أَعُوذُ بِاللَّهِ
مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ رَبِّ اشْرَحْ
لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا
قَوْلِي.
امروز یک مسئله مشکلی داریم که علما و فقها و مراجع روی آن فتوا
دادند درحالی که روایت صحیحالسند و ظاهرالدلاله دلالت نمیکند بر آنچه آنها فتوا
دادند. لذا مسئله از این نظر مشکل است. فرمودند اگر کسی مُحرم نشد و به مکه آمد،
اگر جاهل باشد، اگر ناسی باشد، میتواند همان جا مُحرم شود و عمره را به جا
بیاورد. اما خوب است که برگردد به میقاتش. مثلاً اگر از مدینه آمده، به مسجد شجره
برگردد و در آنجا مُحرم شود و بیاید و عمرهاش را به جا آورد. و لاأقل بیاید به
خارج از مکه و در آنجا مُحرم شود. و اما اگر عامداً محرم نشد، و آمد و وارد مکه
شد، گفتند این حجش باطل است و نمیتواند برگردد، حال چه میقات خود برگردد و چه به
ادنی الحل برگردد، فایده ندارد و این نمیتواند مکهاش را به جا بیاورد. باید
بگذارد برای سال آینده. یا مثلاً اگر بتواند حج اِفراد به جا آورد، پس حج اِفراد
به جا آورد. تقریباً مسئله را مسئله مسلمی گرفتند.
مسئله اینست که: انّ من
ترک الاحرام من المیقات عامداً لم یصح احرامه، الا ان یرجع و یحرم من المیقات و لا
تعذّر لم یصح اخراجه و حجه فاسد و کذلک عُمرةُ.
و اما اگر معذور باشد، یعنی جاهل یا ناسی باشد، گفتند حج او صحیح
است و اگر میخواهد از ادنی الحل و یا میقاتش و اگرنه از همان جا که توجه کرده و
حج او صحیح است.
حال یک روایت از این روایتها بخوانیم و ببینیم این روایت چقدر
دلالت دارد.
روایت 7 از باب 14 از مواقیت:
صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: من ترک الاحرام حتی دخل
الحرم. فقال: یرجع الی میقات اهل بلده و إن خشي أن یفوته الحج فلیحرم من مکانه فإن استطاع أن یخرج من الحرم فلیخرج ثم لیُحرم.
فقها روایت را حمل کردند بر جاهل و ناسی و گفتند این روایت مربوط
به کسی است که جاهل به حکم یا ناسی به حکم باشد و اما اگر عامداً باشد، عقوبتاً
گفتند نمیتوانی برگردی و باید حجت را برای سال آینده بگذاری. حال حرف در اینست که
در کجای این روایت حلبی آمده ان کان جاهلاً أو ناسیاً. روایت میگوید هرکسی احرامش
را به جا نیاورد، عامداً باشد، جاهلاً باشد یا ناسیاً باشد، در وقتی که به مکه میآید،
مردم او را هو میکنند و یا به او میگویند که تو اگر حاجی هستی باید محرم باشی. این
نیز برمیگردد در میقات خودش و محرم میشود و میآید و عمرهاش را به جا میآورد.
و اگر کسی است که نمیتواند به احرام خودش برگردد و یا به مسجد شجره برگردد، پس از
ادنی الحل محرم میشود و یا اگر نمیتواند از همان جا اگر عمداً بوده و پشیمان شده
و اگر جاهل و ناسی بوده و متوجه شده، پس از همان جا محرم میشود و حج او درست است
و احرام او در خود مکه شده است. حال ما روایت را حمل کنیم به خصوص جاهل و ناسی،
هیچ وجه ندارد.
روایت اینست:
روایت 7 از باب 14 از مواقیت:
صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: من ترک الاحرام حتی دخل
الحرم. فقال: یرجع الی میقات اهل بلده و إن خشي أن یفوته الحج فلیحرم من مکانه فإن استطاع أن یخرج من الحرم فلیخرج ثم لیُحرم.
