اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح
لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ
من لسانی یفقهوا قولی.
شرط دهم درباره رضاع ، گفتند اينكه هر مرتبه
اي كه اين شير مي خورد بايد كامل باشد و اما اگر دم دمي باشد ، و بخواهد با پستان
مادرش بازي كند يك مقدار شير بخورد و رها كند ، دوباره نيم ساعت بعد شير بخورد و
بالاخره ناقص باشد ، گفتند ولو اينكه صد مرتبه هم شير بخورد ، اين محرم نمي شود ،
ولو اينكه نبت لحم و شد عظم و اجراي دم هم بشود در حاليكه ما اصل را شد عظم و نبت
لحم گرفتيم ، گوشت در اثر اين شير روئيده شود ، استخوان در اثر اين شير سفت شود كه
مثلاً اگر همين دم دمي و گاهي و امثال اينهاست و 50-40 مرتبه ، بلكه 20-10 مرتبه
بخورد ، اين هم گوشت روئيده مي شود هم استخوان سفت مي شود اما فقها گفتند نه ، اين
فايده ندارد مثلاً بايد 15 مرتبه شير سير بخورد اگر مثلاً 14 مرتبه شير سير خورد ،
اما بينش يكي ناقص بود ، بايد اين ناقص را تام بكند ، اگر كسي جرأت هم داشته باشد
بگويد از نو . براي اينكه مثل غذاست كه از وسط بخورد مثالش را متعرض نشدند يا
اينكه 15 مرتبه شير مي خورد ، اما در هفتمي يك شير ناقص مي خورد حالا 16 مرتبه شير
بخورد ، با آن يكي كه مي شود ناقص ، 15 مرتبه تام و يكي ناقص ، اين محرم مي شود يا
نه ؟ مسأله را متعرض نشدند . خُب كسي بگويد كه اين مثل آنجاست كه 15 مرتبه شير
بخورد اما وسط 15 بار ، غذا بخورد براي اينكه شما مي خواهيد ناقص را به حساب
نیاوريد ديگر به حساب نمي آيد ، 15 مرتبه شير تام بخورد وسطش خانم ( ديگري ) شيرش
بدهد ، خُب گفتند كه اين مسلم است كه فايده اي ندارد در آن شير ناقص هم هم اينطور بگوئيم
حتي مثلاً اگر شك بكنيم باز بنا به اصاله عدم رضاع بگوئيم اين 15 مرتبه باطل مي
شود .
لذا اينكه شير تام بخورد ، مسأله پيش اصحاب
مسلم است . حالا 2 تا روايت هم داريم ، روايات را هم بخوانيم ببينيم چقدر دلالت
دارند ، روايات باب 4 از ابواب رضاع جلد 14 وسايل :
محمد ابن الحسن باسناده عن محمد ابن احمد ابن
يحيي ، عن احمد ابن محمد عن علي ابن اسماعيل عن ظريف ، عن ثعلبه ، عن ابان ، عن
ابن ابي يعفور ، روايت صحيح السند است ، سألته اما يحرم من الرضاع ، حالا ولو مضمر
است، اما از امام سوال كرده ديگر كه چه رضاعي حرام مي كند ، يا بعبارت ديگر محرم
مي كند ؟ حضرت فرمودند اذا رضع حتي يمتلي بطنه . فان ذلك تنبت اللحم و الدم و ذلك
الذي يحرم . اين اذا رضع را 2 جور مي شود معنا كرد ؛ يك معنا كه قبلاً مذاكره
كرديم ، اينكه يك مرتبه شير دادن موجب محرميت مي شود اما شير تام ، خُب مسلم است
يك مرتبه شير دادن ، ولو شير تام فايده اي ندارد . آن روايت و امثال اينها معارض
اينست . بعدش هم ينبت اللحم و الدم ، اينهم به يك دفعه معنا ندارد . پس چطور معنا
دارد ، اينكه اينطور بگوئيم اذا رضع مكرر اما در هر رضاعي يمتلي بطنه . ظاهراً
بايد روايت را همينطور معنا كنيم يعني در رضاع ملكه اي و مكرري كه ينبت اللحم و
يشد العظم در آن رضاعها ، بايد هر رضاعي ، رضاع تام باشد اگر اينطور معنا بكنيد
روايت براي بحث ما خيلي خوب است و اما اگر اينطور معنا نكنيد و بگوئيد اذا رضع حتي
يمتلي بطنه يعني مي خواهد يكمرتبه شير تام بخورد و شكمش پر شود ، اين محرم مي شود
. هيچ كس نگفته و معارض هم زياد دارد ، آنوقت با آن ينبت اللحم و الدم هم جور در
نمي آيد ، براي اينكه يكمرتبه نه نبت لحم است و نه نبت دم است . پس كي درست مي شود
؟ وقتي كه رضع را ملكه بگيريم اذا رضع يعني بچه شير بخورد ، كه با يكدفعه ارضعنكم
نيست بايد بطور ملكه باشد ، تكرار باشد ، گفتند كه تكرارش هم مثلاً 15 مرتبه كه ما
15 مرتبه را پذيرفتيم آنوقت اينطور مي شود اذا رضع 15 مرتبه و يمتلي بطنه فان ذلك
ينبت اللحم و الدم الذي يحرم . روايت را اينطور كه عرض مي كنم خوب مي شود معنا كرد
.
