرط چهارم .

    شرط پنجم گفتند که این شیر باید از زنده باشد نه از مرده خوب این هم بعضی اوقات اتفاق می افتد ، خوب هم هست ، آنکه خانمی 14-13 مرتبه این را شیر داده و حالا سکته کرده و مرده است و اینها می خواهند محرمیت درست بشود ، در آن (دفعه) پانزدهم پستان (زن) مرده را می گذارند دهان این (بچه) آن را می مکد آیا کافی است یا نه ؟ گفتند نه باید عن حیٍّ باشد ، عن میتٍ نمی شود حالا دلیل چیست ؟ می گویند انصراف روایاتی که        می گوید ارضعت ، قرآن که می گوید ارضعت انصراف به حیً دارند می گوئیم این چه انصرافی است ؟ انصراف غلبه خوب بله به بچه (زن) زنده شیر می دهد نه (زن) مرده ، غلبه . اما آیا ارضعت صادق است یا نه ؟ اختلاف اینست که لغت مورد را نگیرد ، به این می گوئیم انصراف ، آیا این بچه که دارد از شیر این (زن) مرده می مکد رضاع صادق است یا نه ؟ خوب رضاع صادق است انصراف غلبه ای بله اما چرا انصراف حاق لفظ را می گوئید ؟ لذا گفتند انصراف ، انصراف درست نیست و صدق ارضعت در این مورد خاص هست پس باید بگوئید این مرده که دفعه پانزدهم را شیر داد دیگر محرم است . این هم همین طور است ، فاعل می خواهد شیر پستان او فاعل است و مکیدنش مال این بچه است . یا نه زنی در (حالت) کما است و نمرده است یا زنی غافل است یا نه زنی خواب است و بچه می آید و از پستان شیر می خورد او هم خوابش سنگین است بیدار نمی شود ، آیا این را هم ارضعت نمی گیرد؟ آن غفلت و نوم و کما را می گیرد ، (پس) این (حالت مرگ) را هم می گیرد و اگر نمی گیرد هیچ کدام را نمی گیرد . اما راجع به غفلت و نوم و کما که نمی توانیم بگوئیم نمی گیرد این سکته مغزی کرده و او را به مریض خانه بردند بچه را می برند و پستان را می گیرد و می مکد و بچه سیر می شود    10- 8 روز این بچه در حالت کما (ی آن زن ، از او) شیر می خورد حالا بگوئیم ارضعت صادق نیست ، ارضعت صادق است ، خوب صادق است دیگر در حالی که زن هیچ متوجه نیست لذا چه فرقی می کند بین حی کمائی و میت کمائی ؟ و چه فرقی می کند بین نوم و این مردن ؟ النوم اخوا الموت قیاس نیست مصداق درست می کنیم ومی گوئیم این زن که خواب است و هیچ توجه ندارد وخوابش هم سنگین است ، از این خوابها هم خیلی دیدیم خوابش به راستی سنگین است ، طوری که به این زودیها بیدار نمی شود . حتی مسأله اش را گفتند که اگر شخصی با زنی زنا کرد و از اول تا به آخر زن بیدار نشد حالا چه ؟ این زن بچه اش آمد به پستانش افتاد و تا به آخر شیر خورد و او نفهمید بگوئیم محرمیت نمی آورد ؟ نمی شود گفت ، محرمیت می آورد دیگر . لذا آن حیات هیچ دخالت ندارد و این رضاع و ارضعت وامثال اینها هم بر میّت صادق است هم بر نائم ، هم بر متوجه صادق است هم بر غافل . لذا در این شرط هم باید بگوئیم دلیلتان انصراف است ، انصراف ار حاق لفظ می خواهیم . انصراف مصداقی می خواهیم یعنی آن لفظ صادق بر آن نباشد ، آن وقت انصراف می شود . مثال می زنند که بر آب گل ، آب صادق نیست و به آن آب نمی گویند ، بر گلاب (هم ) صادق نیست . بر آب هندوانه ، آب صادق نیست . به اینها می گویند انصراف الماء طهور از آب هندوانه انصراف دارد ، این چه انصرافی است ؟ انصراف از حاق لفظ یعنی آب هندوانه مصداق لفظ ماء نیست هر کجا چنین باشد می گوئیم انصراف است اما درغیراین صورت ، اگر غلبه باشد ، مثل اینکه در اصفهان (مصداق) آب ، آب دریا را نمی گیرد ، خوب این نگرفتن برای چیست؟ برای اینکه اینجا دریا نیست تا آب بر آن صادق باشد یعنی انصراف غلبه ای حجت نیست.

    یک قاعده ای کلی برای اینها که دلیلشان انصراف است ، می گوئیم انصراف غلبه ای است و هیچ کس نمی گوید که آن حجت است ، انصرافی حجت است که آن شامل مصداق نشود ، مثل آب وآب هندوانه والّا در غیر این صورت اگر گلاب بو نداشته باشد ، عرف مردم می گویند آب است دیگر ، یعنی گلاب را با آب 2 چیز می دانند . که ما می گوئیم این شرط هم باز فایده ای ندارد . یک حرف در این است که آیا می تواند شیر بخورد یا نه ؟ که بحث ما نیست ، مسلم جایز است که شیر بخورد برای چه ؟ برای اینکه حرمت ندارد . کسی مرده است و بچه اش را به پستانش می گذارند و بچه از پستان می مکد و سیر می شود اینکه اشکال ندارد ، ایشان مثال می زنند که در جنگها هم چنین بوده حرف در ارضعت و رضاع و محرم شدن است ، که اینها را آقایان می گویند که محرم نمی شود و ما می گوئیم محرم می شود .

     شرط ششم همان است که گفتند بچه قبل از 2 سال باید باشد  اما اگر بچه 2 سال شد ( بعد از آن ) یکسال هم شیر بخورد فایده ای ندارد . این ، مسأله مشکلی است ، 4 فرض هم دارد . معمولاً فرض را (ذکر) نکردند که انشاء الله برای فردا .                             

    و صلی الله علی محمد و آل محمد