آقایان گفتند «من ترک الاحرام جاهلاً أو ناسیا حتی دخل الحرم». یک
کلمه جاهلاً أو ناسیاً در اینجا آوردند و گفتند که اگر عامداً باشد، این روایت آن
عامد را نمیگیرد، پس بنابراین نمیتواند از ادنی الحل و از خود مکه محرم شود. اگر
میتواند باید به مسجد شجره برود و اگرنه حج او باطل است. وی ما میگوییم مطلقا
چنین است. یک شخصی لاابالی گری کرده و به مکه آمده و میبیند همه مُحرم هستند و
این نمیتواند به مطاف برود و یا پشیمان شد که چرا من این کار را کردم و عالم به
مسئله بودم و باید محرم شود. این اگر میتواند به میقات خودش میرود و در انجا
محرم میشود و برمیگردد و عمرهاش را به جا میآورد و اگر نتواند در ادنیالحل.
برای اینکه سابقاً خواندیم که اینها حکم وضعی نیست بلکه حکم تکلیفی است و اگر کسی
از مسجد شجره محرم نشد و به جحفه آمد و میتواند از میقات محرم شود. اگر عالم باشد
گناه کرده است و اگر به ادنی الحل آمد و متوجه شد که فایده ندارد و این جنگی که با
خدا میکند نتیجه ندارد، پس از همان جا محرم میشود. بله اگر عامد باشد گناه کرده
برای اینکه باید از شجره محرم میشده و نشده و گناه کرده واما بالاخره ادنی الحل،
میقات است. یکی از ده میقاتی که درست کنیم، ادنی الحل بود. از ادنیالحل محرم میشود.
حال اگر کسی بخواهد بگوید که این اگر نمیتواند به ادنی الحل برود، حجش باطل است
برای اینکه احرامش باید از میقات باشد و این عمداً احرامش از میقات نشده است. اما
راجع به جاهل و راجع به ناسی سابقاً روایت خواندیم و روایتها هر دو صحیح السند بود
و یکی از آن که قید نداشت، قیدش را زدند به جایی که ناسی و جاهل باشد و اگر متوجه
شد، از همان جا محرم شود. لذا اگر یادتان باشد، یک مسئله دیگری داشتیم که اگر کسی
اصلاً محرم نشد تا به خانه آمد و تمام اعمالش را هم به جا آورده و بعد متوجه شد حج
بدون احرام بوده است. روایت داشتیم و آقایان فتوا دادند و رسید به اینجا که احرام
رُکن نیست. اگر عمداً به جا نیاورده، بگوییم حج ندارد و اگر جهلاً یا نسیاناً باشد
و یا معذور باشد، حج او درست است. لذا آقایان در آن روایتها میگویند احرام از
ارکان حج نیست و اما واجب است و اگر به جا نیاورد، گناه میکند. بله اگر عمداً به
جا نیاورد، مثل اینکه حمد و سوره هم رکن نیست اما اگر عمداً در نماز نخواند، نماز
باطل است، در اینجا هم حج باطل است. حال این مسئله ما که آقایان این روایت صحیحه
حلبی را مختص به جاهل و ناسی کردند. اینها از مثبتات است و هیچکدام نمیتواند قید
باشد. مخصوصاً اینکه موضوع روایتها موضوع جهل و نسیان است و اگر نبود باز منافات
نداشت. یک روایت صورت عمدش را بگوید و یک صورت هم صورت جهلش را بگوید و حمل مطلق
بر مقیّد یا حمل عام بر خاص در آنجاست که مثبتین نباشد و یا منفیین نباشد بلکه یکی
مثبت و یکی منفی باشد. آنگاه حمل عام بر خاص میشود و اما اگر مثبتین باشد، اکرم
العلماء، اکرم زیداً. میگویند حمل مطلق برمقیدنیست و معنایش اینست که زید پیش این
فضیلت داشته و گفته اکرم العلماء و بعد هم گفته اکرم زیداً.