پس اين روايت مي گويد در هر مرتبه اي بايد
شير تام باشد نه ناقص حالا حتي اگر هم كسي مثل اسكافي يكمرتبه اش را بگويد ، باز
هم اين روايت مي گويد شير ناقص فايدهاي ندارد و بايد تام باشد .
روايت 2 هم همين است ، « و با سناده عن علي
ابن الحسن عن محمد ابن الحسن عن محمد ابن ابي عمير ، عن بعض اصحابنا »
باز روايت مثل اول مضمره است و مضمرش ابن ابي
عمير است و سند اشكال ندارد لذا روايات اول و دوم هر دو معتبرند « رواه عن ابي
عبدالله (ع) قال الرضاع الذي ينبت اللحم و الدم هو الذي يرضع حتي يتضلع و يتملي و ينتهي
نفسه » يعني به اندازه اي شير بخورد كه يتضلع يعني نيمه خواب شود ، يتملي يعني
شكمش پر شود از نفس بيفتد ينتهي نفسه يعني يك شير تام كامل خُب باز همين است ، 15
بار ندارد اگر ما باشيم و روايت ، مي گويد الرضاع الذي ينبت اللحم و الدم 1 بار
اما چون با يك مرتبه ينبت اللحم و الدم نيست
مي گوئيم كه اين رضع حتي يتضلع يعني تكراري كه ما گفتيم عرفي 8-7 مرتبه .
اما از نظر شرع 15 مرتبه شد . لذا كمتر از 15 مرتبه نه و هر دفعه بايد شير تام
باشد لذا اينطور مي شود كه اين دو روايت يك مرتبه را كه نمي تواند بگويد از 2 جهت
؛
يكي يك مرتبه را هيچ كس نگفته است غير از
عامه .
دوم با يك مرتبه ينبت اللحم و يشد العظم نيست
پس بايد تكرار باشد ، تكرارش عرفاً 8-7 مرتبه كفايت مي كند شارع مقدس قبول نكرد
گفت بايد 15 مرتبه باشد . حالا اين 15 مرتبه چطور بايد باشد ، هر دفعه بايد شير
تام باشد ، اينطور كه بخورد تا از نفس بيفتد . البته به قول استاد بزگوار ما آقاي
داماد كه بعضي اوقات مي فرمودند نمي شود در آب بروي ولي پايت تر نشود.
بخواهيم صاف بگوئيم كه 2 تا روايت دلالت دارد
و دلالتش خيلي عالي است ، نمي شود گفت اما با اين تمحل ها كه من كردم ، مثل اينكه
مي شود ، مخصوصاً اينكه ظاهراً اختلاف در مسأله نيست و همه گفتند وقتي محرميت مي
آورد كه اين بچه گرسنه باشد و شير بخورد تا سير شود اما اگر گرسنه نباشد و شير
بخورد يا اينكه شير ناقص بخورد ، اين محرميت نمي آورد ولو مثلاً 20 مرتبه يا 30
مرتبه باشد . با اين اجماع و شهرت مسأله را درستش كنيم اگر هم آنطوري كه من 2 تا
روايت را معنا كردم بپسنديد ،ديگر بهتر مي شود. اينهم فرع دهم .
