عنوان: بحث آمدن يا نيامدن خيارات در صلح
شرح:

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

دو مسأله در باب صلح مانده است كه انشاءالله امروز مباحثه كنيم و در روز شنبه بحث فوق العاده مفيد و بحث روز قاعده ربا ( راشروع كنيم ) .

    اين قاعده ربا مسأله فوق العاده مهمي است و الآن اقتصاد ما روي ربا مي گردد الّا اينكه با يك كلاه شرعي اين بانكها مثل آب ( خوردن ) ربا مي خورند . آيا اين درست است يا نه ؟ اصلاً بايد درباره مسأله ربا مفصل حرف بزنيم ممكن است از مسأله رضاع هم بيشتر طول بكشد اما مسأله رضاع خيلي از نظر مورد و ابتلاء اهميت نداشت اما اين مسأله ربا فوق العاده هميشه اهميت داشته ، مخصوصاً الآن هم كه مي خواهيم همينطور كه حجاب اسلامي درست كرديم و پدر حجاب را در آورديم ، مي خواهيم بانك اسلامي و ربا اسلامي درست بكنيم و پدر اسلام را در بياوريم لذا بايد   درباره اش بيشتر از يك ماه صحبت كنيم انشاء الله .

    حالا اين 2 مسأله كه راجع به صلح است ؛

    پدر مسأله اول مشهور ميان فقها گفتند كه خيارات در صلح نمي آيد و اگر صلحي را انجام داد ، اين صلح ولو اينكه مورد صلح معيوب بوده ولو اينكه غبن آور بوده خيار فسخ ندارد . اما چيزي كه قابل بحث است اينست كه اصلاً مشهور ميان فقها ، بلكه بايد بگوئيم اجماعي هم هست ، گفتند خيارات مختص به بيع است ، بيعان هستند كه وقتي غبن پيدا كردند مي توانند معامله را بهم بزنند . و اما اين خيارات در اجاره نمي آيد ، در مضاربه نمي آيد ، در همه عقود چه جايز ، چه لازم نمي آيد و خيارات مختص به بيع اند . ما از همان وقتي كه مكاسب مي خوانديم تا الآن روي اين مسأله شبهه داريم كه چرا نمي آيد ؟ چه دليلي بر اينكه خيار عيب بر اجاره نباشد داريم ؟ اگر دليل قانع كنند بياورد ، بسيار خوب . اين 14 خياري كه مرحوم شهيد دوم در شرح لمعه آورده ، اين 14 خيار مختص به بيع است نه ساير عقود لازمه ، مثل اجاره و صلح اما اگر در مسأله دليل نباشد بايد ببينيم عرف چه مي گويد ، خواه ناخواه طبق عرف عمل كنيم براي اينكه ديروز گفتم كه باب معاملات همه امضائي است نه تأسيسي . لذا شارع مقدس اگر تعبدي در باب معاملات بياورد ، آن تعبد جلوي ما را مي گيرد ، اما اگر تعبد نباشد بايد ببينيم عقلا در معاملات چه مي گويند و بايد از عقلا متابعت كنيم چون شارع مقدس با عدم ردعش امضاء كرده است لذا ما مي گوئيم اگر شما خانه اي را با مشخصاتي اجاره كردي به ماهي 100 تومان _ هر چند 100 هزار تومان هم با وضعي كه جلو آمده غلط است بگوئيم حالا به فرض 100 تومان _ بعد كه رفتيد در خانه ديديد نم دارد ، چه كسي مي گويد نمي شود اين معامله را بهم زد ؟ چرا نشود ؟ مي گويد خانه تو معيوب است و من نمي خواهم . پولي كه دادم بده ، آن يك ماهي را هم كه جلو دادم بده ، خداحافظ ، چرا نشود ؟ از آنطرف هم بتواند ارش بگيرد ، بگويد خانه تو نم دارد ، به ماهي 100 تومان كه اجاره دادم نمي ارزد ، بايد 50 تومان ( بدهي ) او هم 50 تومان را قبول مي كند . چه چيزي جلوي اين را مي گيرد ؟ دلال گولش زد ، خانه را به او ماهي 250 هزار تومان داده ، اين به داخل خانه رفت و ديد 100 تومان هم نمي ارزد . مي آيد مي گويد من گول خوردم ، اين خانه ماهي 100 تومان ارزشش است . چه كسي مي گويد خيار غبن ندارد ؟ همه عقلاء مي گويند خيار غبن دارد . مشهور در ميان فقها ، يعني شما آقايان مي گوئيد نه ، خيار غبن يخدور ، اگر هم مي خواهي برو شكايت كن كه دعواي ديگري مي شود و آن دعوا در دادگستري تا بيايد درست شود 4-3 سال طول كشيده ، تو هم 4-3 سال اجاره دادي و در خانه نمناك نشستي ( براي همين ) برو خداحافظ . ما مي گوئيم نه چرا ؟ همينطور كه در بيع هم خيار عيب داريم و خيار غبن ، هم براي بايع و هم براي مشتري در اجاره هم همينطور است . هم خيار غبن است ، هم خيار عيب ، لذا كي گفته نه ؟ يك چيز ديگر ، مسلم پيش اصحاب است كه مي گويند ارش مختص به خيار عيب است ديگر براي مابقي ارش يوخدور _ مكاسب را خوانديد ديگر و خوب در ذهنتان درست كرديد _ مي گويند ارش مختص به خيار عيب است ديگر مابقي يوخدور يا بهم بزن يا هيچ چيز ، همينطور كه در خيار عيب      مي گوئيد ارش هست ، مي آيد پيش آقا مي گويد اين خانه اي كه به من 250 تومان اجاره دادي ، اين 100 تومان است ، مي تواند بگويد من  نمي خواهم ، مي تواند هم بگويد رفتم و اثاثيه ام را پهن كردم ، فسخ هم نمي كنم ، هر چه عقلا مي گويند بايد قبول كني ، از او ارش مي گيرد ، بايد 150 تومان بدهي ، ماهاي ديگر هم 100 تومان بيشتر نمي دهم لذا اين عقلا مي گويند بسيار كار خوبي است هم راجع به عيبش هم راجع به ارشش و عقلا مي گويند ارش مختص به خيار عيب نيست و عقلا مي گويند خيارات مختص به بيع نيست . ما 2 حرف در مقابل مشهور داريم ؛      