روایت اینست:
صحیحه حلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: من ترک الاحرام حتی دخل
الحرم. فقال: یرجع الی میقات اهل بلده و إن خشي أن یفوته الحج فلیحرم من مکانه فإن استطاع أن یخرج من الحرم فلیخرج ثم لیُحرم.
در اینجا ندارد که جاهل یا ناسی است. این فان استطاع مسلّماً
مستحبی است برای اینکه اول فتوا داد و فرمود «فلیحرم من مکانه».
موضوع تهیه میکند یعنی اینکه جاهل است باید اینطور باشد و اما اگر
جاهل نباشد، حجش باطل است. آقایان گفتند این چه تفاوت کرد و چرا حج او باطل است؟!
اینکه میتواند به میقات رود و محرم شود! گفتند عقوبتاً علی جهله. صاحب جواهر این
را فرمودند و این کلمه عقوبتاً علی ترکه در کلمات فقها دیده میشود. ما از کجا
عقوبتاً را درست کنیم و بگوییم این آقا که تخلف کرد و گناه کرد، حال عقوبتش اینست
که نتواند جبران کند. بگویید گناه کرده و اگر توبه نکرده باشد، کتکش را میخورد و
اما اگر جبران کند، یعنی الان به مکه آمده و توبه میکند و میگوید خدایا غلط کردم
و اشتباه کردم و مردم از میقات محرم شدند و من بازی درآوردم و محرم نشدم، خدایا من
جبران میکنم و بعد به مسجد شجره یا دیگر میقاتها میرود و در آنجا محرم میشود و
عمره را به جا میآورد. میخواستید احرامش از میقات باشد و شد و میخواستید طواف و
سعی بین صفا و مروه به جا باشد و شد، حال قبلاً یک گناه کرده و غلط کرده است و اما
اینکه حج او فاسد است و نمیتواند برگردد، ظاهراً وجهی ندارد. یک حرف در اینست که
این گناه کرده اگر عامد باشد و قدری بالاتر بگویید جاهل اگر جاهل مقصر باشد، کتک
دارد. برای اینکه قرآن میگوید در دم مرگ حسابی ملائکه با تازیانهها جاهل مقصر را
قبض روح میکنند و همان جا به او میگویند چرا مسائلت را یاد نگرفتی. عذر میآورد
که جاهل قاصر بودم و به او میگویند دروغ میگویی. (أَ لَمْ تَکُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا)، جاهل مقصر بودی. روی آن جهل تقصیری کتک میخورد مگر اینکه جاهل
قاصر باشد (إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ
مِنَ الرِّجَالِ وَ النِّسَاءِ) که او کتک
ندارد.
حال در مسئله ما این اگر عمداً محرم نشد و به خود مکه آمد. حال
پشیمان شد. یا از کار زشتش پشیمان نشده و اما جبران کرد و به میقات برگشت و محرم
شد و عمره را به جا آورد، پس چرا این عمره باطل است؟!
همینطور که ایشان فرمودند آقایان گاهی میفرمایند در روایتها قید
شده که جاهل أو ناسی و بعضیها هم میفرمایند عقوبتاً لجهله. هردوی اینها درست نیست
و اما اینکه روایتها جاهل و ناسی دارد، از باب مصداق است و مثبتین است و معنایش
این نیست که اگر عامد باشد عمرهاش باطل است. عقوبتاً هم معنایش اینست که این جهل
برای او کتک آورده و اما اگر اعمالش را به جا آورده باشد، برمیگردد به میقات خودش
و محرم میشود و اگر نمیتواند، آن روایاتی که میگویند اگر نمیتوانی، از هرجا که
میتوانی و این روایت صحیحه حلبی میگوید حال که نمیتوانی، پس از هرکجا که میتوانی.
و این را اختصاص دهیم به جاهل و ناسی، ظاهراً وجهی ندارد. اگر امام «سلاماللهعلیه» میخواست عامد
را بیرون کند، میفرمود اگر جاهل و ناسی باشد حج او درست است و اگر عامد باشد حجش
باطل است و چنین روایتی نداریم.
مثلاً این عمداً محرم نشده و به مکه آمده و الان وقت دارد. یک روز
قبل از رفتن به عرفات به میقات میرود و محرم میشود. بعد میآید و عمرهاش را به
جا میآورد و بعد هم در مکه محرم میشود و به عرفات میرود. حتی قدری بالاتر
بگویید در حج هم محرم نشد و به عرفات رفت. در این حال برمیگردد. برای اینکه میتواند
لحظهای از من الزوال الی الغروب را درک کند و این کفایت میکند. ما میخواهیم این
اعمالش را به جا آورد، حال قبلاً گناه کرده باشد یا نکرده باشد و این صحیحه حلبی
همین را میگوید. «من ترک الاحرام حتی دخل الحرم» و شما بگویید این جهلاً ندارد و
عمداً و جهلاً و عذراً و هرچه باشد، بلکه ظهور روایت عامد است. شما در رساله وقتی
بنویسید اگر کسی رکوع را به جا نیاورد، اگر کسی حمد و سوره را به جا نیاورد، نمازش
باطل است. ظاهرش اینست که عامد باشد و بعد میگویید اگر رکن باشد و این جاهل باشد
یا عامد باشد نمازش باطل است و اما اگر رکن نباشد، «ان کان جاهلاً یا ان کان
ناسیاً» نمازش درست است و الاّ باطل است و الاّ در اول که مسئله میگوییم اگر ظهور
در امر نداشته باشد و بخواهیم عمد را بیرون کنیم، نمیشود. «من ترک الاحرام حتی
دخل الحرم»، حال شما بگویید هم عامد را میگیرد و هم ناسی را و هم جاهل را میگیرد
و من میگویم «من ترک الاحرام حتی دخل الحرم» ظهوردر عامد دارد.
حال این کسی که ترک الاحرام است، یرجع الی میقات اهل بلده و إن خشي أن یفوته الحج فلیحرم من مکانه فإن استطاع أن یخرج من الحرم فلیخرج ثم لیُحرم.
برگردد و از میقات محرم شود و اما اگر نمیتواند در همان جا مُحرم
شود.
صورت جهل و نسیان را سابقاً خواندیم و روایت صحیح السند و
ظاهرالدلاله داشتیم که راجع به ناسی و راجع به جاهل گفت «فلیحرم من مکانه». در
اینجا نیز حضرت راجع به عامد میگوید «یرجع الی میقات اهل بلده و ان خشی أن یفوته
الحج فلیحرم من مکانه فان استطاع أن یخرج من الحرم فلیخرج ثم لیُحرم».
این فان استطاع چون بعد من مکانه آمده احتیاط مستحبی میشود. یعنی
حرف مستحبی میشود و نه لازم. یعنی قبل از ورود به مکه به ادنی الحل یعنی
نزدیکترین جایی که میشود محرم شد، برود و در آنجا محرم شود، آنگاه حج او درست
است.
آقایان همه را قبول دارند مگر اینکه میفرمایند «من ترک الاحرام
حتی دخل الحرم»، در جایی که جاهلاً أو ناسیاً أو معذوراً. و اما اگر عامد باشد،
آقایان میفرمایند نمیتواند برگردد و وقتی نتوانست برگردد، آنگاه حج او باطل میشود.
ایرادی که من دارم اینست که چرا نتواند برگردد! یا چرا نمیتواند
به مسجد شجره برود! و اینکه عمداً میقات را رها کرد و آمد، قابل جبران نیست، اصلاً
با فتاوای خودشان هم سازگاری ندارد. لذا ما میگوییم اگر کسی مُحرم نشد و به مکه
آمد، اگر میتواند جبران کند، ولو احرام ادنی الحل، محرم شود و عمره را به جا آورد
و عمره او هم صحیح است و ولو در ترک احرام عامد باشد یا جاهل یا ناسی باشد. خیال میکنم اگر مطالعه کنید حرف مرا قبول کنید.
صلّي الله علي محمّد وَ آل محمّد