فرع يازدهم گفتند كه بايد متصل باشد لذا اگر
15 مرتبه زني بچه اي را شير داد اما مادر خود اين بچه هم شبها به اين شير مي دهد ،
گفتند فايده اي ندارد، ولو ناقص شير بدهد يا اين بچه غذا خور است مادرش به او غذا
مي دهد ، شب و صبح هم او را پيش دايه مي برد تا او شيرش بدهد يا اينكه مثلاً 3-2
دايه هستند ، گاهي اين و گاهي آن شير مي دهند ، در شبانه روز 3 زن ( به او) شير مي
دهند ، گفتند فايده اي ندارد ولو اينكه شير سير هم باشد ، حتي مثلاً گوشت هم
روئيده شود ، فرض كنيد يك ماه 3 زن به او شير دادند . از شير اين 3 زن گوشت روئيده
مي شود و استخوان سفت مي شود اما گفتند كه اين بچه به هيچكدام از اين زنها محرم
نيست ، مشكل هم هست ، البته مسأله رضاع تعبد است ديگر .
در اينجا رواياتش خيلي خوب است مثل آن روايات
قبلي نيست كه با طلبگي درستش بكنيم ، اين روايات ، روايات خيلي خوبي است ؛
روايت 1 از باب 2 : محمد ابن الحسن باسناده
عن محمد ابن احمد ابن يحيي عن احمد ابن محمد عن الحسن ابن محبوب عن هشام ابن سالم
عن عمار ابن موسي الساواتي عن جميل ابن صالح عن زياد ابن سوقه . _ روايت لااقل
موثقه است ، اگر نگوئيم صحيحه _ قال : قلت لابي جعفر هل لرضاع حد يوخذ به فقال لا
يحرم الرضاع اقل من يوم و ليله او خمس عشر رضعه ، خوب اين حد را معلوم كرد بعد صفت
آورد فرمود متواليات من امرئه واحده من لبن فحلٍ واحد لم يفصل بينها رضعه امرئه
غيرها فلو ان امرئه ارضعت غلام او جاريه عشر رضعات من لبن فحل واحد و ارضعتها
امرئه اخري من فحل آخر عشر رضعات لم يحرم
نكاح هما . روايت صحيح السند و 2 جا دلالت براي بحث ما دارد يكي فرمود متواليات ،
يكي هم فرمود لا يفصل بينها يعني همانجا هم كه 15 مرتبه فرض كردند ، همان 15 مرتبه
را هم فرمودند كه اگر يك شير بينش فاصله شود نمي شود ، اگر2 نفر شير بدهند گاهي
اين بدهد و گاهي آن بدهد ، چون فاصله بين اين دو شير شده گفتند نمي شود . دلالتش
خيلي خوب است ديگر .
روايت 5 : و عنه عن الحسن ابن بنت الياس عن
عبدالله ابن سنان عن عمر ابن يزيد روايت صحيح السند است ، قال : سألت ابا عبدالله
(ع) عن الغلام يرضع الرضعه و سنتين فقال لا يحرم فعدده عليه حتي اكملت عشر رضعات
فقال اذا كانت متفرقه و لا . اگر فاصله بين اين شير و آن شير شود ، مثال خيلي
روشنش اينست كه اين مادرش كم شير است او را پيش دايه مي برد و شير حسابي به او مي
دهد كه شكمش پر مي شود ، اما شب هم خود مادر شير
مي دهد يا مثلاً از شير مادر كم مي خورد چون مادرش شير ندارد ، اما شير هاي
حسابي را آن (دايه) مي دهد ، گفتند فايده ندارد ؛ اذا كانت متفرقه فلا ، حالا اگر
هم اعمال تقيه هم شده باشد براي اينكه 10 بار را گفتيم فايده اي ندارد، اما امام
(ع) از اينكه بفرمايند 10 بار موجب محرميت است يا نه فرار كردند آنكه گفتند اينست
كه ؛ اذا كانت متفرقه ، ديگر اين محرم نمي شود .
روايت 9 : و باسناده عن محمد ابن احمد ابن
يحيي عن هارون ابن مسلم عن مسعدتبن زياد العبدي عن ابي عبدالله (ع) _ روايت صحيح
السند است _ قال : لا يحرم من الرضاع الاّ ما شد العظم و السنتان و الثلاث حتي بلغ
العشر اذا كن متفرقات فلا باس .
كاري به
مفهومش نداشته باشيد اما منطوق بخوبي دلالت دارد كه اين شيرها نبايد متفرق باشند
بايد متوالي باشند .