    1- هر كجا خيار هست ، ارش هم هست ، همان حرفي كه در خيار عيب مي زنيد و ارش درست مي كنيد ، همان خيار را ما  در خيار غبن و شرط هم درست مي كنيم . در تبعض سفقه هم درست مي كنيم به زور درست مي كنيم ، به گردنش مي گذاريم و مي گوئيم من نمي توانم دوباره از اين خانه بلند شوم و بروم و يك ميليون ضرر بكنم ، نه گولم زدي به 250 تومان ( در حاليكه من ) 100 تومان مي دهم و در ( همين ) خانه هم مي نشينم ، چه اشكالي دارد ؟ لذا تبعض سفقه هم مي گوئيم ، يك جفت كفش خريدم ، يك لنگه را داده ، لنگه ديگر را نمي دهد ، مي گويم من خيار دارم ، يا در باب اجاره _ آنوقت آقايان اندروني و بيروني داشتند _ شما يك اندروني و بيروني را با هم اجاره كردي ، حالا اندروني را مي دهد بيروني را نمي دهد بگوئيم كه آقا تو حق فسخ نداري ، چرا كه خيارات مختص به بيع است ، به تبعض سفقه است ، آنجايي كه دري را خريده باشيد .

    در باب اجاره يك بيروني با يك اندروني يا اينكه يك خانه با يك مغازه ( باهم ) _ مي خواسته مغازه كنارش باشد _ اجاره كرده ، حالا اين ، خانه را اجاره مي دهد مغازه را اجاره نمي دهد . خُب مي آيد مردم را جمع مي كند كه اي مردم من اين خانه را با اين مغازه اجاره كردم كه اين دفترم باشد ، اين دفتر را نمي دهد مردم مي گويند خُب فسخ كن ، نمي گويند معامله باطل است ، نمي گويند هيچ ، مردم مي گويند فسخ كن ، اين آقا مي گويد     نمي توانم فسخ كنم ، زن و بچه ام را در خانه نشاندم ، بخواهم فسخ كنم دردسر مي شود ، آبرو ريزي مي شود ، بايد دكان را بدهد . مي گويد خُب نمي تواند بدهد ، مي گويد نمي تواند بدهد ، مي گويد خيلي خوب ارش مي گيرم . چرا ارش نباشد ؟ دوش به دوش فسخ ، ارش هم باشد ، ارش هم گردن اين آقايي كه مي تواند فسخ كند ارش بگيرد ، همه جا ، و اينكه مختص خيار عيب است ، قبول نداريم و اينكه خيارات مختص به بيع هستند ، اينرا هم قبول نداريم . عقلا مي گويند همه معاملات لازم ، اگر معامله جايز باشد خُب هيچ مي تواني بهم بزني كه آنجا هم ما اشكال داريم كه حالا اشكالش را مي گويم . اگر معامله لازم باشد ، گفتند مثل بيع خيار داريم _ آن 14 خيار _ اما اگر معيوب هم باشد ، مثل باب اجاره ، گفتند خيارات نه . ما عرض مي كنيم گاهي در معاملات جايز هم عقلا مي گويند كه ارش    مي تواني بگيري ، فسخ مي تواني بكني . فسخ نمي تواني بكني ، بايد در ميان عقلا برويم . مثلاً در مضاربه فسخ جايز است هر وقتي بخواهد مي تواند برود بگويد پولم را بده ، خُب اين معامله جايز است ، حالا اسمش را فسخ        مي گذاريد يا نه ، اصلاً معامله جايز است . نه اينكه خياري در كار باشد ، حالا كسي 100 ميليون داده تا شخصي مضاربه كند ، اين آقا هم پولها را در كار ريخته و يك ريال هم در حال حاضر ندارد . حالا اين آقا مي آيد و    مي گويد پشيمان شدم با تو مضاربه كنم ، مي خواهم فسخ كنم ، 100 ميليونم را بده ، آيا مي تواند ؟ اين كه فقها مي گويند آري ما مي گوئيم نه . چرا ؟ براي اينكه عقلا مي گويند اين معامله ولو جايز است اما نمي شود الآن فسخش كرد . صبر كن تا اين پول پيدا كند ، وقتي پول پيدا كرد ، پول تو را هم مي دهد حالا همينجا مي گويد كه اين 100 ميليوني كه به اين دادم ، تا مضاربه كند بنا شده 3/2 من و 3/1    او ، يا 3/2 او و 3/1 من ( بگيريم ) من گول خوردم ، عقلا مي گويند آري گول خوردي مي گويد خُب گول خوردم ( پس ) ارش بده ، ثلث را به نصف برگردان ، عقلا مي گويند . هر چه در باب بيع مي گوئيم در همه معاملات مي گوئيم ، بله اگر كسي مرد باشد بگويد عقلا اصلاً خيار مجلس ندارند ، عقلا خيار حيوان ندارند ، اگر بگويند آنوقت تعبد مي شود . بگوئيد مختص به بيع است و در اجاره نمي آيد و امثال اينها . كه در آنجا هم ما حرف داريم .

    در عقد فضولي معنايش اينست كه اگر خانه شما را من بنام خودم  فروختم ، يا خانه شما را از طرف شما بدون اجازه شما به ديگري فروختم . عقلا چه مي گويند ؟ نمي گويند معامله باطل است ، شارع مقدس هم نمي گويد معامله باطل است و مي گويد اجازه مي خواهد ، اين قبلت را   بگو ، درست در مي آيد ، فاصله بين ايجاب و قبول ( اگر) يكسال هم طول بكشد ، طوري نيست ، خيلي جاها داريم كه بين ايجاب و قبول يكسال فاصله مي شود . قبلت بگو ، ( اين ) بجاي قبلت است كه همان موقع بايد گفته  باشي ، عقلا مي گويند درست است ، شارع مقدس هم مي گويد درست است ، بيع فضولي شرعاً امضاء مي شود و خيلي احتياج به روايت ابي دراع _ آن روايت خيلي مشكل _ نداريم ، عقلا مي گويند امضاء مي شود ، شارع مقدس هم مي گويد امضاء مي شود هم صورت اول ، هم صورت دوم ، يعني آنجا كه براي خودت فروخته باشي ، غصبي . يا آنجا كه براي غير فروخته باشي ، مي گويند قبلت ما لك ، حالا كار مي كند . در باب اجاره هم همين را مي گوئيم ، اجاره فضولي . نه در نكاح فضولي هم فقها گفتند : زنی را براي خودش در حرم امام رضا عقد مي كند بعد مي آيد به اين زن مي گويد خانم من تو را براي خودم در حرم حضرت رضا عقد كردم ، مي خواستم تبرك و تيمم  شود ، تو بگو بله خُب مي گويد بله ، مي شود زنش . فضولي است .

    براي غيرش هم همينطور است ، مي گويد من تو را تبركاً و تيمماً براي پسرم عقد كردم ، كه تقاضا دارم شما بگوئيد بله . اين زن در رودربايستي گير مي كند و مي گويد بله و مي شود عروسش و ما در باب نكاحش بگوئيم تا آنهمه سر و صدا در بيع فضولي ( شود ) مرحوم شيخ در مكاسب اقلاً 100 صفحه حرف هاي خيلي خوب ، حرف هاي بجا كه انسان را به قول مرحوم آقاي اديب خوب مي پزد اما حالا اين 100 صفحه چرا براي بيع فضولي ؟ در اجاره فضولي هم بگو ، چرا براي نكاح فضولي مي گوئي ؟ براي اجاره فضولي هم بگو . خانه غير را اجاره مي دهد ، دلالها از اين كارها خيلي مي كنند . كليدش هم كه پيشش است به او مي دهد و مي گويد    خانه ات را به ماهي 100 تومان اجاره دادم قبول كن ، او هم مي آيد و امضاء مي كند . كجاي اينها اشكال دارد ؟

    اتفاقاً نظام معاملات كه بنايش عرف است ، هيچ وقت بهم نريخته ، همه اين كارها را عرف مي كند ، نظام مالياتي هم اصلاً بهم نمي خورد ، شما آقايان ، مراجع ، فضلا ، طلبه ها مردم را در تنگنا قرار مي دهيد و الّا نظام مالي عقلا ، اقتصاد مالي عقلا روي اينكه بگويند خيارات مختص بيع است مي چرخد ، مي گويند خيارات مال همه معاملات است ، نظام مالي بهم   نمي خورد اگر ما بگوئيم ، عقلا مي گويند هر جا كه خيار عيب است ما بگوئيم ارش است و هر جا كه خياري هست ، ارش هم هست كجا نظام بهم مي خورد ؟ بلكه شما كه آنها را در تنگنا قرار دادي ، عقلا مي گويند آنها را در تنگنا قرار نده . بله اگر دليل داشته باشيد مثل همان كه حضرت امام ( رض ) بعضي اوقات مي فرمودند امام صادق فرموده فضولي موقوف ، چشم . اما امام صادق نفرموده چرا فضولي موقوف ؟ يكدفعه امام صادق فرموده چشم ، اما يكبار نفرموده . شما با يك حرفها مي خواهيد بگوئيد كه همه خيارات مختص به بيع است ، ارش هم هيچ كجا نيست حتي راجع به بيع هم نيست ، فقط راجع به خيار عيب است .

    ما مي گوئيم نه ، همه معاملات حتي در نكاح _ آنجا كه مثال زدم _7 جا را فسخ درست مي كنيد ، اگر بخواهيد حساب سرايت كند ، خيلي جاها سرايت مي كند . البته ما اشكال داريم مي گوئيم كه بجاي خيارات شارع مقدس طلاق را در باب نكاح قرار داده . اين تعبد در باب نكاح است . در مقابل عرف ولي در معاملات بازار باب خيارات در همه جا پيش عقلا هست و حق الفسخ و حق الارش در همه معاملات و خيارات هست . اين دليل ما ، الباب بعرفك .

   آن قضيه سيبويه ، كه در تنگناي عجيبي او را قرار دادند و عربها هم عليه او حرف زدند ، اول همين را مي گفته ، مي گفت الباب بعرفك . بعد گفتند عربها بيايند ، گفتند لفظ را بگو ، نمي توانستند بگويند و همين درست است . ما هم همين را مي گوئيم ، الباب بعرفك ، اين عرف را رد كن تا ما تسليم شما شويم . اما اگر عرف بگويد خيارات در همه معاملات مي آيد ، و دوش به دوش ارش هم در همه خيارات مي آيد ، شما هم دليل براي ردع داشته باشيد ، ملتزم مي شويم همين طور كه در بيع خيار غبن است ، در صلح هم هست . همينطور كه خيار عيب است در صلح هم هست . همين كه ارش در خيار عيب است در صلح هم هست ، اين دليل ما و شما هم دليل نداريد ، اين 3-2 روز مطالعه كنيد و حسابي دليل پيدا كنيد ، انشاء الله بتوانيد شنبه مرا رد كنيد .

    به اميد آنروز انشاء الله

وصلي الله علي محمد و آل محمد