(روايت) 14 : محمد ابن
علي ابن الحسين في المقنعه قال : لا يحرم من الرضاع الاّ ما انبت اللحم و شد العظم
قال و سأل الصادق (ع) هل لذلك حد فقال لا يحرم من الرضاع الاّ رضاع يوم و ليله او
خمس عشر رضعه متواليات لا يفصل بينهن . كه ظاهراً اين روايت 14 همان روايت اول است
و عبارات همان است كه از ابي جعفر (ع) سوقه نقل كرده ، ولي ايشان از امام صادق نقل
كردند ، اينهم روايت 14 .
روايت 19 ؛ و عن علي ابن ابراهيم عن ابي ، عن
هارون عن مسعده عن ابي عبدالله (ع) _
روايت لااقل موثقه است _ قال : لا يحرم من الرضاع الا ما شد العظم و انبت اللحم
فاما لرضعه و الرضعتان و الثلاث حتي بلغ عشرا اذا كن متفرقات فلا باس . خُب اينهم
از اين روايت كه دلالتش خيلي خوب است . مفهوم هيچ ، اين روايات كه مشهور مي خواهد
به آنها تمسك كند اينكه 10 تا موجب محرميت است ، ما گفتيم نه ، 3 تا معارض هم داشت
كه در همين باب ظاهراً روايات 3 و 4 و 5 معارض بودند ، گفتند 10 تا حتماً نه ، لذا
مفهومها را كنار بگذاريد منطوق است ، روايت اول كه حسابي دلالت دارد . در اين
روايات هم ، اگر روايات مفهوميش را كنار بگذاريم ، روايات منطوقي مي گويد بايد
متوالي باشد . كه عرف هم نمي پسندد براي اينكه اگر اصل اين باشد كه گوشت روئيده
شود _ كه اصل هم همين بود _ اصل اينست كه استخوان سفت شود ، خُب حالا يك ماه ، 2
ماه ، 2 زن به اين شير بدهد ، خُب مسلم هم گوشت روئيده شده هم استخوان سفت شده و
به هر دوي اينها بايد محرم باشد ، مي گويند به هيچكدام محرم نيست . ديگر يك تعبد
است و عرف را تخطئه كرده ، سابق هم گفتيم كه اصل را قبول داريم ، اصل اينست كه
گوشت روئيده شود اصل اينست كه استخوان سفت شود ، اما شارع مقدس يك اماره برايش
قرار داده و عرف اين اماره را نمي فهمد و آن اينكه بايد 15 مرتبه متواليات باشد يا
اينكه عرف اينرا نمي فهمد براي اينكه اگر مثلاً 10-8 روز كه اين مادر شير ندارد ،
آن زن هم شير ندارد ، اما آن بچه گاهي از اين شير مي خورد ، گاهي از آن و بالاخره
مي سازد . حالا بعضي اوقات هم آن كم شير ، يكدفعه را مي تواند شير بدهد ، حالا
20-10 روز 2 (زن) كم شير به يك بچه شير دادند ، خُب مسلم هم شد عظم مي شود و
استخوان سفت مي شود هم گوشت روئيده مي شود ، اما عرف مي گويد آري رضاع است ، شارع
مقدس مي گويد قبول ندارم . و اين قبول ندارم هم باز بر مي گردد به اين شد العظم كه 10-8 تا
روايت داشتيم كه مي گفتند شد العظم، اصل همين است اما مي گويد اين اماره را قبول
ندارم ، خُب تخطئه كرده است اين خلاصه حرف است . بحث بعديمان گفتند كه بايد از فحل
واحد باشد ، از شوهر واحد نمي شود كه يك زن را فرض كنيم كه 2 شوهر داشته باشد ،
فرضي كه مي شود ، آنست كه مادر اين كه شيرش مال اين پدر اصلي اينست مادر رضاعي اين
كه اينهم شيرش از شوهر خودش است ، كه پدر رضاعي اينست حالا يكسال اين شير بدهد ،
آن هم شير بدهد محرميت نمي آورد . لذا اين در حاليكه محرم اين طرف مي شود ، اما
خواهران اصلي اين بخواهند محرم برادران رضاعيش شوند ، نمي شود . مسأله مهم است و
براي همين گفته شده لذا من فحل واحد اگر بخواهيم كجا پيدا مي شود كه يك زن از 2
فحل بايد اينطور فرض كند .
مسأله مهم است ، اينرا مطالعه كنيد تا فردا
رواياتش را كه از باب 6 است و مشكل هم هست
را هم مطالعه كنيد تا فردا انشاء الله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد